سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

سه‌شنبه 28 مرداد 1404
  • کد خبر: 20350
  • بازدید: 1,392
  • 1394/05/25 - 12:00:51

با مشاهیر نیر؛

آشنایی با سراينده «آيريليق»+زندگی نامه

رجب ابراهیمی (فرهاد) از شاعران و ترانه سرایان موسیقی سنتی آذربایجان، زاده روستای کورعباسلوی نیر و سراینده ترانه مشهور "آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق" است.

به گزارش خبرنگار به نقل از نیریمیز، رجب ابراهیمی (فرهاد) در آبان ماه 1314 در  روستای کورعباسلوی نیر به دنیا آمد، وی ترانه سرایی بود که در شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوران از طبقه متوسط وارد عرصه هنری شد. ترانه "آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق" از مشهورترین سروده های اوست.

 

آنچه که در پی می آید زندگی نامه استاد رجب ابراهیمی از ترانه سراهای شهیر نیری است که به قلم خود استاد به رشته تحریر در آمده است:

 

در یکی از روستاهاي توابع شهرستان نير- بنام «كورابازلي» يا كورعباسلو (درجوار قلعه باستاني بويني يوغون) كه اينك از روستاهاي گردشگري (نمونه) در استان مي باشد به دنیا آمدم.

 

در شهريور ماه سال 1324 به همراه خانواده به تهران كوچ نموده و هنوز هم(بصورت دائمي ) در تهران بوده و هميشه خدا، در «كورعباسلو» و يا اردبيل هستم.

 

از كودكي به شعر و داستان و موسيقي علاقمند بودم(شايد هم از پدر ومادرم به ارث برده باشم) چون پدرم فوق العاده علاقمند به شعر و اهل موسيقي بود و مادرم نيز گاه با قصه گوئي ها و دو بيتي خواني ها اين حس را در من تحريك می نمود، خصوصاً شب هاي بلند زمستان ها و پائيزها كه افراد با سواد ده ما (كورعباسلو) در خانه ما تا پاسي از شب جمع شده به خواندن كتاب هاي داستاني از قبيل شاهنامه فردوسي، گلستان سعدي، ليلي مجنون، امير ارسلان، مختار نامه و نيز به داستانهاي «كوراوغلو» ،«عاشق غريب»، «شاه اسماعيل» و «عرب زنگي» وغيره پرداخته و گاهي نيز پدرم با زخمه هاي «تار» خود« خوش صدا» ها را همراهي مي نمود، كه در دوران كودكي ام از آن شبها خاطرات خوشي در ذهنم نقش بسته است و نيز تاثيرات فراوان از «نوحه خواني ها» و يا «عاشيق ها» كه در عروسي ها به «اختلاط» و بديهه سرائي مي پرداختند يافته، و به شدت،گاه تحت تاثير اشعار آنان قرار مي گرفتم.

 

در تهران آن روزها كه بيگانگان كشور ما را مورد هجوم قرارداده و هر يك به سليقه و خواست خود عمل کرده و مردم ما را بوسيله عوامل خود مورد تعليم و تربيت «سيستم خود» قرار مي دادند، قد كشيده و با سختيهاي زندگي دست و پنجه نرم كرده و قد كشيدم.

 

با توجه به شرايط سني( ده سال بيشتر) راه به «مدرسه دولتي» نداشته و از حيث معيشتي نيز بايستي در تامين زندگي خانواده نقشي بعهده مي گرفتم، كه در نتيجه در «كلاسهاي شبانه» و «آموزشگاه هاي خصوصي» پول پرداخته و درس مي خواندم(مانند بسياري از فرزندان مردم فرودست).

 

 

ليكن با مراجعه به«كتب» و« روزنامه ها» روز به روز به آموختن سواد علاقمند تر شده پيش مي رفتم در اين بين علاقه به خواندن اشعار حافظ وخيام وسعدي و يا شعراي معاصر (پروين، عشقي، بهار و ديگران ... در من و حتي بعضي تقليدهاي خام از آنها شدت مي يافت و گهگاهي نيز در«هجو» ديگران«شعرك» هائي مي نوشتم.

 

تا اين كه به علت نزديكي بيشتر زبان (گويشي) روستاي زادگاهم، و نيز خواندن آثاري به زبان مادري ام و همچنين تشويق يك شخصيت ادبي، بيشتر به سوي كار در بخش شعر آذري سوق یافتم (البته عامل تعيين كننده يكي اشتراكات فرم اشعاري و ديگري مضامين مشترك اجتماعي سرزمين ما ايران بود) در اين بين دغدغه خاطري كه هميشه مرا آزار مي داد سبب شد تا با يك استاد جوان و پر انرژي و دوره ديده و درس خوانده موسيقي بنام«علي سليمي» آشنا شده و به كار«ترانه سرائي» به زبان آذري روي آورم، چون که در آن زمان  به رشد و توسعه موسيقي نواحي و يا اقوام ايراني كمتر بها داده شده و امكانات كافي و لازم (حداقل به منظور مقابله با ابتذالات وهجوم فرهنگي بيگانگان) وجود نداشت.

 

و من اين كمبود را در آن زمان هم مناسب نديده، خصوصاً در برخورد با شعر و موسيقي همسايگان( هم زبان)اثر شایسته ای نميديدم، بطوريكه بدون استفاده از شعر و موسيقي آن همسايگان، جشنها و عروسيهاي ما(آذري ها) رونق نيافته و برگذار نمي گرديد.

 

زيرا «عشق ها» و «دردها» وكاميابي هاي فردي و اجتماعي آنان (بدليل شرايط سياسي خاص آن طرف رود) با خواست ها و عشق ها و سلايق ما(در ايران) همگوني نداشت.

 

اين بود كه به همراه زنده ياد«استاد علي سليمي» كه استادي كم بديل در آهنگسازي و موسيقي شناسي آذربايجاني بود، از 1337 صميمانه همكاري نموده و «ترانه سرائي» را اساس فعاليت ادبي و هنري خود قراردادم و در طي ساليان بيش از يكصد ترانه به زبان آذربايجاني با عناوين و مضامين ايراني توليد نموديم كه اولين و مشهورترين آن همان«آيريليق» بوده كه به بيش از 56 زبان زنده دنيا ترجمه و توسط خوانندگان بنام در سراسر جهان اجرا گرديده و مي گردد.

از انقلاب اسلامي به بعد نيز با سرودن سرودهاي انقلابي و در جريان 8 سال دفاع مقدس به همكاري با صدا و سيماي تبريز و اردبيل ادامه داده و كماكان در خدمت سرزمين پدري و زبان مادري ام در ايران اسلامي مي باشم.

 

ضمناً فارغ از عالم ادبيان هنر، از چهل سالگی به اين طرف اقدام به اجراي پروژه‌اي قابل توجه عمراني نموده و در روستاي زادگاه خود امکانات اولیه(از قبيل جاده اسفالت، آب لوله كشي، برق سراسري، مخابرات بين المللي وشبكه گاز طبيعي) ایجاد کرده و نيز با توجه به قرارگرفتن آن در جوار يك آثار باستاني فوق العاده (به نام قلعه بويني يوغون) آن را به يك روستاي نمونه گردشگري استان تبديل نموديم، كه اينكه بيش چهارصد دستگاه واحد مسكوني شهري در آن ساخته شده است، و قطعاً در آينده نزديك با استعانت از مساعدت هاي مسئولين ، يك«روستا- شهر» مدرن را در 12 كيلومتري شهرستان نير و يورتچي غربي شاهد خواهيم بود.

 

ترانه "آیریلیق، آیریلیق ، آمان آیریلیق" از مشهورترین سروده های ایشان:

 

فیکریندن گئجه لر یاتا بیلمیرم
بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم
نئیله ییم که سنه چاتا بیلمیرم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

اوزوندور هیجرینده قارا گئجه لر
بیلمیرم من گئدیم هارا گئجه لر
ووروبدور قلبیمه یارا گئجه لر
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

یادیما دوشنده آلا گوزلرین
گویده اولدوزلاردان آلام خبرین
نئیله ییم کسیبدیر مندن نظرین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

آیریلیق دردینی چکمه ین بیلمز
یاردان آیری دوشن گوز یاشین سیلمز
دئییرلر اینتظار خسته سی اؤلمز
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

نئجه کی ائلیمدن آیری دوشندن
سورار بیربیرینی گوروب بیلندن
حسرتله سیزلار یار داییم بو غمدن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

ایل لردی اوزاقام آرخام ائلیم دن
بلبلم دوشموشم آیری گولوم دن
جور ایله آییریب شیرین دیلیم دن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

اولوبدور بیگانه یاریم_ یولداشیم
غریبه ساییلیر سئوگیم – سیرداشیم
بوجاوان چاقیمدا آغاردیب باشیم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

منی آغلاداندان گولوش ایسته رم
آیری دوشنیمله گوروش ایسته رم
حصاری ییخماقا یوروش ایسته رم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

سئوگیلیک اولوبدور شانی فرهادین
سئوگی سی هاردادیر، هانی فرهادین
دییه ره ک چیخاجاق جانی فرهادین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق

 

«فرهاد» شاعري سودا زده است كه به شدت شيفته طبيعت اردبيل و روستايش «كورابازلي» بوده و سرشتگي اش با فضاي روح نواز سرزمين مادري جلوه اي ويژه به سروده هاي وي داده است درحقيقت اين ترانه سراي بزرگ آذربايجان درست در آنجايي به شاعري خلاق و با ذوق تبديل مي شود. كه در هزار توي زمان كودكيش بسر برده و تصاوير زيبايي هاي دلكش آن دوران را با شامه اي تيز و با همه وجود، احساس مي كند. مواردي كه مناظر و اسرار آميز دامنه ساوالان بخصوص در فصل بهار و دميده شدن روح و نفش زندگي در ديار لطيف و در عينم حال سترگ آن نواحي تخيل شاعر را به تمامي تسخير كرده و او را با خود همانند مي کند.

 

گفتني است كه خزائن حسي انباشته شده تا اوان جواني «فرهاد» از فضاي حيات طبيعي و اجتماع ي كورابازلي از آن چنان حجم و غنايي بهره مند است كه قلب و روح شاعر جوان را جز در آغوش آن تاب زندگي وحيات نيست به گونه اي كه فراق و جدايي از اين همزاد قدرتمند آنچنان هستي پر شور وي را به تلاطم در مي آورد كه از آن ميان بزرگترين شاهكار ادبي تمام طول زندگي اش يعني شعر «آيريليق» در غرب شكل مي گيرد. در واقع افسون طبيعت پيرامون، شاعر را به نحوي اسير و دلباخته خود كرده است. كه وي همواره در اصطراب مداوم جدايي از معشوق به سر برده و به عبارتي ديگر تداوم اين چنين رابطه اي دل نگراني اصل او را در غربت شكل مي داده است. و به همين است كه پس از بازگشت به سرزمين وطني و وصال معشوق در حقيقت مرگ عشق فرار رسيده و فرهاد خيلي زود هنگام به نقطه اوج خلاقيت شعري نائل شده است.

 

ابراهيمي، شاعر و منادي عشق و زيبايي هاي دست يافتني است. او انساني بسيار واقعي و ملموس بوده و به همين خاطر است كه هر جا در قالب هايي غنايي وسبك ماهني شعر سروده محصول ادبي اش قابل توجه و استادانه است. و در آنجايي كه از زمينه وجودي خود فاصله گرفته به سبك هاي ديگر شعر پرداخته آفريده هايش از قابليت هايش فاصله مي گيرد.

 

سراينده «آيريليق» هيچ وقت در پي مبارزه براي در انداختن و برپايي جهاني خود خواسته و يا ايدئولوژيك نبوده و پيشتر از آن كه ايده آليسم عصر بتواند او را در دنياي خود پژمرده كند دلبسته واقعيات موجود بويژه داشته هاي طبيعي محيط روستاهاي آذربايجان است. به گونه اي كه در اوج عشق صميميت و با نهايت يك رنگي به رابطه اي عميق و دروني خود با زيبايي هاي حيات واقعي خويش اعتراف كرده و درجاي جاي ماهني ها و غزليات خود با آن دمخور مي باشد. و از اين بابت مي توان گفت «فرهاد» شاعري مردي است و در عين حال مملو از فرهنگي پربار و آفرينشگر و بسيار نيرومند كه به مانند چشمه هاي جوشان دامنه هاي ساوالان دائم در حال جاري شدن است. و لطافت و رواني و غناي ماهني هاي او دست به خلق دنيايي زده است همزاد بهشت، و تلألو خيال، روح و سرگشتگي ذاتي موجود انساني در كلمه به كلمه آن گاه تا به اوج فلك قامت مي كشد. و كهكشاني از عشق و لذت به ظرافت بلور خواننده را درخود احاطه كرده و چون ساحري توانا هستي او را به خويشتن تا به بي نهايت به پرواز در مي آورد.

 

در شاعر «فرهاد» از قلندرمابي هاي رايج در فضاي شعر آذربايجان اثري نيست و در واقع در لابه لاي آن به هيچگونه خصيصه اي درويش مسلكي، حقيقت پرستي، نواهاي شكست وتباهي و عشق هاي لاهوتي و فرا زميني برخورد نمي كنيم. ويژگي هايي كه به خودي و خود بسياري از تواناترين شاعران آذربايجان را به تباهي و حتي چون « ساحر» به مرگي خود خواسته رهمنون كرده است. به اين سبب بايد گفت كه آفريننده « آيريليق » شخصيتي انعطاف پذير و اين جهاني داشته و در سازشي كم نظير با محيط طبيعي واجتماعي خود زيسته است.

 

به گونه اي كه در محصولات شعري ابراهيمي حتي كلماتي كه داراي بار معنايي منفي هستند و فضاي شعر را به تلخي و ناكامي پيوند مي زند ، از اين نوع تداعي ها فاصله داشته و براي مثال و واژه هايي مثل «گئجه لر» حالتي دلپذير و مثبت به خود گرفته است و اين پركاربردترين كلمه در اشعار وي به هيچ وجه وجه مخاطب را با باز آفريني سمبليك سياهي ها، نفرت ها و واهمه ها اندوهگين نمي سازد. حتي در آن جايي كه قصد به تصوير كشيدن فراق و جدايي را دارد اين واژه خواننده را نمي آزارد.

 

در مقام مقايسه سبك هاي ادبي بكار رفته در مجموعه اشعار ابراهيمي، بايد اذعان نمود كه اگر آن ربطه بي واسطه شاعر با طبيعت بكر و بارآور دامنه هاي ساوالان نبود بي ترديد وي به شاعري غزل سرا مبدل مي شد چرا كه توانايي اش دست كمي از ماهني هاي وي ندارد . هر چند عشق به زيستن در مرزهاي عادي زندگي حجابي براي شاعر در پروراندن و پختگي هرچه بيشتر اين قالب ادبي ايجاد كرده است.

افزون بر آن «فرهاد» در سبك آزاد بيشتر به مضامين اجتماعي و سياسي پرداخته و در واقع تحت اضطرار نوعي الزام ناشي از امواج تغييرات اجتماعي به سرايش اين ابيات دست زده است. و هرچند كوشش او براي بيان حس عمومي جامعه در حال تحول فضاي شعري اين قالب همچنان تحت نفوذ و سيطره شخصيت شاعر و بر خوردار از نوع زيبايي و عشق صميمي به حياط انسان است كه صورت ناب آن را ميتوان در مرزوبومي مثل آذربايجان واطراف سلطان ساوالان. مشاهده كرد.

در سروده هاي فرهاد، آرامش عميق و پايدار موج مي زند آرامش توام با نوعي احساس نيرو مندي و قدرت لايزال كه همين به استحكام بي مانند شخصيت شعري وي انجاميده است تا آنجا كه مثال در تصوير دوران انقلاب 57 و فضاي خفقان محمد رضاي پهلوي، ما شاهد هيچ گونه اضطراب و آرامي روحي و رواني نيستيم و ريتم شعر به گونه اي است كه انگار اتفاق بسيار ساده اي در شرف وقوع است. حتي استبداد با ان همه قدرت و جبروت به چيزي گرفته نمي شود و شاعر اهميت چنداني براي آن قائل نيست.

 

از نگاهي ديگر اشعار فرهاد، ابراهيمي روانه يا فرآيندي است كه در زمان حال جريان دارد و در آنها تصوير حوادث و رويدادها و زمان و مكان چندان محو و كم پيداست كه انگار گذشته و آينده را معبري براي ورود به حوزه خلاقيت شاعر نيست و پروسه آرام و متين زندگي روستايي با تمام قدرت و در لابلاي ابيات آن بازآفريني مي شود گرايش خواننده در شبي آرام و در سكوت حاكم بر فضاي آن بر قايقي نشسته و در دل آب خاموش به پيش مي راند و از لحظه لحظه حياط احساس سرخوشي به او دست مي دهد.

 

فرهاد در بياني هويت آذربايجاني خويش استادي تمام عيار است اما هنگامي كه به ابراز شاعرانه دنياي خارج مبادرت مي ورزد از توانايي شعريش كاسته مي شود و اشعار شاعر گونه بر ادبيت محصول هنري او چيره شده و بدين ترتيب وي سياست را به جاي هنري مي نشاند و درست در آن نقطه است كه ما از شخصيت واقعي شاعر دور شده و در پس نقاب قادر به تشخيص واضح سراينده «آيريليق »نمي شويم ضمن اينكه بايد ياد آور شد كه ابراهيمي در اوج سركوب زبان و ادبيات به طوركلي فرهنگ و هستي تاريخي انسان آذربايجاني به سرودن شعر به زبان مادري آغاز نموده و در عنفوان جواني به قله آفرينش ادبيش نائل گرديده است اما در همه حال (فرهاد) هم مثل ديگر ديگر شاعران و هنرمندان داراي محدوديت هايي است كه چهار چوبهاي مكان و زمان بر او تحميل كرده و تراوشات فكري شاعر را تحت شرايط خاص مقيد نموده است كه گذر از آن تا كنون به هيچ آفرينش گري ميسر نبوده است.

 

به جرات مي توان ادعا كرد كه ابراهيمي افزون بر 5 دهه جلوتر از زمان خود زيسته است به گونه اي كه كمتر ويژگي هاي شاعران و هنرمندان زمان خود را انعكاس مي دهد و از تفكر و روحيات دنياي دو قطبي و جلوه هاي جهان سومي آن در آثار او رد پاي آنچناني به چشم نمي خورد و كوچكترين وجه مشترك را با خيل هم نسل هاي خويش چه در عرصه تفكر و عمل و چه در حوزه بيان شعري از خود بروز داده است به نحوي كه روي آوري او به قالب ماهني در اوج رواج سبك آزاد شهر در زبان فارسي و حتي آذربايجان در واقع تعارضي است كه در محدوده قضاوتهاي آن دوران قابل توجيه نيست اما بر عكس فرهاد بيشتر شاعر دهه هاي هفتاد و بويژه هشتاد شمسي تلقي مي شود و با حال و هواي اين دوران تاريخي و پارامتر هاي سياسي اجتماعي و فكري نهفته در آن همخواني و سازگاري دارد و از اينروست كه مي توان شاعر را الگوي نسل جوان و امروزين معرفي كرد و بواقع در پروژه فراموشي ماندن سراينده آيريليق به مدت نزديك به نيم قرن خود گوياي صحت اين ادعاست بويژه اينكه فقط درچند سال اخير است كه شخصيتي چنين توانا و قامتي چنين استوار حتي در شهر خود اردبيل از زير غبار فراموش خارج شده و ماشاهد كوشش اين نسل براي شناخت و معرفي دوباره اين شاعر اصيل آذربايجان مي باشيم.

 

شكي نيست كه فرهاد اگر هم ماهني «آيريليق» را سروده بود باز به دليل عظمت منحصر به فردش جاي آن داشت كه در فرهنگ و زبان و ادبيات تركي آذربايجاني محلي را به او اختصاص و وي را به جزوي از هويت و كيستي آذربايجان تبديل كرد و با ز هم به دليل توده اي شدن اين شعر و ورود آن به ميان مردم جاي آن دارد كه نسل جديد تنديستي او را بر فراز سرزمين خود به پا دارد و در برابر قامت رساي شخصيت شاعر سر فرود آورد.

 

چرا كه اين ها در دادنه هاي روزگارند و براي ظهور هر يك از اين شاعران و هنرمندان مي بايست كه دهه ها و شايد قرنها انتظار كشيد هرچند كه رجب ابراهيمي يكي از اين خيل آذربايجان است كه با الهام از عظمت ساوالان و در چمنزارها ي فرخ و اسرار آميز اين سرزمين پاي گرفته و ريشه در مدنيت سترگ آذربايجان دارد.

 علی خسروی

 

تصاویری از استاد رجب ابراهیمی سراينده «آيريليق»
آشنایی با سراينده «آيريليق»+زندگی نامه
آشنایی با سراينده «آيريليق»+زندگی نامه
آشنایی با سراينده «آيريليق»+زندگی نامه

انتهای پیام/

اشتراک‌گذاری

  • آشنایی با سراينده «آيريليق»+زندگی نامه

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
هفت به‌اضافه دو