- کد خبر: 2616
- بازدید: 288
- 1391/07/21 - 16:14:46
تحلیل رحیمپور از انتشار فیلم موهن؛
جنون جنسی غرب و اهانت به پیامبر «عفت»
استاد حسن رحيمپور ازغدي بيست و نهم شهريور ماه در مسجد صنعتگران مشهد مقدس با نگاهي به تاريخچه دشمنيهاي غرب با اسلام، تحليلي از موج اهانتهاي اخير غرب به پيامبر اكرم(ص) ارائه داده و در واكنش به حلقهي جديد از زنجيرهي ياوهها و اهانتهاي مذبوحانهي جبهه
به گزارش سبلانه به نقل از مشرق ، در اين سخنراني استاد رحيمپور با نگاهي تاريخي به روند دشمنيهاي غرب نسبت به اسلام و شخص پيامبر اعظم(ص) از زمان جنگهاي صليبي تاكنون، ريشهي اين توهينها را در گسترش روزافزون اسلامگرايي در غرب ميداند و ميگويد: «یک سیر تاریخی کینهتوزی از قرون وسطی تا امروز ادامه دارد. در قرن 11، 21 و 31 ميلادي، غرب احساس کرد که یک مذهب الهی آمده و از اخلاق و معنویت و تقوای فردی سخن میگوید اما در باب خانواده، نظامهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی هم بحث میکند و براي تمدنسازی، حرف و ادعا دارد و اگر کمی پیشتر بیاید، همه مردم اروپا هم مسلمان میشوند. ترسیدند و واکنشهای نامعقول و غیراخلاقی آغاز شد. شما میدانید امروز طبق آمار رسمی و بیطرف بینالمللی، تنها دینی که به سرعت فوقالعاده گسترده میشود، اسلام است.
همه ادیان دیگر ریزش دارند و اگر در موارد استثناء با تبلیغات و خرج و... گاهی این طرف و آن طرف، کسانی به آن ملحق شوند، سرعت گسترش آن نسبت به سرعت گسترش اسلام، بسیار بسیار اندک و در نقاطی، نزدیک به صفر است. غالبا مسیحی، بودایی و بیدین و لامذهب و... هستند که مسلمان میشوند و عکس آن یعنی مسیحی و یهودی و بودایی شدن مسلمانان تقریبا نیست و یا موارد استثناء و خاص بوده و آن هم از سنخ تجدید نظر معرفتی نیست بلکه انگیزههای دیگری چون اقتصادی، سیاسی یا حتی نظامی در کار است؛ فرهنگی نیست. در میان مسلمین هم حرکت از همه مذاهب اسلامی به سمت "تشيع " و مکتب اهل بیت است. این حرکت عظیم و عجیبی است که آغاز شده و هرچه در ایران بتوانیم به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، علمی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی قابل دفاع، رفتار کنیم و آبروریزی نکنیم و اسلام و شیعه، روسفید بیرون آید، ابعاد، وسعت و سرعت این اقبال در دنیا افزوده میشود.»
وي در ادامه شدت گرفتن موج اهانتها را باعث افزايش كنجكاوي مردم دنيا نسبت به اسلام ميداند و ميگويد: «هرگاه ملاحظه میکنید که دشمنان شما به فحش و اهانت روآوردهاند، بدانید که نگرانی دشمن و توجه افکار عمومی دنیا بیشتر شدهاست. همهي دنیا میپرسند چرا حاکمیت غرب این همه از اسلام میترسد؟ چرا اینهمه فحش و اهانت و تهدید علیه اسلام؟ از قضاء افکار عمومی جهان بیشتر کنجکاو شدهاند و به سراغ قرآن و اسلام آمدهاند که چه خبر است؟ بخش عظیمی گرایش به اسلام یافتهاند. پس از 11 سپتامبر که تهمت و جوسازی علیه اسلام و مسلمانان به اوج رسید، چرا قرآن شریف در آمریکا به تیراژ بیسابقه رسید؟ قرآن میخرند، ببینند در این کتاب چیست که مسلمانان این قدر مهم و سرنوشتساز شدهاند و همه از ایشان حساب میبرند؟ هر چه بیشتر توطئه میکنند، این حساسیتها بیشتر و شدیدتر میشود.
رحيمپور همچنين در تحليل مورد اخير اقدام توهينآميز عليه پيامبر اسلام(ص) ميگويد: «اما جریان لجپراکنی، نه از سلمان رشدی، آغاز شده و نه به این فیلمها و کارتونها ختم میشود. گمان نکنید که مسئله، مسئله عدهای موجود عقب مانده است که نامشان برده میشود؛ چون چند قبطی مصری افراطی یا چند یهودی در آمریکا، بلکه خطوط ثابتی برای حمله به شخصیت پیامبر اکرم (ص) و تحریف این شخصیت بزرگ الاهی در کار است. اگر ایشان خاتمالانبیاء (ص) است برای این بوده که اشرف الانبیاء است. اگر اشرفالانبیاء نبود، خاتمالانبیاء نمیشد. وقتی شریفترین و بزرگترین پیامبر، که منطقاً آخرین پیامبر الاهی است، در هم کوبیده شد، همه انبیاء و هم دین خدا، هدف قرار گرفته است».
موسسهي «طرحي براي فردا» اين سخنراني را در قالب کتابي 50 صفحهاي در اختيار آماده کرده است.
برای دانلود این کتاب اینجا کلیک کنید
متن کامل سخنرانی استاد رحیم پور
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدُلله ربّالْعالَمين، الصَلاةُ و السَّلامُ عَلی نَبیِّنا نَبیِّ الرَّحْمَةِ أبِیالقاسِمِ مُحَمَّدٍ و آلِه آلِاللهِ.
1. لجنپرانی با پوشش "شرقشناسی" و "اسلامشناسی"
غرب، از قرنها قبل، از موضع صلیبی و تعصّبات کلیسایی و در انتقام از رشد و عزّت اسلام، شخصیت رسول خدا (ص) را مورد تحریف و سپس اهانت و لجنپراکنی قرار میداده است. در سدهها و به ویژه دهههای اخیر، تهاجمهای دنبالهداری با اهداف سیاسی و اقتصادی برای غارت جامعه اسلام، از موضع غیر دینی و سکولار و با ادبیات به اصطلاح آکادمیک، روشنفکری و دانشگاهی نیز افزوده شده است. این تهاجمها در غالب موارد تحت عنوان شرقشناسی، اسلامشناسی و پیامبرشناسی صورت گرفت، البته استثناء میکنم کسانی را که در این میان به قصد آشنایی با این فرهنگ آمدند و مرض نداشتند و یا اگر در ابتداء بر اساس مأموریتی پیش آمدهبودند پس از مدتی تغییر دیدگاه دادند.
میان شرقشناسان و اسلامپژوهان، کسانی را داشتیم که گر چه وابسته به بنیادهای استعماری غرب (انگلیس، آلمان، فرانسه، روسیه و بعدها آمریکا و صهیونیستها) بودند و مغرضانه وارد شدند ولی پس از آن که کمی با اسلام و شخصیت پیامبر(ص) و تعالیم قرآنی آشنا شدند، خود تغییر کردند، برخی از آنان، حتی مسلمان شدند و یا گرایش و سمپاتی به اسلام و پیامبر (ص) یافتند که البته اقلیّتی بوده و بعضی نیز تحقیقات مستند و خوبی در تاریخ تمدّن اسلامی، فرهنگ اسلامی، عرفان و فلسفه و سایر خدمات مسلمین داشتهاند. بنابراین نمیخواهیم با یک برچسب، کل کسانی را که تحت عنوان شرقشناس و اسلامشناس فعالیت کردند، مشکوک جلوه داده و زیر سؤال ببریم و با یک چوب برانیم.
اقلیّتی بودهاند که با هدف علمی و معرفتی وارد شدند و اگر در ابتداء با اهداف سیاسی، وارد شدند، تحت تأثیر قرار گرفتند و گرایشات اسلامی و عرفانی یافته و کتابهایی هم در باب ستایش و تکریم از شخصیت پیامبر(ص) نوشتند که خود مسلمانان در مواردی به آن زیبایی، کمتر نوشته بودند. به استثناء این موارد غالباً تحت عنوان "باستانشناسی" و "تاریخشناسی"، تاریخ و جغرافیای سرزمینهای اسلامی را زیر و رو میکردند و "زبانشناسی" و "مردمشناسی"ها هم به هدف یافتن منابع زیرزمینی و روزمینی مسلمین و ظرفیتها و آسیبپذیریهای جهان اسلام بود، برای آن که بدانند چگونه با هزینهی کمتر، نفوذ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یافته و یا کشورهای اسلامی را اشغال کنند و یا بدون اشغال نظامی، چگونه مسلمانان را غارت کنند، چگونه از چه فرصتهایی در جهان اسلام، به نفع خود، بهرهبرداری کرده و فرصت مسلمین را تبدیل به تهدید و تهدید علیه خود را تبدیل به فرصت کنند.
در این بین خواسته یا ناخواسته گاهی کنجکاویهای آنان باعث شد در یکی دو قرن اخیر -که مسلمین به لحاظ علمی و تمدنی، خوابیده و فلج بوده و هنوز بیداری اسلامی آغاز نشده بود- آن چه مسلمانان کنونی، خود نمیدانستند یا کم میدانستند به لحاظ تاریخی، علمی، تمدنی، سرزمینی، منابع زیرزمینی و روزمینی و... از اینها غافل بودند آنان به قصد بهرهبرداری خود، این منابع را کشف کرده و گاه به خود ما شناساندند و یا اگر نخواستند که بشناسانند، در عمل و ناخواسته شناساندند؛ متوجه شدیم که چنین ذخیرههایی وجود دارد و چنین سابقهای در تولید علم، تمدنسازی و تاریخ عظمتهای مسلمین، واقعیت داشته اما مورد غفلت متفکران و مورخان مسلمان در یکی دو قرن اخیر بودهاست.
2. مقصّر کیست؟!
آنان در یکی دو قرن اخیر، تمدن مسلط و برتر شدند و به لحاظ علمی، اقتصادی و نظامی، قویتر بودند و از این برتری، سوء استفاده کردند. بر جهان و از جمله، جهان اسلام در صد سال گذشته به طور کامل مسلط شده و منافع خود را پیش بردند، تا اینجا به ضعف مسلمین، مربوط میشود. نمیخواهیم همه تقصیر را بر ذمّهی ستمگران مهاجم بدانیم و مدّعی شویم که منشاء هر فاجعهای که بر سر مسلمین آمده، غرب بودهاست. دشمن، دشمن است و از ضعف شما سوء استفاده میکند ولی اگر غرب نباشد، کس دیگری و اگر امروز نباشد، روز دیگری این سوء استفادهها صورت میگیرد.
وقتی ملّتی و امّتی ضعیف شد، متلاشی شد، نظم نداشت، تلاش نکرد، مفتخور و انگل شد، مصرفش از تولیدش بیشتر شد، "ترجمه"اش از تولید "علم" بیشتر شد، وارداتش از صادراتش فزونی گرفت و اهل عیش و "دم غنیمتدانی" شد که هر کس سر را پایین افکنده و بکوشد تنها مشکل خود را حل کند، طبیعی است که ملّت دیگری که قویتر است، از راه میرسد و بر گردهی او سوار و مسلط میشود، غارتش میکند و فرهنگ او را تغییر میدهد، منابع اقتصادی او را استثمار میکند، حکومتش را به دست میگیرند، رسانههایش را، دانشگاهها و مدارسش را در دست میگیرد و حتی لباسهای ملّت ضعیفتر را تغییر میدهند، اخلاق و زبان ایشان را هم تغییر میدهند و مگر این سیاستها در بسیاری کشورهای آسیایی، آفریقایی، آمریکای لاتین و از جمله در کشورهای اسلامی اجراء نشد؟ زبان و خط برخی کشورهای مسلمان را تغییر دادند.
جوانان امروز ترکیه، خط عثمانی نمیتوانند بخوانند. در تاجیکستان جوانان تاجیک، خط فارسی نمیتوانند بخوانند، زبان فارسی میدانند ولی خط فارسی نمیتوانند بخوانند! آمدند تا حتی خط، زبان و فرهنگ و اگر بتوانند مذهب مسلمین را تغییر دهند و تا حدودی هم تغییر دادند. این بعد زمینه اصلی انحطاط و مربوط به ضعف مسلمین است.
3. پرچمی که بالا رفت
حال از آن سوی به صحنه بنگریم، و البته نمیخواهیم نقاط منفی مسلمین متأخر را توجیه کنیم. پیش از اعتراض به دشمنان اسلام و مسلمین باید "خودانتقادی" کرد. باید خود را محاکمه کنیم و بپذیریم که ضعیف بودیم، خواب بودیم و امروز که نهضت آغاز شده، باید به هر قیمتی ادامه یابد. نهضتی که منشأ آن، ایران اسلامی و اهل بیتی(ع) بوده، و مهم این است که نخستین پرچم بیداری اسلامی با نام اهل بیت(ع) بالا رفته است و اینک که جهانی میشود، کشورهای مسلمان دیگر، بخواهند یا نخواهند، بگویند یا نگویند، تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم نهضت اسلامی اهل بیتی(ع)، پرچم برداشتند و حرکت کردهاند. البته اصراری نیست که بگوییم چه کسی شروع کرد و چه کسی تمام کرد؛ مهم این است که پس از سی سال، عاقبت آن چیزی که منتظرش بودیم، اتفاق افتاد و نه به این زودی تمام میشود و نه محدود به جهان عرب میماند. کمی که پیش برود به کشورهای مسلمان دیگر در آسیای میانه، در نقاط مختلف آسیا و کشورهای دیگر در آفریقا و... گسترش خواهد یافت.
مسئله این است که مسلمانها احساس هویّت و عزّت کردهاند و اقرار میکنند که پیشتر در خواب بودند. کسی تا خود نفهمد که خواب بوده، به بیدارگر معترض میشود. آدم خواب را میتوان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده، نمیتوان بیدار کرد.
دورههای سخت، گذشت و امروز حرکت آغاز شده و البته آسیبها، آفات و خطرات زیادی در پیش است.
4. قرون وسطی ادامه دارد
یک سیر تاریخی کینهتوزی از قرون وسطی تا امروز ادامه دارد. در قرن 11، 12 و 13 میلادی، غرب احساس کرد که یک مذهب الاهی آمده و از اخلاق و معنویت و تقوای فردی سخن میگوید اما در باب خانواده، نظامهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی هم بحث میکند و برای تمدنسازی، حرف و ادّعا دارد و اگر کمی پیشتر بیاید، همه مردم اروپا هم مسلمان میشوند. ترسیدند و واکنشهای نامعقول و غیراخلاقی آغاز شد. شما میدانید امروز طبق آمار رسمی و بیطرف بینالمللی، تنها دینی که به سرعت فوقالعاده گسترده میشود، اسلام است. همه ادیان دیگر ریزش دارند و اگر در موارد استثناء با تبلیغات و خرج و... گاهی این طرف و آن طرف، کسانی به آن ملحق شوند، سرعت گسترش آن نسبت به سرعت گسترش اسلام، بسیار بسیار اندک و در نقاطی، نزدیک به صفر است.
غالباً مسیحی، بودایی و بیدین و لامذهب و... هستند که مسلمان میشوند و عکس آن یعنی مسیحی و یهودی و بودایی شدن مسلمانان، تقریباً نیست و یا موارد استثناء و خاص بوده و آن هم از سنخ تجدید نظر معرفتی نیست بلکه انگیزههای دیگری چون اقتصادی، سیاسی یا حتی نظامی در کار است؛ فرهنگی نیست.
در میان مسلمین هم حرکت از همه مذاهب اسلامی به سمت "تشیّع" و مکتب اهل بیت(ع) است. در جهان اسلام، تقریباً نمیبینید که به طور وسیع، جامعهی شیعه، تغییر مذهب دهد بلکه معمولاً برادران مسلمان از مذاهب دیگر، به سوی تشیّع میآیند. این حرکت عظیم و عجیبی است که آغاز شده و هرچه در ایران بتوانیم به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، علمی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی قابل دفاع، رفتار کنیم و آبروریزی نکنیم و اسلام و شیعه، روسفید بیرون آید، ابعاد، وسعت و سرعت این اقبال در دنیا افزوده میشود.
5. از چه میترسند؟
هرگاه ملاحظه میکنید که دشمنان شما به فحش و اهانت، رو آوردهاند، بدانید که نگرانی دشمن و توجه افکار عمومی دنیا بیشتر شدهاست. همه دنیا میپرسند چرا حاکمیّت غرب این همه از اسلام میترسد؟ چرا این همه فحش و اهانت و تهدید علیه اسلام؟ از قضاء، افکار عمومی جهان، بیشتر کنجکاو شدهاند و به سراغ قرآن و اسلام آمدهاند که چه خبر است؟ بخش عظیمی گرایش به اسلام یافتهاند. پس از 11 سپتامبر که تهمت و جوسازی علیه اسلام و مسلمانان به اوج رسید، چرا قرآن شریف در آمریکا به تیراژ بیسابقه رسید؟ قرآن میخرند، ببینند در این کتاب چیست که مسلمانان این قدر مهم و سرنوشتساز شدهاند و همه از ایشان حساب میبرند؟ هر چه بیشتر توطئه میکنند، این حساسیتها بیشتر و شدیدتر میشود.
6. "اسلام آمریکایی"، "تشیّع انگلیسی"
البته بدان معنی نیست که ما بنشینیم و بگوییم خداوند، خود حافظ دین خود است، چنان چه بعضی منتظر امام زمان(عج) نشستهاند، بی آن که هیچ حرکتی انجام دهند. در انقلاب، امام(ره)، فراخوان به صحنهی مبارزه میدادند و اینان پاسخ میگفتند که دین از سیاست، جداست و بزرگترین تکلیف شرعی ما مبارزه با سنّیها و بهاییها است و ولایت فقیه و اجرای احکام در عصر غیبت را هم منکر میشدند و صرفاً به بعضی احکام شخصی عبادی، آن هم با نگاه اخباری، نه نگاه اجتهادی و اصولی، اکتفاء میکردند؛ کل مذهب همین بود. اینان با شاه و صدام در حوزه ایران و نجف، تقیّه میکردند ولی با امام(ره) و انقلاب، حتی حاضر به تقیّه هم نشدند.
یعنی در برابر حاکمیتهای ضدّ اسلامی سکوت میکردند و علیه امام(ره) ایستادند البته امام(ره)، خود از حکومت نسبتاً اسلامی (نه صد در صد اسلامی) سخن گفت ولی متحجّران در برابر حکومت نسبتاً اسلامی و انقلاب اسلامی نیز مقاومت و مبارزه کردند و حتی گفتند: اینها که در جبهه، کشته میشوند، شهید نیستند و یا گفتند: راهپیمایی روز قدس، حرام است! قدس به ما چه مربوط؟ اینها سنّی و آنها یهودیاند، به ما چه مربوط است؟ و از این قبیل مسائل.
در برابر این نگاه، نگاه تمدّنسازانهی احیاگرانهی اسلام اهل بیتی امام خمینی(ره) بود که میگوید انتظار امام زمان(عج)، انتظار برای "عدالت جهانی" است و این انتظار باید در عمل، خود را نشان دهد. آن تیپ منتظرین، تا وقتی امام زمان (عج) تشریف نیاوردهاند، هرگاه نیاز به فداکاریشان باشد، میگویند آقا خودشان تشریف میآورند و همه چیز را درست میکنند! و تا آقا نیامدهاند وظیفهای نداریم! بعد هم که آقا تشریف بیاورند، وقتی گفته شود که خوب، آقا آمدند، حرکت کنید، خواهند گفت: حال دیگر خود آقا تشریف آوردند، ما چه کارهایم؟! مطمئن باشید که آن زمان هم چنین کسانی، کاری نخواهند کرد. اینها که زمان جنگ حاضر، جبهه نرفتند، اینها که در زمان انقلاب، حاضر نشدند زندان و تبعید را بپذیرند، مطمئن باشید اگر در عصر امام حسین(ع) بودند، به کربلا نمیرفتند، و زمانی که امام عصر(ع) نیز تشریف بیاورند، اینان در آن نهضت هم فداکاری نخواهند کرد.
"یا لَیْتَنا کُنّا مَعَک" که چنین تیپ افرادی میگویند، بخار معده و دروغ است، در غیر این صورت کسی که "یا لَیْتَنا" میگوید قاعدتا اگر همین اکنون و در صحنههای جاری نبرد اسلام و کفر که برقرار است، فداکاری نمیکند، چگونه فردا در نبرد سنگین و سهمگین جهانی که قربانیان بیشتر و فداکاریهای بزرگتری میطلبد، حضور صادقانه خواهد یافت؟ این همان اسلامی بود که امام(ره)، آن را "اسلام آمریکایی" نامید و شامل نوع متحجّرانه و نیز نوع روشنفکرانه و غربزده بوده و هست که علناً اسلام دلخواه لندن و "اسلام به سبک لیبرالیسم" را ترویج میکند. امام هر دو شعبه "اسلام آمریکایی" و "تشیّع انگلیسی" را افشاء کرد و با شعار "نه تحجّر، نه التقاط"، اسلام اصیل "تمدنساز" و "انقلاب راهانداز" را عرضه کرد، اسلامی که از بعد اخلاق و عرفان و تقوای شخصی آغاز میکند و تمدّن جهانی را تحت تأثیر قرار میدهد و در آیندهی وضعیت جهان، سرنوشتساز شده است.
7. ساحت "عفو"، ساحت "انتقام"
حضرت امیر(ع) فرمودند: «لاَ يَمْنَعُ الضَّيْمَ الْذَّلِيلُ»[1]؛ جامعههای پست و مردم فرومایهاند که با ستم، در نمیافتند و همه چیز را، همهی تحقیرها و ستمها را پذیرا میشوند. یک جامعهی علوی، یک جامعهی انقلابی بالذّات، در برابر استبداد، سکوت نمیکند، در برابر استکبار و بیعدالتی سکوت نمیکند.
ایشان فرمود: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جاءَ، فَاِنَّ الشَّرَّ لايَدْفَعُهُ اِلاَّ الشَّرُّ»[2]؛ سنگ را به همان جا که پرتاب شده، بازگردانید، نگویید ما را زدید، بفرمایید باز هم بزنید! اینجا ظلم اجتماعی مطرح است، بله اگر مسائل شخصی باشد، در مسائل شخصی خواستهاند که گذشت کنیم. اگر من به شما توهینی یا ظلمی کنم، به شما توصیه کردهاند که اگر در برابر فرد جاهلی قرار گرفتی، شما گذشت کن و ببخش، اما در برابر استبداد و استکبار و استعمار از ما نخواستهاند که ببخشیم. از ما نخواستند که اگر سرزمینهای اسلامی را اشغال و غارت کردید و به ناموس مسلمین تجاوز کردید، بزرگواری!! کنیم و همه را ببخشیم! خیر، اینجا، جای بخشش نیست، جای بیداری و مبارزه است. حضرت امیر(ع) فرمودند: سنگ را از هر جا که آمد به همان جا بازگردانید و شرّ را جز شرّی از سنخ خودش دفع نمیکند؛ یعنی اگر جنگافروزی کردند، با آنان بجنگید، اگر صدمه زدند، صدمه بزنید و اجازه ندهید که احساس راحتی و آرامش کنند و گمان کنند که کاری از دست شما بر نمیآید.
اسلام، دین منطق و اخلاق است، اما مبارزه با ظلم هم عین اخلاق و منطق است. سیرهی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، سراسر گذشت، بزرگواری و رحمت است اما سراسر مبارزه با ظلم و بیعدالتی نیز هست و این مبارزه هم عین رحمت است. نقل شده است کسانی آمدند و مستقیم به این بزرگواران در حضور ایشان، توهین کردند و فحش دادند، حتی در روایتی دیدم که در حضور امام حسن(ع) یا امام حسین(ع)، به مادرشان؛ حضرت زهرا (س) اهانت کردند، و ایشان تحمّل نمودند و حتی با اخلاق خوش، برخورد کردند؛ طرف که فحشهایش را داد، فرمودند: شما در این شهر غریب هستید؟ شب را کجا میمانید؟ امشب میهمان ما باش!! چنین جانوری را میهمان کردند، پذیرایی کردند و به کارهایش رسیدند، قرض داشت،
به او کمک کردند، ولی این موارد در مواجهه با یک احمق است، البته این وظیفه خود پیامبر (ص) و امام (ع) است و گاه ما وظیفه دیگری داریم. اما همین دین عفو و گذشت، بارها توصیه به جهاد هم کرده است.[3] فرمود "الجهاد الجهاد"، و کل خیر در سایه شمشیر و "تحت ظلال سیوف" است زیرا سایهی شمشیر؛ یعنی نبرد و قاطعیّت، در جای خود، و منطق و اخلاق و گفتگو و مدارا در جای خود، اما وقتی پای توطئه علیه حقّ و دین و عدالت در میان است و میخواهند مردم و مسلمین را بترسانند و متزلزل و مردّد کنند، تهمت و اهانت و دروغ میپراکنند و بحث علمی ندارند، دیگر جواب، همان حکمی است که امام(ره) برای سلمان رشدی صادر کرد.[4] اینجا، جای لبخند و گذشت نبود و حتی وقتی بعضی مسئولین گفتند که اگر توبه کند، ممکن است، بخشیده شود، امام(ره) مجدّد بیانیه دادند که توبه هم ندارد و اگر سلمان رشدی، زاهد زمان بشود و در زمزم، غسل کند، محکوم به اعدام است.[5] زیرا این مسئله، شخصی نیست و قصد او بحث علمی نبوده، میخواهند به قدری توهین کنند و تهمت بزنند تا عادی شود.
8. اشتباه نگرفتن "عروسک" با "عروسکگردان"
اما جریان لجنپراکنی، نه از سلمان رشدی، آغاز شده و نه به این فیلمها و کارتونها ختم میشود. گمان نکنید که مسئله، مسئله عدهای موجود عقبمانده است که نامشان برده میشود؛ چون چند قبطی مصری افراطی یا چند یهودی در آمریکا، بلکه خطوط ثابتی برای حمله به شخصیت پیامبر اکرم(ص) و تحریف این شخصیت بزرگ الاهی در کار است.
اگر ایشان خاتمالانبیاء(ص) است برای این بوده که اشرفالانبیاء است. اگر اشرفالانبیاء نبود، خاتمالانبیاء نمیشد. وقتی شریفترین و بزرگترین پیامبر، که منطقاً آخرین پیامبر الاهی است، در هم کوبیده شد، همه انبیاء و همه دین خدا، هدف قرار گرفته است. مسئله "خاتمیّت"، زمانی و افقی نیست، بلکه عمودی نیز هست، تجلّی آن، افقی و تاریخی است، نه بدان معنی که شخصیت ایشان، تابع زمان باشد بلکه زمان، تابع شخصیت بینظیر رسولالله(ص) است؛ فلسفهی خاتمیّت، این است که شخصی فراتر و سترگتر از شخصیت پیامبر(ص) نیامده و نخواهد آمد که بالاتر از افق و ارتفاعی که پیامبر اکرم (ص) به عالم نگرست، بنگرد؛ ایشان از بالاترین ارتفاع ممکن برای بشر، به عالم و آدم نگریستهاست. هیچ کس دیگری به اندازه پیامبر اکرم(ص)، نتوانسته و نخواهد توانست، تا این حد، اوج بگیرد. از آن جا که کسی بیش از پیامبر(ص)، نمیتواند اوج بگیرد و حقایق الاهی را ببیند، بنابراین ایشان خاتمالانبیاء شد.
حمله به خاتمالانبیاء، حمله به همه انبیاء است و این حمله از چند زاویه صورت میگیرد. حقوق و اخلاق جنسی در اسلام به نحو عام و ازدواجهای پیامبر(ص) به نحو خاص که از نقاط افتخار نظام حقوقی و اخلاقی اسلام است در برابر نقطه ضعف بزرگ تفکر کلاسیک مسیحیت کلیسا که از عقدههای جنسی و تحریم ازدواج و تحقیر زن، آغاز شد و به همجنسبازی و بچهبازی و مفاسد اخلاقی بسیاری از کشیشها، در غرب و شرق انجامید، یکی از محورهای جنگ روانی و اهانت غرب به اسلام و رسولالله(ص) است.
9. "فوبیا" و توهّم، تا آخرین نفس
البته پشت صحنهی این اهانتها، افراد معتقد مسیحی هم نیستند، بلکه بیدینها توطئه را رهبری میکنند. پشت صحنه، صهیونیستها و سرویسهای جاسوسی فعالاند، گر چه از ادبیّات مسیحی یا دفاع از یهودیها و گاه با گفتمان لیبرال دمکراتیک، اهانت و متهم میکنند.
جبههی ضدّ اسلام، تنها یک راه را برای کنترل یا منحرفسازی نهضتهای بیداری اسلامی باز میبینند، این که ارتباط ملّتها با ایران و اسلام و با مرکزیّت انقلاب اسلامی برقرار نشود و اگر برقرار است، قطع شود. این یک هدف استراتژیک است. بنا دارند تحت هر عنوانی سایر مسلمین را از شیعه و از ایران بترسانند، با این عنوان که میخواهند همهتان را شیعه کنند! و یا تفرقه میان عرب و عجم و تُرک را دامن بزنند که اینها، ایرانی و فارس هستند، عربها و ترکیه و... مواظب باشید که نکند ایرانیها ملّتهای شما را بقاپند! بقیه را میترسانند که یک امپراتوری ایرانی- شیعی دارد شکل میگیرد، میگویند ایران در عراق، سوریه، لبنان، غزه و فلسطین، نفوذ قوی دارد، در مصر نفوذ بالقوه دارد، از این طرف در افغانستان و تاجیکستان و... قدرتی به هم زدند و امپراتوری جدیدی در حال شکلگیری است!! میخواهند دولتها و ملّتها را از ایران و شیعه بترسانند که انگار این بیداری، اسلامی نیست، بلکه جاهطلبی شیعیان و ایرانیها علیه اعراب، علیه سنّیها، علیه ترکها و... است. این یک پروژهی پیچیده و خائنانه است که به شدت تعقیب میکنند.
پروژهی دیگر دشمن، آن است که این انرژی بیسابقه که آمریکا، صهیونیسم و استکبار غرب را هدف گرفته، یعنی نبرد "اسلام و استکبار" را به نبرد "مسلمان با مسلمان"، با عناوینی نظیر شیعه و سنّی یا علوی و سَلَفی و یا جنگ قومیتها، جنگ قبایل و جنگ نژادها تبدیل کنند. دو راهبرد اصلی دشمن که شاید یکی و یک کاسه شود، همین تبدیل نهضت اسلامی ضدّ استکباری به جنگ داخلی بین مسلمانان به بهانه مذهب یا نژاد یا قومیّت است و این تنها راه حل غرب برای انحراف، مهار یا سرکوب بیداری اسلامی است.
در عین حال، به بعضی بهانهها که برای اهانت و جسارت به پیامبر(ص) از قرون وسطی تا امروز، مورد تمسّک قرار گرفته و ابتداء کلیسای قرون وسطی در جنگهای صلیبی از آن بهره گرفت، از جمله به سه محور اشاره میکنم زیرا از سلمان رشدی تا کاریکاتورهای دانمارکی تا شخص پاپ فعلی (پاپ بندیکت شانزدهم ) و این فیلم اخیر، هر یک به نحوی در این سه محور، لجنپراکنی کردهاند؛ اخلاق جنسی، خشونت و آزادی بیان.
این سه مورد را به اجمال بررسی کنیم:
10. جنون جنسی غرب و اهانت به پیامبر "عفّت"
یک محور زنبارگی و شهوتپرستی است. سلمان رشدی نیز به شخص پیامبر اکرم(ره) و همسر پیامبر(ص) از همین موضع، اهانت کرد. البته عرض کردم که پشت صحنه را در اصل، مسیحی و دینی نمیدانیم، بلکه صهیونیزم و سازمان سیا و سرویس جاسوسی انگلیس، به بهانه مذهب و دین، وارد میشوند. اما روی صحنه گاه از ادبیات کلیسا و گاه از زبان سکولار در این دو جهت، استفاده میشود، زمانی که کاریکاتورهای زننده را در دانمارک منتشر کردند، عمدتاً همین دو موضوع را هدف گرفتند. این همان جنگهای صلیبی است که ادامه دارد.
پس از فضیحت کارتونها، چند سال پیشتر، در دانمارک در سمیناری مشترک میان بعضی از مسلمانان و مسیحیان که افراد اخلاقی و خداپرست بوده و به اسلام احترام میگذاشتند در جواب این کاریکاتوریستها، شرکت کردم، آن کاریکاتوریستها هم دعوت شدند تا اگر صادقانه ادعا و نظری دارند، در آن سمینار، شفاف طرح کنند و بگویند که این کارتونها را بر چه اساسی کشیدند؟ هیچ یک نیامدند. چون منطق در کار نبود، تنها اهانت و افتراء است. گفتیم بیایید همین تهمتها را که در این کاریکاتورها ناجوانمردانه وارد کردید، یک به یک بررسی بکنیم و ببینیم که این بیماریها، مربوط به اسلام است یا در فرهنگ شماست؟ بررسی کنیم که از قضاء، فرهنگ کنونی غرب آیا خشنترین فرهنگ، و به لحاظ جنسی، کثیفترین فرهنگ نیست؟ چرا همان دو نقطه ضعف واقعی فرهنگ خود را به اسلام نسبت میدهید؟! فردا اگر بپرسند دو خصیصهی اصلی اخلاقی در فرهنگ حاکم بر غرب کنونی را که مسیحیت کلیسا و نیز اندیشه مدرن سکولار در آن حاضر و حاکماند، بشمارید، شما چه میگویید؟ همه دنیا به اجماع از جمله، همین دو شاخصه را نام میبرند: فساد جنسی و خشونت.
11. رکوردداران "وحشت" و "خشونت"، از خشونت میگویند
مسئله دیگر خشونت و وحشیگری است. میدانید حداقل 65% مردم آمریکا در خانهها مسلح هستند و مجبورند از خودشان دفاع کنند. در بعضی ایالتها تا 40% از بچههایی که به مدرسه، دبیرستان و کالج میروند، مسلح هستند، اخیراً در بعضی ایالتها به معلّمها هم مجوّز دادند که با سلاح بروند چون ممکن است سر کلاس نمره ندهد و شاگردش او را به رگبار ببندد، پس معلم هم مسلّح باشد تا از خودش دفاع کند، لااقل سر کلاس دوئل کنند!
با چنین جامعهی ددمنشی سر و کار داریم. ایالات متحده آمریکا از جنگ جهانی دوم تا امروز ظرف این شصت، هفتاد سال در 150 جنگ بزرگ و کوچک دنیا حضور مستقیم یا غیر مستقیم داشته است.[6] آمار مستند و بیطرف میگوید: وحشیترین و خشنترین تمدن دنیا، تمدن کنونی غرب است. بیش از 100 میلیون، انسان در قرن بیست که اوج به اصطلاح دوران مدرن بود، کشته شدهاند. در هیچ قرنی از تاریخ بشر، این تعداد انسان، کشته نشده است. همان زمان چنگیز، مغول، نرون و جنگهای قدیمی که به اصطلاح از جلادهای بزرگ تاریخ، سخن میرود همه روی هم رفته، یک دهم این تعداد، انسان نکشتند. بسیار خوب! این از خشونت مدرن شما. خشونتهای صلیبی قرون وسطایی هم که واضح است و نیازی به گفتن ندارد.
12. دو الگوی "رفتار جنسی" و دو مذهب
از شما میپرسم، واقعاً و بدون پیشداوری، امروز غرب به لحاظ اخلاقی به چه شناخته شده است؟ به فساد جنسی. بزرگترین و بارزترین شاخصهی فرهنگ اخلاقی غرب به اصطلاح مسیحی یا سکولار، رواج بیسابقهی فساد جنسی است. میدانید امروزه حتی ازدواج همجنس با همجنس در کلیسا گاهی صورت میگیرد، قانونی است و در مواردی مذهبی هم تلقی شده است. امروز در بسیاری شهرهای اروپا و آمریکا70% بچهها، پدرانشان معلوم نیست! آیا غرب، سلامت جنسی دارد؟! شما به بیماری جنسی متهم میکنید؟!! شما که بر اساس آمارهای متواتر و اعترافات رسمی، 30% بچهها در بعضی شهرهای اروپای غربی و آمریکا- معذرت میخواهم، واقعاً شنیدنش هم تهوّعآور است- توسط اعضای خانوادهی خود، مورد تجاوز قرار میگیرند.
امروز مرکز نشر فحشا و فساد جنسی در دنیا، آمریکا و اروپاست. چگونه اسلام را به مسائل اخلاقی و جنسی متهم میکنید؟ پیامبر اسلام(ص) را به خاطر ازدواج، متهم میکنید؟ در دانمارک هم عرض کردم که دو الگو برای مسائل اخلاق جنسی و حقوق جنسی قابل طرح است و هر دو به نام روش مذهبی و دینی مطرح است. یک روش، گفتههای رسمی کلیسا است که میگوید ازدواج، مانع رشد معنوی است و با ازدواج، از خدا و معنویت دور میشوید، بنابراین بر کشیشها و روحانیانشان، ازدواج را حرام اعلام میکنند و بعد هم آمار فاجعهبار لواط و همجنسبازی و تجاوز به کودکان در کلیساها کمکم رو میشود. میبینید که پاپ راه میافتد این طرف و آن طرف، میلیاردها دلار خسارت به خانوادهها بدهد که از کلیسا و کشیشها شکایت نکنید که چه بلایی بر سر کودکانتان آورده است؟!! این روش به ظاهر با زبان "اخلاق و عفت اخلاقی"، ازدواج را ممنوع میکند و پشت صحنه این همه کثافتکاری در محراب کلیساها را کتمان میکند.
امروز تقریباً اگر کلیسایی در دنیا پیدا بشود که کشیشهایش سالم باشند، مردم کلاهشان را میاندازند هوا و خوشحال میشوند که یک کلیسا پیدا شد که فساد جنسی نداشته باشند. پاپ به آمریکای لاتین، به اروپا، آسیا، از این کشور به آن کشور میرود و اعلام میکند که خسارت میدهیم، سر و صدایش را درنیاورید. اخیراً هم چیزهایی از اندرونی خود ایشان رو شد که خادم ویژهاش را بازداشت کردند.
این نوع رفتار جنسی و الگوی جنسی، الگویی است که میگوید ازدواج، خلاف معنویت و بنابراین حرام و ممنوع است و سپس در عمل، کثافتکاریهای علنی و مخفی را به دنبال دارد.
اما الگوی دوم، الگوی اسلام است که میگوید ازدواج به معنویت، کمک میکند. وقتی ازدواج میکنید، نصف دین شما تضمین میشود[7] زیرا انسان چون آب و هوا و غذا، نیاز جنسی هم دارد که باید از راه مشروع، با رعایت عدالت، حقوق و اخلاق تامین گردد، زن و مرد، نه همچون دو حیوان نر و ماده، بلکه در مقام دو انسان، دو مؤمن، با رعایت حقوق و کرامت با یکدیگر پیمان زناشویی ببندند، لذّت ببرند و رشد کنند. توجه دارید که ازدواج صرفاً پاسخ به نیاز جنسی نیست، پاسخ به نیازهای عاطفی است، نیازهای تربیتی، نیاز اقتصادی و... ابعاد مختلف دارد. به شرکتکنندگان در سمینار عرض کردم که شما بگویید، کدام از این دو الگو درست است؟ آیا ازدواج با رعایت عدالت را دنبال کنیم تا کثافتکاری و فساد و لواط و زنا حذف شود یا ازدواج را ممنوع و سپس همه کثافتکاریها را در عمل رایج کنیم؟ هر یک بهتر است شما بگویید؟! به نظر ما الگوی دوم که الگوی پیامبر اکرم(ص) است، اخلاقی، عقلانی، عملی و درست است. آنها که در جلسه بودند تأیید کردند و یکی دو نفر هم عصبانی شدند.
13. ازدواجهای پیامبر(ص)
یک وقت در مورد ازدواجهای پیامبر(ص) انشاءالله سخن خواهم گفت و توضیح میدهم که هر یک حاوی چه درسهای عظیمی است. پیامبر(ص) بر اساس شهوت و لذتپرستی ازدواج نمیکند، هر یک حکمتی داشت و متضمّن صدها درس در اخلاق و عدالت و تربیت بشر بود. هر ازدواج، برای شکستن بتی بود. در قضیهی ازدواج با زینب، همسر مطلقّهی زید، در هم شکستن بُت توّهم پسرخواندگی و پدرخواندگی؛ در ازدواج با جناب خدیجه(س) چه مسئلهای، در ازدواج با آن همسر شهید، پیرزنی که فرزندان یتیم دارد و چند ماه بعد از ازدواج، از دنیا رفته، ازدواج با خانمی که پدرش نزد پیامبر(ص) میگوید کسی با ایشان ازدواج نمیکند (هم به لحاظ چهره و ظاهر، هم به لحاظ اخلاق) همهی اینها، درسهای عظیم و یک پروژه مهم و نقطهی قوّت و عظمت بود و باید به درستی تبیین شود.
بنابراین دو الگوی رفتار جنسی داریم؛ یکی الگوی کلیسا و دیگری، الگوی اسلام، و پیامدها و نتیجهی هر دو را میبینید. شما گفتید ازدواج، ضدّ معنویت است و بر سر این مسائل، سختگیریهای بسیاری بر مردم مسیحی روا داشتید، و اینک جامعه مسیحی غرب را میبینیم که به لحاظ اخلاقی، شاید فاسدترین جوامع دنیا شدهاست. چرا؟ زیرا افراط، تفریط به دنبال میآورد. اما اسلام، طرفدار تعادل و تعدیل است؛ نه افراط و نه تفریط. اسلام، از سویی با هرزگی جنسی و شهوتپرستی و با آزادی مطلق جنسی و از سویی با محرومیّت و سرکوب جنسی و عقدههای جنسی مخالف است. شعار اسلام، "تعادل" جنسی است.
امروز پیامدهای هر دو تفکر روشن شدهاست. امروز جوامع به اصطلاح مسیحی غرب، کاتولیک و پروتستان، جزء فاسدترین جوامع بشری شدهاند و حتی بوداییها هم از اینها سالمترند. هندوها و بودائیها با این که مشرک هستند ولی تا حدودی پایبند برخی ضوابط اخلاق جنسی هستند.
البته بنده از مسیحیان ایران و کشورهای اسلامی و یا خانوادههای متدیّن و اخلاقی مسیحی اقلیّت در غرب، سخن نمیگویم. مسیحیان در کشورهای اسلامی، از پاکترین مسیحیان دنیا هستند و من این را از نزدیک دیدهام. بسیاری از مسیحیان در ایران و کشورهای اسلامی، سلامت خانوادگی دارند. رهبر یکی از فرقههای مسیحی در لبنان به من میگفت: ما به لحاظ دینی و مذهبی، مسیحی هستیم اما به لحاظ تمدنی، خود را جزء "تمدن اسلامی" حساب میکنیم و شرقی هستیم. یعنی به لحاظ فرهنگی به شما نزدیکتر هستیم تا به تفکر پروتستان در آمریکا یا بعضی مواضع پاپ و کلیساهای غرب.
بنده هم بیشتر نظر به مسیحیتی دارم که در غرب، تئوریزه و حاکم شد. جسارت نمیکنم که بگويم مسیحیها همه فاسدند، چنان چه سادهلوح نیستیم که بگوییم مسلمانان و شیعیان، همه پاک هستند. مسلماننما و شیعهنما، کم نداریم و فساد جنسی و اخلاقی میان مسلمانان هم در جریان است. منتها ربطی به آموزههای اسلام ندارد. آنجا که خلافکاری است، تخلّف از اسلام کردهایم. ولی منشأ فساد در جهان مسیحی، تعالیم غلط خود کلیسا بود. سوال این است که چرا امروز به لحاظ اخلاقی و جنسی، فاسدترین جامعه در دنیا، جامعه "مسیحیت غربی" است؟ به نحوی که "خانواده" تقریباً نابود شدهاست! و چرا فاسدترین روحانیت در بین همه روحانیّون همه ادیان و مذاهب، روحانیّت کلیسای کاتولیک و پروتستان است؟ و خوشبختانه، سالمترین روحانیّت، روحانیّت اسلام و به ویژه، روحانیّون مکتب اهل بیت(ع) میباشند، گرچه روحانینماهای دارای انحراف فکری یا فساد یا سوءاستفادهگر نیز پیدا میشود. در بیشتر کشورها با دانشگاهیان و روحانیانشان جلسه داشتم و از نزدیک اینها را دیدم.
14. صهیونیزم، همان فاشیزم است
مورد دیگر آزادی بیان است. ابتدا بر نکتهای که این روزها به درستی تکرار شد، تاکید میکنیم که چرا هر جا منافع غرب، ایجاب میکند به طرف آزادی غَش میکنید و جایی که نمیخواهید، علیه آزادی؟!
طرح سئوال (نه الزاماً انکار) از هولوکاست، هرگز دفاع از فاشیسم و نازیسم نیست. ولی "تابو" شده، چون منافع صهیونیزم، مطرح است. صهیونیستها و فاشیستها و نظام سرمایهداری، همگی به لحاظ مبنایی و نیز در روش، سر و ته یک کرباساند. تفاوت هیتلر و بوش و بلر و موشه دایان و شارون در چیست؟ هیتلر چه کرده که شارون و بوش نکردهاند؟ دیگر آن که صهیونیزم و فاشیزم و لیبرالیزم، قطعههای گوناگون ایدوئولوژی سکولار غرب میباشند، به مسلمانها چه؟ اصلاً 6 ميلیون نه، فرض کنید 60 ميلیون یهودی کشته شده، به فلسطینیها چه کار؟ یکی در جایی، کسی را کشته، شما در جای دیگری، کس دیگری را به آن بهانه میکشید؟ این چه منطقی است؟
15. آزادی بیان، نه برای همه
چرا در اروپا و آمریکا کسی حق سؤال از این که آیا به راستی 6 ميلیون یهودی قتل عام شدهاند و بر چه اساسی چنین ادعایی طرح میشود را نداشته باشد؟! اگر 6 ميلیون یهودی کشته شده، 100 ميلیون مسیحی هم کشته شدهاند. باید در مورد جان همه، حسّاس بود. چرا فقط یهودیان؟ زیرا میخواهند از دل این تاریخسازی، مشروعیت رژیم صهیونیستی را نتیجه بگیرند و بگویند در اروپا مظلوم واقع شدیم، بنابراین حق ما است که فلسطین را اشغال کنیم! اولاً مظلوم شدید به مسلمین چه؟ ثانیاً در فلسطین، ظلمی به مراتب بدتر از ظلم آنها کردید! این قتل عامها به دست غرب مدرن و سکولار صورت گرفته است، چرا به جای دیگری پاس میدهید؟ سوم آن که آیا از اساس هیچ بررسی تاریخی منصفانه و معتبری این آمار را تایید کردهاست؟! همین سؤالهای ساده و بدیهی را هر کس در آمریکا و اروپا بپرسد، سرکوب و بازداشت میشود. برای سرکوب، قانون دارند.
آزادی بیان رسماً نفی میشود، حتی برای اعضاي پارلمان اروپا که بعضی سئوال کردند و از پارلمان اروپا اخراج و به زندان، منتقل شدند. چه تعداد استاد دانشگاه امروز در زندان یا تحت تعقیب قرار گرفته و یا عزل شدهاند صرفاً به دلیل طرح سؤال؟![8] کدام آزادی بیان؟ سیدحسن نصرالله دیروز به محض آن که سخنرانی کرد، صفحهاش را در فیسبوک بستند. مگر نمیگفتند که فیسبوک و توییتر و... تحت حاکمیّت هیچ دولتی نیست و آزادی مطلق برقرار است؟ چه شد که بستید؟ در انگلیس مردم به خیابانها ریختند. ناگهان فیسبوک را در انگلیس مسدود کردند!! روپرت مرداک صهیونیست که سهامدار یا رئیس شبکههای ماهوارهای و رسانههای بسیاری است، از چندی پیش به طور رسمی عضو ارشد هیئت مدیره فیسبوک است. پیچ رسانهها را یک جا سفت میبندند و یك جا باز میکنند؟ شبکه "المنار" را در همهی ماهوارهها توقیف کردند و بستند. آزادی بیان؟ نصرالله پرسید چرا در آمریکا قانون گذاشتید که توهین به صهیونیزم و اسرائیل، جرم است؟ ولی نمیتوانید، قانون بگذارید که توهین به ادیان با میلیاردها پیرو، جرم است؟ مسلمین، مخالف با توهین به هر دینی هستند. قرآن کریم فرمود: به دین که هیچ، حتی به مقدسات مشرکین هم فحش ندهید.
مقدسات مشرکین با آن که خرافه و شرک است اما فرمود به بتهای ایشان اهانت نکنید.[9] قرآن میفرماید بتپرستی، بزرگترین دشمن بشریت و خرافهی محض است، اما به بتها فحش ندهید. چگونه ما به خود اجازه دهیم که به ادیان، اهانت کنیم؟ قرآن کریم، اهانت به عقاید دیگران را تحریم فرموده، البته به همه آنها ردیّه مینویسیم و پاسخ منطقی و اخلاقی میدهیم، بحث میکنیم و اگر درگیر شدند پاسخ مناسب میدهیم، اما فحش نمیدهیم. قوانین غرب، انتقاد به صهیونیزم را ممنوع کرده ولي اهانت به اسلام را در عمل، مجاز و حتی تشویق کردهاست. دم خروس پیداست.
16. نبوّت (نقطهی اتصال خداوند با بشر) را هدف گرفتهاند
نکتهی دیگر، نوع مواجههی احمقانه با مسئله نبوّت پیامبر اکرم(ص) و وحی جامع محمّدی(ص) است که آن هم تکراری است. ندیدهام ولی شنیدهام که در صحنهای از فیلم، العیاذبالله، الاغی را جلوی پیامبر(ص) آوردهاند که وحی را مسخره کنند. من نمیدانم کجای این نفهمیها تازگی دارد؟! در قرون وسطی، در جنگهای صلیبی همین کارها را میکردند. همان موقع، یعنی 600 سال پیش، کتاب نوشتند که محمد(ص)، عوامفریب بوده. در لالهی گوشش، دانه گندم میگذاشته و کبوتری را تربیت کرده بوده که روی شانهاش بنشیند و دانه بخورد سپس به مردم میگفت: این جبرئیل بود که نازل شد و بیخ گوش من، وحی گفت!! ببییند سطح شعور چه اندازه است؟! یا میگفتند شتری تربیت کرده بود که یک راست میآمد پیش پیامبر(ص)، ایشان از بار شتر، دفتری بیرون میکشید و میگفت این وحی است که از طرف خدا آمده است؟! واقعیت این است که نمیخواهند چهره واقعی پیامبر(ص) شناخته شود.
دنیا نباید ایشان را بشناسد. میخواهند با دروغ، راه حقیقت را سدّ کنند. پیامبر(ص) را همانگونه که بود، معرفی کنید. بگذارید، جهانیان خود انتخاب کنند. چرا به شعور بشریّت، توهین میکنید؟ اجازه دهید اسلام نیز در رسانههای غرب و جهان سخن بگوید. بگذارید با مردم اروپا و آمریکا مستقیم حرف بزنیم و پیامبر اکرم(ص) را مستند، معرفی کنیم، اهل بیت(ع) را معرفی کنیم، قرآن را معرفی کنیم. بگذارید مردمتان، خود تصمیم بگیرند. چرا با دروغ و اهانت و تهمت و جوّسازی و جعل سند، لجنپراکنی؟!
تحریف دیگر، آن است که به شدّت تلقین میکنند مسیح(ع)، پیامبر مهر است و محمد(ص)، العیاذبالله، پیامبر قهر. آثار فراوانی ساختند تا نام حضرت مسیح(ع)، عشق و صلح را به یاد آورد و با شنیدن نام پیامبر اکرم(ص)، تصویر خشونت، مجسّم شود. این تصویری است که خشنترین جنایتکاران تاریخ که نه مسلمان و نه مسیحیاند، ساختهاند. تصویری که از اساس، دروغ است. اساساً حضرت مسیح(ع)، در آیین غرب تحریف شد و هنوز معلوم نشده که ایشان خداست؟ پسر انسان است؟ انسان است؟ پسر خداست؟ و از همه اینها بدتر، العیاذبالله طبق نقل
دیدگاهها