سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

شنبه 1 شهریور 1404
  • کد خبر: 24277
  • بازدید: 942
  • 1394/10/01 - 13:05:15

سیره اقتصادی پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و اقتصاد مقاومتی

آن‏چه منشأ تفاوت در اخلاق اقتصادی انسان‏هاست نوع رفتار آنان در کسب روزی و معیشت و درآمد،و نیز چگونگی بهره‏گیری و مصرف است

به گزارش خبرنگار ،نیاز انسان‏ها به مواهب طبیعی،اقتصاد و معیشت در زندگی مادی،امری ضروری است و در این اصل‏ کلی تفاوتی میان انسان‏ها نیست.آن‏چه منشأ تفاوت در اخلاق اقتصادی انسان‏هاست نوع رفتار آنان در کسب روزی و معیشت و درآمد،و نیز چگونگی بهره‏گیری و مصرف است.پیامبراعظم صلی الله علیه و آله در این دو عرصه(درآمد و مصرف) ویژگی‏های درس‏آموزی دارد.ایشان در عرصه درآمد، هم‏چون دیگران به‏ فعالیت‏هایی مانند چوپانی، تجارت و زراعت اشتغال داشت، و ضمن این که از جلب روزی از راه‏های‏ معنوی نیز غافل نبود، به وقت ضرورت، قرض هم می‏کرد.اهتمام آن جناب بر حلال بودن درآمد قابل‏ توجه است. در عرصه مصرف نیز قناعت و ساده زیستی، عدالت و احتیاط در مصرف بیت‏المال، پرهیز از اسراف و تبذیر، و بالأخره انفاق در راه خدا از اصول قابل توجه در سیره اقتصادی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله است که نشاندهنده اعمال اقتصاد مقومتی در سیره اقتصادی پیامبر اعظم بوده است.

مقدمـه

در اخلاق اقتصادی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله اصولی به چشم می‏خورد که برای هر مسلمانِ طالب‏ رفتار درست اقتصادی،درس‏آموز و شایسته پیروی است.هر چند رفتارهای اقتصادی‏ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله هم در حیات فردی و هم در حیات اجتماعی آن حضرت نمود داشته،اما از آن‏جا که اخلاق اقتصادی پیش از نمود اجتماعی،نمود فردی هم دارد و انسان‏ها با صرف نظر از زندگی جمعی نیز بی‏نیاز از اقتصاد و معیشت نیستند،از این رو،اصول مربوط به اخلاق‏ اقتصادی حضرت در بخش اخلاق فردی طرح می‏شود،هر چند بخشی از این اصول،مربوط به اخلاق اجتماعی است.این اصول را می‏توان در دو بخش کلی درآمد و مصرف مطرح و بررسی کرد.

سازمان مالیات و دارایی

ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن درباره وضعیت ثروت و میزان آن در عربستان،د ر آستانه‌ تشکیل دولت اسلامی می‌نویسد: کشور عربستان،که سه چهار آن بی‌آب و علف،عرصه‌ زندگی قبایلی بدوی به شمار می‌آمد که همه ثروت آنان،برای تزیین بنایی چون کلیسای‌ سانتاسوفیا بسنده نمود.(دورانت،کتاب دوم،فصل دهم ص 791)پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله‌ در چنین وضعیتی حکومت اسلامی را در مدینه پی‌ریزی کرد.

سیاست‌های مالی پیامبر صلی اللّه علیه و آله:

در دوران ابتدای ظهور اسلام در مکه،جامعه مسلمانان بسیار کوچک بود و نیازی به دریافت‌ مالیات وجود نداشت.پس از فتح مکه موقعیت دولت اسلامی تثبیت شد.پیامبر ماموران مالیاتی را برای دریافت زکات به کلیه قبایل عرب،به استثنای یک یا دو مورد،اعزام کرد.تا مطالبات را دریافت کنند.با این‌که دریافت مالیات زمین در زمان حیات پیامبر آغاز شده بود،اما مبلغ آن‌ بسیار کم بود و فقط به دو صورت تسهیم محصولاتی زراعی از یک قبیله یهود دریافت گردید. جمع‌آوری جزیه نیز در زمان پیامبر آغاز شد.با این حال،این مالیات از نظر مبلغ،زمان و نحوه‌ دریافت قاعده‌مند نشده و با شیوه‌ای ساده و در مقیاس کوچک بود.با وجود سادگی ساختار مالی، نکته دارای اهمیت،تاکید زیاد به پولی کردن اقتصاد بود.معاملات تجاری اعراب قبل از اسلام با استفاده از سکه‌های سایر ملت‌ها انجام می‌شد که بیشتر دینارهای روم شرقی و درهم‌های ایرانی‌ بود.اعراب دارای شیوه توزین پولی خاص خود بودند و این سکه‌ها را با توجه به روش خود وزن‌ می‌کردند و محاسبات ارزش پول را انجام می‌دادند.بدین معنا که گویا آنها سکه نیستند.اوزان‌ طلا و نقره به ترتیب درهم و دینار«مثقال»نامیده می‌شدند.وزن هفت دینار،برابر ده درهم بود. وزن هر دینار برابر 27 دانه جو و با اندازه مشخص بود.از آنجا که این روش پولی برای جمع کردن زکات مشکلی ایجاد نمی‌کرد،مورد تصویب پیامبر قرار گرفت.خلفای بعدی سعی کردند واحد پولی دقیق‌تری ایجاد کنند.(سلیم رشید و احمد اوران،ص 3-201).

منابع مالی و روش جمع‌آوری و توزیع آنها در صدر اسلام:

الف.خمس غنایم:

نخستین درآمد مالی که به امر خداوند عمل گردید،خمس غنایم بود،سپس جزیه و خراج و آخرین آن زکات بود که از منابع دیگر،ثبات بیشتری داشت.پیامبر صلی اللّه علیه و آله برای اداره‌ درآمدها،اداره مالی تاسیس کرد.اعضای این اداره را کارگزاران و عمال زکات و نگهبانان و کتاب(حسابداران)و همه کسانی که وجود آنها برای اداره امور مالی،لازم بود تشکیل می‌داد. اداره دارایی گام‌به‌گام برحسب رشد و تنوع درآمدهای حکومت اسلامی و مصارف آن، گسترش یافت.نخستین اقدام پیامبر صلی اللّه علیه و آله درباره اولین غنیمت جنگی مسلمانان در پخش آن به دست مجاهدان بود و سپس توزیع غنایم میان مجاهدان به وسیله پیامبر انجام می‌شد.( طبری،ج 2 ص 854)

ب.جزیه(مالیات سرانه):

جزیه،مالیاتی است که در قرآن به صراحت از آن،سخن به میان آمده است;

«قاتلوا الذین لا یؤمنون باللّه و لا بالیوم الآخر و لا یحرمون ما حرم اللّه و رسوله و لا یدینون دین الحق من الذین‌ اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیهء عن ید و هم صاغرون.»

(توبه92/)«با آنانکه به خدا و روز قیامت ایمان نداشته و آنچه را که رسول حرام کرده حرام نمی‌دانند و به دین حق و آیین اسلام‌ نمی‌گروند،کارزار کنید تا آنگاه که با ذلت و تواضع به اسلام جزیه دهند.»

ج.(مالیات بر زمین):

پیامبر صلی اللّه علیه و آله برای خراج که نوعی مالیات بر زمین بود،سوادبن غزیه انصاری را عامل‌ خراج خیبر کرد.هنگام تعیین خراج،ارزیابی‌کننده باید عناصر زیر را در نظر می‌گرفت:کیفیت‌ زمین،نوع محصول برداشت شده و نوعی آبیاری.برابر نظریه ماوردی،وقتی در مورد مبلغ خراج،بر اساس عوامل فوق;یعنی سازگاری با شرایط زمین تصمیم‌گیری شد،بهترین شیوه پرداخت خراج‌ یکی از راه‌های زیر است:مالیات زمین،مکان کشت شده،تسهیم در محصول.(سلیم رشید و احمد اوران،ص 01-901)

د.زکات(مالیات صدقه):

زکات و اخذ آن با این آیه شریفه تشریع می‌شود: «اخذ من اموالهم صدقهء تطهرهم و تزکیهم...» (توبه301/)

«ای رسول،تو از مؤمنان صدقات را دریافت کن تا بدان صفات،نفوس آنان را(از پلیدی و حب دنیا) پاک و پاکیزه سازی و آنها را به دعای خیر یاد کن که دعای تو موجب تسلی خاطر آنان‌ شود که خدا(به دعای مخلصان)شنوا و(به مصالح مؤمنان)داناست.» ‌

مراقبت و کنترل بازار

بازار زیر نظر دولت بوده است تا مبادا در معاملات از التزام به حدود شرع تخلف ورزد و در صورت لزوم مخالفین را از ظلم باز می‌داشت و در بعضی حالات تنبیه می‌کرد.چه بسا این اقدام‌ اداری در عصر پیامبر صلی اللّه علیه و آله در زمان‌های بعد پایه و اساس حسبه بوده باشد که یکی‌ از شاخه‌های مهم حکومت اسلامی در کنترل و مراقبت از امور بازرگانی بود.

پیش‌گیری از احتکار

رشد جمعیت به سبب مهاجرت و مرکزیت شهر مدینه،رو به افزایش نهاد و کار به سوءاستفاده‌ تجاری از غله و مواد روغنی و خرمای و غیره انجامید و کمبود مواد غذایی در بازار،بازرگانان را به‌ احتکار آن مواد و فروش آن با قیمت‌های زیاد واداشت.هر محتکری که از عرضه کالاهای خود و فروش آن با قیمت مناسب و سودآور که متناسب با قدرت خرید مصرف‌کننده باشد،امتناع‌ می‌ورزید،به دستور پیامبر تحت پیگرد قرار می‌گرفت.در عهدنامه امام علی بن ابی طالب علیه‌ السلام به مالک اشتر(حاکم مصر)آمده است:«...از احتکار جلوگیری کن که پیامبر صلی اللّه‌ علیه و آله آن را منع کرد.»(ابن ابی الحدید،ج 3،ص 001)ظاهرا مدیریت و کنترل بر بازار سودمند بوده است،زیرا در سیره نبوی و در حدیث چیزی که از بحران و کمبود معیشت و اقتصاد خبر دهد،نیامده است.

1.درآمد

1-1.کار و تلاش برای کسب روزی

نگاهی به آغاز تا سرانجام زندگی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می‏تواند این واقعیت را تأیید کند که‏ سرتاسر آن حضرت همراه با تلاش برای کسب روزی از راه‏های مشروع و در راستای حفظ عزت و پرهیز از تحمیل خود بر دیگران بوده است.میزان اهتمام حضرت به کار و تلاش‏ اقتصادی به قدری بود که بنا به نقل ابن‏عباس هنگامی که آن حضرت از فردی خوشش‏ می‏آمد،ابتدا می‏پرسید:آیا شغلی دارد؟ اگر می‏گفتند: بی‏کار است، می‏فرمود: «از چشم افتاد». و هنگامی که سبب را می‏پرسیدند، می‏فرمود: «زیرا مؤمن وقتی بی‏کار باشد دین خود را اسباب معیشت قرار می‏دهد».[1] و نیز می‏فرمود: «خداوندا بنده مؤمنِ دارای حرفه و شغل را دوست دارد».[2] این که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، بی‏کاری را زمینه ارتزاق از راه دین شمرده می‏تواند بدان معنا باشد که فقدان شغل و حرفه از سویی،و نیازمندی مادی از سوی دیگر،ممکن است‏ رفته رفته فرد را به سوی مایه گذاشتن از دین برای نیل به مقاصد مادی سوق دهد،و این‏ حالت ممکن است در قالب رفتارهای گوناگون نمود یابد.

در گزارش‏های تاریخی،شواهدی وجود دارد که حاکی از اشتغال پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به مشاغل‏ متعارف آن زمان،یعنی چوپانی،زراعت و تجارت است.می‏توان اولین حرفه و کاری را که‏ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بدان مشغول شد،چوپانی دانست،چرا که در مکه،زمینه زراعت فراهم نبود و اولین سفر تجاری پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در 25 سالگی رخ داد.در روایات بسیاری،از این حرفه برای‏ پیامبران یاد شده است.

بنا بر روایتی از امام صادق علیه السلام می‏خوانیم:

خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نفرموده جز آن که از او چوپانی گوسفندان را خواسته است تا بدان وسیله تربیت مردم را بیاموزد.[3]

و نیز بنابر روایت دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است:

خداوند از میان کارها،زراعت و چوپانی را برای پیامبران دوست داشته تا از بارش‏ آسمان کراهت نداشته باشند.[4]

از خودِ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:

«خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده جز این که آن پیامبر گوسفند چرانی کرده‏ است.پرسیدند:و شما نیز؟ فرمود:آری،من نیز گوسفندان را برای اهل مکه در منطقه قراریط می‏چراندم».[5]

در روایت دیگری به نقل از عمار آمده است:

من و محمد صلی الله علیه و آله گوسفندان اهل خود را می‏چراندیم.روزی به ایشان عرض کردم: آیا مایلید به سرزمین فخّ برویم؟ من زمینی سرسبز در آن‏جا یافته‏ام.فرمود:«آری». فردا هنگامی که من به آن جا رفتم دیدم ایشان پیش از من در محل قرار حاضر شده‏ است،ولی گوسفندان را از ورود به آن زمین منع می‏کند.و چون مرا دید،فرمود: «چون با تو وعده داشتم نخواستم که پیش از تو گوسفندانم را بچرانم».

از آن‏جا که عمار تقریبا هم سن با پیامبر صلی الله علیه و آله بود. این جریان می‏تواند مربوط به دوران‏ جوانی آن حضرت باشد که اوج دوره گوسفندچرانی ایشان است.

با توجه به آن‏چه گذشت، اگر چه سرّ اصلی چوپانی پیامبر صلی الله علیه و آله خلوت گزینی در دل صحرا و تفکر بوده،اما طبیعی است نفس این عمل،آثار اقتصادی هم داشت و کمک مالی و مادّی‏ برای بستگان و عمویش به شمار می‏آمد و از این رو می‏توان آن را در ردیف فعالیت‏های‏ اقتصادی آن حضرت به شمار آورد.

گفته شد که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به جز چوپانی،تجارت نیز کرده است.آن حضرت در 25 سالگی،با سرمایه‏ای از خدیجه علیها السلام برای تجارت از گونه مضاربه، راهی شام شد و در این‏ سفر،پیامبراکرم صلی الله علیه و آله با سود خوبی به مکه بازگشت و امانت‏داری او درباره اموال خدیجه علیها السلام‏ موجب علاقه‏مندی بیشتر وی به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله شد.البته کار تجاری پیامبراکرم صلی الله علیه و آله منحصر به این مورد نبوده است. به عنوان نمونه، در یک مورد، آن حضرت با خریدن کالاهای کاروانی‏ تجاری که از شام آمده بود،به سود خوبی دست یافت و با آن،هم دین خود را ادا کرد و هم‏ مقداری بین بستگان تقسیم کرد. از بعضی روایات برمی‏آید که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به لحاظ اقتصادی،تجارت را ترجیح می‏داده و از ده جزء برکت، نُه جزء را در تجارت و یکی را در چوپانی می‏دانسته است.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به جز چوپانی و تجارت که عمدتا پیش از هجرت به مدینه انجام داد،در مدینه-به سبب وجود زمینه برای زراعت،برخلاف مکه-به زراعت نیز می‏پرداخت.بنابر نقل‏ امام صادق علیه السلام،امیرالمؤمنین علیه السلام و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به اتفاق یکدیگر زراعت می‏کردند؛بدین‏ ترتیب که امیرالمؤمنین علیه السلام بیل می‏زد و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز هسته خرما را با آب مبارک دهان‏ خیس کرده و در زمین می‏نهاد. بنابر روایت دیگری از آن حضرت، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله برای آن‏ که آب را به سوی زمین زراعی‏اش هدایت کند سنگی را در مسیر آن قرار داد.

1-2.جلب روزی از راه‏های معنوی

از منظر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله تلاش مادی و جسمانی تنها راه کسب درآمد نیست و راه‏های‏ بسیار معنوی برای جلب روزی وجود دارد.طبیعی است که انسان‏ها از تجارت و دیگر راه‏های‏ مادی برای کسب درآمد،آگاهی دارند،اما راه‏های معنوی جز برای اهل معنا شناخته شده‏ نیست.به همین سبب،پیامبراکرم صلی الله علیه و آله پاره‏ای از این راه‏ها را معرفی کرده و خود نیز به آن‏ها ملتزم بوده است.

پیش از هر چیز توکّل به خداوند متعال،وسیله‏ای برای جلب روزی معرفی شده است.آن‏ حضرت در این‏باره فرموده است:

اگر آن گونه که باید،به خدا توکل کنید،خداوند همان گونه که پرندگان را روزی‏ می‏دهد شما را روزی خواهد داد،چنان که پرندگان با شکم‏های خالی صبح کرده و با شکم پر،روز را به شب می‏برند.

دعا و درخواست از محضر الهی نیز از راه‏های بسیار مهم در جلب و افزایش روزی از منظر نبوی صلی الله علیه و آله است.به عنوان نمونه،در روایتی نقل شده است که:روزی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در جمع‏ اصحاب،دست به دعا برداشته و عرض کرد:«خدایا،ما آن فضل و رحمتت را که جز تو کسی‏ آن را مالک نیست خواهانیم».در این هنگام،یک گوسفند بریان شده برای پیامبراکرم صلی الله علیه و آله‏ هدیه آورده شد،و حضرت رو به اصحاب کرده،فرمود:«بگیرید که این از فضل الهی است و ما منتظر رحمت اوییم».[6]

از برخی کلمات نقل شده از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بر می‏آید که استغفار و توبه در کنار ذکر خداوند، از دیگر راه‏های معنوی جلب روزی است.در روایتی از آن حضرت چنین نقل شده است:

هر آن کس که خداوند به او نعمتی عطا کرده است،حمد خدای تعالی گوید،و آن‏ کسی که روزی‏اش به کُندی به او رسید،از خداوند طلب مغفرت کند.[7]

در روایت دیگر فرمود:

آن که روزی‏اش به تأخیر افتاد،زیاد تکبیر گوید و آن که همّ و غمش زیاد است زیاد استغفار کند.[8]

هم‏چنین تعدی به حقوق دیگران را موجب محرومیت از برکت در روزی معرفی فرمود، مگر آن که فرد اقدام به توبه کند.[9] و نیز کثرت استغفار را موجب جلب روزی دانسته است.[10]

صدقه و نیز اطعام به دیگران،دیگر طریق معنوی برای جلب روزی در نگرش و منش نبوی صلی الله علیه و آله است.ایشان در روایتی،بسیار صدقه‏دادن را سبب کسب رزق‏ معرفی فرموده است.[11]

و در روایت دیگری می‏فرماید:

روزی به کسی که اطعامِ طعام می‏کند سریع می‏رسد تا اثر چاقو در کوهان شتر.

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله،امانت‏داری و ترک خیانت را نیز موجب جلب رزق، و خیانت را موجب فقر معرفی فرموده است.

از دیگر اسباب معنویِ جلب روزی در نگرش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و نیز روش و منش آن‏ حضرت این است که انسان همشیه با وضو باشد. هم‏چنین،در نگاه آن حضرت،ازدواج از اسباب جلب روزی است.[12]

در پایان این بخش،مناسب است به روایتی از امام رضا علیه السلام اشاره شود که در آن از این‏ عادت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله حکایت کرده که ایشان اگر از راهی به جایی می‏رفت،هنگام برگشت،از راه دیگری باز می‏گشت.امام رضا علیه السلام در ادامه،خود را نیز پای‏بند به این سیره معرفی کرده و آن را در جلب روزی،مؤثر دانسته است. این امر می‏تواند ناشی از پیدایش زمینه ملاقات با برادران دینی در مسیر جدید یا صله ارحام و در نتیجه،ازدیاد روزی باشد و یا ناشی از دعای‏ زمینی باشد که مؤمن روی آن حرکت می‏کند.[13]

1-3.اهتمام بر حلال بودن درآمد

یکی دیگر از اصول اخلاقی در سیره اقتصادی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله که بسیار مهم است،اهتمام‏ بر حلیّت درآمد است.این‏که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله درآمدی نامشروع نداشته به لحاظ تاریخی و نیز با لحاظ مبانی کلامی،جای کوچک‏ترین تردید نیست،اما برای درک میزان اهتمام‏ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله-و همه پیامبران-برکسب حلال،چند روایت نقل شده از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را در این‏باره بازگو می‏کنیم.

در نگرش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله کسب حلال خود،عبادت و بلکه برترین عبادت است،چرا که در یک روایت به نقل از خداوند چنین فرموده:«عبادت را ده جزء است که نُه جزء آن طلب حلال‏ می‏باشد». هم‏چنین آن حضرت،کسی را که شب را در جست‏وجوی حلال به صبح آورد، مشمول غفران الهی می‏داند، و نیز طلب حلال را بر هر زن و مرد مسلمان واجب دانسته‏ است.[14]

از جمله بیانات بسیار مؤثر پیامبر صلی الله علیه و آله در این زمینه،شرح مشاهده‏های آن حضرت در شب‏ معراج از وضعیت حرام خواران است.در آن شب،پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در چهره‏باطنی عالم ماده، مردم حرام‏خوار را چنین دیده و تعریف کردند:

 

...به گروهی برخوردم که در مقابل ایشان،هم گوشت طیّب و حلال و هم گوشت‏ ناپاک و حرام بود،اما آنان گوشت ناپاک را خورده و گوشت پاک و طیّب را وامی‏نهادند!»آن‏گاه از جبرئیل پرسیدم:اینان چه کسانی هستند؟ در پاسخ می‏گفت: اینان کسانی‏اند که حرام‏خواری کرده و حلال را وامی‏نهند.[15]

از جمله نمونه‏های عملی که از اهتمام پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بر حلال‏خواری و پرهیز از حرام‏ حکایت دارد،جریان میهمان شدن حضرت بر گروهی از انصار است.هنگامی که آنان گوشت‏ گوسفندی بریان شده را در برابر آن حضرت نهادند،پیامبراکرم صلی الله علیه و آله لقمه‏ای در دهان نهاده و جوید،اما فرو نداد و بیرون آورد و فرمود:این گوسفند به من خبر می‏دهد که به‏طور ناحق تهیه‏ شده است.آنان ضمن تصدیق سخن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله گفتند:چون در بازار،گوسفند نیافتیم‏ گوسفند یکی از همسایگان را[بدون اذن‏]گرفتیم و[بعدا]بهای آن را خواهیم پرداخت. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود که آن را[به عنوان صدقه‏]به اسیران بدهند.[16]

1-4.قرض‏گیری در حال ضرورت

روایاتی در سیره نبوی صلی الله علیه و آله به چشم می‏خورد که گویای آن است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در صورت ضرورت و بروز اضطرار،نیاز اقتصادی خود را هر چند با قرض گرفتن،مرتفع‏ می‏ساخته است.در یک روایت از امام صادق علیه السلام،قرض و عاریه و مهمان‏نوازی از سنت‏ شمرده شده است. احتمال دارد علاوه بر قرض‏دهی،قرض‏گیری نیز مراد حضرت باشد.در روایتی دیگر،آن حضرت از بدهکار بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام،به‏ وقت رحلت خبر داده است. بعید نیست مقصود حضرت،در گرو بودن زرِه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نزد یکی از یهودیان مدینه در قبال دریافت بیست صاع جو باشد که برای تأمین نیاز خانواده‏اش‏ گرفته بود و در حالی از دنیا رفت که زره،هم‏چنان در گروِ آن یهودی بود. این که‏ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله یا امیرالمؤمنین علیه السلام گاه از یک فرد یهودی قرض می‏گرفتند،ناشی از وضع‏ مناسبِ مالیِ یهودیان،و وضعیت نامناسب اقتصادی مسلمانان بود و از این رو،با این عمل، جواز اقدام به این کار را در صورت اضطرار،برای مسلمانان تثبیت کرده‏اند.

شایان ذکر است که براساس اصل انکار و استثناناپذیر عزت‏طلبی در سیره معصومان علیهم‏السلام، این گونه اقدامات،هیچ‏گاه به معنای زیر پا نهادن اصل یاد شده نبوده،علاوه براین،بنا بر شواهد تاریخی،این قرض‏گیری‏ها معمولاً همراه با رهن و گروگذاریِ کالایی بوده است.از این‏ رو،اگر پیش از ادای دَیْن،از دنیا می‏رفتند،کالای گرو نهاده شده می‏توانست ذمّه ایشان را بری کند.

نکته جالب توجه آن‏که در برخی موارد،قرض‏گیری‏ها و نوع رفتار پیامبراکرم صلی الله علیه و آله با فردِ قرض دهنده،موجب هدایت وی به اسلام شده است.به عنوان مثال،بنا به نقل‏ امیرالمؤمنین علیه السلام فردی یهودی که برای دریافت طلب خود نزد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله آمده بود و با وجود این که حضرت در آن لحظه اظهار می‏کند که توان پرداخت بدهی را ندارد،آن یهودی به‏ اصرار خود ادامه داد و نزدیک به یک شبانه روز پیامبر صلی الله علیه و آله را رها نکرد،و با وجود تهدید وی‏ توسط برخی اصحاب،پیامبراکرم صلی الله علیه و آله هم‏چنان در کنار وی ماند و اصحاب را از آن‏کار منع‏ می‏فرمود تا این که در روز بعد،یهودی اظهار داشت:«من این کار نکردم جز برای این که‏ صفات تو را با آن‏چه در تورات آمده تطبیق کنم،زیرا تو در تورات به عنوان کسی که درشت‏خو و اهل فحش و ناسزا نیست معرفی شده‏ای».سپس آن یهودی اسلام آورده،شهادتین گفت و اموالش را در اختیار پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نهاد.[17]

اقدام پیامبر صلی الله علیه و آله به قرض‏گیری،با آموزه‏های اخلاقی نیز همراه بوده است.به عنوان‏ مثال،در یک مورد،هنگامی که فردی نیازمند از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله درخواست کمک کرد،آن‏ حضرت مقداری آذوقه از یکی از انصار قرض کرده و به وی داد،و پس از مدتی،هنگامی که‏ آن فرد انصاری به طلب خود نیاز پیدا کرد،پیامبر صلی الله علیه و آله از فردی دیگر،دو برابر آن مقدار را قرض کرده و به فرد انصاری داد. هر چند حتی‏الامکان باید از قرض‏گیری اجتناب کرد،اما روح انفاق و سخا در پیامبراکرم صلی الله علیه و آله گاه آن حضرت را به سوی استقراض برای تأمین این امر سوق می‏داده است،چنان‏که پرداخت مبلغی اضافه بر میزانِ بدهی،به صورت داوطلبانه از سوی بدهکار،از مستحبات است‏[18]و روایت یاد شده نیز گویای تقیّد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به این امر است.

2.مصرف

2-1.قناعت و ساده زیستی

امروزه مصرف‏گرایی را یکی از آفات اقتصاد جوامع به شمار می‏آورند.معمولاً جوامعی که‏ توان تولیدی بالا و اعتدال در مصرف دارند از پیشرفت بهتری بهره‏مندند،در اصول نظری‏ اقتصاد اسلامی نیز بر این اصل تأکید شده و سیره معصومان علیهم‏السلام نیز در راستای عمل به این‏ اصل بوده است.اصل یاد شده،به‏ویژه آن‏گاه که جامعه در تنگنای اقتصادی به سر برد، اهمیت و شدّت بیشتری پیدا می‏کند.در صدر اسلام،یعنی عصر نبوی صلی الله علیه و آله،به لحاظ وجود تنگناهای اقتصادی برای مسلمانان، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله روش بسیار ساده‏ای را در حیات اقتصادی خود برگزیده بود.خوراک آن حضرت،همچون خوراک مردم عادی‏-و نه بهتر از آن‏ها-و غالبا از نان‏جو و خرما بود،آن‏هم در حدّ سیری. لباس حضرت ساده و غیر متنوّع بود و می‏فرمود:پوشیدن لباس پشمینه را تا زمان مرگ رها نمی‏کنم.[19]

وسایل خانه و زندگی پیامبرگرامی اسلام بسیار ساده و مختصر و گاه غیر کافی بود.به‏ عنوان مثال،هنگامی که یکی از انصار مقداری خرما برای حضرت هدیه فرستاد،در خانه‏ ایشان ظرفی یافت نشد تا خرماها را در آن بریزند،از این رو،زمین را تمیز کرده و فرمود:

بریز این‏جا،به خدا قسم اگر دنیا نزد خداوند به قدر بال مگسی ارزش داشت چیزی‏ از آن را به کافر و منافق نمی‏داد. زیراندازی که حضرت استفاده می‏کرد،یا قطعه‏ای حصیر بود که گاه هنگام خوابیدن روی آن، اثرش بر بدن می‏ماند و یا از عبایی به عنوان زیرانداز استفاده کرده، و از پوستی پر شده از لیف خرما به‏عنوان بالش بهره می‏برد. هم‏چنین محل خواب آن حضرت نه بر جایگاهی‏ مخصوص، بلکه روی زمین بود.[20] و بالأخره روح قناعت در آن حضرت به حدی بود که چیزی را برای آینده ذخیره نمی‏کرد و پس از رحلت نیز درهم و دیناری به ارث نگذاشت. فضیلت یاد شده در دعاهای آن حضرت نیز انعکاس داشته است.بنا به نقل امام‏ صادق علیه السلام پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در دعای خویش،از خداوند برای محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله عفاف و کفاف(قناعت)را طلب می‏کرد.[21]

2-2.عدالت و احتیاط در مصرف بیت‏المال

احتیاط به معنای عمل کردن به گونه‏ای فراتر از مقتضای عدالت است.پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در تقسیم بیت‏المال اصل«عدالت»را مبنای عمل قرار داد،اما در مصرف شخصی خویش‏ براساس اصل«احتیاط»عمل می‏کرد.از جمله شواهد عملکرد حضرت بر مبنای عدالت، می‏توان به جریان تقسیم غنایم جنگ حنین اشاره کرد،زیرا آن حضرت در تقسیم غنایم به‏ دست آمده در این غزوه،به برخی از تازه مسلمانان سهم بیشتری را به منظور تألیف قلوب و تأمین مصالح،اختصاص داد و آن‏گاه که با اعتراض یکی از اصحاب روبه‏رو شد که گفت:«ای‏ محمد!عدالت پیشه کن!»،آن حضرت در پاسخ فرمود:«و یحک فمن یعدل إن لم أعدل؟؛وای‏ بر تو،اگر من عدالت نورزم،دیگر چه کسی به عدالت رفتار خواهد کرد؟»[22]

ممکن است این پرسش به ذهن آید که شرط عمل براساس عدالت،تقسیم بیت‏المال به‏ صورت مساوی است،چنان که سیره پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نیز این چنین بود و امیرالمؤمنین علیه السلام در یکی از خطبه‏هایش بدان اشاره فرمود، و خود نیز در این زمینه به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله تأسی‏ می‏کرد. بدین ترتیب، عملکرد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در تقسیم غنایم جنگ حنین که سهم بیشتری‏ به برخی از تازه مسلمانان داد،چگونه قابل توجیه است؟

در پاسخ،می‏توان گفت:تقسیم به طور مساوی در صورتی است که مصلحتی برتر در میان نباشد و گرنه اقتضای عدالت،تقسیم به گونه‏ای است که تأمین کننده مصالح باشد،زیرا عدل،قرار دادن هر چیزی در محل مناسب آن است.4و در مورد یاد شده،سهمی که پیامبر صلی الله علیه و آله به نو مسلمانان دادند از سهم مؤلفة قلوبهم،و در راستای تألیف قلوب و براساس‏ امر الهی بود.

چنان که گفته آمد،پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در بهره‏مندی شخصی از بیت‏المال،احتیاط می‏کرد و از اطرافیان نیز توقع داشت این گونه عمل کنند.عملکرد محتاطانه آن حضرت درباره بیت‏المال‏ به گونه‏ای بود که جز به قدر نیاز یک‏ساله خویش،آن هم از نوع غیر مرغوب آن،برنمی‏داشت‏ و بخشی از آن را نیز انفاق می‏کرد تا آن‏جا که خود پیش از پایان سال نیازمند می‏شد.[23]

در تقسیم بیت‏المال به قدری حساس و محتاط بود که پیش از پایان روزی که مالی به‏ دستش رسیده بود تمامی آن را تقسیم می‏کرد. با توجه به این روحیه محتاطانه آن حضرت،اطرافیان،به‏ویژه آنان که بنا بود نقش رهبری‏ جامعه را بر عهده گیرند،را به همین منوال تربیت می‏کرد،تا حدّی که بهره‏مندی دخترش‏ فاطمه علیها السلام از گردن‏بندی که از سهم شوهرش از بیت‏المال تهیه شده بود، و نیز آویخته شدن‏ پرده‏ای به خانه فاطمه علیها السلام را نیز بر نمی‏تابید واکراه آن حضرت،موجب شد فاطمه علیها السلام نیز از سهم حلال و مشروع خویش از این مظاهر مادّی چشم بپوشد.[24]

2-3.پرهیز از اسراف و تبذیر

اسراف به معنای«تجاوز از حد در هر کاری»است‏5و تبذیر به معنای تضییع مال و مصرف کردن آن در مسیر غیر مناسب است. این دو خصلتِ رفتاری را می‏توان از آفات و آسیب‏های نظام مصرفی،به‏ویژه در جهان امروز شمرد.در قرآن کریم هر دو واژه به‏طور مکرّر به کار رفته و در آیات الهی تعابیر تندی در مورد اهل اسراف و تبذیر به چشم می‏خورد،به‏ گونه‏ای که مُسرفان،اهل آتش‏ و مبذران،برادران شیاطین‏[25]معرفی شده‏اند.

 

در سیره اقتصادی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نیز پرهیز از اسراف و تبذیر به‏گونه‏ای روشن به چشم‏ می‏خورد؛بهره‏مندی از نعمت‏های الهی به گونه‏ای مطلوب و مناسبِ هر نعمت،از ویژگی‏های‏ رفتار اقتصادی نبوی صلی الله علیه و آله است.آن حضرت حتی هنگام تناول خرما از دور ریختن هسته‏های‏ آن پرهیز کرده،آن‏ها را به مصرف حیوانات می‏رساند.[26]

روحیه پرهیز از تبذیر نیز در آن حضرت تا حدّی بود که هنگام صرف غذا به حداقل میزانِ‏ مورد نیاز برای بدن از نظر کمّی و کیفی بسنده می‏کرد.بنابر یک روایت،روزی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله‏ در قبا حضور داشت و هنگام افطار رسید و حضرت نوشیدنی طلب کرد،شیر آمیخته با عسل‏ آوردند، فرمود:

دو نوشیدنی که به یکی از آن‏ها می‏توان بسنده کرد؟ نه آن را می‏نوشم و نه‏ تحریمش می‏کنم، و لکن در پیشگاه الهی تواضع می‏کنم که هر کس تواضع کند خداوند او را رفعت بخشد،و هر آن کس که تکبّر ورزد خداوند او را فرود آورد،و هر آن کس که در زندگی اهل میانه روی باشد خداوند روزی‏اش دهد،و هر آن کس‏ که اهل تبذیر باشد خداوند محرومش سازد،و هر آن کس که یاد مرگ بسیار کند خداوند دوستش دارد.[27]

2-4.انفاق در راه خدا

مصرف درآمد در تأمین نیازهای خود و خانواده،طبق اصول فطری و نیز طبیعت بشری‏ است، اما مصرف درآمد برای رفع نیاز مادّی دیگران-آن هم نه با چشم داشت سود مادّی،و تنها برای تأمین رضای الهی- بر آمده از روحی متعالی است که جز از رسول الهی یا کسانی که‏ در مسیر او حرکت می‏کنند انتظار نمی‏رود. به گواه تاریخ،بخشی از درآمد مالی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله‏ برای تأمین نیازهای مادی دیگران مصرف می‏شد،اعم از انفاق به افراد فقیر و تنگ‏دست یا پرداخت بدهی‏ها و دیونِ بدهکاران بی‏چیز.حرص و رغبت آن حضرت در مسیر انفاق به‏ حدی بود که گاه به مرز بی‏چیزی و تنگ‏دستی خود آن بزرگوار می‏رسید که خداوند در قرآن‏ برای تعدیل این روح متعالی،خطاب به آن حضرت فرمود:

و دستت را به گردنت زنجیر مکن‏[از روی بُخل‏]،و بسیار[هم‏]گشاده دستی منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جای مانی.[28]

با توجه به این‏تربیت الهی بود که آن حضرت در انفاق حدّی معتدل و میانه داشت و اهل‏ اسراف نبود. بر همین اساس،هنگامی که فردی از آن حضرت تقاضای کمک کرد،در پاسخ‏ به او فرمود:اکنون چیزی ندارم لکن همراهم باش اگر چیزی رسید به تو خواهم داد.در این‏ هنگام عمر رو به آن حضرت کرده و گفت:ای رسول‏خدا،خداوند تو را بر آن‏چه بدان طاقت‏ نداری مکلّف نساخته!پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را این سخن،ناخوش آمد،و مردی از انصار نیز به‏ حضرت عرض کرد:«انفاق کن و از صاحب عرش خوفِ کاستی نداشته باش»؛و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخن تبسّمی کرد و شادی در چهره‏اش نمایان شد و فرمود: «خدایم به این،امر کرده است».[29]

آن حضرت می‏کوشید که اصحاب خویش را نیز بر همین منوال و سیره،تربیت کند، چنان‏که وقتی ملاحظه فرمود بلال مقداری خرما ذخیره کرده و اندک اندک بر میهمانان‏ پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه می‏کند،به او فرمود: آیا نمی‏ترسی که برایت در آتش دوزخ بخاری قرار داده شود،انفاق کن و از ناحیه‏ صاحب عرش،خوف کاستی نداشته باش.

توجه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به رفع مشکلات مادی افرادِ نیازمند، به آن حضرت حالتی بخشیده‏ بود که بنا به تعبیر برخی روایات،هرگز سائلی را بدون پاسخ ردّ نکرد به‏گونه‏ای که گاه آن پاسخ‏ (به علت فقدان امکان مالی برای آن حضرت)سخنی نرم و شیرین بود.

بخشی از مصارف مالی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نیز مربوط به پرداخت دیون و بدهی‏های افرادی‏ بود که توان پرداخت آن را نداشتند و از دنیا می‏رفتند.در یک روایت از آن حضرت نقل شده‏ که فرمود:

کسی که دین یا عیالی‏[نیازمند]از خود بر جای نهاد[تأمین آن‏]برعهده من است.4

جمع‏ بندی

در این مقاله، تلاش شد گوشه‏هایی از سیره اقتصادی و معیشتی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با استناد به متون روایی و تاریخی تبیین شود.چنان‏که ملاحظه شد،با تأمل در روایات مربوط، نکات قابل توجه و شایسته پیروی و عمل به چشم می‏خورد.از منظر این روایات، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با وجود منصب نبوت و رهبری، اهل کار و تلاش برای کسب درآمد حلال بود. ایشان در کنار راه‏های مادی به راه‏های معنوی، هم‏چون توکّل، دعا، استغفار، توبه، امانت‏داری‏ و ترک خیانت، دائم­الوضوء بودن و ازدواج، بی‏توجه نبود. در سیره اقتصادی آن حضرت، اصول‏ ثابتی وجود داشت که از آن‏ها عدول نمی‏کرد؛ اصولی، هم چون اهتمام بر حلال بودن درآمد، قناعت و ساده‏زیستی در مصرف، عدالت و احتیاط در مصرف بیت‏المال، پرهیز از اسراف و تبذیر و بالأخره انفاق در راه خدا. اهمیت این مباحث با توجه به درگیری روزمرّه تمامی آحاد جامعه با مسئله اقتصاد و معیشت انکارناپذیر است و آن‏چه در این مقاله آمد صرفاً به هدف ادای دین در حد مجال و توان به ساحت مقدس پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بوده است.

فهرست منابع

1.نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح.

2.ابن ابی‏الحدید(م 656ق)، شرح نهج‏البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، [بی‏جا]، دارالکتب العربیه، 1378ق.

3.ابن ابی‏الدنیا، حافظ ابی‏بکر عبداللّه بن‏عبید(م‏281ق)، مکارم الأخلاق، تحقیق مجدی‏ سیدابراهیم، [بی‏جا]، نشر مکتبة القرآن.

4.ابن ابی شیبه کوفی(م‏235ق)، المصنف، تحقیق سیدمحمد لحام، بیروت، دارالفکر، 1409ق.

5.ابن اثیر، عزالدین علی‏بن ابی‏الکرم(م‏630ق)، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، بیروت، دارالکتاب العربی، [بی‏تا].

6.ابن‏حجر عسقلانی، شهاب الدین احمدبن علی(م‏852ق)، فتح الباری شرح صحیح‏ البخاری، بیروت، دارالمعرفه، [بی‏تا].

7.ابن حنبل، احمد(م‏241ق)، مسند احمد، بیروت، دار صادر.

8.ابن سعد(م‏230ق)، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، [بی‏تا].

9.ابن شهرآشوب، محمدبن شهرآشوب سروی(م‏588ق)، مناقب آل‏ابی‏طالب، تحقیق‏ گروهی از اساتید نجف‏اشرف، نجف، مطبعه محمدکاظم حیدری،1376 ق.

10.ابن قدامه مقدسی، محمدبن احمد(م‏682ق)، الشرح الکبیر علی متن المقنع، بیروت، دارالکتاب العربی، [بی‏تا].

11.ابن ماجه قزوینی، محمدبن یزید(م‏275ق)، السنن، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، [بی‏تا].

12.ابی‏داود، سلیمان‏بن اشعث سجستانی(م‏275ق)، سنن ابی‏داود، تحقیق سیدمحمد لحام، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع،1410ق.

13.امام خمینی، روح‏اللّه(م‏1368)، توضیح المسائل، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت‏ ارشاد اسلامی.

14.بخاری،محمدبن اسماعیل(م‏256ق)،صحیح البخاری،بیروت،دارالفکر،1401ق.

15.برقی، احمدبن محمدبن خالد(م‏274ق)، المحاسن، تحقیق سیدجلال الدین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

16.بیهقی،احمدبن حسین‏بن علی(م‏458ق)،السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، [بی‏تا].

17.ترمذی،محمدبن عیسی‏بن سوره(م‏279ق)،الشمائل المحمدیه،تحقیق سیدعباس‏ جلیمی،بیروت،مؤسسة الکتب الثقافیه،1412ق.

18.ترمذی،محمدبن عیسی‏بن سوره(م‏279ق)،الجامع الصحیح(سنن ترمذی)،تحقیق‏ عبدالوهاب عبداللطیف،بیروت،دارالفکر،1403ق.

19.تمیمی مغربی،نعمان‏بن محمدبن منصوربن احمدبن حیون(م‏363ق)،دعائم الإسلام، تحقیق آصف‏بن علی‏اصغر فیضی،بیروت،دارالمعارف،1383ق/1963م.

20.ثقفی کوفی،ابراهیم بن محمد(م‏283ق)،الغارات،تحقیق سیدجلال الدین حسینی ارموی‏ محدث،تهران،افست چاپخانه بهمن،2535.

21.حاکم نیشابوری،محمد بن‏محمد(م‏405ق)،المستدرک علی الصحیحین،تحقیق یوسف‏ مرعشلی،بیروت،دارالمعرفه،1406ق.

22.حرّانی،حسن‏بن علی‏بن حسین‏بن شعبه(قرن‏چهارم هجری)،تحف العقول،تحقیق‏ علی‏اکبر غفاری،چاپ دوم:قم،انتشارات جامعه مدرسین،1404ق.

23.حرعاملی،محمدبن حسن(م‏1104ق)،الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه،نجف، دارالنعمان،1384ق.

24.حر عاملی،محمدبن حسین(م‏1104ق)،وسائل الشیعه،تحقیق محمد رازی،تهران، دارالکتب الاسلامیه.

25.حلی،علامه حسن‏بن‏یوسف بن مطهر(م 726ق)،تذکرة الفقهاء،قم،مؤسسة آل‏البیت‏ لإحیاء التراث،1414ق.

26.حمیری بغدادی،ابوالعباس عبداللّه‏بن جعفر(م‏300ق)،قرب الاسناد،قم،تحقیق و نشر مؤسسة آل‏البیت‏لإحیاء التراث،1413ق.

27.دیلمی،حسن‏بن ابی‏الحسن(قرن هشتم‏هجری)،اعلام الدین فی صفات المؤمنین،تحقیق‏ مؤسسة آل البیت،قم،مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث،[بی‏تا].

28.راغب اصفهانی،معجم مفردات الفاظ القرآن،بیروت،دارالفکر،[بی‏تا].

29.راوندی،فضل‏اللّه‏بن علی حسنی(م‏571ق)،النوادر،تحقیق سعیدرضا علی‏عسکری،قم، دارالحدیث،1377.

30.راوندی،قطب‏الدین(م‏573ق)،الدعوات،قم،مدرسة الامام المهدی(عج)،1407ق.

31.سیوطی،جلال الدین عبدالرحمان‏بن ابی‏بکر(م‏911ق)،الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت،دارالمعرفه للطباعة و النشر و التوزیع،[بی‏تا].

32. ------ ،الجامع الصغیر،بیروت،دارالفکر،1401ق.

33.شوکانی،محمد بن علی بن محمد(م‏1255ق)،نیل الاوطار من احادیث سید الأخیار،شرح‏ منتقی‏الأخبار،بیروت،دارالجیل،1973م.

34.شیخ صدوق،محمد بن علی بن بابویه قمی(م‏381ق)،عیون اخبار الرضا علیه السلام،تحقیق‏ حسین اعلمی،بیروت،مؤسسة الاعلمی للمطبوعات،1404ق.

35.------ ،علل الشرایع،نجف،حیدریه،1386ق.

36. ------ ،الأمالی،قم مؤسسة البعثه،1417ق.

37. ------ ،الخصال،تحقیق علی‏اکبر غفاری،قم،انتشارات جامعه‏ مدرسین،1403ق.

38. ------ ،من لایحضره الفقیه،تحقیق علی‏اکبر غفاری،قم،انتشارات‏ جامعه مدرسین،1404ق.

39.شیخ طوسی،محمدبن حسن(460ق)،الأمالی،تحقیق مؤسسة البعثه،قم،دارالثقافه للطباعة و النشر و التوزیع،1414ق.

40.شیخ مفید،محمدبن محمدبن نعمان عکبری بغدادی(م‏413ق)،الأمالی،تحقیق حسین‏ استاد ولی و علی‏اکبر غفاری،قم،انتشارات جامعه مدرسین،1414ق.

41.صالحی‏شامی،محمدبن یوسف(م‏942ق)،سبل الهدی و الرشاد،تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی معوض،بیروت،دارالکتب العلمیه،1414ق.

42.صنعانی،ابوبکر عبدالرزاق‏بن همام(م‏211ق)،المصنف،تحقیق حبیب الرحمان اعظمی، [بی‏جا،بی‏نا،بی‏تا].

43.طبرانی،سلیمان‏بن احمد(م‏360ق)،المعجم الکبیر،تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت،داراحیاء التراث العربی،[بی‏تا].

44. ------ ،المعجم الاوسط،[بی‏جا]،دارالحرمین،1415ق.

45.طبرسی،ابومنصور احمدبن علی‏بن ابی‏طالب(م‏حدود 620ق)،الاحتجاج،تحقیق‏ سیدمحمدباقر خرسان، نجف، دارالنعمان،1386ق.

46.طبرسی، رضی الدین ابی‏نصر حسن بن‏فضل(قرن‏ششم‏هجری)، مکارم الأخلاق،بیروت، مؤسسة، الاعلمی للمطبوعات،1392ق/1972م.

47.طبری، محمدبن جریر(م‏310ق)،تاریخ الأمم و الملوک، چاپ چهارم: بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات،1403 ق.

48.عاملی، سیدجعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی‏الاعظم، چاپ چهارم:

اشتراک‌گذاری

  • سیره اقتصادی پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و اقتصاد مقاومتی

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
یک به‌اضافه سه