سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

دوشنبه 27 مرداد 1404
  • کد خبر: 23943
  • بازدید: 5,709
  • 1394/10/01 - 13:00:13

سبک زندگی اسلامی- ایرانی از دیدگاه قرآن و آموزه های اسلامی

سبك‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چيزی را در برمی¬گیرد. خوشبختانه منابع¬دینی ما مسلمانان آنقدر غنی و به روز است که می¬توان برای هر یک از این مقوله¬ها چندین مقاله را به رشته تحریر درآورد. محقق با استف

به گزارش خبرنگار سبك‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چيزی را در برمی­گیرد. خوشبختانه منابع­دینی ما مسلمانان آنقدر غنی و به روز است که می­توان برای هر یک از این مقوله­ها چندین مقاله را به رشته تحریر درآورد. محقق با استفاده از آیات قرآنی سبک زندگی را با چندین اوصاف ترسیم کرده است و در مبحث آموزه های اسلامی بیشتر از دعاهای صحیفه سجادیه بهره برده است.

روش پژوهش: روش پژوهش از نوع تحقيقات بنيادي نظري است و مواد اوليۀ تحليل آن به روش كتابخانه­اي- اسنادی گردآوري شده است که در حالت­کلی یک پژوهش اکتشافی بوده؛ چون به دنبال چگونه بودن موضوع و اينكه ترسیم مفهوم سبک زندگی از دیدگاه قرآن کریم و آموزه های اسلامی بررسی و تبیین شده است.

یافته­های تحقیق: مبنای­ نظری پژوهش بر اساس دیدگاه جامعه­شناسان ­و ­روانشناسان نگاشته شده است که  می­توان گفت اکثر جامعه­شناسان سبک زندگی را بطور مستقیم مورد توجه قرار نداده­اند. در میان جامعه شناسان، بوردیو دیدگاه جامعی نسبت به سبک­زندگی داشته­اند: ‹‹ ایشان سبک­زندگی را در عرصه هايي چون تقسيم ساعات شبانه­روز، نوع تفريحات و ورزش، شيوه­ی معاشرت، اثاثيه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن شمرده است، در واقع این سبک عينيت يافته و تجسم يافته ترجيحات افراد در نظر گرفته شده است.›› از میان روانشناسان نیز، کمتر کسانی همچون آدلر به این موضوع پرداخته اند که نقد بسیاری را برانگیخته است. آدلر در مورد سبک زندگي تعابير متعددي دارد که بر محققان علوم اجتماعي پس از خود نیز تأثير زيادي گذاشته است. ایشان سبک زندگي را، کليّت بي همتا و فردي زندگي که همة فرآيندهاي عمومي زندگي، ذيل آن قرار دارند مورد بحث قرار داده است، بطوریکه فرد الگوی منحصر به فرد از ویژگی ها و رفتارها و عادت ها را در روال خاصی پیگیری می­کند یعنی هر فرد با اراده آزاد خودش مناسب ترین سبک زندگی را تعیین می­کند، اما سایر روانشناسان مانند مازلو، هرزبرگ، پیاژه  و ... هر کدام سهمی در تبیین زندگی بهتر برای افراد را بطور غیر مستقیم مورد مطالعه قرار داده­اند. بنابر این دیدگاه­ها، جامعه‌شناسان سبک زندگي را مجموعه نظام‌مند و وحدت‌مندي از کنش‌ها و رفتارها مي‌دانند. از سوي­ديگر، روان‌شناسان، رفتارها، نگرش‌ها و ارزش‌ها را نيز جزء سبک زندگي مي‌دانند؛ يعني مي‌گويند الگوهاي سبک زندگي نيز جزء عناصر تشکيل‌دهنده است.

بنابر یافته­ها، سبک­زندگی در قرآن کریم با اوصافی مانند: حيات طيّبه، شيوه­ی زندگى بايسته، شيوه­ی زندگى فوق العاده ارزنده، شیوه­ی زندگی بر مبنای حق­گرايى، شيوه­اى زندگى كه يكسره طاعت خداست و زندگى خاصى كه با اسلام يا تسليم توأم است، آمده است که آیات فراوانی در این خصوص آمده است. در این خصوص، احادیث و روایات(آموزه­های اسلامی) فراوانی آمده است که در خور توجه ویژه­ای می باشد که محقق بنا بر محتوای پر بار صحیفه سجادیه، دعاهای آنرا مورد کاوش قرار داده که نتایجی همچون چگونگی فعالیت انسان در طول زندگی، نگرش و گرایش­های انسانی نسبت به امور مادی و معنوی، و همچنین روابط انسانی افراد بدست آمده که بنظر می رسد سبک زندگی یک مسلمان را به نحو احسن به تصویر می­کشد.

واژگان کلیدی: سبک زندگی، اسلام، قرآن کریم، آموزه های اسلامی، جامعه شناسی، روانشناسی

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

بر اساس آیه 54 سوره روم از قرآن کریم، که مراحل زندگی بشر به سه دوره کودکی، جوانی و پیری تقسیم شده است باید گفت بشر در پیمودن راه زندگی مانند کوه نوردی است که یک روز دامنه ی فراز را می پیماید تا خود را به مرتفع ترین قلٌه­ی کوه خود را برساند، و روز دیگر از دامنه ی نشیب عبور می کند تا به آخرین نقطه ی نزولی برسد. واقعاً این مراحل زندگی نیازمند سیاق و روش خاص نمی باشد؟ بارها ما از این و آن خرده می گیریم و شیوه ی زندگی آنها مورد نقد قرار می­دهیم و یا شیوه­ی­تربیتی والدین را در مورد فرزندان مورد بحث قرار می­دهیم. واقعاً یک انسان، برای کامل­شدن چه سبکی باید پیش رو داشته باشد و ... .

مقام معظم رهبری می فرمایند: « زندگی اسلامی- ایرانی یعنی آنچه که در آن هم سعادت دنیاست و هم سعادت عقبی؛ هم رفاه مادی هست هم تعالی معنوی. همه چیز در زندگی اسلامی و حیات طیبۀ اسلامی جمع است.»(رهبری معظم انقلاب، 26/07/68)

سبک زندگی روشی است که فرد در طول زندگی انتخاب کرده و زیربنای آن در خانواده پی ریزی می شود که در واقع متأثر از فرهنگ، نژاد، مذهب، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، اعتقادات و باورها می باشد(Phipps et all,2000,p.34). سبک زندگی از طریق روابط متقابل فرد با والدین، دوستان، خواهر و برادر، افراد هم سن و سال و از طریق مدارس و رسانه­های­جمعی آموخته می­شود(Park,2002). سازمان ­بهداشت­جهانی، سبک­زندگی را الگوهای مشخص و قابل تعریف رفتاری می­داند که از تعامل بین ویژگی­های شخصی، روابط­اجتماعی، شرایط محیطی و موقعیت های اجتماعی- اقتصادی حاصل می شود؛ بطوریکه روش زندگی مردم بازتابی از ارزش های اجتماعی، طرز برخورد و فعالیت های اجتماعی آنهاست(Kerr,2000,p.9؛ استاجی و همکاران، 1385، ص134). با تحليل آنچه در باب سبک زندگي گفته شد، مي توان چنين نتيجه گرفت که سبک زندگي، اموري را شامل مي شود که به زندگي انسان اعم از بعد فردی و اجتماعی، مادي و معنوي او مربوط مي شود  و هم در ابعاد رفتاری مانند: حوزه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به معناي خاص آن را در بر می گیرد.

امروزه اعتقاد بر این است که 70 درصد بیماری ها به گونه­ای با سبک زندگی فرد در ارتباط می باشد(بهدانی و همکاران،1379،ص135). این در حالیست که آمار ارائه شده در مورد دلایل اصلی مرگ و میر نیز بیانگر آن است که 53 درصد از علل مرگ و میرها به سبک زندگی افراد مربوط است(منصوریان و همکاران،1388،ص63). همچنین یکی از ویژگی مهم "هزاره سوم" که توسعه دسترسی به رسانه ها و وسایل ارتباطی، عادات زندگی در سراسر جهان را تغییر داده است این مسئله را بغرنج تر نموده است(Harlem,2003,p.36). شاید برخی از افراد تمامی این ویژگی ها را به نفع بشریت بدانند اما چیزی که متخصصان و صاحب نظران به فراخور تحقیقات فراوان آنرا انتشار نموده اند تقابل پیشرفت روزافزون با مسئله معنویت است، دیگر وقت آن رسیده که عادات غلط در زندگی انسان تغییر یابد؛ چراکه هم اکنون شاهد بازگشت انسان ها به معنویت بیشتر تبلور یافته است.  

ادیان الهی راه‌های مختلفی برای سبک زندگی بشر به شمار می‌روند و شیوه‌های متفاوتی را در رابطه با سبک زندگی انسان‌ها در میان می‌گذارند و این انسان‌ها هستند که می‌توانند در میان آنها دست به انتخاب بزنند و راهی را که درست تشخیص می‌دهند انتخاب کنند.

 با این وجود، این‌گونه نیست که سبک کلی زندگی در نگاه اسلامی همواره مورد پذیرش انسان‌ها قرار گیرد و همچنان که در آموزه‌های دینی این الگو وجود دارد، در زندگی انسان‌ها نیز چنین رویه‌ای وجود داشته باشد. واقعیت این است که درباره این مدل کلی، اشتباهات متعدد و عکس‌العمل‌های گوناگونی قابلیت بروز دارند که می‌توان به چند نمونه از آنها اشاره کرد. نخستین موضع‌گیری غلط درباره مدل کلی سبک اسلامی، از میان برداشتن تفاوتی است که در نگاه اسلامی میان راه صحیح و غیردرست پاسخ‌گویی به یک نیاز در نظر گرفته می‌شود؛ چیزی شبیه رفتار کسانی که گفتار آنان درباره یکسان بودن بیع و ربا در قرآن نقل شده يا ابهاماتی که امروزه درباره ازدواج و عقد شرعی مطرح شده و آن را به عنوان شکل دیگری از زنا مطرح می‌سازد. در این موارد تلاش می‌شود که تفاوت مبنایی و روشی موجود در میان راه‌های مختلف پاسخگویی به یک نیاز نادیده گرفته شده و حکم به یکسان بودن همه آنها داده شود و البته بدیهی است که نتیجه چنین رویه‌ای حذف شیوه‌های صحیح و توصیه‌شده در دین خواهد بود.

حال این سئوال در ذهن تبلور می یابد که سبک زندگی اسلامی بر اساس دیدگاه قرآن­کریم و آموزه های اسلامی چگونه است. باید گفت که آنچه مسلمانان در باورهای خویش به قرآن، سیره و سنّت اولیای­الهی معتقدند، علم آنرا ثابت کرده است و هنوز هم ناگفته­ها و کشفیّات زیادی لازم است تا از منابع دینی اسلام استخراج شود.

 

1. روش پژوهش

پژوهش حاضر، از نوع تحقيقات بنيادي نظري است زيرا داده ها و مواد اوليۀ تحليل به روش كتابخانه­اي گردآوري شده است. و براساس ماهيت و روش از نوع اکتشافی بوده زيرا به دنبال چگونه بودن موضوع و اينكه ترسیم مفهوم سبک زندگی بر اساس دیدگاه قرآن کریم و آموزه های اسلامی چگونه خواهد بود؟ مبنا و معيار تجزيه و تحليل در اين پژوهش، استفاده از استدلال قياسي و استقرائي، تشخيص تفاوت و تمايز و مقايسه، كه همگي به كمك تفكر، تعقل، منطق و استدلال صورت مي پذيرد، است.

 

2. مفهوم سبک زندگی

در زبان­هاي مختلف از تركيب«سبک زندگی» در شکل­هاي­مختلف ياد شده، در زبان­انگلیسی در گذشته به شکل(Life Style) و امروز بیشتر به صورت (Lifestyle) استفاده شده است. اين تركيب از دو واژه­ی«سبک» و« زندگی» تشكيل مي­شود. معناي لغوي واژه­ی« زندگی» روشن است، اما در تعریف واژه­ی سبک در لغت نامه ها معاني گوناگوني درج شده است مانند: نوع تصور و فرديتي كه در افعال و سليقه هاي شخص ارائه مي شود(آمريكن هريتيج، ۲۰۰۰ )، طرز نگرش خاص فردي و سليقه كه بيانگر و مميز راه زندگي است يا عادت متمايز رفتاري يا حركت فرد ( لغت نامه وبستر، ۲۰۰۴ )، و همینطور در زبان فارسی و عربی که وضعیت مشابهی باهم دارند اين واژه در عربي از مصدر ثلاثي مجرد، به معني « گداختن و قالب گيري کردن زر و نقره » اخذ شده است، اما امروزه در زبان عربي  از معادل« اسلوب» براي معناي سبک بهره می برند. و در فرهنگ لغت معین و همچنین در اشعار فارسی به معنای طرز، شيوه و روش بکار برده شده است.

معناي ترکيب «سبک زندگی» نیز در لغت نامه ها:

روشن نوعيِ  زندگي فرد، گروه يا فرهنگ( لغت نامه وبستر، ۲۰۰۴ )، روش خاصي از زندگي يک شخص يا گروه ( لغت نامة آكسفورد، ۱۹۹۰). شيوة زندگي يا سبک زيستن که منعکس کنندة گرايش ها و ارزش هاي يک فرد يا گروه است، عادات، نگرش ها، سليقه ها، معيارهاي اخلاقي، سطح اقتصادی و ... که با هم، طرز زندگي کردن فرد يا گروهي را مي سازد(لغت نامة رندم هاوس، 1987؛ به نقل از مهدوی کنی، 1386،ص204).

مفهوم سبک زندگی، ابعاد مختلفی از زندگی انسان را شامل می شود ؛ نوع توزیع وقت روزانه در زندگی، نوع روابط اجتماعی در حوزه های مختلف، الگوی مصرف (خوراک، پوشاک، مسکن، دکوراسیون، نوع هزینه جهت گذران اوقات فراغت و آثار هنری ) ، برخی از مصادیق مفهوم سبک زندگی هستند.

از معنای لغوی و اصطلاحی سبک زندگی که بگذریم، باید دید اندیشمندان راجب این مفهوم چه مباحث و اندیشه­ای دارند که در نهایت بتوان به یک ترسیم جامع از سبک زندگی اسلامی با استفاده از دیدگاه قرآن و آموزه های اسلامی رسید.

 

3. تعاریف  

در اين زمينه تعاريف متعددي وجود دارد. ليزر در سال 1963 سبک زندگي را بر اساس الگوي خريد کالا تعريف مي‌کند. به نظر وي سبک زندگي دال بر شيوه زندگي متمايز جامعه يا گروه اجتماعي است- شيوه‌اي که بدان طريق مصرف کننده خريد مي‌کند، و شيوه‌اي که بدان طريق کالاي خريداري شده مصرف مي‌شود بازتاب دهنده سبک زندگي مصرف کننده در جامعه است(Anderson &Golden‚1984,PP.2-3).

سوبل كه شايد مفصل ترين متن درباره تعريف سبك زندگي را نوشته، معتقد است كه «… تقريبا هيچ توافق تجربي يا مفهومي درباره اين كه چه چيز سازنده سبك زندگي است وجود ندارد» (Sobel‚1981,P.2). برخي ديگر هم معتقدند كه مي توان اين مفهوم را بسته به موضوعي كه مطالعه ميشود، به طرق مختلف تعريف كرد و ارائه تعريفي از آن ، نافي بقيه شيوه هاي استفاده از اين مفهوم نيست، فقط لازم است تا زمينه­ای را كه در آن از اين مفهوم استفاده مي شود تعريف كرد(Miegel‚1990,P.21).

 در نهایت برخي نظير روبرتز معتقدند كه كسي حق ندارد مشخص كند كه بايد چه تعريفي از اين مفهوم داشت. به نظر وي مفاهيم ملك خصوصي جامعه شناسان يا روانشناسان يا هر كس ديگري نيستند. فقط هركس مجبور است اهميت تعريفي را كه پذيرفته است با نشان دادن يافته هاي جديد حاصل از آن توجيه كند (Roberts‚1990,P.195).

تمام اين موضع گيري ها دشواري ارائه تعريفي از سبك زندگي را نشان مي دهند بطوریکه که هر مکتبی برای این مفهوم تعریف خاص خودش را ارئه می نماید. بنابراین می توان چنین ادعا نمود که مفهوم «سبک زندگي» طي چند دهه اخير، صاحب نظران عرصه هاي گوناگون از جمله جامعه شناسي و روانشناسی را به خود مشغول کرده است. چراکه امروزه نیز، افراد از لحاظ حرفه، حيثيت و نفوذ، قدرت، عادت، علاقه و خصيصه هاي فرهنگي- اجتماعی با يکديگر تفاوت دارند؛ از اين رو ضرورتاً سازمان و فعاليت هاي گروهي و الگوهاي زندگي روزانه مردم خبر از سبک هاي مختلف زندگي دارند و خواهند داشت.

 

4. تاریخچه بحث و ضرورت پرداختن به آن

« سبک زندگی » یا  lifestyle یک مفهوم وارداتی و به عبارتی غربی است. سبک زندگی با تلقی جدید از آن، قدمت کوتاهی در غرب دارد؛ در حالی که مفاهیم «حیات» در قرآن و «زندش» یا «زندگی» در فارسی، مبین قدمت این مفهوم در فرهنگ ایرانی و قرآنی هستند. در این حوزه، جزء مقالات اندک آنهم در حوزه سبک زندگی از دیدگاه جامعه شناسان و ... و برخی نظریات مربوط به آن در لابلای کتاب های جامعه شناسی چیز منشور و قابل ارائه برای جامعه اسلامی مشاهده نگردید. در ایران نیز قریب به 42 مقاله در سایت جهاد دانشگاهی و ایران داک نمایه شده اند که نشان می دهند در حوزه روانشناسی سبک زندگی، دغدغه جدی محققان محسوب می­گردد.

باید اذعان نمود که روانشناسان­غربی بسیار زودتر از ما ایرانیان، نیاز به مطالعه بین‌رشته‌ای را تشخیص داده اند. و اکنون در حوزه های علمیه و مجمع های قرآنی بدین اندیشه رسیده اند که بعد دینی، بین‌رشته‌ای بودن را مورد تأکید قرار دهند که به نظر می رسد چشم انداز خوب و وسیعی در این ارتباط برداشته شود.

در آیه شریفه 56 از سوره ذاریات هدف از خلقت انسان، عبودیت و بندگی خدا ذکر شده است(و ما خلقتُ الجنّ و الإنس إلا لیعبدون). این هدف سبب نوعی نگرش کلی به انسان و روش زندگی وی می­گردد که همان سبک زندگی است. اسلام چهارچوب های کاملی برای فهم انسان و حیات طیبه روشن نموده است؛ اما برای فهم دقیق و تطبیق آن بر زندگی امروزی، لازم است با روش های تجربی، آثار پیدا سازی این سیاست ها را در موضوعات امروزی بررسی نماییم. این جاست که نقش دانش هایی همچون جامعه شناسی و روانشناسی و سایر علوم انسانی در بحث «سبک زندگی الهی» روشن می شود.

 

5. نظریه های سبک زندگی

مکتب های فلسفی مختلفی در دنیا وجود دارند که مطابق با دیدگاه های روانشناسی و جامعه شناسی هر کدام بر اساس جهان بینی خاصی که به مکاتب خویش قائل هستند به سبک زندگی نظر داده اند که در اینجا مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت.

مفهوم سبک زندگی در جامعه‌شناسي به گونه‌هاي مختلفي بيان شده است و جامعه‌شناسان فراواني در اين زمينه سخن به ميان آورده­اند.

 

1. 5 سبک زندگی از دیدگاه جامعه شناسان

اگرچه‏ جامعه‏شناسان کلاسیکی همچون زیمل‏ و وبر، ابعادی از مفهوم سبک زندگی را مورد توجه قرار داده‏اند، با این حال هیچ‏گاه‏ بطور مستقیم آن را مورد مطالعه قرار نداده‏اند. استفاده از این مفهوم به‏ سال‏های دهه­ی 80 قرن بیستم برمی‏گردد.

ریمر چهار دلیل‏ عمده­ی زیر را در تجدید حیات این مفهوم‏ شناسایی کرده است. 1- فرایندهای آزادی عمل و حق انتخاب بیشتر برای افراد. 2- رشد طبقات متوسط جامعه که عمدتاً جوانان شهری دارای مهارت حرفه ای را در بر می گیرد. 3-  ظهور ارزش ها و سبک های جدید زندگی«پست‏مدرنیسم». 4- سهم موثر آثار بوردیو در خصوص سبک های زندگی علی الخصوص موضوع کتاب او بنام تمایز[i]( Reimer, 1995).

آنچه‏ دلایل ریمر را برای تجدید سبک زندگی در جامعه کنونی مستدل نموده است توضیح‏دهنده­ی رواج سبک زندگی در ادبیات‏ جدید جامعه‏شناسی است، تغییرات ساختی‏ حادث شده، از جمله رواج«مصرف‏گرایی» و اهمیت استقلال عمل افراد و آزادی‏های‏ آنان برای انتخاب است.

در نظرية بورديو سبك زندگي كه شامل اعمال طبقه بندي شده و طبقه بندي كنندة فرد در عرصه هايي چون تقسيم ساعات شبانه روز، نوع تفريحات و ورزش، شيوه هاي معاشرت، اثاثيه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است، در واقع عينيت يافته و تجسم يافته ترجيحات افراد است. از يك سو، سبك هاي زندگي شيوه هاي مصرف عاملان اجتماعي­اي است كه داراي رتبه بندي هاي مختلفي از جهت شأن و مشروعيت اجتماعي­ا ند. اين شيوه هاي مصرفي بازتاب نظام اجتماعي سلسله مراتبي است؛ اما چنانچه بورديو در كتاب تمایز بر حسب منطق دیالکتیکی نشان می دهد مصرف صرفاً راهي براي نشان دادن تمايزات نيست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز هست(باکاک، 1381،ص 96).

تورستن وبلن گرچه مستقيماًَ درباره سبک زندگي صحبت نکرده است، اما اين ايده را مطرح کرده که داشتن سبکي خاص به معناي چيزي بيشتر از علايق خاص فراغت است. داشتن سبک زندگي خاص و خودنمايي براي نشان دادن تعلق به گروهي خاص در جامعه به برجسته کردن تمايز‌هاي گروه‌هاي ديگر منجر شده است. او مبناي تحليل خود را مصرف طبقه متوسط آمريکا قرار داده بود. وبلن در پي اين مسئله بود که از افراد چگونه منزلت اجتماعي کسب مي‌کنند. به نظر وي، ثروت مهم‌ترين عامل کسب منزلت است که بايد نمود خارجي داشته باشد و بهترين نمود آن مصرف تظاهري و نمايشي است. براي نمونه، افراد با نوع پوشش، آرايش و زيورآلات، خود و طبقه خود را از سايرين متمايز مي‌کنند(وبلن، 1383).

زیمل در مورد «سبک زندگي» و معناي آن سخن بسياري دارد. او پيرو فلسفه و مکتب جامعه‌شناسي، خود اين تعابير را بيشتر در قالب بحث در مورد صورت و سبک و تقابل آن با محتوا و زندگي ارائه مي‌کند. او در جايي مي‌گويد که سبک زندگي، تجسم تلاش انسان است براي يافتن ارزش‌هاي بنيادي يا به تعبيري فرديت برتر خود در فرهنگ عيني‌اش و شناساندن آن به ديگران؛ به عبارت ديگر، انسان براي معناي مورد نظر خود (فرديت برتر)، شکل (صورت)هاي رفتاري‌اي را بر مي‌گزيند. زيمل، توان چنين گزينشي را «سليقه» و اين اشکال به هم مرتبط را «سبک زندگي» مي‌نامد. او در جايي ديگر معتقد است سبک زندگي، عينيت بخشي به ذهنيات در قالب اشکال شناخته شده اجتماعي است؛ نوعي بيان فرديت برتر و يکتايي در قالبي است که ديگري (با ديگران) اين يکتايي را درک کنند (فدرستون،1380 ،ص463).

دنيس رانگ در مقاله‌اي در مورد انديشه‌هاي وبر مي‌گويد:« منظور وبر از سبک زندگي، ارزش‌ها و رسم‌هاي مشترکي است که به گروه احساس هويت جمعي مي‌بخشد و نه آن طور که در حال حاضر، معمولاً اين اصطلاح به کار مي‌رود. يعني به منزله يک روش يا راه زندگي که سبب سازگاري‌اش با نيازهاي روان‌شناختي افراد، آزادانه انتخاب مي‌شود.» (توسلي، 1389، ص62).

جميزمک‌کي در مورد ديدگاه وبر مي‌گويد: «آنچه وبر سبک زندگي مي‌نامد به روش‌هايي باز مي‌گردد که طبقات و گروه‌هاي هم رتبه از نوعي از زندگي پديد مي‌آورند؛ به عبارتي الگوي فرهنگي رفتار و مجموعه‌اي از باورها. هر يک از طبقات اجتماعي، سبک زندگي خود را پرورش مي‌دهد و «جهان بيني» متمايزي را به نمايش مي‌گذارد. روشي از نگاه به زندگي که تجربيات اجتماعي ويژه خود و روابطش را با ديگر گروه‌هاي اجتماعي بيان مي‌کند.» (مهدوي کني، 1386، ص 207).

گیبینز و بوریمر(1381) معتقدند انتخاب‌های سبک زندگی مردم با موقعیت‌های ایشان در فضای اجتماعی مرتبط است و می‌توان از الگوی مفهومی بوردیو در تحلیل آن استفاده کرد. با وجود پویایی فضای اجتماعی و نقل و انتقالات دائمی افراد و گروه‌ها در آن کم و بیش حدود این جابجایی‌ها هنوز به نقطة شروع و جایگاه اولیه افراد و گروه‌ها وابسته است. همچنین با وجود گسترش بازاندیشی در میان عاملان اجتماعی هنوز حدود بازاندیشی بی‌ارتباط با تجربیات و جایگاه اجتماعی عاملان نیست. البته گیبینز و بوریمر اصلاحیه‌ای در الگوی نظری بوردیو انجام می‌دهند که برای این پژوهش بسیار حائز اهمیت است. نکته مهم این است که در جوامع سنتی و در مدرنیته برخی از سبک‌های زندگی برتر از دیگران شمرده می‌شدند اما در وضعیت جدید دیگر چنین ادعاهایی نمی‌تواند صادق باشد. استدلال ایشان این است که «ارزش نسبی داشتن یک سبک زندگی بیشتر از سبک زندگی دیگر از لحاظ اهمیت فروکش کرده است»‌ (گیبینز و بوریمر، 1381 : 126-125).

اسکات لش(1383) از معتقدان به جامعه‌شناسی پست مدرنیسم نیز رهیافت بوردیو را در تحلیل فرهنگی بکار می‌گیرد. لش مستند به برخی از آثار بوردیو به‏ویژه کارهای مردم‏شناسانه وی و همچنین با استنباطی که خود به وسیله مفاهیم بوردیویی انجام می‌دهد، ویژگی‌های سنت، مدرنیته و پسامدرنیته را درنظر بوردیو بیان می‌کند. مدرنیزاسیون در نظریة بوردیو به مفهوم تمایزیابی و خودمختارشدن میدان‌ها (حوزه‌ها) در سطح ساختاری و تمایزیابی منش در سطح عاملیت راجع است،«پست مدرنیزاسیون فرایند تمایززدایی و واژگون شدن خودمختاری است. این فرآیند هم شامل فرآیند تمایززدایی میدان‌ها یا ساختارها، و هم تمایززدایی عاملیت یا «‌منش است»( لش، 1383: 377).

فدرستون، اسکات لش، گیبینز و بوریمر معتقدند که می‌توان روش تحلیل بوردیو را برای تحلیل پست مدرنیته بکار گرفت.

از نظر اکثر جامعه شناسان علی الخصوص بوردیو سبک زندگي، مسئله­ای است در جهان، که فرآيند در حال گذار و راه است؛ راه يکتا و فردي زندگي و دستيابي به هدف؛ خلاقيتي است حاصل از کنار آمدن با محيط و محدوديت هاي آن.

 

2. 5 سبک زندگی از دیدگاه روانشناسان

آلفرد آدلر، روانشناس آلمانی در مورد سبک زندگي تعابير متعددي دارد که بر محققان علوم اجتماعي پس از خود تأثير زيادي گذاشته است. او مي گويد سبک زندگي، يعني کليت بي همتا و فردي زندگي که همة فرآيندهاي عمومي زندگي، ذيل آن قرار دارند.

طبق دیدگاه آدلر سبک زندگی افراد توسط جامعه و بر اساس ترتیب تولد فرزندان اول و دوم و سوم و... شکل می گیرد. سبک زندگی یعنی فرد الگوی منحصر به فرد از ویژگی ها و رفتارها و عادت ها را که باعث می­شود فرد روال خاصی را پیگیری کند را سبک زندگی نامیده که هر فرد با اراده آزاد خودش مناسب ترین سبک زندگی را تعیین می کند و این جریان از سن 4 و 5 سالگی تثبیت می شود.

او بر اساس سبک زندگی به چهار تیپ شخصیتی اشاره می کند: 1- تیپ سلطه گر: معمولاً فرد بدون توجه به خواسته دیگران عمل می کند و رفتار ضد اجتماع دارد و جامعه­ستیز است. 2- تیپ گیرنده: آدم هایی که از مشکلات فرار می­کنند و سعی می­کنند خشنودی­دیگران رو بدست بیاورند و بیشتر افراد از این دسته­اند. 3- تیپ اجتناب کننده: این افراد با مشکلات رو به رو نمی شوند و هیچ تلاشی هم برای حل مشکلات نمی کنند. 4- تیپ سودمند اجتماعی: این افراد با دیگران کنار می آیند و به نیاز های دیگران احترام می گذارند و علاقه اجتماعی رشد یافته­ای دارند(شارف، 1389،ص146).

سبک زندگی از نظر روانشناسان عبارت است از نحوه ساماندهی زندگی برای تحقق نیازها و خواسته‌ها با بکارگیری مجموعه‌ای از رفتارها که از طریق نحوه صرف زمان، پول و مواد در ابعاد، انتخاب اشیاء مصرفی، انتخاب علائق و ترجیحات (سلیقه)و انتخاب ادراک خاص از اشیاء مصرفی، رفتارهای مصرفی و سلیقه خاص انجام می‌گیرد. می توان ادعا نمود که به غیر از آدلر روانشناسی بطور مستقیم از سبک زندگی صحبت نکرده است، اما روانشناسانی مانند سلسله مراتب نیاز مازلو[ii]، نظریه دو عاملی هرزبرگ[iii]، نظریه رشد اجتماعی پیاژه[iv] و ... هر کدام سهمی در تبیین زندگی بهتر برای افراد را مورد مطالعه قرار داده اند.

گروهی از روان‌شناسان مانند «آدلر و پیروانش» معقتدند که «سبک زندگی» را آن‌گونه که باید باشد ترسیم می‌کنیم؛ آنها تمام ارزش‌ها را دخالت دادند و برای شکل‌گیری یک سبک زندگی تمام مراحل از قبل از تولد و دوران نوزادی تا آخر عمر را دخیل و مؤثر می‌دانند و تلاش کرده  اند که آن را مورد بررسی نظام  مند قرار دهند. آنها تمام این مباحث را در نموداری به شکل درخت، با عنوان «درخت سبک زندگی» ترسیم کرده  اند. همچنین، توضیح می  دهند که چه اموری در دوران نوزادی دخالت دارند و چگونه این امور سبک زندگی افراد در بزرگسالی را تحت تأثیر قرار می  دهند.

برخي محققان، مثل پاول[v] به بررسي «زندگي خوب و انسان خوشبخت»،گريفين و كاريركلي[vi] به بررسي «التهاب استخوان‌ها و مفاصل و غضروف‌هاي فرد و ارتباط آن با سبك زندگي آنها»، بوگاسكا و لاستویکا[vii] به «بررسي توانايي‌هاي شغلي و عوامل محيطي مربوط به كار و ارتباط آنها با سبك زندگي»، و كانسر[viii] به ساختن «پرسش‌نامه سلامتي و سبك زندگي» اقدام كرده‌اند.

 

3. 5 جمع بندی

ديدگاه جامعه‌شناسانه، سبک زندگي را مجموعه نظام‌مند و وحدت‌مندي از کنش‌ها و رفتارها مي‌داند. از سوي ديگر، روان‌شناسان، رفتارها، نگرش‌ها و ارزش‌ها را نيز جزء سبک زندگي مي‌دانند؛ يعني مي‌گويند الگوهاي سبک زندگي نيز جزء عناصر تشکيل‌دهنده است. البته این تعریف نه به معنای تجویز بلکه به هدف توصیف صورت می‌گیرد.

در مبانی نظری« سبك زندگي» همان راه­هاي گوناگون زندگي فرد يا گروه است و همچنین در مبانی عملیاتی باید گفت سبک­زندگی الگوها، اعتقادات، سليقه ها، ارزش­ها و هنجارهايي كه در زندگي روزمره توسط انسان به كار مي­رود.

 

6. سبک زندگی و مقوله های آن از منظر پژوهش حاضر

مقوله های سبک زندگی بررسی شده در این پژوهش عبارت خواهند بود از :

- امور مادی(سرمایه ای و مصرفی)؛

- فعاليت ها(عادات، شغل، گذراندن اوقات فراغت و ...)؛

 - نگرش ها و گرايش های انسانی؛

- و در نهایت روابط انساني افراد.

خوشبختانه منابع دینی ما مسلمانان آنقدر غنی و به روز است که می توان برای هر یک از این مقوله­ها چندین مقاله را به رشته تحریر درآورد. محقق با استفاده از آیات قرآنی سبک زندگی را با چندین اوصاف ترسیم کرده است و در مبحث آموزه های اسلامی بیشتر از احادیث و روایات خصوصاً از دعاهای صحیفه سجادیه بهره برده است.

پژوهش حاضر، سبک زندگی را با استفاده از آیات قرآن کریم از چندین اوصاف بصورت کامل مورد توجه قرار داده است؛ همچنین دعاهای صحیفه سجادیه را از نظر مقوله های آن مورد بررسی قرار داده است که برای اشاره به امر دوم، بخشى از دعاى شماره 8 از صحيفه سجاديه "پناه ببريد به خداوند بزرگ از اخلاق ناستوده و كردارهاى ناپسنديده كه نام برده مى شود: طغيان حرص، تندى خشم، غلبه حسد، ضعف نيروى صبر، كمى قناعت، سوء خلق، افراط در شهوت، غلبه عصبيت، پيروى هوس، مخالفت با راه هدايت، به خواب غفلت فرو رفتن، اقدام بر تكلف، برگزيدن باطل به جاى حق، پافشارى بر گناه، کوچک شمردن معصيت، بزرگ شمردن طاعت، تفاخر توانگران، تحقير نسبت به درويشان و بى چيزان و فقرا و مستمندان و مستضعفان، كوتاهى در حق زيردستان، ناسپاسى نسبت به كسى كه بر ما حقى داشته باشد، كمك به ستمگر و ظالم، خوار كردن ستمديده و مظلوم، خواستن چيزى كه مى دانيم حق و حقيقت نيست، سخن گفتن و اظهار نظر كردن از روى بى اطلاعى، داشتن قصد خيانت نسبت به همنوعان، خودپسندى در اعمال، داشتن آرزوهاى دراز، داشتن باطن بد و شر، كوچك شمردن گناه خرد، اسراف كردن، که این مقوله ها را می توان در سبک زندگی انسان بر اساس آموزه های اسلامی مدنظر قرار داد.

 

1 .6 سبک زندگی از دیدگاه قرآن

در دیدگاه قرآن، سبک زندگی با اوصافی مانند: حيات طيّبه، شيوه زندگى بايسته، شيوه زندگى فوق العاده ارزنده، شیوه زندگی بر مبنای حقگرايى، شيوه اى زندگى كه يكسره طاعت خداست و زندگى خاصى كه با اسلام يا تسليم توأم است آمده است که شرح آیات آن در ذیل آورده می شود.

مطابق آيه­ی كريمه 97 سوره نحل« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ »؛ هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاكيزه‏اى حيات [حقيقى] بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند پاداش خواهيم داد.  حیات طیّبه، سبک زندگی انسان­هایی است که عمل­صالح انجام می دهند؛ یعنی زندگى پاك، پيراسته، و منزه از هر پليدى، ستم، زشتى، زشتكارى، نجاست. پاك و پيراسته از آنچه در زندگى­هاى­استكبارى، دنيا­دارى، داموارگى، و دون­جانورى يافت مى­شود.

مطابق آيه­ی كريمه 28 سوره فتح و 33 سوره توبه، «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ... »؛ اين حقيقت كه دين الحق  به معنى زندگى بايسته است در آيه كريمه 11 سوره توبه به روشنى نمايان است: با كسانى از اهل كتاب كه نه به خدا ايمان مى­آورند و نه به دوره آخرت و نه آنچه را خدا و پيامبرش حرام كرده است حرام مى شمارند و لا يدينون دين­الحق و نه زندگى بايسته را زندگى مى­كنند بجنگيد تا در حالى كه خوار و شكست خورده اند بدست خود جزيه بپردازند.

با عبارت الدين القيم. هرگاه در كاربرد قيم و قيمه در قرآن تامل كنيم درمى يابيم كه قيم به معناى بسيار ارزنده[ix] چهار بار به صورت وضعى براى دين به معنى زندگى آگاهانه و اراديى كه انسان پيش مى گيرد بكار مى رود دوبار براى مطالب يا محتواى وحى الهى و آموزه ها و احكامى كه خداوند در مورد زندگى بايسته دارد و در يك جا هم به صورت ذلك دين القيمه  كه مفسران(شيخ طبرسى ، مجمع البيان ، ج 30، ص 202) با دقت نظر آن را مختصر دين الكتب القيمه  اى دانسته اند كه اندكى پيش سخن از آن رفته است. با دقت نظر آن را مختصر دين الكتب القيمه­اى دانسته اند كه اندكى پيش سخن از آن رفته است.

قيم در مورد كتاب، و جمع آن قيمه براى كتب جز به معناى بسيار ارزنده نيست. همانطوریکه در آیات ا و 2 سوره کهف که« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا * قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا »؛ و آیات 2 و 4 سوره بینه « رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَةً * وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَةُ»؛ ستايش خدايى راست كه بر بنده اش ‍آن آموزه ها و احكام مكتوب و مقرر را نازل كرده و در آن هيچ كژ راهه اى ننهاد بطورى كه ارزش آور ارزش آفرين باشد تا (بنده اش) مردم را از كيفرى سخت بيم دهد... در پايان سوره كهف كه با اين آيت آغاز مى شود ارزش آورى و ارزش آفرينى - يا قيم بودن - آموزه ها و احكام وحيانى را كه مكتوب يا كتاب­اند بدين شرح معين و مشخص مى فرمايد: بگو: همه سخن اين است و نه بيش كه من بشرى مانند شما هستم، به من چنين وحى مى­شود كه خدايتان فقط خدايى يگانه است. بنابراين كسى كه اميد به ديدار پروردگارش بسته است بايد عمل صالح داشته باشد و در پرستش و اطاعت پروردگارش هيچكس را شركت قرار ندهد. راه و رسم زندگى بسيار ارزنده اى كه خداوند از راه وحى به پيامبرش به بشر مى­آموزد داراى اين خصوصيات است كه همه انديشه ها، استدلال ها، داورى ها، عواطف - هيجانات، و كارهاى عملى آن صالح يا شايسته و پسنديده است و مصدر امر به اين كارها و نهى از كارهايى كه در اين راه و رسم زندگى يافت نمى شود خداى يگانه­اى است كه جهان و انسان را آفريده و مى پرورد و سه مرحله زندگى دنيا و زندگى برزخى و زندگى قيامتش را حاكميت و مالكيت و اداره و تدبير مى فرمايد.

مطابق بسیاری از آیات قرآن که ذکر کردن آنها در اینجا[x] لازم نیست چنين بر مي‌آيد که مراد از آن توحيد فطري و روش و نگرش انبياء الهي مخصوصاً حضرت ابراهيم بوده و به نوعي نقطه مقابل شرک و مشرکان شمرده مي‌شود. همچنین از آيه 79 سوره انعام و 30 سوره روم و آيات ديگر بر مي‌آيد که بين حنيفيت و فطرت يعني نگرش پاک و بي‌آلايش و گرايش غريزي و فطري نسبت به آفريدگار جهان پيوندي برقرار است. يكى از ويژگى هاى اين راه و رسم زندگى آن است كه به انگيزه فطرى حقگرايى يا حنيفيت صورت مى گيرد. يا دستور داده مى شود كه حقگرايى زندگى كنيد يا وجودتان را حقگرايانه براى زندگى بپا داريد: فاقم وجهك للدين حنيفا. (روم/ 30 و يونس/ 105)

اما اینکه شيوه­اى زندگى كه يكسره طاعت خداست چگونه سبک زندگی را طلب می کند باید گفت همانا خداوند یاریگر آنهایی است خدا برای آنها بس است و دست در دست خدا می گذارند و هیچ تأملی جز تأمل او نمی پسندند. به همين جهت از آن با دين الله يا طاعت خدا ياد ميشود: "اذا جاء نصر الله والفتح و رايت الناس يدخلو فى دين الله ..." در اين زندگى، انسان به طاعت خدا درمى­آيد. وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (نور/2) در اجراى احكام كيفرى نسبت به اين دو مجرم و در اطاعت خدا نبايد شما دستخوش نرمدلى و احساسات شويد.

و همچنین، در نهایت اینکه زندگى خاصى كه با اسلام يا تسليم توأم باشد بسترساز تفکر ولایتمداری انسان در جامعه اسلامی را تبلور می نماید. شروع اين زندگى با اسلام به معنى تسليم و سپردن سراپاى وجودمان به ولايت تشريعى خدا و به آموزش هاى پيامبر و ولايتش است:  « وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله وَهُوَ مُحْسِنٌ واتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً »؛ و دين چه كسى بهتر است از آن كس كه خود را تسليم خدا كرده و نيكوكار است و از آيين ابراهيم حق‏گرا پيروى نموده است و خدا ابراهيم را دوست گرفت (نساء/125) و چه كسى نيكو زندگى­تر از كسى تواند بود كه وجودش را براى خدا سپرده است در حالى كه احسان كننده باشد و حقگرايانه سنت ابراهيم را پيروى كند؟ " إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ "؛ بيگمان زندگى معتبر تسليم كردن سراپاى وجود خويش است(آل عمران/19). فمن اسلم فاولئك تحروا رشدا (جن/14) بنابراين هر كس وجودش را (به خدا و پيامبر) بسپارد چنين گروهى پژوهنده رشد باشند. آرى ، كسى كه وجودش را تسليم خدا كند در حالى كه احسان كننده باشد مزد خويش را نزد پروردگارش دارد (بقره / 112). بنابر این، مردمى كه ولايت تشريعى خداوندى كه پروردگارشان است مى پذيرند و تسليم آن شده اوامر و نواهيش را در سراپاى وجودشان به كار مى بندند به همان اثر و نتيجه­اى مى رسند كه پيامبر با اين كارها به آن نائل آمده و نائل مى­آيد. از نظر تكوينى و آنچه در نظام هستى روى مى دهد با هم برابرند. به ديگر بيان، همگى در برابر ولايت تشريعى خدا و در برابر ولايت تكوينى او برابرند و در يك مقام قرار دارند هر چند از حيث رتبه قربشان به حق و منزلشان در نظام هستى متفاوت باشند.

 

2 .6 تفصیل سبک زندگی از منظر آموزه های اسلامی

1. 2. 6 امور مادی(سرمایه­ای و مصرفی)؛

امام على (عليه السلام ) مى فرمايد:

العقل ان تقتصد فلا تسرف؛ خردمندى آن است كه در خرج زندگى ميانه­روى و اسراف نكنى. (غررالحکم، ص 54)

عـقـل­اقـتـصـادى از عـقـل­زنـدگـى اسـت. انـسـان در اداره زنـدگـى بـه دخـل و خـرج نـيـازمـنـد اسـت که بایستی آنرا از راه­هـاى درست درآورد و در راه­هاى نياز مصرف كرد. عقل­اقتصادى يا همان عقل­زندگى، به ما می گويد: چگونه به دست آور و چگونه مصرف كـن. اگـر كـسـى بـه روز اقتصادی آگـاه بـاشـد و بـه آن عمل كند، كم تر دچار فقر خواهد شد. برخى علم اقتصادى ندارند؛ نه مى­دانند چگونه به دسـت آورنـد و نـه مـى­دانند چگونه مصرف کنند. يـا در اصل­درآمد فـلج مى­شوند و هميشه در فقر مى­مانند و از امكانات خدادادى خوب بهره نمى­گیرند و يـا رد مصرف و هزينه كردن به راه درست نمى­روند و ثروت خود را در اثر ندانم کارى، بلند پروازى يا دقت نكردن و نشناختن شيادان، يك شبه از دست مى دهند.

در اکثر منابع دینی اسلام نیز، حفظ مال  به شرايطى بستگى دارد كه عبارتند از:

1 - خرج زيادتر از دخل و حتى مساوى با آن نباشد.

2 - مال در كارى بى نتيجه مثل زمينى كه قابل آباد كردن و يا جواهرى كه مشترى آن كم است صرف نگردد.

3 - مال در مسير كسب سود و رونق بيشتر خرج شود و به سودهاى اتفاقى اعتماد نشود.

امّا خرج مال بايد به گونه­اى باشد كه از چهارچيز پرهيز شود:

1 - دون همتى و تنگ گرفتن بر خانواده. 2 - اسراف و تبذير. 3 - ريا و مباهات و فخرفروشى. 4- سوء تدبير به اين گونه كه در برخى از موارد زيادتر از حد اعتدال و برخى موارد كمتر از حد اقتصاد از مال استفاده شود.

و موارد مصرف مال بطور جدّی در سه راه توصیه می­شود:

1 - راهى كه رضاى حق در آن است مثل زكات و صدقات.

2 - راهى كه به عنوان ايثار و سخاوت در راه خير باشد مثل هدايا و تحفه­ها و خيرات و مبرّات و جوايز.

3 - راههايى كه انسان ناچار به خرج مال است خواه به منظور جلب منفعت باشد مانند خوراك و پوشاك و غيره و يا دفع ضرر مانند مخارجى كه براى حفظ آبرو و حفظ خود مال، مورد نياز است.

همچنین بخشى از دعاى شماره20 صحيفه سجاديه که در آن اشاره شده است به اینکه " اگر به واسطه فقر، براى سرمايه­داران فروتنى كنيد، گرفتار خوارى و بى­اعتنايى از جانب­خدا مى­شويد." یا اینکه " نگاه كردن با حسرت به مال، منال، جاه و جلال توانگران از وسوسه­هاى­شيطان است." "از خداوند طلب كنيد تا زندگيتان ساده و آرام باشد. زندگيتان را به مشقت دائم و رنج روزافزون براى حرص و مال دنيا مبدل نكنيد." در بخشى از دعاى شماره 16 از صحيفه سجاديه نیز تصریح شده است: خداوند هر كس را كه پس از توكل به او، درباره فقرش شكايت به درگاه رزاق­عظيم بنمايد، بى نياز مى­كند. باید گفت که منابع علوم دینی، نگرش کاملی بر مقوله­ی امور مادی انسانها ارائه داده است که درخور توجه است.

 

2. 2. 6 فعاليت ها (عادات، شغل، گذراندن اوقات فراغت و ...)؛

در زمینه فعالیت های انسانی در زندگی دعاهای صحیفه سجادیه سخن فراوان دارد که در اینجا به برخی از دعاها اشاره می گردد.

خداوند آن كس را كه جز او رزاقى نمى شناسد، نااميد نمى كند یا به وسيله رزقى كه خداوند به شما عطا كرده است، معصيت هاى او را انجام ندهيد(دعای شماره 16 صحیفه سجادیه). بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه نیز آمده است: از روزى خواران خدا، طلب­روزى نكنيد. بخشى از دعاى شماره 29 از صحيفه سجاديه اشاره شده است: در روزى هايتان نسبت به خدا سوء ظن نداشته باشيد و کسب روزی حلال اختیار کنید. بخشى از دعاى شماره 52 از صحيفه سجاديه نیز آمده است: خوارترين افراد در نزد خدا كسى است كه روزى اش را از خدا بگيرد و غير خدا را عبادت و بندگى كند.

 

 3. 2. 6  نگرش ها و گرايش های انسانی؛

 بخشى از دعاى شماره 54 از صحيفه سجاديه: اميد و اعتمادتان در همه كارها به خداى تبارك و تعالى باشد.

بخشى از دعاى شماره 48 از صحيفه سجاديه: در كار دنيا و آخرت خود به كسى اميد نداشته باشيد، جز خدا.

بخشى از دعاى شماره 22 از صحيفه سجاديه: دلهايتان را از حسد پاك كنيد، تا بر احدى از آفريدگان خدا به علت چيزى از فضل و احسان خدا، حسد نورزيد. نسبت به نعمت­هاى­خدا، از جمله دين و دنيا، سلامتى و تقوى، آسايش و وسعت رزق كه خدا به برخى از بندگانش عطا كرده، حسد نورزيد و از خدا بخواهيد تا خدا بيشتر از آن را هم نصيب شما بكند.

بخشى از دعاى شماره 21 از صحيفه سجاديه: كارهاى نيك را از روى شوق انجام دهيد.

بخشى از دعاى شماره 20 از صحيفه سجاديه: حق را بگوئيد، هر چند برايتان دشوار باشد.

در این دیدگاه، ن

اشتراک‌گذاری

  • سبک زندگی اسلامی- ایرانی از دیدگاه قرآن و آموزه های اسلامی

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
بیست‌ودو منهای دو