- کد خبر: 13502
- بازدید: 1,684
- 1393/09/25 - 12:10:39
نقدی بر مانیفست جامعه زنده محمود سریع القلم/
توهین به مردم با چه هدفی صورت می گیرد؟
این نقد کامل نبوده و امکان بررسی بیشتر و دقیقتر نیز وجود دارد لیکن هدف اصلی این نوشتار بیان بدون پشتوانه بودن و نگاه غیر عمیق به مباحث اجتماعی دکتر سریع القلم است که نوعی توهین به مردم نیز محسوب می شود.
به گزارش سبلانه به نقل از آذرسلام، سریع القلم مشاور رییس جمهور و مدرس دانشگاه که مدتی است به مانیفستهای 30 بندی در قالب شهروند و جامعه مطلوب و زنده و سیاستمدار مطلوب و احتمالا موضوعات آتی رو آورده ، استراتژی عجیبی اتخاذ کرده است که با خصائص پژوهشگرانه بسیار متفاوت می باشد . بیان بندهای مورد نظرشان بدون طرح مبنای نظریه و گمانه زنی نتیجه مرحله بندی اقدامات و حتی بدون در نظر گرفتن اصل بومی سازی در بیان موضوعات جامعه شناسانه خود از جمله اشکالات این بیانیه ها می باشد.
گذشته از این اتفاق نادر موضوع ویژگیهای جامعه زنده ی ایشان دارای مسائلی است که عدم پرداخت به آنها از سویی بی توجهی به مقوله علم و از سوی دیگر در نظر نگرفتن مصالح اجتماعی را به دنبال خواهد داشت ، ضمن اینکه به دلیل اتصال ایشان به منابع قدرت و ثروت دولتی ، یقینا نظر ایشان در حد پیشنهادات یک استاد دانشگاه در علوم سیاسی یا روابط بین الملل تلقی نشده بلکه به سرعت توسط عده ای خاص به سوی گفتمان جامعه شناختی پیش خواهد رفت . بنا براین با نگاهی دوباره ، بومی از حیث ایرانیت و اسلامیت ، وضعیت برخورد جهان غرب با ایران وبالاخره با لحاظ کردن مبحث تربیت اسلامی موارد ذیل درخصوص سی بند مطروحه ی ایشان ارائه میگردد. همچنین ممکن است آنچه در ذیل می آید نقد کاملی نباشد لیکن به جهت شکستن تابوی ایجاد شده در خصوص ایشان ، طرح اولیه نقد ضروری بنظر می رسد.
شاید صحیح تر و علمی تر این باشد که به مبانی ایشان پرداخته شود تا در پس روشن شدن مبانی ، مصادیق نیز رنگ و حقیقت خود را مکشوف کنند لیکن به جهت اینکه این متون در عموم جامعه پخش شده ودر فضای تخصصی رونمایی نگردیده، بنابراین باید طبق سلیقه و ذائقه عموم جامعه سخن گفت ؛ لهذا با این نگاه برخی از بندها را مورد بررسی و مداقه قرار می دهیم .
-بند اول گرچه رقابت در بسیاری از موارد باعث خلاقیت و شکوفایی است و این امر انکار ناپذیر است لیکن آنگاه که از جامعه ای زنده و پویا ومطلوب سخن می گوییم یقینا باید بهترین فضا و آرمانی ترین شکل را که البته شدنی باشد ترسیم نماییم در این تعریف بهتراست شهروندان جامعه ی زنده ضمن طرح ریزی بهترین وضعیت به جای رقابت به رفاقت ، شراکت و تعامل سازنده روی بیاورند.
-دربند دوم ایشان وضعیت مطلوب را برای فرزندان جامعه مطلوب و زنده اتمام آموزش اخلاق و مسئولیت اجتماعی در دوره دبستان دانسته اند ، اول اینکه این بر اساس کدام مدل روانشناسی و تربیتی بیان شده است ؟ و آیا به صرف داشتن مدارک عالی در علوم سیاسی و یا بین الملل میتوان در همه علوم ورود کرد؟ و بعد اساسا اگر نگاهی به آموزه های تربیت اسلامی داشته باشیم خواهیم دید که اسلام با دقتی وسواس گونه موضوع آموزش کودکان و نوجوانان را برنامه ریزی کرده و میدانیم که مبنای تربیت دینی تنظیم رفتار بر اساس فطریات با بهره گیری از عقل و تنظیم حب ها و بغض هاست . در دین مبین اسلام تربیت برای کودکان و نوجوانان به سه دوره ی هفت سال تقسیم شده ، و در هر دوره مباحثی فردی و اجتماعی مورد نظر قرار میگیرد. گفتن کلمات کلیشه ای که بتواند تعریف و تمجید به همراه بیاورد ، اما پایه و اساسی در شناخت و علمی ، دینی و تجربی نداشته باشد هنری برای یک پژوهشگر مشهور محسوب نمی شود.
-اعلام نظر در خصوص رسانه واقعا در دنیای فعلی کاری بسیار دشوار است ، اساسا در کشورهای غربی که مهد تولید و تکثیر رسانه هستند چه میزان رسانه ی خصوصی وجود دارد ؟ پر واضح است که منظور ایشان از وجود رسانه های خصوصی آنهم دو برابر رسانه های دولتی نگاه به اپوزسیون بودن رسانه هاست ، آنگاه دو سوال مطرح میشود ، اول در جامعه اسلامی که مبانی آن بر اساس محور صداقت بنا نهاده شده و رهبر آن مهمترین موضوعات نظام را صریح و راحت در جمع عمومی مطرح کرده و به صراحت اعلام میکند که همه ی اعتقاد رهبری و تدابیر او همین است که در صحن عمومی مردم گفته میشود( بر خلاف سردمداران کشورهایی که اقای سریع القلم در آنها درس خوانده اند) رسانه های خصوصی چه چیزی را میخواهند بر خلاف رسانه های دولتی مطرح کنند ؟ و سوال دوم اگر ممکن است جنابشان نمونه هایی از رفتار غرب با رسانه های مخالف عنوان فرمایند . خوبست به دو نمونه مشهور اشاره کنیم ، اولی تعطیلی کمپانی بزرگ سینمایی مخترع بزرگ جهان و مخترع سینما در آمریکا یعنی توماس ادیسون ، آنگاه که از همکاری با یهودیان صهیونیست در آمریکا سرباز میزند در سال 1918 و دوم اخراج بزرگ مرد سینمای صامت که دارای ستاره در هالیود میباشد یعنی چارلی چاپلین آنگاه که اندک اعتراضی به ورود آمریکا در جنگ جهانی اول می کند .
در بند ششم نیز ایشان درصدی را ارائه کرده اند که باز مبنای علمی ندارد ودر هر کشور بر اساس پارامترهای مختلف تغییر پذیر است ، هزینه غذا و مسکن را بصورت مجزا بدون در نظر گرفتن موقعیت کشور ، تعداد کارکنان هر خانواده ، میزان رشد جمعیت ، محدودیتهای اقلیمی و میزان تولید ناخالص داخلی و... واقعا قابل احصا نیست ، لیکن به نظر میرسد استفاده از مهارت پروپاگاندا هنری است که این استاد بزرگوار به شایستگی بر آن تسلط داشته ودر استفاده آن در طول مانیفست های خود بهره وافی و کافی برده اند .
در بند هفتم ماجرا به فرودگاهها کشیده شده و حضور هفتاد ملیت اصل قرار میگیرد، جالب اینجاست که اگر چه ایشان نگفته اند که ایران بایداینگونه باشد لیکن توزیع این بند ها به معنای آن است که از مردم دعوت شده تا کشور خود را با قواعد این نوشتار مقایسه کنند و به آن رتبه بدهند، لحاظ نکردن آرمانهای انقلاب که به جهت تطبیق آنها با اصل اساسی اسلامیت نظام موجبات تحریمهایی را فراهم کرده است که کشورهای مختلف در اوج نیاز به برقراری ارتباط با ایران از ترس شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار به ضرر از دست دادن بازار هفتاد میلیونی تن میدهند ( هر چند به زودی صبر این کشورها به پایان رسیده و شورش درون غربی رخ خواهد داد) آیا طرح این موضوع و ایجاد فضای مطالبه ی عمومی اقدامی صحیح و در جهت مصالح نظام ومردم است . هر چند مجموعه اعتقادات آقای سریع القلم بر کسی پوشیده نیست ، ایشان فردیست که از بنیاد با مقاومت و پافشاری بر آرمانهای دینی مخالفند و شهروندان در نظرایشان از دسته بندی خاصی برخوردارند ، هنوز ماجرای راننده تاکسی هایی که به جهت توهین ایشان در مقابل ساختمان ریاست جمهوری تحصن کردند فراموش نشده است .
-ازموضوع نرخ تورم بند نهم ایشان که بگذریم ( چرا که همان ایجاد مطالبه بدون لحاظ کردن تحریمها و دشمنی استکبار جهانی است ) در بند دوازدهم سخنی فرموده اند که بسیار بعید است از ایشان. گفته اند جامعه زنده ، جامعه ای است که پیچیده ترین طرح های عمرانی در آن حداکثر سه سال به طول انجامد !!! از استادی مانند ایشان که دنیا دیده و در دنیای دیگر درس خوانده اند این سخن بسیار بعید است ، زیرا طرح های عمرانی و دوره های پنج ، ده و حتی بیست ساله در دنیا بسیار مشهور است .البته آنگاه که سیاستمداران برای به کرسی نشاندن سخن خود و ترویج گفتمان ضد انقلابی خود به هر ابزاری دست بزنند و در هر علم مربوط و نامربوط با دانش خود ورود کنند انتظار چنین خبط هایی تعجب آور نیست.
-اوج نوشتار ایشان را میتوان در بند سیزدهم مشاهده کرد که به حق انسان را به یاد تقی زاده و کسروی ، تئوریسین های غربی کردن ایران از نوک سر تا کف پا می اندازد. در این بند ایشان گفته اند که جامعه زنده جامعه ای است که دانمارک از مردمش ویزا نخواهد!!! لازم است اندکی درباره این کشور بدانیم . دانمارک کوچکترین کشور اسکاندیناویست با جمعیتی اندکی بیشتر از پنج میلیون نفر، عضو رسمی اتحادیه اروپا یعنی همان اتحادیه ای که بیشترین توهین ها را به کشور و مردم ایران روا داشت و عضو اصلی ناتو. یکی از جالب ترین خصائص دانمارک نوع حاکمیت آن است ، حکومت دانمارک پادشاهی بوده و بر اساس قانون پادشاه لازم نیست در مورد رفتار و کردارش به کسی پاسخگو باشد (تجلی دمکراسی غربی!!!) از دیگر نکات جالب این کشور آنست که بررسی صلاحیت نخست وزیر و وزرا در شورایی ویژه و زیر نظر پادشاه انجام گرفته و معیارهای انتخاب آنان مخفی می ماند( فراموش نمیکنیم حمله های تند اصلاحات و یاران غار این استاد دانشگاه را که به شورای نگهبان و نظارت استصوابی داشته ودارند...!!) دین رسمی مردم دانمارک مسیحیت است و در برابر مسیحیان 98 درصدی فقط 2 درصد مسلمان وجود دارد که آنها هم با میزبانی دوستانه ی دانمارکی ها با توهین و کاریکاتور علیه پیامبرشان مواجه هستند !!! دانمارک را شاد ترین کشور دنیا دانسته اند و البته مجله ی پزشکی (BMJ) انگلستان طی یک پژوهش مفصل راز این شادی را کشف نمود . اصلی ترین علت این شادی عبارتند از : توقعات پایین در رفا زندگی – راضی شدن سریع در هر وضعیت و استفاده از الکل و مشروبات !! و بالاخره ازدیگر مزایای این کشور مورد علاقه ی استاد سریع القلم دارا بودن مقام اول در ازدواج در اروپا و البته در برابر آن کسب رتبه اول طلاق در اروپا می باشد. با این ویژگیهای عجیب واقعا لازم است جناب سریع القلم اساسا علت رفت و آمد ایرانیان با این کشور را مشخص کنند تا بعد به داشتن یا نداشتن ویزا بپردازیم . واقعا جای تاسف است که نگاه مذهبی را که هیچ حتی نگاه ملی خود را اینگونه به حراج و ثمن بخس بگذاریم.
-در اغلب بندهای نوشتار ایشان اشکالات مشابه به ویژه آنچه در بندهای قبلی گفته شد وجود دارد که از تکرار آن خودداری نموده و برخی از مباحث جدید درسایر بندها بیان میشود. در بند بیست و یکم ایشان غالب بودن فرهنگ مکتوب بر شفاهی را نشانه جامعه مورد نظرشان دانسته اند ، سوال این جاست که اگر افراد جامعه ای متخلق به اخلاق انسانی باشند و در پایان دبستان آموزه های اخلاقی و مسئولیت پذیری را طی کرده باشند علی القاعده فرهنگ شفاهی یعنی تعهدات اخلاقی باید بر تعهدات کتبی غلبه داشته باشد، هر چند اسلام نیز با مکتوب کردن تعهدات موافق بوده و توصیه به آن دارد لیکن هدف آشکار نمودن نوعی تناقض در نوشتار جنابشان می باشد.
-در بند بیست و سوم نیز تعریف جدیدی از انسان برتر اعلام میکنند که با هیچ قاعده ی عرفی و دینی سازگاری ندارد ، نظر ایشان آنست که در جامعه ی زنده شان تولید کننده از صاحب سمت برتر است ، لیکن ظاهرا به این نکته دقت نکرده اند که اولا شان هر انسانی به انسانیت و تقوای اوست و ثانیا بدون حضور مدیران اساس تولید شکل نخواهد گرفت چرا که تولید یک چرخه ی پیچیده است که در آن موضوعات مختلف اعم از امورات اداری ، فنی ، بازرگانی و غیره یکدیگر را پوشش میدهند و این مدیران هستند که این چرخه را ایجاد و کنترل میکنند و اگر نظرشان مدیران ناموفق و نالایق است باید گفت که در یک بحث علمی ارائه نظریه بر اساس استثناء غلط فاحش بوده و همچنین تولید کنندگان نالایق و ناسالم نیز کم نیستند.
-برخلاف نظر ایشان در بند بیست و چهارم نیز ، دین اسلام اعتقاد دارد که مومن کم اشتباه و کم عذر خواه است البته که اگر کسی اشتباه کند بایست عذرخواهی نماید لیکن این چگونه جامعه ای است که دانش آموختگان آن در دوره دبستان همه ی اخلاقیات و مسئولیت های اجتماعی را فرا گرفته اند باز هم نیاز دارند که به وفور از کلمات " ببخشید و عذر میخواهم " استفاده کنند.
-در خصوص بند بیست و پنجم تنها می توان از علامت ؟؟؟ استفاده کرد.
در بند بیست و ششم پیامد نداشتن انتقاد به اندیشه ها و سیاست ها را نشانه ی رشد میدانند، که البته صرف انتقاد درست است لیکن انتقادهایی که منجر به توهین به مبانی نظامها و بحران سازیها شود در هیچ اجتماعی پذیرفته نبوده و برای آن نمونه ای وجود ندارد.
- تعامل سیاستمداران با هم قطاران خود در محیط بین المللی در حالی که هر دو طرف قائل به گفتمان صحیح باشند خوبست لیکن تعامل با کشورهایی که به عنوان نمونه شعارشان این است که " چنانچه تا تاریخ مورد نظر به هر دلیلی توافقات هسته ای صورت نپذیرد ایران مقصر است " واقعا باید چگونه تعامل کرد. جنابشان بفرمایند آیا این سخن با بند بیست و نهمشان (که البته همان بند هم خالی از اشکال نیست و توجه به آرمانها و دین را به تعمد حذف کرده اند) در مغایرت نیست ؟؟!!
-بند بیست و هشتم نشاندهنده ی مصداق گزینی به جای پرداختن به اصل است ، چرا که بر اساس قوانین ، پلیس باید به سراغ راننده بیاید و اگر پلیسی این کار را با خودروی آقای سریع القلم انجام نداده ، پلیسهای بسیاری این کار را انجام میدهند.
-و بالاخره در بند سی ام تناقض ایشان در اوج به پایان میرسد ، تناقضی که از سویی در دوران ابتدایی افراد برای مسئولیتهای اجتماعی تربیت میشوند و از سویی نباید علاقه ای به داشتن سمت دولتی داشته باشند. و سوال این است اگر همه ی افراد اجتماع بخواهند بر اساس دستورات دکتر اقدام کنند امورات کشور را چه کسی یا کسانی باید حل و فصل نمایند ، شاید باید مدیرانمان را نیز از دانمارک وارد کنیم !!!
همانگونه که در ابتدای بحث گفته شد ، این نقد کامل نبوده و امکان بررسی بیشتر و دقیقتر نیز وجود دارد لیکن هدف اصلی این نوشتار بیان بدون پشتوانه بودن و نگاه غیر عمیق به مباحث اجتماعی دکتر سریع القلم است که نوعی توهین به مردم نیز محسوب میشود.
*دکتر محمود سریع القلم ، 30 ویژگی یک جامعه زنده را بیان کرده است. ویژگی مهم این سلسله نوشته ها ، کد گذاری آنهاست به گونه ای که هر کدام از ویژگی ها، بخشی از یک فرایند مهم در جامعه را نمایندگی می کند.
به نوشته دکتر سریع القلم، جامعه ای زنده است ... :
1. که در عرصه های اقتصاد، هنر، علم، سیاست، میان شهروندان رقابت قاعده مند وجود داشته باشد
2. که آموزش اخلاق و مسئولیت اجتماعی در دوره دبستان تمام شده باشد
3.که تعداد رسانه های غیر دولتی حداقل دو برابر دولتی باشد
4.که در جاده های آن در هر صدکیلومتر برای شهروندان، استراحتگاه ساخته شده باشد
5.که شهروندان آن به وفور به هم اعتماد کنند
6.که حداکثر هزینه های غذا و مسکن، 35 درصد درآمد شهروندان باشد
7.که در فرودگاه های آن، حداقل از 70 ملیت و 70 شرکت هواپیمایی خارجی تردد کنند
8.که شهروندان آن وقتی به چهار راهها می رسند، اتومبیل خود را کاملاً متوقف کنند
9.که نرخ تورم در آن یک رقمی باشد
10.که اساتید دانشگاه آن به کار دانشگاهی صرفاً به عنوان شغل نگاه نکنند بلکه برای خود، مسؤولیت و رسالت اجتماعی قایل باشند
11.که شهروندان آن به انجام کارهای صحیح و منظم توام با سلامتی مالی عادت کرده باشند
12.که تکمیل پیچیده ترین طرح های "عمرانی" در آن، حداکثر 3 سال به طول انجامد
13.که دانمارک از شهروندان آن برای سفر، درخواست ویزا نکند
14.که مجموعه جامعه و سیستم از مرحله امنیت و بقا عبور کرده باشد
15.که شهروندان آن پس از تصادف رانندگی که پیش می آید، حتی یک واژه ناپسند نسبت به طرف مقابل استفاده نکنند
16.که مدیریت آن جامعه مبتنی بر سعی و خطا نباشد
17.که شهروندان نظافت محیط عمومی، خیابان ها، جاده ها و سواحل را با نظافت محل سکونت و اتومبیل خود مساوی بدانند
18.که حداقل سه و نیم درصد نرخ رشد اقتصادی داشته باشد
19.که شهروندان آن نگران آینده خود نباشند
20.که دستگاه های اجرایی آن با fact تحلیل کنند و نه با تخیل
21. که در آن فرهنگ مکتوب بر فرهنگ شفاهی غالب باشد
22.که شهروندان آن از اخلاقی بودن و رعایت حریم های اجتماعی ، لذت ببرند
23.که شان و احترام و منزلت تولیدکننده از صاحب سمت بالاتر باشد
24.واژه های "ببخشید "، "عذر می خواهم" و "اشتباه کردم" به وفور در میان شهروندان رواج داشته باشد
25.که شهروندان آن، دندان های سالم داشته باشند
26.که انتقاد از اندیشه ها و سیاست گذاریها در آن، پی آمدی نداشته باشد
27.که سیاست مداران آن با هم قطاران خود در محیط بین المللی مرتب در تعامل باشند
28.که وقتی پلیس راهنمایی، اتومبیلی را به خاطر تخلف رانندگی متوقف می کند، پلیس سراغ راننده برود نه بالعکس
29.که حفظ تعالی، شکوفایی وطن و کشور بر هر امر دیگری اولویت داشته باشد
30.که در آن شهروندان علاقه ای به داشتن سمت دولتی نداشته باشند بلکه با فکر ، همت و توانایی های خود زندگی کنند.
:تحریریه آذرسلام
دیدگاهها