20:25 - 1396/10/01
کد خبر: 73810

قیام تاریخی نیارق از ابتدا تا انتها

در قیام 18 دی‌ماه سال 57، پنج نفر از مردم روستای نیارق به فیض شهادت نائل آمدند که یادواره این شهیدان والامقام همه ساله با شکوه تمام در این روستا برگزار می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلیسبلان‌مابه نقل ازشکوه فرهنگ، در آستانه نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، اردبیل شاهد فعالیت‌ها و تكاپو های مبارزان علیه رژیم طاغوت بود و با نزدیک تر شدن به سال 57، این فعالیت ‌ها و حرکت های انقلابی منسجم تر و متراکم‌تر می‌شد.

 

از اوایل سال 57 و بعد از به شهادت رسیدن دو تن از دانشجویان اردبیلی در مبارزه علیه رژیم طاغوت، مردم استان و به خصوص روستای نیارق از هر فرصتی که برایشان پیش می آمد استفاده می کردند و در خیابان ها دست به تظاهرات می زدند که این مبارزات در ماه های آخر سال 57 به اوج خود رسید.

 

 در این ماه ها جلسات مخفیانه ای هر شب در مساجد و منازل انقلابیون روستای نیارق به مدیریت روحانی مبارز "شیخ علی محبی" برگزار می شد و اهالی روستا هر روز با حمل پلاکاردهایی با شعارهای انقلابی در خیابان های شهر اردبیل همگام با مردم انقلابی این شهر در راهپیمائی ها شرکت و خشم خود را از رژیم پهلوی نشان می دادند.

 

 

اعتراضات مردم انقلابی نیارق روز به روز منسجم تر و با شکوهتر می شد طوری که اهالی در مساجد نیارق بعد از پرداختن به عزاداری و روضه خوانی توسط روحانی روستا "حجت الاسلام سید علی موسوی" انزجار خویش را از حکومت پهلوی نشان می دادند و هر روز به غیر از مساجد در کوچه های روستا هم با دادن شعارهایی علیه نظام شاهنشاهی، پشتیبانی خویش را از حضرت امام خمینی (ره) اعلام می کردند و حتی راهپیمایی بعضی روزها با درگیری پراکنده اهالی با مأمورین پاسگاه ژاندارمری خاتمه می یافت.

 

مأمورین به خاطر ترس از گسترش این حرکت شب ها را حکومت نظامی اعلام و تمامی مغازه دارها را وادار به تعطیلی مغازه می کردند و هیچ کس حق نداشت از ساعت 9 شب به بعد از خانه خارج شود.

 

این روزها حکومت نظامی و بازداشت مکرر اهالی توسط مأموران ژاندارمری مردم را خیلی خشمگین کرده بود، حتی یکی از معلمین مدرسه نیارق بنام قانعی لنگرودی را هم به دلیل تبلیغ علیه شاه در کلاس، به مدت چند ساعت در پاسگاه بازداشت کردند.

 

همه اهالی روستا یعنی پیر و جوان، زن و مرد و  حتی کودکان هم شجاعانه و با هیچ گونه اعتنایی به این گونه تهدیدها همچنان به فعالیت های انقلابی خود ادامه می دادند و روستاهای اطراف از جمله سوها، گرمه چشمه و بریس هم با اهالی همنوا شده و در تظاهرات ها شرکت می کردند.

 

 

در یکی از همین روزها یعنی عصر روز دوشنبه مورخه 18 دیماه 1357 شمسی حرکت شکوهمند و انقلابی مردم نیارق به نقطه اوج خود رسید.

 

در این روز که هوا هم بیش از اندازه سرد بود اهالی روستا مثل روزهای قبل تظاهرات آرامی را از مقابل مسجد روستا شروع و بعد از گذشتن از کوچه های اصلی اهالی روستاهای همجوار از جمله سوها و گرمه چشمه هم به جمع راهپیمایان پیوستند و با دادن شعارهایی از جمله:

 

-ای مسلمانلار سیز الله تابع زور اولمایون
شاه اوزی مزدور دور مزدورا مزدور اولمایون

 

-قولدور رضانین اوغلی گل چیخ گئد
الدن اله بیز اسلحه آللوق
قولدور رضانین اوغلون
تختدن یئره ساللوق
مرگ بر شاه

 

و بعضاً با اشعاری طنز انزجار خود را از نظام ستمشاهی به نمایش گذاشتند.

 

 

 

وقتی که اهالی نیارق میهمانان انقلابی یعنی اهالی سوها را بدرقه می کردند نظامیان پاسگاه ژاندارمری به طرف اهالی آتش گشوده و بعد از شلیک چند تیر هوایی، قلب مردم را نشانه گرفتند.

 

یکی از اهالی در خاطراتش می گوید: ما داخل کلاس درس بودیم که ماموران شروع به تیر اندازی کردند، من اولین فردی بودم که از کلاس خارج شدم و به محض خروج از کلاس، چشمم به معاون پاسگاه افتاد که یک قبضه اسلحه ژ-5 به دست داشت، وی روی دو زانو نشست و ناگهان به طرف مدرسه تیراندازی کرد، یکی از تیرها به نبش مدرسه و دیگری به دیوار مدرسه اصابت نمود.

 

کریم نوروزی می افزاید: وقتی معلم و مدیر مدرسه وضعیت را خطرناک دیدند ما را به داخل کلاس بازگرداندند، بایرام زاده معلم ما وقتی جان دانش آموزان را در خطر دید شیشه پنجره کلاسها را شکسته و دانش آموزان را از پشت مدرسه که ماموران به آن قسمت دید نداشتند به بیرون از کلاس هدایت کرد و دانش آموزان نیز از کوچه پس کوچه های روستا خودشان را به خانه رساندند.

شاهدان می گویند که برخی از مأمورین هم از قهوه خانه واقع در نزدیک حمام بیرون آمده و به پاسگاه رفته و به سوی مردم تیراندازی نمودند، در این حال اهالی متفرق شده و هر یک به خانه های نزدیک پاسگاه پناه بردند.

 

در پی این تیراندازی ها اهالی یکی پس از دیگری به زمین افتاده و به خون خویش غلطیدند. دختری به نام نازیلا سید رحیمی که 14 سال بیشتر نداشت مورد اصابت گلوله مأموران قرار گرفت و جان خود را نثار انقلاب کرد.

 

مادر شهیده سید رحیمی می گوید: نازیلا روز 18 دی ماه نزدیک ساعت 2 بعد از ظهر مشغول بافت پیراهنی بود که ناگهان صدای "مرگ بر شاه" مردم در روستا بلند شد، نازیلا که عاشق تظاهرات بود سراسیمه از خانه بیرون رفت و به جمع تظاهرکنندگان پیوست و ساعت 4 بعد از ظهر بود که عموی نازیلا در حالی که پیکر خونین او را در آغوش گرفته بود وارد منزل شد و من فهمیدم که دخترم شهید شده است.

 

یکی دیگر از زن ها به نام ملک منظر واحدی در حالی که باردار بود مورد هدف گلوله های سربازان رژیم شاه قرار گرفت و به دلیل شدت جراحات همراه با طفلی که در شکم داشت به درجه رفیع شهادت نایل شد.

 

مطلب راستگو نیز در مقابل حمام مورد اصابت گلوله مزدوران قرار گرفت و در دم جان سپرد، بعد از شهادت او پسر عمویش محمد راستگو خواست جنازه او را از روی زمین بردارد اما او هم هدف گلوله های سربازان دژخیم قرار گرفت و در کنار مطلب راستگو افتاد و درخاک و خون غلتید و شربت شهادت را سر کشید.

 

سر اصلان خان محمد زاده نیز بعد از اصابت سه تیر به روی زمین افتاد؛ یکی از اهالی روستا سر او را به روی زانو گرفت و با کمک چند نفر دیگر وی را به بیمارستان فاطمی انتقال دادند پزشکان فورا او را به اتاق عمل بردند ولی سراصلان به خاطر شدت جراحات بعد از جراحی پنج ساعته، به هوش نیامد و به درجه رفیع شهادت نایل شد و دوستان خود را ترک نمود.

 

بعد از یکی دو ساعت که اوضاع کمی رو به آرامش بود و اهالی با دادن تلفات زیاد متفرق شده بودند از طریق همدیگر اطلاع یافتند که به غیر از پنج شهید، 19 نفر دیگر نیز زخمی شده اند.

 

اهالی، تمام شهدا را به خانه های خود برده و مجروحین را شب هنگام به بیمارستان شیر و خورشید (فاطمی فعلی) اردبیل انتقال دادند.

 

آنهایی که به همراه مجروحین رفته بودند هنگام بازگشت خبر دادند که در موقع بستری زخمی ها در بیمارستان، مردم غیور و انقلابی اردبیل جهت کمک به مجروحین از جمله اهدا خون آمادگی خود را اعلام و به جهت حمایت از قیام خونین اهالی در مقابل بیمارستان تجمع و اقدام مأموران را محکوم کردند.

 

این شب با تمامی شب های زمستان های گذشته روستا کاملاً فرق می کرد، در هر خانه از کوچک گرفته تا بزرگ همه صحبت از تظاهرات بود از اسامی شهیدان و زخمی ها سخن می گفتند،گویی در این شب داستان های حماسی و خیالی به حقیقت پیوسته بود.

 

با این حال اهالی روستا خانواده های زخمی ها و مخصوصاً شهدا را تنها نگذاشته و برای دلداری و عرض تسلیت به خانه های آنان می رفتند و رفت و آمد تا پاسی از شب ادامه داشت.

 

اکثر اهالی آن شب بیدار مانده و هر لحظه منتظر اتفاقی تازه بودند از طرفی از نزدیکی های پاسگاه خبر می رسید که مأموران ژاندارمری از ترس جان خود در دور تا دور ساختمان پاسگاه به طرز ویژه ای در حال گشت زنی و نگهبانی بودند.

 

در صبح یکی از همین روزها صدای خودروهای نظامی از دور به گوش اهالی رسید برخی از اهالی تصور می کردند که مأمورین پاسگاه توسط بی سیم از اردبیل نیروی کمکی خواسته اند تا دوباره مردم را به رگبار ببندند ولی وقتی خودروهای ارتش در مقابل پاسگاه متوقف شد تمامی وسایل ساختمان پاسگاه را جمع آوری و بار ماشین های اعزامی نمودند و با تدابیر شدید امنیتی نیارق را به مقصد اردبیل ترک کردند.

 

بعد از حرکت چند صد متری خودروها برای لحظه ای در جاده توقف و دوباره به حرکت خود ادامه دادند و بعد از رفتن مأمورین، اهالی پاسگاه را به آتش کشیدند.

 

مراسم تشیع و خاکسپاری شهدا قبل از فرار مزدوران پهلوی از نیارق با ندای ملکوتی لا اله الا الله و الله اکبر با حضور جمع کثیری از اهالی و با شور و شوق فراوانی انجام گرفت و اهالی، تمامی شهیدان را در کنار هم و در قلب تنها قبرستان عمومی روستا به خاک سپردند.

 

شرکت کنندگان در این مراسم در مقابل روحانی محل حجت الاسلام میر علی موسوی سینه سپر کرده که در صورت گلوله باران و هر اتفاق دیگر در امان بمانند تا نماز میت خوانده شود.

 

 

مجلس ترحیم این شهدای انقلاب پس از چند روز در 23 دی ماه و در مسجد میرزا علی اکبر اردبیل برگزار شد و مردم در مسیر تظاهرات خود، علیه رژیم شعار می دادند. تظاهر کنندگان در میدان مجسمه (شریعتی) قصد پایین آوردن مجسمه شاه را داشتند که با شلیک تیر هوایی و گاز اشک آور چند نفر مجروح شدند در این روز، درگیری تا ساعت 8 شب ادامه داشت.

 

آن زمان روستای نیارق در آن منطقه به روشنگری و صدور تفکر اسلامی تبدیل شده بود .مردم از روستاهای اطراف برای شرکت در تظاهرات ضد رژیم به نیارق می آمدند و علاوه بر روستا ؛ انقلابیون نیارق به شهر می رفتند و در تظاهرات مردم اردبیل مشارکت می کردند و با شرکت خودشان روحیه شجاعت و اعتماد به نفس به شرکت کنند گان در تظاهرات می دادند .

 

حاج سید علی موسوی و شهید شیخ علی محبی در آگاه سازی و رهبری مردم نقش برجسته و بی بدیل داشتند، همین طور معلم دوره ابتدایی دبستان روستا آقای بایرام زاده که در آگاه سازی دانش آموزان و مردم نقش سازنده ای ایفا نمود.

 

به پاس گرامیداشت یاد و خاطره شهدای 81 دیماه 8531 هجری شمسی و ارج نهادن به فداکاری های مردم روستای نیارق، 18 دی ماه به عنوان روز شهرستان نمین نامگذاری شده است.

 

یاد شهیدان این واقعه سراصلان خان محمدی متولد 1331، مطلب راستگو متولد 1337، ملک منظر واحدی متولد 1340، نازیلا سید رحیمی متولد 1343 و محمد راستگو متولد 1326 را گرامی می داریم.

 

.یادواره این شهیدان والامقام همه ساله در 18 دی ماه با شکوه تمام در این روستا برگزار می‌شود

 

 

روستای نیارق از توابع بخش ویلکیج شهرستان نمین در 30 کیلومتری شهر اردبیل قرار دارد.

 

 

انتهای پیام/