سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1404
  • کد خبر: 3788
  • بازدید: 2,382
  • 1391/08/28 - 12:57:35

پدر و پسر فقیر ! ( داستان کوتاه )

ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند.

در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر…!

پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟

پسر پاسخ داد: فکر می کنم !

پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟

پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا .

ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست !

در پایان حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !

انتهای پیام/

اشتراک‌گذاری

  •  پدر و پسر فقیر ! ( داستان کوتاه )

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
بیست منهای دو