- کد خبر: 13451
- بازدید: 641
- 1393/09/24 - 15:06:07
شهر ما خانه ما
شهر خود را همچون خانه ی خود داریم با تمام تمیزی های معنوی و مادی و اجتماعی با حفظ حریم و حجب و حیاو ایجاد آرامشی به همان معنایی که در چارچوب خانه برقرار می سازیم برای خانه ی بزرگتر و پرجمعیت تر خود، یعنی جامعه.
به گزارش سبلانه به نقل از مشکین رسا، در لابلای کتاب درسی اجتماعی یکی از مقاطع تحصیلی عبارتی به چشم می خورد؛ آن عبارت چنین بود «شهر ما خانه ی ما»، درس را که خواندیم و زنگ مدرسه خورد، در راه این عبارت به گونه ای دیگری در جامعه کنونی تعبیر یافته بود. در آن درس خوانده بودم شهر خود را همچون خانه خود تمییز نگه داریم و در حفظ آن کوشا باشیم.
چند قدم که از مدرسه دورتر شدم، نظاره گرعمویی با شلوارک در خیابان شدم با ذهنیتی که از این عبارت در ذهنم متبلور شده بود و آن را محدود به زیبایی و تمییزی مکان تعلیم گرفته بودم. شاهد معنی واقعیِ شهر و خانه که هیچ تفاوتی با هم نداشتند، شدم.
وقتی در خیابان های شهر راه می رفتم و نظاره گر مانکن ها و ویترین های داخل مغازه شدم. ناگهان یکی از مانکن ها در نظرم متحرک شد، عقل در سرم سوت کشید وقتی دیدم شروع به راه رفتن کرده است. بله، ایشان مانکن نبودند بلکه موجود متحرکی بودند که مانکن را الگوی پوششی خود قرار داده بود، مانکنی که فقط یک پیراهن کوتاه و تنگ مردانه تن جسورش را پوشانده بود کاش حداقل یک کلاه مردانه ای هم در سر داشت تا حداقل قسمتی از سرش پوشانده می شد. و جورابی در پا داشت تا پاهایش را از سرما به خود نپیچد.
درسته، در جوامع کنونی که به تقلید از غرب آن را جوامع مدرنیته می نامند. رفتارها و پوشش های خانگی با بیرون از خانه و در حضور اجتماع فرقی ندارد. فرق میان داخل خانه و بیرون از خانه به خشت هایی است که روی هم نهاده اند.
کمی به تأمل در این حرکات هم شهریان خود پرداختم، ولی با اسم و لقب مسلمی که بر رویمان نهاده شده بود آن را مغایربا اعتقادمان دیدم. در اسلام شهر ما خانه ی ما نبود، هرکدام حجب و محدودیتی و مرزهایی برای خود تعیین شده، داشتند که حرمت و وقار و شخصیت مراعی را در پی داشت.
در عبارت شهر ما خانه ی ما، مفهومی نهفته بود که آن مرتبط با تمییزی و سالمی شهر بود، اما مفهوم تحریفی که از این عبارت در سطح جامعه در کنش ها، پوششها، حرمت ها، حتی در الفاظ به چشم می خورد نه تنها کوششی در تمییزی و پاکیزگی جامعه و شهرمان نمی کند، بلکه آن را در منجلابی فرو می برد که گرداب این منجلاب ها به مراتب بطلان حریم های اسلامی است. رهایی ازاین منجلاب به مراتب سخت تر از فرو رفتن در آن است که برخی عوامل؛ از جمله هوس و حسد و زمینه سازی بیگانگان برای خلط جامعه اسلامی با فساد، رهنمون غلطیدن فرد در این منجلاب و هموار کردن راه برای وی می شوند. چون در آن فرو رفتی بنگر طنابی سختتر از فساد نیست که پاهایت را در آن نگه می دارد.
شهر خود را همچون خانه ی خود داریم با تمام تمیزی های معنوی و مادی و اجتماعی با حفظ حریم و حجب و حیاو ایجاد آرامشی به همان معنایی که در چارچوب خانه برقرار می سازیم برای خانه ی بزرگتر و پرجمعیت تر خود، یعنی جامعه.
وقتی جویای ریشه ی بسط این منجلاب شدم، کسانی را که در این منجلاب می دیدم وارد خانه هایی می شدند که بشقاب بزرگی بر پشت بام نهاده بودند و با فیشی که به تلویزیون وصل کرده بودند دیگر آن خشت ظاهری هم که می توانست حریمی ایجاد کند به چشم نمی خورد.
کاش می شد زیبایی و سالمی و حیای فردی و جمعی خانه و شهر خود را تنها به فیشی نمی دادیم که احساس می کنم این معامله ای زیان آور برای ما هست و خواهد بود. وقتی عاقلی از خواب غفلت بیدار شود خواهد دید که چه متاع باارزشی را در قبال چیزکی پست و بی ارزش که نتیجه ای جز دوزخ اخروی ندارد، داده است.
انتهای پیام/
دیدگاهها