سرویس: دفاع و امنیت
کد خبر: 79927
|
11:02 - 1397/11/09
نسخه چاپی

گذری بر زندگی شهدای زن دوران انقلاب در اردبیل؛

نوعروسی که اولین بانوی شهید انقلاب در اردبیل شد

نوعروسی که اولین بانوی شهید انقلاب در اردبیل شد
ملک‌منظر واحدی ونازیلا سیدرحیمی از جمله قهرمانان وطن هستند که در قیام 18 دی ماه سال 1357 در راه انقلاب در روستای نیارق آسمانی شدند و با خون خود، مهر تأییدی بر حماسه زنان مبارز این مرز و بوم زدند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلیسبلان‌ما، زنان در تاریخ انقلاب اسلامی‌ به منزله بازوان توانمند انقلاب و برانگیزنده شعله‌های فروزان آن به شمار می‌آیند؛ چراکه نقش به‌سزایی در راهپیمایی‌ها، تظاهرات و فعالیت‌های سیاسی نهضت امام خمینی(ره) ایفا کردند.

 استان اردبیل نیز در دوران انقلاب شاهد جان فشانی های بیشمار زنان در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی بود؛ این استان  دو شهید در این  دوران دارد؛ملک منظر واحدی ونازیلا سید رحیمیشهدایی هستندکه که با خون خود، مهر تأییدی بر حماسه زنان مبارز این مرز و بوم زده است.

شهیدان نازیلا سیدرحیمی و ملک‌منظر واحدی از جمله قهرمانان وطن هستند که در قیام 18 دی ماه سال 1357 در راه انقلاب در روستای نیارق به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

روستای نیارق از توابع بخش ویلکیج در حدود 27 کیلومتری شرق اردبیل و نزدیکی شهر نمین قرار دارد؛این روستا از جمله مناطقی بود که مردم آن در روزهای مبارزات نهضت اسلامی، حضور فعالی داشته و بسیاری از اهالی آن هر روز جهت شرکت در تظاهرات اردبیل حضور می‌یافتند و دو تن از شهیدان انقلاب شهر اردبیل نیز اهل همین روستا بودند. اما آنچه باعث شد که این روستا در تاریخ انقلاب اسلامی جایگاه ویژه‌ای پیدا کند و لقب یکی از انقلابی‌ترین روستاهای کشور را بگیرد، مربوط به حادثه‌ای می‌شود که در روز هجدهم دی ماه 1357 در این روستا رخ داد.

18 دی ماه 1357 از سوی امام خمینی(ره)، جهت بزرگداشت شهدای مشهد، قزوین، کرمانشاه، قم و سایر شهرستان‌ها که یک هفته پیش از آن به شهادت رسیده بودند، عزای عمومی اعلام شد و از همه مسلمانان غیرتمند و شجاع درخواست شد که با برپایی اجتماعات، جنایت‌های بی حد و حساب رژیم و سرکوب‌های هفته گذشته را اعلام کنند.

در این ایام که با ماه محرم همراه شده بود، در روستای نیارق نیز حرکتهای انقلابی به صورت روزانه جریان داشت و هر روز بعد از سخنرانی روحانی روستا حجت‌الاسلام سیدعلی موسوی، مردم با سر دادن شعارهایی در کوچه و معابر اصلی روستا، انزجار خود را از رژیم شاه و پشتیبانی از امام خمینی اعلام می‌کردند. پاسگاه انتظامی مستقر در نزدیکی روستا بعد از چند روز که شاهد این اعتراض‌های مردم بود، کم کم از گسترش این حرکتهای ضد حکومتی در سایر روستاهای همجوار احساس خطر کرد و به اهالی روستای نیارق اعلام کرد که از ساعت 9 شب دیگر هیچکس حق تردد ندارد.

ولی علی‌رغم این تهدیدات عوامل انتظامی جهت ایجاد محدودیت برای برگزاری تظاهرات، اهالی روستا همچنان به تظاهرات خود ادامه می‌دادند. تا اینکه عصر روز دوشنبه هجدهم دی ماه 1357، مردم در حرکتی شکوهمند و انقلابی، بار دیگر تظاهرات گسترده‌ای را بر پا کردند. در این روز که هوا نیز بسیار سرد بود، علاوه بر خود اهالی روستای نیارق، اهالی روستاهای همجوار از جمله «سوها» و «گرم‌چشمه» هم به جمع تظاهرات کنندگان پیوسته بودند و مثل همیشه تظاهرات از مقابل مسجد روستا آغاز شده بود.

در پایان این تظاهرات، وقتی اهالی نیارق مهمانان انقلابی خود از روستای سوها را بدرقه می‌کردند، ناگهان نظامیان پاسگاه ژاندارمری به طرف آنان آتش گشودند. ابتدا چند تیر هوایی شلیک کردند و سپس مردم را نشانه گرفتند و سه تن از تظاهرات کنندگان به نام‌های مطلب راستگو، محمد راستگو و سر اصلان‌خان محمدزاده به شهادت رسیدند و علاوه بر تظاهرات کنندگان، دختری به نام نازیلا سیدرحیمی مورد اصابت گلوله ماموران قرار گرفت و یکی دیگر از بانوان روستا به نام ملک‌منظر واحدی نیز مورد هدف قرار گرفت و همراه با طفلی که در شکم داشت، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

بعد از چند ساعت که اوضاع کمی آرام شد، مردم اطلاع پیدا کردند که به غیر 5 شهید، حدود 20 نفر از اهالی روستا هم زخمی شده‌اند. بنابراین مردم تمام شهدا را به خانه‌های خود بردند و مجروحین را شب هنگام به بیمارستان شیر و خورشید اردبیل انتقال دادند.

با انتشار خبر این جنایت عوامل رژیم در اردبیل، مردم زیادی در مقابل بیمارستان شیر و خورشید تجمع کرده و برای کمک به مجروحین و اهدای خون اعلام آمادگی کردند. این حرکت آنقدر تکان دهنده بود که تمام ماموران پاسگاه ژاندارمی از ترس عکس‌العمل مردم، همان شب پاسگاه را تخلیه کردند و دیگر به آن پاسگاه برنگشتند. این قیام خونین مردم غیور نیارق در روزنامه‌های آن زمان همچون اطلاعات نیز منعکس شد.

روایتی از زندگی نامه بانوی شهید "ملک منظر واحدی"

ملک منظر واحدی در فروردین سال 40 در روستای نیارق در یک خانواده پر جمعیت( چهار خواهر و یک برادر) و تقید به آداب و سنن مذهبی به دنیا آمده است. پدرش شغل زغال فروشی  با درآمد کم اما پر برکت داشت؛ ملک منظر  که دومین فرزند خانواده بود دوره ابتدائی را به پایان رساند ولی به دلیل نبود امکانات و سختی راه و مشکلات از ادامه تحصیل باز ماند.

در یکی از روزها طبق معمول به راهپیمایی می رود. کوچه های خاکی روستا پر از جمعیت معترض بود که شعار می دادند. زمزمه های پیروزی و فرار شاه به گوششان رسیده بود؛ در این میان ملک منظر تیر می خورد و از ناحیه سر به شدت زخمی می شود  در نهایت، ملک منظر تازه عروس با جنین شش ماهه ای در شکمش نزدیک سحر به شهادت می رسد.

گلی خواهر شهید ملک منظر واحدی در گفتگو با خبرنگارسبلان‌ما، گفت:  پدر و مادرمان با اینکه وضعیت مالی خوبی نداشتند ولی این امر مانع نشد در تربیت صحیح فرزندانشان خللی وارد شود.

وی گفت: در سن پانزده سالگی پدر زحمت کش و مهربانمان را از دست دادیم  و غم از دست دادن پدر برایش سنگین بود. ولی مادر وظیفه خطیر چرخاندن زندگی را بر عهده گرفت.

واحدی بیان کرد: در همان سال فوت پدر، شرایط ازدواج برای ملک منظر مهیا شد و با مراسم بسیار ساده و بی پیرایه قدم به زندگی مشترک گذاشت. این نهایت ایمان قلبی او را نشان می داد ، همسرش هم مثل خودش بسیار مؤمن و معتقد بود. که شغل جوشکاری داشت.

وی ادامه داد:  می توان گفت درباره اوضاع کشور از بصیرت بالایی برخوردار بود. می دانست  که علاوه بر مردان غیور ، زنان هم همیشه در میدان مبارزه حضور دارند  که همگام با مردان برای ریشه کن شدن باطل و احیای حق و اسلام کمر همت بسته و وارد مبارزه می شوند.

وی در مورد زنان روستای خود گفت: زنان این را می دانستند که علاوه بر نقش مهم مادری، که فرزندان غیرتمندی را در دامان خود پرورش بدهند، خود هم بایستی در مبارزه با ظلم و جور به پا خیزند.

وی از دوران فعالیت خواهرش در مبارزه با رژیم شاهنشاهی گفت: با برپایی مراسمات سوگواری در ماه محرم با یک تیر، دو نشان می زد، هم مراسم عزاداری و روضه خوانی را برپا می کرد و هم چهره رژیم شاهنشاهی را با حرف های کوبنده و سخنوری خوبش، نمایان می کرد. و هدفی را که انتخاب کرده بود بدون تعلل می پیمود. در روز روشن و شب تاریک فعالیت ضدطاغوتی داشت. لباس محلی به تن می کرد ، پیراهن های طبقه طبقه و رنگی، که از روی آنها جلیقه ای می پوشید و در آستر جلیقه، جیب هایی دوخته بود تا اعلامیه ها و عکس های امام را در آن جاسازی کند.  یکی از خانه های روستائیان را برای مدرسه راهنمایی پسرانه اجاره کرده بود آن مدرسه پنجره نداشت و از این موقعیت، نهایت استفاده را برای دادن اعلامیه ها و عکس امام به نوجوانان و جوانان می کرد و با این کار موجب بیداری و آگاهی آنان می شد.

وی اظهار داشت: رسالت خطیری را انتخاب کرده بود. به امام خمینی لبیک گفته بود و در حد توان به اسلام و انقلاب خدمت می کرد. به جوانان می آموخت که تنها دانستن کافی نیست. درست است که باید علم داشته باشیم ولی اگر همراه عمل نشود نمی ارزد. گفته هایش برگرفته از آیه های قرآنی بود. می توان ایشان را پیشاهنگ زنان روستا خواند که به خانم های دیگر برای انتخاب هدفشان قوت قلب می داد و آنان را ترغیب می کرد.

واحدی ادامه داد: خصوصیات اخلاقی بسیار پسندیده ای داشت.  هرچند زندگی بر وفق مرادش نبود، هرچند شرایط برای باحجاب بودن سخت بود و در کارها اخلاص داشت. هر کاری که می کرد برای رضای خدا و تقرب به درگاه الهی بود.

وی از روز شهادت خواهرش  گفت: بعد از ظهر روز 18دی ماه سال 57 بود که طبق معمول باز راهپیمایی شروع شد افراد حاضر در راهپیمایی با سنگ از خود و سایر مردم دفاع می کردند و سربازان رژیم هم شروع به تیراندازی کرده  چند نفر از مردان تیرخورده و زخمی شدند، ملک منظر که برای نجات برادرمان به جلوی مدرسه رفته بود  توسط مامورین رژیم مجروح شد و به خاطر خونریزی زیادی که داشت نتوانست دوام بیاورد به مقام رفیع شهادت نائل آمد و جنین شش ماهه اش را هم فدای انقلاب و اسلام کرد.

شرحی کوتاه از زندگی و شهادت بانوی شهید "نازیلا سید رحیمی"

در 31 کیلومتری اردبیل در سال 1343روستای نیارق فردی در یک خانواده پرجمعیت ، متدین و مذهبی به دنیا آمد. پدرش کشاورز و شاطر روستای نیارق که با دسترنج خود فرزندانی مومن و معتقد به اسلام را تربیت کرد.

 بعد از ظهر یکی از روزها در روستا راهپیمایی بر علیه رژیم شاهنشاهی می شود. نازیلا به مادرش کمک کرده تا کاری باقی نماند. به خواسته مادرش کوزه آب را برمی دارد تا بعد از راهپیمایی آن را از آب چشمه پر کرده و بیاورد.

هنوز عده ای از مردم نیامده بودند ؛ اما ماموران رژیم شاهنشاهی مستقر در پاسگاه روستا اسلحه به دست توی کوچه ها جولان می دادند.

نازیلا کوزه بر دوش از سر چشمه آب می آورده که توسط گلوله مامور مزدوری مورد اصابت گلوله ای از ناحیه سر قرار می گیرد. کوزه از دستش افتاده و می شکند. جسم خونین نازیلا را از میان جمعیت به درمانگاه می­رسانند، اما چون گلوله به سرش خورده بوده از دست پرستار کار زیادی بر نمی آید و به شهادت میرسد.

روستای انقلابی نیارق، علاوه بر 7 شهید دوران انقلاب، 20 شهید دیگر نیز در طول دوران دفاع مقدس نثار اسلام و میهن نمود تا کارنامه درخشانی در تاریخ معاصر ایران و انقلاب اسلامی به یادگار بگذارد و از این لحاظ به روستای نمونه و بی‌نظیری در سطح کشور تبدیل شود.

روحشان شاد و راهشان گرامی

اخبار مرتبط:

تظاهرات انقلاب 57 در اردبیل با خون شهید "بهروزیحیوی"شعله‎ورتر شد

دانشجویی که اولین شهید انقلاب در اردبیل و یزد شد +زندگی‎نامه

47 شهید انقلاب در اردبیل را بشناسید

نیارق انقلابی‎ترین روستای کشور/ فیلم

انتهای پیام/

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد