سرویس: اردبیل
کد خبر: 66915
|
10:03 - 1396/02/25
نسخه چاپی

یادداشت/ شعبانعلی رمضانیان

کدام جریان می خواهد آموزش وپرورش را از چشم ها بیندازد؟

کدام جریان می خواهد آموزش وپرورش را از چشم ها بیندازد؟
حضرت آقا امسال در بخشی از فرمایشاتشان فرمودند؛ "گزارشهایی که به من می رسد نشان می دهد که یک جریان در کشور سعی می کند آموزش و پرورش را از چشم ها بیندازد، ارزش آموزش و پرورش را و اعتماد به آموزش و پرورش را در دلها از بین ببرد: مقاصدی دارند، این از بیرون هم هدایت می شود و ..."

به گزارش پایگاه خبری تحلیلیسبلان‌مابه نقل از ادیب رسا، اگرچه این هشدار و اعلان خطر است که رهبری معظم انقلاب انجام دادند اما، وظیفه دیگران و مخصوصا دلسوزان تعلیم و تربیت دنبال گیری، شناسایی و شناخت این جریان است و باید با سرعت آن را به جامعه نیز بشناسانند.

اینکه این جریان چه جریانی است؟ هسته مرکزی و اجزای عمل کننده آن چه کسانی هستند، پس این اقدام (از چشم انداختن آموزش و پرورش) چه مقاصدی را دنبال می کنند، نوع اقدامات و برنامه های آنها چیست، چطور باید آنها را شناخت و به دیگران شناساند و .... اینها سوالاتی است که بدو امر به ذهن هر انسان دلسوزی خطور می کند ولی پاسخگویی به آن و اقدام عملی برای رسیدن به عمق هر یک، وظیفه یکایک مسئولان و دست اندرکاران آموزش و پرورش است.

قاعدتا مسئولان و دست اندر کاران آموزش و پرورش باید بدنبال این اعلام خطر، بلادرنگ دست به کار شوند واجزاء و عناصر این جریان مشکوک را شناسایی کنند، اهداف و برنامه هایشان را کشف نمایند و ابعاد آنرا به آحاد جامعه، به خانواده ها و به عموم فرهنگیان معرفی کنند و همزمان با آن؛ هر نوع اقدام عملی برای جلوگیری و توقف کامل فعالیتهای آنها را بعمل آورد و با خشکاندن آثار و نشانه های آن، خاطر مردم را نسبت به نبود خطری عمیق در دستگاهی عظیم، آسوده گردانند.

عظمت آموزش و پرورش و بزرگی آن بخاطر آثار و پیامدهای این مجموعه فراگیر است.اگر این مجموعه از وجاهت لازم برخوردار نباشد، اگر در چشم مردم و دست اندرکاران آن بحساب نیاید و اگر آحاد مردم اعتمادشان از آن سلب شود، آنچیزی که آسیب حتمی وجبران ناپذیر خواهد دید، آینده جامعه و یک نسل است.

اگر آموزش و پرورش از چشم ها بیفتد و اگر ارزش و مقام تعلیم و تربیت در بین مردم آسیب ببیند آنکسی که ضرر قطعی و حتمی خواهد کرد جامعه و یکایک افراد آن خواهند بود.

آموزش و پرورش والا، معلم دارای شأن، تعلیم وتربیت صحیح و عزم و اراده برای رشد و تعالی می تواند جامعه را رشد دهد و به مراتب بالاتر بکشاند.

دشمنان همین اهمیت و تاثیر را دیده اند که برای از کار انداختن این مجموعه اثر گذار، استراتژی خطرناکی در پیش گرفته اند. به همین خاطر جا دارد با سرعت و دقت برای شناسایی و شناساندن این جریان اقدامات موثر و تعیین کننده صورت گیرد.

ما در طی سالها با مسایل و اقدامات زمین مانده زیادی در آموزش و پرورش روبرو هستیم و سوالات بی جوابی در مقابل خود می بینم. از یک طرف شاهدیم که فرهنگیان و کارکنان این دستگاه، از رضایت مندی لازم برخوردار نیستند، دانش آموزان و کسانی که قرار است در این دستگاه تحت تعلیم قرار گیرند و برای آینده تربیت شوند، اینها عشق و علاقه و انگیزه و نشاط لازم را ندارند، مدیران و گردانندگان این دستگاه، اعلام نارضایتی می کنند و بدتر از همه جامعه و آن کسانی که باید از خروجی تعلیم و تربیت منتفع شوند نیز از مهارت، تربیت و میزان آمادگی محصولات آموزش و پرورش برای کار و اداره بخشهای مختلف خشنود نیستند و خروجی ها را درخور و شایسته نمی دانند و به روشهای مختلف اعتراض خود را بروز می دهد.

در طرف دیگر طی سالهای متمادی اقدام اساسی، کار هدفمند و برنامه روشنی برای چاره جویی و حل این معضلات هم دیده نمی شود. هم همه ذینفعان آموزش و پرورش از روند آن راضی نیستند و هم هیچ اقدام شایسته ای برای رفع و حذف آن انجام نمی دهند.

کوتاهی های فراوان و اقدامات مشکوک و سوال بر انگیز زیاد مثل؛ نپرداختن به نیازهای اساسی معلمان و فرهنگیان، تاخیرهای مکرر و مسئله دار در مطالبات، سرمایه نگذاشتن برای آموزش و پرورش و رساندن این دستگاه عظیم به مرز فلاکت، بی توجهی به شان و کرامت فرهنگیان و تحقیر همیشگی آنها، هجمه به امر مقدس تربیت و حذف نهادهای تربیتی، چاره نکردن برای انگیزه و علاقه دانش آموزان، مطابقت ایجاد نکردن بین نیاز جامعه و نوع دانش و مهارت آموزی در آموزش و پرورش، اجرا نکردن سند تحول و تاخیرهای بی دلیل طولانی در این مسیر، بازکردن روزنه های نفوذ به روی نهادهای به ظاهر بین المللی، تغییر در جهت گیری ها و میل و علاقه به سمت تربیت سکولار، اجرایی کردن آموزش2030، خصوصی سازی و واگذاری مدرسه و کلاس درس به دیگران و از همه مهمتر، برون سپاری تربیت معلم و... اینها همه به نوعی مرتبط با این جریان به نظر می رسد.

اینکه طی سالها، هر روز بر میزان مسایل و مشکلات آموزش و پرورش افزوده شود و همه ذی نفعان (اعم از مسئولان و سیاست گذاران، مدیران و گردانندگان، دانش آموزان و خانواده ها و بخشهای اقتصادی و اجتماعی و غیره که باید از نیروی تربیت شده این مجموعه بهره برداری کنند) از وضع موجود رضایت خاطر نداشته باشند و درعین حال بجای چاره اندیشی اساسی سستی، تعلل، تاخیر و اقدامات وارونه، تحریک کننده و حتی زمینه ساز برای سوء استفاده دیده شود، این می تواند حاکی از نوع اقدامات و برنامه های همین جریان مشکوک باشد.

هدف این اقدامات هم روشن است، همزمان آسیب زدن به دو رکن تعلیم و تربیت جزء اهدافشان به نظر می رسد. از یکسو می خواهند عنصر تعلیم دهنده و تربیت کننده را نا امید، بی انگیزه و منفعل کنند و از سوی دیگر اعتماد، اطمینان و خاطر جمعی خانواده ها، دانش آموزان و نونهالان را سلب نمایند تا وارد آموزش و پرورش نشوند و یا وقتی که آمدند علم و خلاقیت و نوآوری و ... را دنبال نکنند و بجای آن دنبال روز گذراندن و مدرک گرفتن و ... باشند. ته این ماجرا بازداشتن یک جامعه مومن و انقلابی از علم آموزی و قدرت یابی است. اینها بدنبال آنند تا آن چیزی که بوجود می آید، انسانهای کم خاصیت، بی اراده، کم دانش، غیر خلاق، غیر نو آور و غیر... قادر برای حل مسائل و مشکلات جامعه در آینده دور و نزدیک باشد.

هدف بسیار عمیق و دقیق به نظر می رسد. اگر این جامعه اسلامی با این ایدئولوژی پیش برنده بر عنصر کلیدی، یعنی علم و دانش بعنوان مهمترین مؤلفه قدرت و اقتدار دست پیدا کند، آن چیزی که به مخاطره خواهد افتاد و آن کسی که ضرر خواهد کرد دشمنان قسم خورده و استکبار جهانی است. از نگاه آنها ایران اسلامی نباید پیشرفت کند، نباید به عناصر قدرت دست پیدا کند و برای جلوگیری از این خواسته بی ارزش کردن آموزش و پرورش و ناکار آمد جلوه دادن آن در نظر هر دو رکن این دستگاه یعنی؛ مردم و دانش آموزان و مدیران و گردانندگان، قطعاً هدف مناسبی خواهد بود.

اگر گردانندگان و مخصوصاً معلمان نا امید و بی انگیزه شوند و اگر با افتخار معلمی نکنند و اگر خانوداه ها و دانش آموزان بی اعتماد به این دستگاه شوند و گذران عمر خویش در این دوازده سال را تلف شدن وقت و فرصت و بازماندن از کار و زندگی بحساب بیاورند و علم و علم آموزی را بی خاصیت و بی فایده ببینند، کمترین ضرر و آسیب آن عقب نگهداشتن، وابسته ماندن و وابسته کردن این جامعه به غرب و کشورهای استکباری غربی است.

به همین خاطر است که می بینیم این جریان در آموزش و پرورش شکل می گیرد، اقدام می کند و اهداف مذکور را با اقدامات مشکوک تعقیب می نماید.

این جریان مشکوک یقیناً در قشر فرهیخته، مومن، نوع دوست، خیر خواه و دوست دار کشور نیست. حتماً باید آنها را در طیف وابسته های فکری و فرهنگی به غرب جستجو نمود. حتماً همان کسانی که شیفته غرب اند و در آرزوی رسیدن به آن شب و روز می گذرانند، دست اندرکاران این؟ حرکت خائنانداند. هیچ انسان متعهد، مستقل و عاقلی حاضر نمی شود آموزش و پرورش کشورش از ارزش بیفتد و آینده کشور و آینده یک نسل به خطر بیفتد. این عمل و این جنس اقدام فقط و فقط از دست پرورده های بیگانه و از عناصر نفوذی آنها بر می آید که باید ردپای آنها را در مراکز حساس تصمیم گیری و تصمیم سازی پیدا کرد. این جریان متاسفانه جریانی با سابقه است ما در طول دوران بعد از انقلاب، در مقاطع زیادی شاهد کار و تلاش مرموزانه آنها هستیم. فقط در بعضی از مواقع که شرایط را مستعد تر و آماده تر می بینند، ظهور و برزشان بیشتر و نمایان تر می شوند.

اقامات کم اثر و غیر متناسب با نیازها در دوران سازندگی، جابجایی بعضی زیر بناها، مثل امور تربیتی و تربیت معلم در دوران اصلاحات و الان هم شتاب در خصوصی سازی و برون سپاری تربیت معلم، کم اثر کردن فعالیت های تربیتی و تمایل به تعطیلی دانشگاه فرهنگیان، امکان نفوذ دادن به منویات جامعه به اصطلاح جهانی در قالب تعامل و همکاری با سازمانها و نهادهای بین المللی و اجرایی کردن آموزش 2030 همه در همین راستا قابل ارزیابی است.

به فرموده رهبر فرزانه انقلاب و بنابر تجربه تاریخی، اگر ما هوشیار باشیم، قوی عمل کنیم، برنامه ریزی کنیم وضعف ها را بر طرف کنیم دشمن خارجی هیچ غلطی نمی تواند بکند اما بر عکس، اگر غافل باشیم، سست عمل کنیم، اقدامات اساسی و زیر بنایی را بی دلیل به تاخیر بیندازیم، مراقب و مواظب روزنه ها و راههای نفوذ نباشیم، همچنان به منابع انسانی و کلیدی ترین عنصر آن یعنی معلم بی تفاوت عمل کنیم و ... یقیناً باید در انتظار وضعی آشفته برای آینده بنشینیم. بنابراین؛

بر اساس تاکیدات هر ساله معلم انقلاب و همچنین مشاهده واقعیت های صحنه، باید بپذیریم که آموزش و پرورش در وضع رضایت بخشی نیست و این نارضایتی متاسفانه هدف همان جریان مشکوک است. باید با سرعت جهت شناسایی و از کار انداختن این دستان خطرناک در آموزش وپرورش اقدام کنیم و باید مدیران این دستگاه در درون و بیرون آموزش و پرورش خطر آموزش و پروش ناکار آمد را درک کنند و صادقانه برای اصلاح آن کار کنند. آموزش و پرورش نیازمند به کاری جهادی و انقلابی است تا هم روزنه های نفوذ را ببندد و هم زمینه ها و بستر های لازم برای رشد و تعالی را فراهم کند. انشاا...

 

انتهای پیام/

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد