- کد خبر: 23407
- بازدید: 1,815
- 1394/09/16 - 09:00:44
نگاهی به مرام گاه آرام و عمدتا تند یک جریان سیاسی؛
همه همگراییهای دوران سازندگی و اصلاحات
با عنایت به پیش رو بودن انتخابات مجلس، شور و هیجانی پرتحرک در میان داوطلبان و حامیان آنان در حوزههای مختلف انتخابیه در سطح کشور برپاست و به همین خاطر شناخت دقیق جریانات سیاسی کشور ضرورت بیشتری یافته است.
به گزارش خبرنگار ، با عنایت به پیش رو بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی، شور و هیجانی پرتحرک در میان داوطلبان و حامیان آنان در حوزه های مختلف انتخابیه در سطح کشور برپاست و به همین خاطر شناخت دقیق جریانات سیاسی کشور ضرورت بیشتری یافته است.
تاریخچه ای از اصلاح طلبی در ایران:
تلاشهایی که از زمان شاه عباس اول در تاریخهای (1587-1629 میلادی ) انجام یافت و توسط او اصلاح طلبی خوانده شد ، پیگیری تغییراتی بود که وضع موجود در آن زمان را تثبیت می کرد و این اولین خواسته محافظه کاران بود این تغییرات تدریجی گر چه جنبه رشد و توسعه داشتند ولی به هیچوجه بنیادی نبودند و از نمونه های دیگر اصلاح طلبی در ایران همچون عباس میرزا و میرزاتقی خان امیرکبیر نیز چیزی جزء اصلاحات غیربنیادی و فرهنگی محور و تدریجی نمی توان یافت.
اصلاح طلبی در ایران ، با شاخه محافظه کاری پیوند نزدیکی دارد و اگر بخواهیم چارچوب مفهوم ایرانی اصلاحات را با مفهوم تاریخی آن مقایسه کنیم باید آن را نومحافظه کاری بخوانیم . اصلاح طلبی یک حزب سیاسی نیست ، یک جریان فکری است که بعد از جنگ های ایران و روس و شکست ایران آغاز شده و تا امروز ادامه دارد.
اصلاح طلبی چیست ؟
اصلاح طلبی به جریان سیاسی گفته می شود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاستها (نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت) تبلیغ می کند.
اصلاح طلب چه کسی است؟
اصلاح طلب کسی است که خواستار تغییر در بخشهای اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی جامعه است بدون آنکه در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود.
خط مشی و روش اصلاح طلبان در ایران:
مشی و روش اصلاح طلبان در ایران با نظریات سیاسی و اجتماعی تئوریسین های غربی گره خورده است یا دقیق تر بگویم مشی و روش اصلاح طلبان در ایران از آرای نظریه پردازان غربی گرفته شده است اگر چه در تئوری ، اصلاح طلبی را در برابر انقلاب قرار می دهند اما در عمل ، اصلاح طلبی را باید انقلاب خاموش نامید.
اصلاح طلبی ایرانی در اغلب مواقع در پی تغییرات تدریجی است اما تفاوت آن با مفهوم اصلاح طلبی که سوسیال دموکرات ها در ابتدا پایه نهادند در آن است که اصلاح طلبی ایرانی اساساً درگیر تغییرات بنیادی نمی شوند و تغییرات تدریجی فرهنگی را به تغییرات تدریجی اقتصادی و سیاسی اولویت می دهند اثبات این مدعا ، سابقه ای است که تاریخ از اصلاح طلبی در ایران ارایه می کند.
اصلاح طلبی در ذات انقلاب است و اصلاح طلبان نیز دنبال حاکمیت لیبرالیسم یعنی آزادی خواهی در حکومت هستند.
اصلاح طلبان در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری امید به تأثیرگذاری در جامعه و بدست آوردن جایگاه قدرت را دارند و این موضوع را براحتی می توان از موضع گیریها و تحرکات اخیرشان متوجه شد که حتی رییس جمهور محترم هر چند با شعار اعتدال در عرصه انتخاباتی ریاست جمهوری پیروز شد اما حامیان اصلی او اصلاح طلبان بودند. اصلاح طلبانی که با کناره گیری گزینه اصلی خود یعنی دکتر محمدرضا عارف در کسب اکثریت آراء توسط آقای روحانی نقش بسزایی داشتند . با رأی آوردن آقای روحانی و با توجه به اینکه اصلاح طلبان 8 سال از قدرت کنار گذاشته شده بود انتظار می رود در این دوره پرتحرک ظاهر شوند و از نشانه های این تحرک ، رشد اصلاح طلب در این مدت و فعالیتهای انتخاباتی آنان است اگر این رشد و تحرک در جهت انسجام و همگرایی نباشد ، می تواند نتیجه عکس دهد . سعی در عمل به قانون ، چهارچوب های رفتار حزبی و رعایت اخلاق سیاسی وظیفه هر حزب با هر گرایشی است که زیست سیاسی دارند و باعث خواهد شد آن حزب موثر و ماندگار بماند . اصلاح طلبان در حال حاضر بدنبال آن هستند که چه در مجلس و چه در دولت آینده جای پای خود و ماندن بر اریکه قدرت را محکم تر کنند . برخی از اصلاح طلبان می گویند آقای روحانی یک اصلاح طلب کامل و مورد انتظار نیست و از همین رو نباید اشتباهات وی به پای این جریان نوشته شود و بارها این موضوع تأکید شده است.
در درون تشکیلات اصلاح طلبان دو طیف وسیع با نگاه و نگرشهای متفاوت از هم به مسائل جامعه وجود دارد ، که بشرح ذیل می باشد:
الف) اصلاح طلبان مردمی:
اصلاح طلبان مردمی دنبال نهادینه کردن صلح و دوستی، آزادی، عدالت، پیشرفت و آرامش در جامعه و کم کردن فاصله طبقاتی در بین مردم و اجرای دقیق و عملیاتی منشور اصلاحات در جامعه هستند. این طیف از اصلاح طلبان توجه و نگاه شان به محرومین و لایه های آسیب پذیر جامعه بوده و بیشتر تلاش شان توجه و خدمت به محرومین می باشد و با تشکیل کارگروهی به دور از نگاههای سیاسی و بصورت فراجناحی و حزبی و دینی و صنفی و با محوریت انسان مدارانه صرفاً برای کمک و اثرگذار برای محرومین عمل می کنند و از مجرا تا قدری به شعار اولیه اصلاح طلبان مردمی وفادارند.
ب) اصلاح طلبان فئودالی یا سرمایه داری:
اصلاح طلبان سرمایه داری در کشور بدنبال بی عدالتی در توزیع ثروت هستند . لیبرال های وابسته به سرمایه داری در داخل کشور بدنبال بی عدالتی در توزیع ثروت هستند که اصلاح طلبان مردمی آنها را قبول ندارند . اصلاح طلبان سرمایه داری نگاه و نگرش شان به سمت و سوی سرمایه داری و اقشار مرفه و بی درد جامعه است . کسانی که می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و انتخاب را به هم بریزند همان سرمایه داران و گردن کلفت هایی هستند که دیگر جایگاهی میان مردم ندارند.
وقتی به عملکرد دوران سازندگی نگاه می کنیم یکی از بزرگترین اشکالات آن دوران این بود که کشور را از یک فضای مردمی بودن که با فرهنگ ایثار و خدمت همراه بود ، به فرهنگ و رویه ای که متأثر از غرب و سرمایه داری بود ، برگرداند و تفکر سرمایه داری و مصرف گرایی جانشین فرهنگ مردمی بودن یا فرهنگ ایثار و خدمت شد و در حوزه اقتصادی نیز آمدند تعدیل را اجرا کردند اما چون اصلاً سیاست جبرانی برای حمایت از گروههای آسیب پذیر را مورد توجه قرار ندادند یک مرتبه اختلاف طبقاتی و تورمی در کشور بوجود آمد و بوروکراسی اداری مسلط شد و ریشه فساد و زد و بند در آن دوره شکل گرفت و تا امروز ادامه یافته است بر اساس این شواهد است که می گوییم برخی از رویکردهای دولت سازندگی عدول از آرمان های انقلاب بود به هر حال امروزه علیرغم تلاشهای دولت تدبیر و امید ، در اصل باز تورم بالاست و هنوز هم به تورم دوره تعدیل اقتصادی نرسیدیم . البته این را نیز بگویم که زیرساخت های کشور در دوره سازندگی کلید خورد و این از ویژگی های دوره سازندگی است اما اگر این زیرساخت ها با تأسی از فرهنگ مردمی و انقلابی دنبال و شکل می گرفت الان خیلی بهتر بود اما در حوزه عدالت ما شاهد غفلت زیادی بودیم یعنی همزمان با تأمین زیرساخت ها،عدالت اجتماعی شکل نگرفت وفرهنگ مصرف گرایی بی رویه درکشور پیش آمد.
ورود اصلاح طلبان سرمایه داری به عرصه انتخاباتی ممکن است آسیب های دوران سازندگی دوباره در کشور و منطقه ما زنده شود. اکثریت غالب افراد حاضر در کابینه دولت آقای روحانی یا نگاه لیبرالیستی - سرمایه داری دارند یا خود جزء افراد صاحب سرمایه و دارای کمپانی های بزرگ مالی- اقتصادی هستند البته اصلاح طلب مردمی هم داریم که در بدنه دولت فعالیت دارند . بحث بر سرمالکیت خصوصی کمپانی های خصوصی بعضی از اعضای موسوم دولت فعلی است . خوب متأسفانه باید تحلیل کرد که اگر عده ای خود را لیبرال می خوانند عمق ایدئولوژی سیاسی آنان به کجا رسید؟
در کشورهای سرمایه دار ، اصولاً سرمایه داران و بخش خصوصی ، دولت را اداره می کنند و همزمان با چندین و چند مسئولیت خصوصی دیگر ، دولت را اداره می کنند که خلاف قانون ج.ا.ا است چرا که مدنظر آنان تنها پول و سرمایه است و دولت را در حقیقت با پول تصاحب کرده و خریده اند که نه تنها سیاست لیبرالی بلکه اقتصاد لیبرالی سرمایه داری تا چه حد در تز اصلاحات لیبرالی به چشم می خورد.
در این میان اوضاع اصلاح طلبی دوران اصلاحات نیز مشخص است.
هرچند جریان اصلاحات و سازندگی در دوره ای دچار تنازعاتی با هم شدند اما ریشه هر دوی آنها یکی است و این همان چیزی است که در لابلای این تحلیل، به آن پرداخته ایم.
در پایان تحلیل های خود ، نکاتی مهم را یادآوری می نمایم و آن اینکه بر اساس اصل اول قانون اساسی ، حکومت ایران ، جمهوری اسلامی است و بر اساس اصل ششم نیز امور کشور باید به اتکای آرای مردم از راه انتخابات ویا همه پرسی اداره می شود.
بنابراین دو اصل جمهوریت و اسلامیت، پایه های اساسی این نظام سیاسی را تشکیل می دهند لذا مشارکت سیاسی شهروندان در تمام سطوح بویژه شرکت در تمامی انتخابات، مقدمه و شرط ضروری تحقق اصل جمهوریت است و تحقق و نهادینه شدن مشارکت سیاسی و واقعی در تمامی سطوح موجب گردش نخبگان در نظام سیاسی، افزایش مشروعیت و کارآمدی نظام سیاسی از یک طرف و کاهش هزینه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی آن در مدیریت سیاسی از طرف دیگر خواهد شد.
یادداشت از: مهدی صدیقی القناب کارشناس ارشد علوم سیاسی
انتهای پیام/م
دیدگاهها