- کد خبر: 2584
- بازدید: 2,386
- 1391/07/01 - 05:25:39
فحاشی در برابر استدلالات علمی
چندی است که هجمه ها، توهین ها و افتراهای سازمان یافته ای علیه علامه مصباح یزدی در فضای رسانه ای- خصوصاً مجازی آن- در حال شکل گیری است. هجمه هایی که نه از طرف مدعیان اصلاحات و سبزهای فتنه گر، بلکه از طرف کسانی صورت می گیرد که خود را تنها اصول گرای باقی مانده در کشور می دانند و داعیه دفاع از دولت، رئیس جمهور و رئیس دفترش را دارند.
در آخرین نمونه از این موارد، یکی از سایت هایی که منتسب به جریان انحرافی است، عدم حضور علامه مصباح یزدی در اجلاس اخیر مجلس خبرگان را پیراهن عثمان کرده و نشانه ها و ویژگی هایی که مستحق نفر اصلی جریان انحرافی است به شخصی نسبت داده اند که رهبری وی را مطهری زمان خوانده اند. در این نوشته سراسر توهین که به بهانه عدم شرکت علامه مصباح در اجلاس خبرگان نوشته شده، آمده است :" حضرت علامه به عنوان قطب فرقه منحرفان از احمدی نژاد در مقابل خدمات متقابل فتنه گران، نسخه شورای فقاهت را پیش از هاشمی برای گروه خود تجویز می کند و حالا با دفاع مستقیم و سنگین مقام رهبری از رئیس جمهور تا جایی پیش می رود که در مهمترین همایش بزرگان کشور شرکت نمی کند"!
فحاشی در برابر استدلالات علمی، یک سنت تاریخی است که همیشه بیمایههای فکری و علمی در برابر اندیشمندان و علمای بزرگ در پیش گرفتهاند؛ سنتی که تا به امروز ادامه دارد و هنوز پاسخ بیانات دقیق علمی و اعجاز قرآن کریم، آتش کینه و جهل و حقارت امثال «تری جونز» است. توهین اخیر سایت تیم اسفندیار مشایی به علامه مصباح یزدی هم از همین جنس است.
هنوز مرکب توهینهای عطاءالله مهاجرانی و عبدالکریم سروش در روزنامهها و مجلات زنجیرهای به علامه مصباح یزدی خشک نشده که اسفندیار رحیم مشایی هم وارد این عرصه شده و به حق، روی آنان را هم سفید کرده و حق این سنت تاریخی را به جا آورده است. مهاجرانی هم ابتدا تلاش کرد تا خودش را یک اندیشمند و متفکر نشان دهد که در برابر انتقادات صریح، علمی و در عین حال اندیشمندانه علامه مصباح، ژست گفتگو و مباحثه میگیرد اما بعد از چند محاجه علمی، زمانی که عیار وزیر ارشاد دولت اصلاحات رو شد و پوچ بودن اندیشههای ترجمه شدهاش آشکار شد، خط فحاشی و توهین به علامه کلید خورد و کاریکاتورها و مقالات متعددی علیه آیتالله مصباح کشیده و نوشته شد.
مشایی هم این دور باطل را طی کرد. ابتدا خودش را فردی دارای اندیشه و تفکر نامید که حاضر به مباحثه علمی با بزرگانی چون جضرت علامه است. از کنار و اطراف نیز برخی به ظاهر متفکران را به دور خودش جمع کرد و به اسم مناظره، مباحثه و گفتگو نزد شاگران استاد مصباح فرستاد تا درستی اندیشههای منحرفش را به حامیانش ثابت کند اما هر چقدر مارکسیستها توانستند بر منطق و علم علامه شهید مرتضی مطهری پیروز شوند، عناصر اسفندیار مشایی هم توانستند بر عظمت علمی آیتالله مصباح یزدی که از سوی رهبر انقلاب، «مطهری زمان» نام گرفته، پیروز شوند. این بازتولید رفتار سازمان مجاهدین خلق در برابر شهید مطهری توسط تیم مشایی درباره علامه مصباح، نشان دهنده تلاش این جریان برای مقابله با چهرههای استراتژیک نظام و انقلاب اسلامی در عرصه ایدئولوژی است.
آیتالله مصباح همواره با روشنگریهای خود که در قالب سخنرانیها، کتابها، مناظرهها و تربیت شاگردانی که مورد تقدیر مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته بودند، جلوهگر میشد؛ سبب آن شده بود که اصلاحطلبان نتوانند در تهیسازی اسلام ناب محمدی در جمهوری اسلامی ایران موفق عمل کنند و این رخدادها سبب ساز کلید خوردن پروژه تخریب علامه شد؛ پروژهای که اکنون از سوی آنان به جریان منحط فکری و انحرافی مشایی واگذار شده است و این جریان در تلاش است تا برملا شدن پروژههای انحرافی خود علیه ولایت فقیه به بهانه مهدویت که توسط علامه مصباح صورت گرفت، با فحاشی علیه ایشان جبران کند.
اگر کاریکاتور سفارشی وزارت ارشاد مهاجرانی علیه آیتالله مصباح، نمایش عمق کینه اصلاحطلبان نسبت به وی بود، مطلب وقیحانه سایت تیم مشایی هم نشان داد که این جریان خطرناک و منحرف، زخمهای عمیقی از روشنگریهای آیتالله مصباح یزدی خورده است که اینچنین پرده برانداخته و شمشیر فحاشی را علیه مطهری زمان کشیده است. وقتی علامه طباطبایی در وصف شاگرد خصوصی خود میگوید: «مصباح در میان شاگردان من، مانند انجیر در میان سایر میوههاست؛ چرا که او هیچ چیز زائد و دور ریختنی ندارد» و آیتالله بهجت نیز در ماجرای اعتراض گسترده مردم قم در واکنش به توهین روزنامههای زنجیرهای اصلاحات به علامه، شخصا وارد ماجرا شدند، مشخص است که فحاشی به این عالم و اندیشمند بزرگوار از کجا نشات میگیرد.
تیم مشایی آنقدر پوچ و حقیر است که عدم حضور آیتالله مصباح در اجلاس خبرگان در تهران را «مخالفت با سخنان رهبری در حمایت از دولت!» مینامد؛ غافل از آنکه ایشان به دلیل بیماری، حتی جلسات سخنرانی خود در ماه مبارک رمضان در دفتر رهبر انقلاب در قم را نیز که مدتها قبل از دیدار هیات دولت با رهبری بود، تعطیل کرده بودند اما تفکرات بیمار و متوهمانه اسفندیار مشایی انگار به تیم حامیانش نیز سرایت کرده است و توانایی تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی را از آنان سلب کرده است.
این ادعا که شرکت نکردن آیت الله مصباح در اجلاس اخیر خبرگان واکنشی اعتراضی بوده به دفاع رهبری از دولت- که در جلسه اخیر با هیئت دولت صورت گرفت- و نشانه ای است بر زاویه پیدا کردن مطهری زمان با ولایت از آن جمله ادعاهایی است که فقط می توان به حال تئوریست های آن افسوس خورد.
خط توهین به پاسداران مرزهای ایدئولوژیک انقلاب اسلامی که علامه مصباح یزدی در راس آنان قرار دارد، در ماههای اخیر به طور جدی کلید خورده است؛ از مقاله توهینآمیز مشاور حسن روحانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک روزنامه تازه تاسیس كه در سايت شخصي هاشمي رفسنجاني نيز بازتاب يافت تا یادداشت گستاخانه یاران مشایی به ایشان در یک سایت معلومالحال. به نظر میرسد گمانهزنیها درباره همراهی طیف هاشمی رفسنجانی با تیم مشایی، رنگ واقعیت به خود گرفته و همانطور که علی اکبر محتشمیپور و تیمور علی عسگری به توهین علیه علامه پرداختند، جریان نفوذی هم بخشی از اجرای این سناریو را عهدهدار شده است؛ سناریویی که چندین ماه است کلید خورده و مصطفی تاجزاده و محمد موسوی خوئینیها هم در هفتههای گذشته، مطالبی را در توهین و حمله به آیتالله مصباح مطرح کردند.
«قطع بازوی ولایت»، هدف اصلی پیگیری خط تخریب آیتالله مصباح یزدی از سوی برخی جریانات سیاسی است که همانند جریان خوارج در زمان امامت امیرالمومنین(ع)، به دنبال تخریب و هجمه به یاران واقعی ولایت به بهانه و به اسم حمایت از ولایت هستند. رهبر انقلاب تاکنون شخصا چندین بار جلوی انحراف دولت را در ماجراهایی مانند «دوستی با مردم اسرائیل»، «الحاق سازمان حج به زیرمجموعه سازمان گردشگری»، «معاون اولی مشایی» و «عزل وزیر اطلاعات» گرفتهاند و تاکید کردند که به محض مشاهده هرگونه انحراف در دولت، به طور جدی با آن برخورد میکنند و اجازه آن را نمیدهند.
این اولین بار نیست که عده ای این طور حتاکانه به مصباح یزدی می تازند و آخرین بار هم نخواهد بود، چرا که روشنگری های ایشان در قبال خطراتی که متوجه انقلاب و نظام است همیشه معاندان و بدخواهان این کشور را بر آن می دارد تا با تخریب شخصیت وی بتوانند از نفوذ کلامش بکاهند و حق را مخدوش سازند، حال زمانی این صدا از حلقوم رسانه های زنجیره ای اصلاح طلبان بیرون می آید و زمانی هم از حلقوم کسانی که خود را آخرین بازمانده اصول گرایی در ایران تصور می کنند.
قطعاً اگر مصباح یزدی عافیت طلبی را بر میگزید و گوشه حجره خود فقط به تدریس ضرب ضربا مشغول بود، این طور مورد هجمه و توهین قرار نمی گرفت، اما زمانی که تمام قد هر آنچه را که در اختیار دارد در راه دفاع از نظام و انقلاب می گذارد، باید هم منتظر چنین توهین ها و هجمه هایی باشد و صد البته که شخص ایشان به چنین توهین ها و هجمه هایی عادت دارند.
دیدگاهها