- کد خبر: 40245
- بازدید: 628
- 1401/10/09 - 05:41:46
9دی، پیوند عاشورائی امام و امت
حماسه نهم دی خط بطلانی شد بر پندارهای غلط و خیال های باطل کسانی که تصور می کردند که رهبری از پشتوانه مردمی برخوردار نیست و با همین توهم تمام توان خود را در شکستن خیمه انقلاب بکار بردند. اما زهی خیال باطل، امت حزب الله یک بار دیگر اعلام کرد که همچنان سرباز
به گزارش سبلان ما ، س از انتخابات سال 88 به بهانه اعتراض به نتیجه انتخابات، عده ای با تعرض به مال و جان مردم، ارزش های اسلام و انقلاب را نشانه رفتند. به دنبال هتک حرمت عاشورا، مردم 9دی را خلق کردند. حماسه 9 دی حرکت عظیم ملت، تجلی دست قدرت خدا، اتمام حجتی برای همه و و حرکتی ماندگار در انقلاب است و نظام اسلامی را بیمه کرد.
فتنه، اسلحه جنگ نرم
در دوران استعمار کهنه، استعمارگران از طریق لشکرکشیهای نظامی و با تکیه بر قدرت نظامی خود به تسخیر سرزمینهای دیگر میپرداختند. در استعمار نو، از طریق حکومتهای دستنشانده و مزدوران داخلی و قوانین و مقررات بینالمللی اهداف استعماری خود را دنبال میکردند و در استعمار فرانو از طریق تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی و یا به اصطلاح جدیدتر و کاملتر، از طریق جنگ نرم به فعالیت میپردازند.
تقابل «فتنه» و «قتل» و شدیدتر و بزرگتر دانستن فتنه از قتل در آیات191«وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» و 217 «وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» سوره بقره، حاکی از خطرناکتر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگهای سخت میباشد. قتل، مربوط به جنگهای سخت و عملیاتهای نظامی است، اما فتنه از شگردها و لوازم جنگ نرم است؛ زیرا در فتنهها، به ویژه فتنههای دینی و اعتقادی، باورها و ارزشهای مردم مورد هجوم قرار میگیرند و با ترفندهای مختلف شیطانی، تضعیف و تحقیر میشوند.
تجربهی تاریخی بشر، نشان داده است که جنگهای سخت و نیمهسخت، کارایی چندانی ندارند. تأثیرگذاری آنها کوتاهمدت و لغزنده میباشد و هزینههای فراوانی برای مهاجمان در پی دارند. محصول جنگهای نیمهسخت نیز معمولاً برپایی یک دیکتاتوری تمام عیار است و در بسیاری از موارد، موجب جنگهای خیابانی و ناامنیهای درازمدت اجتماعی میشود. دستکم این که امنیت روانی و استقرار فکری جامعه را از بین میبرد. به همین دلیل، استعمارگران به این نتیجه رسیدهاند که اگر بخواهند به طور کامل بر مخالفان خود غلبه کنند و سیطرهی طولانیمدت خود را حفظ کنند، باید شیوهی استعماری خود را تغییر دهند. راه تثبیت سیطره بر یک کشور، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم است.
بصیرت، سلاح اهل ایمان
بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را - چنان که هست - در می یابد. با دید بصیرت، انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل، به آسانی تشخیص می دهد.
اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده، می شنوند؛ می اندیشند؛ نگاه می کنند؛ می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزش گاه ها در امان می مانند.1 در واقع، بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است: «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ». انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز درگرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائة نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرمودة امام علی علیه السلام، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است.
بصیرت در قرآن و احادیث معصومان علیهم السلام
مفسران سه معنا برای واژه بصیرت در قرآن برشمرده اند:
1.یقین و اطمینان: «أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ» (یوسف: 108) پیامبر در این آیه اعلان می دارد که با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می سازد، به خدا دعوت می کند.
2.شاهد: «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» (قیامت: 14) در تفسیر این آیه دو احتمال وجود دارد. یکی اینکه انسان خود شاهد اعمال خویش است که در این صورت تاء در بصیرت برای مبالغه خواهد بود. دیگر آنکه این آیه معنایی مشابه آیه 24 سوره نور دارد و به این صورت که شاهدانی از انسان مانند اعضاء و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند.
3.دلایل روشن: «قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ»(انعام: 104) و نیز (اعراف: 203؛ اسراء: 102 و جاثیه: 20) بیشتر مفسران بصائر (جمع بصیرت) را به معنای حجج و بینات دانسته اند که باعث شناخت هدایت از ضلالت و ایمان از کفر یا موجب علم و آگاهی می شود. از آن جهت به نشانه و دلایل روشن و قاطع الهی بصائر گفته اند که موجب بینایی قلب و درک حقایق به وسیله آن می شود.
بصیرت در کلام بزرگان
انسان با روحْ انسان است؛ با بصیرتْ انسان است. ما همه، با همه حیوانات شرکت داریم در اینکه گوش داریم، چشم داریم، پا داریم، دست داریم. اما این مناط انسانیت نیست. آنی که انسان را از همه موجودات جدا می کند، از همه موجودات طبیعی جدا می کند، آن قلب انسان است؛ آن بصیرت انسان است. شما بصیرت داشته باشید انسانید. اگر بصیرت نداشته باشد ابو جهل چشم داشت، اما انسان نبود. بعضی از انبیا هم چشم نداشتند و نبی بودند میزان در انسانیتْ معنویت انسان است. کوشش کنید که خودتان را با محتوا کنید. معنویت در خودتان ایجاد بکنید. و از این هیچ باکی نداشته باشید که انسان دست ندارد، پا ندارد، چه ندارد.
عوامل بصیرت و بصیرت آفرینی
از دیدگاه روایات راه های متعددی برای کسب بصیرت و رسیدن به بینایی عمیق و استوار وجود دارد که به اختصار به مهم ترین آنها اشاره می شود:
یاد خدا: یکی از راه های کسب بصیرت، یاد و ذکر خدای بزرگ است؛ خدایی که حاضر و ناظر بر همه اعمال، گفتار و پندار ماست و هیچ چیز از دید او پنهان نیست و به حساب همه اعمال انسان از ریز و درشت رسیدگی خواهد کرد
بهره گیری از قرآن: قرآن کریم خود نور است و برای نورانی کردن دل انسان و بینایی و بصیرت آن تأثیر بسیار شگرفی دارد.
پیروی از پیامبرصلی الله وعلیه وآله: پیامبران الهی به طور عام و پیامبر اسلام صلی الله وعلیه وآله به طور خاص موجب بصیرت انسان ها می باشند. هر کس به آنها ایمان و راه و سنت آنها را در زندگی خویش به کار گیرد، بینا و دانا می گردد.
ولایت پذیری: همان گونه که ایمان به انبیای الهی موجب نورانیت دل و بصیرت انسان می گردد ولایت پذیری نیز موجب بصیرت انسان می گردد.
عبرت گیری: حوادث تاریخی آثار گذشتگان اگر به چشم عبرت گیری مورد مطالعه قرار گیرد سبب بصیرت و بینایی انسان می گردد چون گاهی حوادث همگون و مشابه در دوران های مختلف پیش می آید که دانستن حوادث گذشته موجب بصیرت انسان می گردد تا انسان از تکرار آنها خودداری کند یا عملی شایسته و بایسته در مقابل آن انجام دهد.
موانع و آسیب های بصیرت
منظور از موانع بصیرت، پرده هایی است که جلوی دید قلب را می گیرند؛ گاه مؤمنی چشم بصیرت دارد؛ ولی مانع یا موانعی جلوی چشم دل او را گرفته، مثل پرده یا دیواری که جلوی چشم باشد، وی را از تصمیم همراه با بصیرت دور ساخته، راه بصیرت را گرفته باشد. همین طور است اگر کسی خود را در تاریکی قرار دهد و به محیط روشن و نورانی وارد نشود.
موانع چشم باطن غیر از موانع ظاهری است؛ غفلت، حب دنیا، تقلید کورکورانه، کفر، بی اعتنایی به تفکر و تعقل، استبداد، تکبر، خودخواهی، حب نفس، دنیاطلبی، فساد، هواپرستی، نفاق، انحرافات عقیدتی و فکری، تحجر، انفعال، خودباختگی، غلبة احساسات بر عقل، قساوت قلب، مادی گرایی، جهل، پیروی از شیطان و مانند آن، از موانع مهم بصیرت انسان هستند. در این میان، برگشت برخی موانع به یک چیز است که آن حب نفس باشد. این مانع بسیار مهم همچون پرده ای بسیار ضخیم جلوی بصیرت را می گیرد.
البته ممکن است مراحل سیر و سلوک برای گروهی عامل بصیرت و برای گروه بالاتر ، حجاب و مانع باشد؛ چه اینکه گفته اند: «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیئَاتُ الْمُقَرَّبِینَ»؛ در این میان، اگر بخواهیم بر برخی از موانع بصیرت بیش تر تأکید کنیم، می توانیم از عدم بهره گیری صحیح از حواس ، فقدان تعقل و تدبر در آیات الهی، عدم پیروی از ولیّ امر، غفلت از یاد خدا و آخرت، همنشینی با افراد فاسد و اهل لهو و لعب، نبود اخلاص و تقوا ، پیروی از هوا و هوس و شهوات یاد کنیم
فتنه و فتنه انگیزی
در دوران استعمار کهنه، استعمارگران از طریق لشکرکشی های نظامی و با تکیه بر قدرت نظامی خود به تسخیر سرزمین های دیگر می پرداختند. در استعمار نو، از طریق حکومت های دست نشانده و مزدوران داخلی و قوانین و مقررات بین المللی اهداف استعماری خود را دنبال می کردند و در استعمار فرانو از طریق تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی و یا به اصطلاح جدیدتر و کامل تر، از طریق جنگ نرم به فعالیت می پردازند. تقابل «فتنه» و «قتل» و شدیدتر و بزرگ تر دانستن فتنه از قتل در آیات191 «وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» و 217 «وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» سوره بقره، حاکی از خطرناک تر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگ های سخت می باشد. قتل، مربوط به جنگ های سخت و عملیات های نظامی است، اما فتنه از شگردها و لوازم جنگ نرم است؛ زیرا در فتنه ها، به ویژه فتنه های دینی و اعتقادی، باورها و ارزش های مردم مورد هجوم قرار می گیرند و با ترفندهای مختلف شیطانی، تضعیف و تحقیر می شوند. تجربه تاریخی بشر، نشان داده است که جنگ های سخت و نیمه سخت، کارایی چندانی ندارند. تأثیرگذاری آنها کوتاه مدت و لغزنده می باشد و هزینه های فراوانی برای مهاجمان در پی دارند. محصول جنگ های نیمه سخت نیز معمولاً برپایی یک دیکتاتوری تمام عیار است و در بسیاری از موارد، موجب جنگ های خیابانی و ناامنی های درازمدت اجتماعی می شود. دست کم این که امنیت روانی و استقرار فکری جامعه را از بین می برد. به همین دلیل، استعمارگران به این نتیجه رسیده اند که اگر بخواهند به طور کامل بر مخالفان خود غلبه کنند و سیطره طولانی مدت خود را حفظ کنند، باید شیوه استعماری خود را تغییر دهند. راه تثبیت سیطره بر یک کشور، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم است.
انتهای پیام/ج
دیدگاهها