سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

دوشنبه 27 مرداد 1404
  • کد خبر: 40860
  • بازدید: 8,145
  • 1401/12/05 - 21:01:26

زندگی‌نامه روحانی شهید نادر دیرین

وقتي دلش مي‌گرفت به گوشه‌اي مي رفت و در محراب دشت به عبادت مي‌نشست. اين حالت او همه ما را به تعجب وا مي داشت. در دل شب‌هاي تار با خداي خود راز و نياز مي کرد .شب، تنها محرم اسرارش بود.

به گزارش سبلان ما ، روحانی شهید نادر دیرین درتاریخ دوم خرداد ماه سال ۱۳۴۱ در خانواده ای مذهبی و متدین در محله حاجی قهرمان اردبیل متولدشد . پدرش سیف اله دیرین کشاورز و مادرش خانه دار بود . او دوازدهمین فرزند خانواده بود . از کودکی پر جنب جوش و فعال بود و درکارهای کشاورزی مانند سایر برادران به پدر کمک می کرد.

از جمله موهبت هایی که خدای تبارک و تعالی به شهید نادر دیرین عطا فرموده بود صدای زیبایش بود. از همان دوران کودکی قرآن را با صوت و لحن زیبایی می خواند و در مسجد یساول اردبیل مکبّر بود. این لطف الهی و صوت و لحن زیبا او را از پنج سالگی به مسجد کشاند و باعث شد با مسجد و قرآن انس بگیرد بعد ها در دوران تحصیلات ابتدایی چندین بار در قرآن مقام آورده بود حتّی در مسجد اعظم اردبیل مراسم محفل انس با قرآن با حضور حجّت الاسلام قرائتی برگزار شد که شهید نادر دیرین در مسایقه اول شد.

این شهید والامقام به مرور زمانیکه او بزرگتر می‌شد، در مسجد یساول و حاجی قهرمان مداحی می‌کرد و در زمان جنگ نیز برای رزمندگان به مداحی  می‌پرداخت.

وی تحصیلات ابتدایی خود را در محله هفت تن اردبیل سپری کرد، استعداد بالایی داشت و همیشه با معدّل بالا قبول می‌شد.در مدرسه راهنمایی شهید قاضی مشغول به تحصیل شد .

شهید نادر دیرین مقطع راهنمایی را در مدرسه شهید قاضی مشغول به تحصیل شد  در آن زمان مرحوم سیّد عبدالغنی موسوی نجفی که رژیم طاغوت وی را به شهادت رساند در مسجد یساول مکتبی به نام مکتب علی ابن‌ابیطالب تشکیل داده بود و جوانان زیادی در آن مکتب فعالیّت می‌کردند و شهید نادر دیرین قاری قرآن آن مکتب و انجمن بود. چون صوت و لحن خوبی داشت مرحوم سید عبدالغنی او را انتخاب کرده بود. زمانی که شهید نادر دیرین دوران راهنمایی را تمام کرد و پا به دوران دبیرستان گذاشت جرقه انقلاب چه در مدارس و چه در مساجد به وجود آمده بود.  آن موقع مطالعات نادر دیرین خیلی زیاد بود و او رئیس انجمن اسلامی مدرسه بود. فعالیت‌های نادر در انجمن اسلامی به حدّی گسترده بود که جوانان زیادی را پرورش می‌داد و در برابر مخالفین انقلاب همچون دژ محکمی بود.

 وی همچنین کلاسهای ایدیولوژی تشکیل می‌داد و مسایل روز سیاسی و احکام را در آن جا بیان می‌کرد. شهید دیرین تحصیلات متوسطه خود را در هنرستان فنّی رازی سپر کرد، وقتی دیپلم را از این هنرستان اخذ کرد باز هم همکاری و فعالیت خود را با مسجد یساول حفظ کرده بود و اغلب اوقات او در مسجد سپری می شد، به دلیل اینکه صوت و لحن خوب و قرآنی داشت مادرش به او اجازه نمی داد بیشتر به کارهای کشاورزی بپردازد ، بلکه به مدّاحی و قرآن بیشتر مشغول شود.

از جمله ورزش هایی که شهید نادر دیرین به آن علاقه داشت کشتی بود و مقام اوّل استانی را کسب کرده بود.

نادر دیرین از همان دوران نوجوانی فردی مؤمن و مذهبی بود وقتی هم به سنّ بلوغ رسیده بود به مسایل شرعی اش آگاهی داشت و خیلی مقیّد به مسایل شرعی بود و اگر زمانی کسی در خانواده کاری غیر شرعی انجام می داد حتّی اگر بزرگتر از او بود سعی می کرد کاملاً آن مسأله را برای آن فرد توضیح دهد و او را توصیه کند . اخلاق او خیلی خوب بود و به ندرت پیش می آمد که او عصبانی شود اغلب اوقات تلاش او این بود که حریم افراد بزرگتر از خود را در نظر بگیرد و به افراد بزرگتر از خود احترام زیادی قایل می شد . بسیار مهربان و رئوف بود و این اخلاق حسنه اش ورد زبان همگان بود ، طوری که بعد از شهادتش اقوام و نزدیکان ، همسایگان و هم محله ای ها خیلی ناراحت شده و واقعاً عزادار گشتند .

وی بعد از اخذ دیپلم یک دوره به عنوان معلّم حق التدریس مشغول بکار شدند و با شهید جعفر جهازی همدوره و همکار بودند حدود دو سال تدریس کردند و زمانی که حضرت امام خمینی ( ره ) دستور دادند حوزه های را خالی نگذارید که بعضی افراد نفوذی رفت تا در آن سنگر خدمت کند به همین دلیل از سال ۵۹ شهید وارد حوزه علمیه شد در مشهد ساکن گردید و بعضی اوقات به اردبیل می آمد و به خانواده سر می زد از همان اوایل جنگ به همراه روحانیون حوزه علمیه به دفعات متعدد به جبهه اعزام شد  و چون روال حوزه آنگونه است که طلبه ها به خدمت سربازی نمی روند از شهید نادر دیرین هم نه به خاطر خدمت سربازی اش بلکه برای ادای تکلیف و علاقه و میهن پرستی در جبهه های حق علیه باطل شرکت می کرد در حالی که چون روحانی و طلبه بود و نیز شهادت برادرش کاظم دیرین بهترین بهانه برای عدم حضور در جبهه شهید نادر دیرین می توانست باشد که او دلش نخواست که از صحنه جنگ و فیض والای  شهادت دور باشد .

 در طی دورانی که از شهادت برادرش کاظم دیرین می‌گذشت همیشه سنگ صبور و حامی خانواده علی الخصوص ابوی و والده اش بود و همواره سعی می کرد متذکّر این نکته باشد که مبادا برای کاظم گریه کنید چون شهید ، راه خدا را رفته و در راه معبود و دفاع از میهن از جان خود گذشته است نباید صبور و شکیبایی مان را از دست بدهیم چون ما با اختیار خود خلق نشده ایم که با اختیار خود زندگی کنیم هر وقت که مشیت الهی باشد آن طور که خلقمان کرده آن طور هم می برد و همواره می گفت : ” انّا لّله و انّا الیه راجعون “

وقتي دلش مي گرفت به گوشه اي مي رفت و در محراب دشت به عبادت مي نشست .اين حالت او همه ما را به تعجب وا مي داشت .در دل شبهاي تار با خداي خود راز و نياز مي کرد .شب ،تنها محرم اسرارش بود.

آرزوی بزرگ شهید نادر دیرین شهادت در راه خدا بود .

جمشید دیرین برادر شهید می گوید : سال ۱۳۶۱ من در جنگ مجروح شده بودم و در تهران در بیمارستان بستری بودم که به من زنگ زد و گفت (با حالت خنده ) کاظم به آرزویش رسید و شهید شد و گفت من نمی گذارم سنگر کاظم خالی بماند و به گفته اش نیز عمل کرد. حساسیت بیشتری به مسأله ولایت فقیه و جنگ داشت. شهید نادر دیرین پنج یا شش بار به جبهه اعزام شده بود که در بار آخر به فیض عظیم شهادت نایل شد.

 نادر دیرین در سی‌ام اسفند ماه سال۱۳۶۶ در عملیات بیت المقدس ۲ در اثر اصابت ترکش به سر در منطقه ماووت عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد . 

 

 

انتهای پیام/ج

اشتراک‌گذاری

  • زندگی‌نامه روحانی شهید نادر دیرین

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
دوازده منهای ده