سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

شنبه 1 شهریور 1404
  • کد خبر: 11896
  • بازدید: 9,555
  • 1393/08/28 - 11:41:45

زندگینامه امام سجاد(ع) از کودکی تا شهادت

امام سجاد(ع)پس از ماجرای خونين عاشورا، چه هنگام اسارت و چه هنگام بازگشت به مدينه، در هر فرصتی مردم را نسبت به طاغوت عصر، يزيد بن معاويه با خطبه های خویش آگاهی می بخشید، خطبه غرا و كوبنده ایشان در شام ماهيت پليد حكومت خودكامه یزید را افشا كرد.

به گزارش خبرنگار سرویس مذهبی سبلانه،  حضرت علی بن حسین(ع)  امام چهارم شیعیان ملقب به «زین العابدین» و «سید السجادین» در پنجم شعبان سال 38 هجری در مدینه چشم به جهان گشود مادر گرامی این امام بزرگوار  شهربانو دختر يزدْگِرد (آخرين پادشاه ساسانى) است.

در کتاب الكافىدر مورد شهربانو مادر امام سجاد(ع) نقل شده است: «هنگامى كه دختر يزدگِرد را بر عُمَر، وارد كردند، دوشيزگان مدينه براى تماشايش آمدند و مسجد پيامبر(ص)از نور ورودش روشن شد. چون عمر بر او نگريست، (آن بانو) صورت خود را پوشاند و گفت: اُف به روزگار هرمز باد! عمر گفت: آيا به من دشنام مى دهد؟ و قصد (تنبيه, او را كرد. اميرمؤمنان، على(ع) به او فرمود: تو چنين حقّى ندارى. او را در گزينش مردى از مسلمانان، آزاد بگذار و او را سهم غنيمتىِ همان مردى قرار ده كه برگزيده است. آن دختر آمد تا دستش را بر سر حسين(ع) گذاشت؛ اميرمؤمنان، على(ع) به او فرمود: نام تو چيست؟ گفت: جهانشاه. اميرمؤمنان(ع) به او فرمود: بلكه شهربانو

سپس به حسين(ع) فرمود: اى ابوعبدالله! همانا او برايت بهترينِ زمينيان را به دنيا مى آورد. او على بن الحسين (امام زين العابدين(ع)) را به دنيا آورد. از اين رو به على بن الحسين(ع) فرزند دو سلسله برگزيده مى گفتند: برگزيده عرب، هاشم و برگزيده غير عرب، فارس».

 

القاب و کنیه‎های مهم امام سجاد(ع)

کنیه های مشهور امام سجاد(ع) ابوالحسن و ابومحمد و القاب مشهوره آن حضرت : زين العابدين و سيدالساجدين و العابدين و زكى و امين و سجّاد و ذوالثّفنات و نـقـش نـگـيـن آن جناب به روايت حضرت صادق(ع) «اَلْحَمْدُللّهِ الْعَلِىّ» بوده و به روايت امام محمد باقر(ع) «اَلْعِزَّةُ لِلِّه » و به روايت حضرت ابوالحسن موسى کاظم(ع)، «خَزِىَ وَ شَقِىَّ قاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلىِ(عليه السلام)» بوده است.

 

 امام سجاد(ع) دوران كودكی را در مدينه سپري كردند و مدت دو سال از امامت جدش، اميرمؤمنان(ع) و 10 سال از امامت عمويش، امام حسن مجتبي(ع) و 10 سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسين(ع) را درك نمودند؛ در محرم سال 61 هجري قمري در جريان قيام امام حسين (ع)، در سرزمين كربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناك به امامت رسيدند که به مدت 34 سال به طول انجامید.

دوران امامت امام سجاد (ع)  دوره ای سخت بود و شیعیان به شدت تحت فشار امویان قرار داشتند، از مهم ترین یادگارهای امام سجاد (ع) دعاهای آن حضرت است که مشحون از مفاهیم عالی اخلاقی و عبادی و سیاسی است، مجموعه این دعاها به صورت کتاب بسیار نفیسی به نام «صحیفه کامله سجادیه» درآمده است.

امام سجاد (ع) در سال ۹۴ ق. به تحریک ولید بن عبد الملک مسموم شد و به شهادت رسید و پیکر مطهرش در کنار امام مجتبی (ع) در بقیع مدفون شد.

 

سیرۀ اخلاقی امام سجاد (ع)

امام سجاد(ع) در دوران حکومت اموى که ارزشهاى انسانى و فضائل اخلاقى به فراموشى سپرده شده و مردم به جاى مشاهده زهد، ساده زیستى، تواضع، نوع دوستى، نرم خویى و رعیّت پرورى از زمامداران خود به عنوان خلیفه پـیـامبر(ص)، شاهد دنیا طلبى، اشرافیّت، تجمّل گرایى، خود محورى و بزرگ بینى آنان بـودنـد، آن امـام هـُمـام، چـون خـورشـیـدى فـروزنـده درخـشـیـد و وجـودش مـجـمـع هـمـۀ فـضائل و ارزشهاى فراموش ‍ شده گشت؛ چندانکه دوست و دشمن را به تحسین واداشت.

امام چـهـارم شیعیان،انـسانى کامل و برگزیدۀ حق و در همۀ جهات اخلاقى، عبادى و علمى به اوج کـمـال رسـیـده و نمونۀ مجسم و عینى قرآن و رسول خدا(ص) بود.

 علت ملقّب شدن امام چهارم به سجادنقل شده است:  او را سـجـّاد نـامیدند، چون: هیچگاه نعمتى را به یاد نمى آورد مگر آن که سجده مى کرد؛ هیچ وقت آیـه اى از قـرآن را کـه سجده (واجب یا مستحب) داشت نمى خواند مگر آن که سجده مى کرد؛ خداوند هـیـچـگـاه بـدى و ناگوارى را از او دفع نکرد مگر آن که سجده کرد، هیچ زمان از نماز واجب فارغ نـشـد مـگـر آنـکـه سـجده کرد، هیچگاه بین دو نفر را اصلاح نکرد مگر آن که سجده کرد، (بر اثر فـزونـى ایـن سـجـده هـا) آثـار سـجـده در تـمـامـى مـواضـع سـجـود آن حـضـرت نـمـایـان بود.

اوضاع سیاسی دوران امامت حضرت سجاد(ع)

امام سجاد(ع)در محرم سال 61 هجری، در سرزمين كربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناك به امامت رسيد و با توجه به وضعيت زمان و اختناق حاكم در آن دوران، اقدام به يك سلسله برنامه هاي ارشادی و فرهنگی و مبارزات غيرمستقيم کردند.

 

ماجرای نهضت كربلا، يك حادثه بزرگ سياسی بود که امام سجّاد(ع) در پيدايش آن و ابلاغ پيام شهيدان و پيگيری نتايج نهضت نقش اصلی را داشت، آن حضرت پس از ماجرای خونين عاشورا، چه هنگام اسارت و چه هنگام بازگشت به مدينه، در هر فرصتی مردم را نسبت به طاغوت عصر، يزيد بن معاويه با خطبه های خویش آگاهی می بخشید، خطبه غرّا و كوبنده او در شام، يزيد و حكومتش را رسوا نمود و ماهيّت پليد حكومت خودكامه او را افشا كرد.

 

امام سجاد عليه السلام و بیان مصیبت کربلا
امام سجاد روزی در بازار شام با منهال بن عمرو الطائی که از شیعیان او بود برخورد کرد. (بعضی هم گفته اند این ملاقات بعد از خطبه حضرت سجاد علیه السلام در مسجد دمشق بوده است.)
منهال به امام عرض کرد:« ای پسر رسول خدا حال شما چطور است؟ و چگونه شب را به صبح می آورید؟» امام سجاد علیه السلام فرمود:« وای بر تو، آیا وقت آن نرسیده که بدانی حال ما چگونه است؟ ما در این امت، همانند بنی اسرائیل گرفتار فرعونیانیم!! مردان ما را کشته و زنان ما را زنده نگه داشته اند! ای منهال، عرب بر عجم می بالد که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم عرب است و قبیله قریش بر دیگر قبایل مباهات می کند که رسول خدا قریشی است؛ و اینک ما فرزندان اوییم که حقمان غصب شده و خون‌مان به ناحق روی زمین ریخته شده است. ما را از شهر و دیارمان خود آواره کرده اند!! پس انالله و انا الیه راجعون از این مصیبت که بر ما گذشته است.» [19]

بازتاب خطبه حضرت در شام
علاوه بر سخنانی که حضرت سجاد عليه السلام با استناد به قرآن کريم فرمود و حقيقت را آشکار کرد ، حضرت زين العابدين عليه السلام وقتی با يزيد روبرو شد - در حالی که از کوفه تا دمشق زير زنجير بود - فرمود : ای يزيد ، به خدا قسم ، چه گمان مي بری اگر پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله ما را به اين حال بنگرد ؟ اين جمله چنان در يزيد اثر کرد که دستور داد زنجير را از آن حضرت برداشتند ، و همه اطرافيان از آن سخن گريستند . فرصت بهتری که در شام به دست امام چهارم آمد ، روزی بود که خطيب رسمی بالای منبر رفت و در بدگويی علی عليه السلام و اولاد طاهرينش و خوبی معاويه و يزيد داد سخن داد . امام سجاد عليه السلام به يزيد گفت : به من هم اجازه مي دهی روی اين چوبها بروم و سخنانی بگويم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای مردم موجب اجر و ثواب باشد ؟ يزيد نمي خواست اجازه دهد ، زيرا از علم و معرفت و فصاحت و بلاغت خانواده عصمت عليهم السلام آگاه بود و بر خود مي ترسيد . مردم اصرار کردند . ناچار يزيد قبول کرد . امام چهارم عليه السلام پای به منبر گذاشت و آنچنان سخن گفت که دلها از جا کنده شد و اشکها يکباره فرو ريخت و شيون از ميان زن و مرد برخاست . خلاصه بيانات امام عليه السلام چنين بود : "ای مردم شش چيز را خدا به ما داده است و برتری ما بر ديگران بر هفت پايه است . علم نزد ماست ، حلم نزد ماست ، جود و کرم نزد ماست ، فصاحت و شجاعت نزد ماست ، دوستی قلبی مؤمنين مال ماست . خدا چنين خواسته است که مردم با ايمان ما را دوست بدارند ، و اين کاری است که دشمنان ما نمي توانند از آن جلوگيری کنند" . سپس فرمود : "پيغمبر خدا محمد صلي الله عليه و آله از ماست ، وصی او علی بن ابيطالب از ماست ، حمزه سيد الشهداء از ماست ، جعفر طيار از ماست ، دو سبط اين امت حسن و حسين عليهما السلام از ماست ، مهدی اين امت و امام زمان از ماست " . سپس امام خود را معرفی کرد و کار به جايی رسيد که خواستند سخن امام را قطع کنند ، پس دستور دادند تا مؤذن اذان بگويد . امام عليه السلام سکوت کرد . تا مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله . امام عمامه از سر برگرفت و گفت : ای مؤذن تو را به حق همين محمد خاموش باش . سپس رو به يزيد کرد و گفت : آيا اين پيامبر ارجمند جد تو است يا جد ما ؟ اگر بگويی جد تو است همه مي دانند دروغ مي گويی ، و اگر بگويی جد ماست ، پس چرا فرزندش حسين عليه السلام را کشتی ؟ چرا فرزندانش را کشتی ؟ چرا اموالش را غارت کردی ؟ چرا زنان و بچه هايش را اسير کردی ؟ سپس امام عليه السلام دست برد و گريبان چاک زد و همه اهل مجلس را منقلب نمود . براستی آشوبی به پا شد . اين پيام حماسی عاشورا بود که به گوش همه مي رسيد . اين ندای حق بود که به گوش تاريخ مي رسيد . يزيد در برابر اين اعتراضها زبان به طعن و لعن ابن زياد گشود و حتی بعضی از لشکريان را که همراه اسيران آمده بودند - بظاهر - مورد عتاب و سرزنش قرار داد . سرانجام بيمناک شد و از آنان روی پوشيد و سعی کرد کمتر با مردم تماس بگيرد . به هر حال ، يزيد بر اثر افشاگريهای امام عليه السلام و پريشان حالی اوضاع مجبور شد در صدد استمالت و دلجويی حال اسيران برآيد . از امام سجاد عليه السلام پرسيد : آيا ميل داريد پيش ما در شام بمانيد يا به مدينه برويد ؟ امام سجاد عليه السلام و زينب کبری عليها السلام فرمودند : ميل داريم پهلوی قبر جدمان در مدينه باشيم . خطبه تاریخی حضرت سجاد علیه السلام تاثیر عمیقی بر مردم شام بر جا گذاشت. در روایتی از ابن باقی چنین آمده که پس از این خطبه، مردم گریه و شیون می کردند. مردم حاضر در مسجد که از بزرگان شهر و ارکان حکومت یزید هم جزوشان بودند، به شدت تحت تاثیر این بیانات قرار گرفتند و زمینه بیداری آنان فراهم شد. در همان مجلس عده ای زبان به اعتراض گشودند و وقتی یزید خواست نماز بگزارد، عده ای با او نماز نخواندند و پراکنده شدند. به علاوه، وضع عمومی شهر به گونه‌ای شد که یزید به ناچار در مقابل درخواست بازماندگان حادثه کربلا که می خواستند برای مصائب امام حسین علیه السلام عزاداری کنند، تسلیم شد و جایی را به نام « دارالحجاره » برای آنها اختصاص داد و آنها هفت روز به اقامه ماتم پرداختند. ذکر حسین علیه السلام کم کم همه شهر را فرا گرفت، تا جایی که یزید قرآن را به قسمت‌های کوچک تقسیم کرد و بین مردم توزیع کرد تا قرآن بخوانند و توجه‌شان از حسین علیه السلام منصرف شود، ولی هیچ چیز نمی‌توانست آنها را منصرف سازد. یزید که اوضاع را نامناسب دید تصمیم به انتقال کاروان اسرا به مدینه گرفت. از دیگر آثار این خطبه این بود که یزید در رفتار خود با اهل بیت و به ویژه امام زین العابدین علیه السلام تجدید نظر کرد. او که در ابتدا تصمیم داشت سر مبارک حضرت سیدالشهدا علیه السلام را تا چهل روز بر بالای مناره مسجد جامع شهر نگه دارد، دستور داد آن را پایین آورند و با احترام کامل به قصر ببرند. ثانیاً محل سکونت اهل بیت را عوض کرد و به آنها محبت نمود . ثالثاً گناه قتل سید الشهدا را به گردن ابن زیاد انداخت و او را لعن و نفرین کرد و گفت:« اگر من بودم، هرگز حسین را نمی‌کشتم.» البته همه این حرف‌ها منافقانه بود و با هدف کنترل اوضاع اجتماعی؛ چرا که وقتی ابن زیاد به دمشق آمد، یزید او را احترام کرد و کنار دست راست خود نشاند و با او شراب خورد.
واقعه دیگری که در مسجد اموی گزارش شده، مربوط است به یکی از علمای یهودی که بعد از شنیدن خطبه امام سجاد علیه السلام و دانستن اینکه او از اولاد رسول خداست، به شدت به یزید اعتراض کرد و یزید خشمگین شد و دستور داد او را کتک بزنند.

 

امام سجاد (ع)با این که پس از واقعه کربلا جامعه اسلامی را گرفتار ترس و یاس می دید و کسی را نمی یافت که تربیت کند و دانش خویش را به او بسپارد ولی از پای ننشست و با دعا و نیایش مطالب عمیق و مضامین ارزنده و گرانقدری را به جامعه اسلامی به ویژه شیعیان منتقل ساخت. تداوم بخشي و تفسير درست حادثه عاشورا و جلوگيري از تحريف آن، پرورش رهبر آينده امت اسلامی حضرت باقرالعلوم(ع)، نشر معارف قرآن و فرهنگ اسلام در قالب دعا و نيايش، نظارت و هدايت انديشمندان و فقها و قُرّای جامعه اسلامي، حمايت سياسي، مادی و معنوی از بردگان به عنوان مظلوم ترين گروههاي اجتماعي و تلاش براي هدايت و آزادي آنان از مهمترین اقدامات امام سجاد (ع) پس از عاشورا و در دوران امامت ایشان به شمار می رود.

شجاعت امام سجاد(ع) و سخنان و خطابه های ایشان در برابر امویان و مروانیان

حضرت زین العابدین(ع) هـمـچـون سـایر امامان علیهم السلام، شجاع، دلیر و ظلم ستیز بود. موضع سخت و سـخـنـان کـوبـنـده آن حـضـرت در بـرابـر ستمگران خودکامه اى همچون عبیدالله، یزید و عبدالملک بهترین گواه قوت روحى و شجاعت آن بزرگوار در جریان های بعد از واقعۀ کربلا و دوران امامت آن امام همام است. در بـرابـر عـبـیـدالله کـه آن حـضـرت را تـهـدیـد بـه قتل کرده بود فرمود: آیا مرا به کشتن تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن (در راه خدا) روش ما و شهادت، کرامت ماست؟

در برابر یزید فرمود: اى پـسر معاویه و هند و صخر! تو مى دانى که جدّم على بن ابى طالب (ع) در روز بدر، احد و احزاب پرچمدار اسلام بود؛ ولى پدر و جد تو پرچمدار کافران بودند. حضرت سیدالساجدین(ع) در برابر عبدالملک که آن حضرت را احضار کرده و گفته بود : من که قاتل پدر شما نیستم، پس چرا با ما رفت و آمد نمى کنید؟ امام فرمود: قـاتـل پـدرم هـر چند به زندگى دنیوى او خاتمه داد؛ لیکن آخرت خویش را با این جنایت، تباه ساخت؛ اگر تو هم دوست دارى مانند او باشى باش!

و نیز هنگامى كه امام سجاد(ع) را در ماجراى كربلا، به صورت اسير، همراه بازماندگان شهداى كربلا به شام، نزد يزيد بن معاويه بردند، آن حضرت را در برابر يزيد نگه داشتند. يزيد(مغرور براى نيكو جلوه دادن كار خود به يك توجيه مزورانه مذهبى پرداخت، آيه اى از قرآن خواند، و علت مصائبى كه خاندان رسالت به آن دچار شده اند را، عمل خود آنها دانست و گفت): خداوند مى فرمايد: (و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم: هر مصيبتى به شما رسد، به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد).(شورى/ 30)

امام سجاد(ع ) بى درنگ در پاسخ فرمود: اين در شأن ما نيست، بلكه در شأن ما اين آيه (22 حديد) است: ما اصاب من مصيبة فى الارض ولافى انفسكم الا فى كتاب من قبل ان نبراءها ذلك على الله يسير( هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى دهد، مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براى خداوند آسان مى باشد) (حديد/22)، بنابراين مصيبت ما، از مصائب مورد قبول ما، براى تقويت دين است و دستورش در لوح محفوظ الهى آمده است نه اينكه اعمال نامناسب ما باشد.

اتـخـاذ چـنـیـن موضع قاطع و بیان چنین سخنان عتاب آمیز در برابر این حاکمان قلدر و مستبد، در کاخ و محل حکومت آنان، شجاعتى فوق تصور مى طلبد. به علاوه خطبۀ آتشین آن حضرت در کاخ یزید که به افشاگری جنایت ها و ظلم و فساد دستگاه بنی امیه و خصوصاً یزید انجامید نیز نشان از اوج قدرت روحی و شجاعت آن حضرت دارد.

دلیل عدم دخالت امام سجاد(ع) در واقعه حرّه

عصر امامت امام زين‌العابدين (ع)، يكی از ترسناك‌ترين دوره­‌های تاريخ اسلام براي شيعيان به ­شمار می آيد، يكي از اقدامات مهم امام سجاد (ع) در راستاي رهبري هدايت شيعه موضع‌گيريهای بجا و به موقع آن حضرت در برابر قيام‌ها و شورش‌ها و نيز مواضع آن بزرگوار در مقابل عملكرد حكّام اموی عصر خويش بود.

يزيد بيش از سه سال و اندی حكومت كرد و در اين مدت كوتاه هولناك‌ترين فجايع را انجام داد كه رخداد كربلا و عاشورا اولين آن‌ها و فاجعه حرّه گسترده‌ترين آن‌ها بود. او به عنوان دومين خليفه اموی، صحت پيش‌بيني علي بن ابي‌طالب (ع) در مورد ظلم امويان را آشكارتر ساخت، امیرالمؤمنین علی (ع) سال‌ها قبل فرموده بود: «الّا! اِنّ أخْوَفْ الفِتَن عنديِ بني‌ اميه، فانّها قتلّه عمياءٌ عظيمَةٌ ...»، «آگاه باشيد! ترسناك‌ترين فتنه و آشوب در نظر من، فتنۀ بني اميه است؛ فتنه‌اي كور و بس تاريك»

همان‌گونه كه اشاره شد، يكی از جنايات يزيد در عصر امام سجاد (ع)، كه به دست حاكمان جنايتكار اموی در مدينه صورت گرفت، واقعه حرّه است. اين حادثه به قيام مردم مدينه در 25 يا 27 ذي الحجه 63 هجری مربوط است.

علت وقوع اين حادثه:
 واقعه حرّه در سال 63 هجری و دو سال پس از فاجعه عاشورا در مدینه اتفاق افتاد. عبدا... بن زبير، برادرش عمرو بن زبير را كشت. در خطبه‌ای به يزيد ناسزا گفت و مردم را به نافرمانی از يزيد و جهاد با او فرا خواند. عبدا... بن مطيع از طرف زبير از مردم مدينه بيعت گرفت. يزيد از جريان اين ناآرامی در مدينه باخبر شد و از عثمان بن محمد كه كارگزار خود در مدينه بود، خواست كه گروهی از بزرگان مدينه را راهی دمشق كند تا از عطا و بخشش‌های او برخوردار شوند و دست از ناآرامی بردارند. گروهي از بزرگان شهر از فرزندان انصار و مهاجر به دمشق وارد شدند و در مدت اقامت علاوه بر دست و دلبازی‌های او، سبكسری ها و كارهای زشت او را از نزديك مشاهده كردند. زمانی كه اين گروه بازگشتند به‌ جای تعريف و تمجيد از  يزيد از وی بدگويی كردند و گفتند: «ما از نزد مردی فاسق آمديم كه دين ندارد، شراب مي‌خورد، طنبور می‌نوازد، بردگان نزد او می‌خوانند و با سگان بازی می‌كند».

در پی اين گزارش، مردم مدينه با عبدا... بن حنظله بيعت كردند و بنی اميه را كه در خانه مروان حكم جمع شده بودند، به محاصره در آوردند. و خلع يزيد را اعلام كردند. جمعی از بنی اميه نامه‌ای به يزيد نوشتند، به اين مضمون؛ «بنام خدای رحمان رحيم، و امّا بعد، ما را در خانه مروان حكم محاصره كرده‌اند و آب از برداشته‌اند، كمك، كمك!.»

يزيد كه انتظار اين كار را نداشت، بسيار خشمگين شد و مسلم بن عقبه بن رياح را كه در سنگدلی و قساوت مشهور بود، را انتخاب كرد و راهی مدينه كرد. اين سپاه به فرماندهی مسلم بن عقبه، از جانب يزيد حركت كرد و يزيد به او گفت اگر حادثه‌ای برای تو رخ داد، حصين بن نمير را جانشين كن و به او گفت: مردم را تا سه روز دعوت كن، اگر پذيرفتند كه بهتر و گرنه با آنها بجنگ و چون غلبه پيدا كردی مدينه را سه روز به سپاهيان واگذار و هر مال و برده، سلاح، خوردنی كه در آن هست از آن سپاه باشد و چون سه روز تمام شد از مردم دست بردار، علی بن الحسين (ع) را ببين و دست از او بردار و با وی نيكی كن و تقرب ده كه در كار دخالت نكرده نامه او نيز به ما رسيده»!

باید گفت این نقل طبری در مورد نامه امام(ع) به یزید که برخی آن را نشانه ای از بیعت ایشان با یزید ملعون می خوانند مجعول است چرا که اولا: از آنجا که حضرت پايان كار شورشيان را مى ديد و آنرا قيامى شيعى و با انگيزه هاى راستينى كه مورد نظر ائمه (ع ) بود نمى ديد، از اول خـود را كنار كشيد . با آنان همداستان نشد. بنابراين مسلم بن عقبه هم ماموريت آزاررسانى امام(ع) را نداشت.

ثانیا: دستور بيعت گرفتن از امام(ع) را هم از طرف يزيد نداشته، بلكه دستور خوش رفتارى با او را از سوى يزيد داشته است. ثالثا: پس از كشته شدن امام حسين(ع) و اعتراضها و رسـوايى كه به دنبال آن پيش آمد،  يزيد مايل نبود دستش دوباره به خون فرزند رسول خدا(ص) آغشته شود و رابعا: به همين دليل مسعودى مى نويسد: «مسلم بن عقبه از مردم مدينه بيعت گرفت. هر كه نپذيرفت او را كشت مگر، على بن الحسين(ع)»

سپاه مسلم بن عقبه که 12 هزار نفر بود، نخست شهر مدينه را محاصره كردند و پيام داد تا سه روز مهت داريد با يزيد بيعت كنيد و برده او شويد. مردم مدينه تسليم نشدند و جنگ صورت گرفت. سرانجام لشكريان يزيد بر آنان برتری يافتند. فرمانده سپاه از سپاهيان خواست در اين سه روز هر كاری كه می خواهند در اموال و امكانات مردم شهر انجام دهند، كشتار زيادی صورت گرفت. جان و مال و ناموس مردم مدينه در چنگال لشكريان شام قرار گرفت. اين كشتار وسيع سبب گرديد كه از آن پس مسلم بن عقبه را «مسرف بن عقبه» ناميدند. كشته‌ شدگان واقعه حرّه 3300 نفر دانسته‌اند.

عوامل عدم تعرض سپاه اموی نسبت به امام سجاد (ع):

ألف) موضع‌گيری امام سجاد (ع) و عدم شركت در اين قيام؛

ب) اجرای سياست تقيه از جانب امام؛

اجرای این سیاست از سوی امام سجاد(ع) موجب شد يزيد سفارش كند كه متعرض امام سجاد (ع) نشوند و اين گونه شد كه در جريان واقعه حرّه تنها كسی كه بدون قيد و شرط از گزند سپاه اموی در امان ماندند و اقرار به بردگی نكردند. علي بن الحسين (ع) و علي بن عبدا... بن عباس بودند. مسلم با مردم مدينه بدين شرط بيعت كرد كه بنده يزيد باشند و كسی كه نمی پذيرفت گردن می زند و تنها علی بن الحسين (ع) و علی بن عبدا... را معاف كرد.

خط مشی حضرت سجاد (ع) پس از رخداد عاشورا باعث شد كه جاسوسان و گزارشگران اموی كه در مدينه تعدادشان بی‌شمار بود و روابط و مسايل زندگی حضرت را زيرنظر گرفته بودند، نتوانند كوچكترين حركتی از ايشان برخلاف حكومت يزيد گزارش دهند و به همين جهت حضرت و پيروان ايشان از اين وقايع در امان ماندند و اهل بيت را كه در جريان كربلا به شدت مورد آزار قرار گرفته بودند، در واقعه حرّه مصون ماندند.

ج) مشيت الهي:
امام حجت خدا بر روی زمين است و خداوند وجود حجتش را از بلا حفظ می كند. در جريان واقعه حرّه، امام از ابتدا در قيام شركت نكرد و همراه خانواه خود از شهر خارج شد و در «ینبوع» اقامت نمود و 400 نفر از مردم مدينه را در ميان خانه و خاندانش پناه داد و تا زمان بازگشت سپاه و خروج آن از مدينه پذيرای آنها بود.

واقعه اسفناک حره نشان داد کسانی که از ترس جانشان، امام حق خویش را در روز عاشورا همراهی نکردند، گرفتار ظلم و تعدی ستمکاری همچون یزید گشته و به بدترین صورت کشته و تحقیر شدند.

ادعیه مأثوره از امام معصوم(ع)/مناجات انجیلیه امام سجاد (ع)

به دلیل فضای خفقانی که پس از واقعه عاشورا در بلاد اسلامی به ویژه مدینه حاکم بود، امام سجاد(ع) از طریق دعا به نشر معارف قرآن و فرهنگ اسلامی پرداخت که مهمترین آن «صحيفه سجاديه» مشتمل بر 54 دعاست که دعاي بيستم آن دعاي «مكارم الاخلاق» و دعاي «چهل و هفتم» دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. صحيفه سجادیه در ضمن دعا، معارف اسلام، سياست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعيات اسلام، حقانيت شيعه، حقانيت اهل بيت(ع)، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقيقت، و بالاخره يك دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. صحيفه اى كه محققين، اسم آن را اخت القرآن، انجيل اهل بيت و زبور آل محمد نهاده اند.

علاوه بر رساله حقوق و صحیفه سجادیه که از امام چهارم به دست ما رسیده است؛ حضرت مناجاتی دارند مشهور به «مناجات انجیلیه» که در برخی از کتب امامیه از جمله در کتاب الصحیفة الثالثة السجادیة تالیف علامه میرزاعبدالله اصفهانی نقل شده است که درباره این مناجات می گوید: «مناجات انجیلیه مفصل ترین مناجاتی است که از امام سجاد (ع) نقل شده و من آن را در کتابی از مولفات قدماء امامیه (رضوان الله علیهم اجمعین) دیده ام. این دعا معروف به انجیلیه است و وجه تسمیه آن این است که فقرات این دعا شبیه اکثر فقرات و مواعظ انجیل است که بر حضرت عیسی(ع) نازل شده و نه انجیلی که هم اکنون بین نصاری است.

گفتنی است که مضامین عالی این مناجات و سبک و سیاق عبارات آن خود قوی ترین دلیل بر صحت صدور آن از لسان معصوم است و حتی اگر سند آن ضعیف هم باشد خود این مضامین بر صحت صدور آن از معصوم کفایت می کند. وانگهی برخی از متاخرین و متقدمین علما این مناجات را در کتابهای خود نقل کرده اند از جمله صاحب انیس العابدین، همچنین المولی الجلیل مولانا محسن الکاشانیِ معاصر (قدس سره) آن را در کتاب ذریعة الضراعة نقل کرده است….».

«مناسك حج» نیز يكي ديگر از كتب آن حضرت است كه فرزندان آن حضرت اين كتاب را نقل كرده اند. از ديگر آثار گرانسنگ آن حضرت كه جامع آداب سلوك فردي و اجتماعي است و محور شرح و بسط زيادي قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است. عنوان يكي ديگر از آثار آن حضرت،«الجامع في الفقه» است كه ابوحمزه ثمالي آن را نقل كرده است. كتاب ديگری كه توسط ابوحمزه ثمالي نقل شده است«صحيفة الزهد» نام دارد. همچنین «کتاب حدی»  توسط داود بن عيسي از آن حضرت نقل شده است.

منبع :مهر

انتهای پیام/

 

اشتراک‌گذاری

  • زندگینامه امام سجاد(ع) از کودکی تا شهادت

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
سه به‌اضافه هشت