- کد خبر: 6888
- بازدید: 1,645
- 1393/04/08 - 11:27:01
چه عواملی باعث توسعه کشور های توسعه یافته شده است؟
سبلانه: عوامل مختلفي ميتوانند زمينه ساز توسعه گردند كه برخي از آنها عوامل اقتصادي و برخي غير اقتصادي ميباشند.
به گزارش سبلانه، به نقل از کیویمیز، - مفهوم توسعه
مفهوم توسعه از مفاهیم مهم زمان ما است، به طوری که کشورهای دنیا و اجتماعات بشری را بر اساس آن، طبقهبندی می کنند؛ مثلاً کشورها را به توسعهیافته، در حال توسعه، و توسعهنیافته طبقهبندی میکنند. قبل ازمفهوم توسهه ، بیشتر از مفهوم رشد استفاده میشد تا زمانی که در دهه هفتاد میلادی معلوم شد که این مفهوم برای نشان دادن وضعیت جوامع، نارسا است. مفهوم رشد، بیشتر، درباره وضعیت اقتصادی جامعه به کار برده با تولید ناخالص ملی سنجیده میشد. پس از مدتی معلوم شد که میزان تولید ناخالص کشورها، و حتی سرانه تولید ناخالص آنها، به تنهایی معیار مناسبی برای نشان دادن وضعیت آنها نیست.
این مفهوم نشان نمیداد که تولید ناخالص ملی چگونه در جامعه توزیع شده است، یا میزان نابرابری اقتصادی در جامعه کم است یا زیاد. همچنین مفهوم رشد، وضعیت اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی جامعه را نمیسنجید. به یک معنا، این مفهوم بر مبنای پیشفرضهای مادی و مارکسیستی بنا شده بود که اقتصاد را مبنایی برای همه ابعاد دیگر جامعه میدانست، و به طور ضمنی فرض میکرد که رشد اقتصادی، سبب رشد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه نیز میگردد. در حالی که مشخص شد، گاهی نه تنها رشد اقتصادی سبب رشد سایر ابعاد جامعه نمیشود بلکه ناهماهنگی ایجاد شده بین وجوه مختلف جامعه حتی جلو رشد اقتصادی را هم سد میکند.
اقتصاددانان معتقدند عوامل زمینهساز توسعه نميتوانند در همه زمانها و مكانها يكسان باشند، بنابراين بايد اين عوامل را در دو مورد به طور جداگانه مورد بررسي قرار داد:
1-عواملي که زمينهساز توسعه كشورهاي توسعه يافته امروزي بودهاند.
2- عواملي كه ميتوانند موجبات توسعه كشورهاي درحال توسعه امروزي را فراهم کنند.
بحث ما در این مقاله بیشتر مورد دوم می باشد
عوامل موثر در توسعه كشورهاي در حال توسعه امروزي
کیویمیزعمدهترين عوامل اقتصادي زمینه ساز توسعه عبارتند از: جمعيت، منابع طبيعي،سرمايه،تكنولوژي و مديريت.
1- جمعيت: اگرچه در مورد نقش جمعيت در مورد توسعه نظرات متفاوت است و برخي از صاحب نظران حتي نقش جمعيت را يك نقش منفي و بازدارنده در زمينه توسعه معرفي ميكنند، اما اكثر صاحبنظران معتقدند نيروي انساني به عنوان يكي از مهمترين عوامل توليد ميباشد كه با رشد جمعيت افزايش مييابد و به عنوان يك عامل موثر در زمينه توسعه شناخته میشود. تبديل شدن اين عامل به يك عامل منفي در يك كشور بستگي به نوع برنامه ريزي و ساير فاكتورهاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي در آن كشور دارد. اگرنرخ رشد سرمايهگذاري و توليد متناسب و حتي بالاتر از نرخ رشد جمعيت باشد و بتوان براي آموزش جمعيت افزايش يافته برنامهريزي مناسب انجام داد، رشد جمعيت را نميتوان به عنوان عامل منفي دانست، زیرا در این صورت لازمه رشد و توسعه است، ولي اگر ساختارهاي اقتصادي به گونهاي بود كه تامين نيازهاي جمعيت كشور با چالشهاي جدي مواجه بود اين ديگر به بهبود روند توسعه ارتباطي ندارد.
2- منابع طبيعي: منابع طبيعي (زمين) يكي ديگر از عوامل توليد در هر جامعهاي است. بدون شك وجود منابع طبيعي غني در هر کشوری یک امتیاز مثبت براي رشد و توسعه آن كشور ميباشد، چراكه وجود چنين منابعي ميتواند هزينههاي توليد را به مقدار زيادي كاهش دهد، به عنوان مواد اوليه در توليد محصولات داخلي به كار گرفته شوند و با صدور مقداري از آنها ميتوان ارز لازم را براي كشور فراهم نمود. اما نكتهاي كه نبايد از نظر دور داشت این است که وجود چنين منابعي به تنهایی رشد و توسعه اقتصادي را به همراه نخواهد داشت، بلكه مهم نحوه استفاده از آن منابع ميباشد كه در صورت مديريت صحيح بر آنها ميتوان انتظار داشت كه رشد و توسعه اقتصادي براي كشورهاي دارنده اين منابع فراهم گردد.
3- سرمايه: سومين عامل توليد كه ميتواند زمينه رشد و توسعه كشورها را فراهم نمايد ميزان سرمايهگذاريهايي است كه در يك كشور انجام ميپذيرد. اين سرمايهگذاريها در زمينههاي مختلف زيربنایي، توليدي، اجتماعي و فرهنگي و... ميتواند صورت پذيرد. در حقيقت سرمايه عاملي است كه به وسيله آن يك فعاليت اقتصادي شكل ميگيرد و از آن سود حاصل ميشود و برخلاف تصور عامه مردم سرمايه فقط پول نقد نيست، بلكه هر نوع وسيلهاي كه با دوام بوده و در توليد كالاهاي ديگر مورد استفاده قرار ميگيرد نيز يك كالاي سرمايه است .
عمدهترين منابع تامين سرمايه را به شرح زير ميتوان نام برد:
الف- پسانداز خانوارها: يكي از مشكلات كشورهاي در حال توسعه اين است كه مديريت درستي در زمينه جمعآوري و هدايت سرمايههاي اندك خانوارها وجود ندارد و اين سرمايهها به جاي آنكه در زمينههاي توليدي به كار گرفته شوند در بخش بازرگاني يا خريد كالاهاي غيرضروری به كار گرفته ميشوند و نقش خود را به خوبي ايفا نميكنند.
ب - پسانداز شركتها و ذخيره استهلاك شركتها.
ج - انواع بيمه: درآمدهاي حاصل از توسعه انواع بيمهها يكي از مهمترين اقلام سرمايهاي كشورهاي توسعه يافته ميباشد كه كشورهاي در حال توسعه نيز ميتوانند با فرهنگ سازي مناسب ضمن توسعه بيمه در كشور خود و فراهم آوردن امنيت خاطر براي بيمهگذاران، منابع قابل توجهي را از اين طريق جمعآوري کرده و در زمينههاي توليدي سرمايهگذاري نمايند.
د - صادرات.
ه - وام خارجي: اين روش به دليل داشتن تبعات منفي از جهت ايجاد وابستگيهاي سياسي و حتي اقتصادي به دليل بالا بودن نرخهاي بهره، چندان مطلوب نيست و براي كشورهاي در حال توسعه توصيه نميشود.
و - سرمايهگذاري خارجي.
4- تكنولوژي: تكنولوژي علم بهكارگيري تكنيكهاي جديد در توليد را گويند كه به دو صورت ميتواند افزايش توليد و رشد اقتصادي را در پی داشته باشد. اول اينكه با به كارگيري تكنولوژي ميتوان با ثابت نگه داشتن ساير عوامل، توليد بيشتري داشت و دوم آنكه با به كارگيري آن و صرف هزينههاي كمتر، توليدي برابر با قبل را داشت. سهم سرمايهگذاري در زمينه تكنولوژي در كشورهاي در حال توسعه كمتر از 5/0 درصد توليد ناخالص ملي است در صورتي كه در كشورهاي توسعه يافته بيش از 3 درصد ميباشد؛
بنابر اين كشورهاي در حال توسعه در صورت افزايش ميزان سرمايهگذاريها در زمينه تكنولوژي ميتوانند تكنولوژي توليدي خود را ارتقا بخشند يا با انتقال تكنولوژي از خارج از طريق خريد تكنولوژي، پرداخت حق امتياز به خارجيان يا سرمايهگذاري مستقيم كشورهاي صاحب تكنولوژي زمينه رشد اقتصادي را براي كشور خود فراهم کنند.
5- مديريت: يكي از بزرگترين مشكلات كشورهاي در حال توسعه
سوء مديريت بر منابع ميباشد به گونهاي كه بسياري از اين كشورها بهرغم برخوردار بودن از منابع عظيم طبيعي و جمعيتي در زمره كشورهاي كمتر توسعه يافته قرار دارند. يكي از عمدهترين مشكلات در این زمينه بهكارگيري مديريت سليقهاي به جاي مديريت علمي ميباشد و لذا اقدامات انجام شده توسط مديران قبلي وقتي با سليقه مديران جديد مطابقت نداشته باشد، نيمهتمام رها ميشوند و اين موجب به هدر رفتن سرمايههاي ملي اين كشورها ميشود و از طرفي ناپايداري مديريتها كه يكي ديگر از مشكلات اين كشورها ميباشد بر اين معضل بيشتر دامن ميزند. بنابراين يكي از عواملي كه ميتواند اين كشورها را در مسير توسعه قرار دهد، اصلاح روشهاي مديريتي ميباشد كه موجب جلوگيري از هدر رفتن منابع و استفاده بهينه از آنها خواهد شد.
6-عوامل نهادی: عوامل نهادی نظیر قوانین اقتصادی، سیاستهای دولت، نظامهای حقوقی و غیره شکل دهنده محیطهای اقتصادی برای تولید و تجارت هستند. اگر ساختار یک اقتصاد، سرمایهگذاری و تولید را تشویق کند، موجبات توسعه و پیشرفت اقتصادی را فراهم میکند. اگر کارآفرینان نتوانند نسبت به دریافت بازده سرمایهگذاری خود مطمئن باشند، سرمایهگذاری نخواهند کرد. این امر برای سرمایهگذاری در سرمایههای فیزیکی، مهارت یا فناوری صادق است. عواملی نظیر سلب مالکیت، فساد اقتصادی و اداری، انحصار، ناامنی و بیثباتی، انگیزه برای سرمایهگذاری و تولید را کاهش داده و موجب افت بهرهوری عوامل تولید میشوند. در این زمینه به منظور مقایسه کشورها به لحاظ ساختار نهادی از مجموعه شاخصهایی که از مراجع معتبر نظیر بانک جهانی، موسسه فریزر ، و موسسه بینالمللی گرفته شده استفاده میشود که عبارتند از: ثبات سیاسی، کارآیی دولت، حاکمیت قانون، کنترل فساد، کیفیت قوانین، ساختار حقوقی و امنیت حقوق مالکیت (شاخص فریزر)، فساد سیاسی و اداری. طرفداران نهادگرایی معتقدند که نهادها وظایف زیر را انجام میدهند: موجب هدایت اطلاعات درباره شرایط بازار، کالاها و مشارکت کنندگان در بازار میشوند؛ نهادها حقوق مالکیت و قراردادها را تعریف کرده و تعیین میکنند که چه کسی باید چه چیزی را و چه زمانی کسب کند؛ و موجب افزایش یا کاهش رقابت در بازارها میشوند.
آیت جهانگیری
دیدگاهها