سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

یک‌شنبه 2 شهریور 1404
  • کد خبر: 41168
  • بازدید: 13,565
  • 1401/12/20 - 23:36:00

نگاهی به آیین چهارشنبه‌ سوری در اردبیل

در شب چارشنبه‌سوری جوانان و نوجوانان دستمال یا پارچه‌ای را به داخل خانه فامیل و همسایه‌های خود می‌اندازند و صاحب خانه هدیه نقدی یا غیر نقدی به دستمال می‌بندد. اهالی استان اردبیل به این رسم «قورشاق آتماق» می‌گویند.

به گزارش سبلان ما، قبل از شروع عید نوروز، مردم دیار سبلان با برگزاری مراسم خاص به استقبال فصل بهار می روند که یکی از مهم ترین و مفصل ترین آنها مراسم چهارشنبه سوری است. در گذشته نه چندان دور مراسم جالبی در این شب در آذربایجان برگزار می‌شد که خیلی از آنها با گذشت زمان و ورود تکنولوژی رنگ باخته و تغییر چهره داده اند.


گذشته از آنچه در همه جا رایج است، در «چرشنبه بایرامی» کدبانوی خانه به تعداد اعضای خانوار، تخم مرغ رنگ می‌کند و با برشته کردن دانه‌های گندم، نوعی آجیل گرم به نام «قورقا» درست کرده و در پیاله‌های چینی می‌ریزد و به همراه آجیل‌های دیگری مثل مغز پسته، گردو، نخودچی، کشمش، بادام و تخم کدو، بر سر سفره قرار می‌دهد. علاوه بر تنقلات ذکر شده، در سفره این شب، عناصر دیگری همچون شمع روشن، شاخه سبزی موسوم به «همیشه جوان»، نمک، آب، نان، شاخه نبات و یک جلد قرآن مجید نیز به چشم می‌خورد.

 

http://s6.picofile.com/file/8241631118/01.jpg

 

 «شال سالاماق» شال اندازی

یکی دیگر از مراسم‌های این شب، شال‌اندازی است، گرچه امروز حضور آن در زندگی مردم شهری در این دیار کمرنگ شده، ولی هنوز در بیشتر مناطق روستایی آذربایجان معمول است. در این مراسم پسران جوان، شالی را برداشته و آنرا از سوراخ بالای بام خانه (باجا) پایین می انداختند و صاحبخانه متناسب با وسع مالی خود هدایایی چون آجیل، شیرینی، تخم مرغ و حتی جوراب را در گوشه شال می بست تا پسر آن را بالا بکشد و می گفتند:  "چک الله مطلبین وئرسین" ( انشالله به آرزوی خود می رسی).

 

    

http://s6.picofile.com/file/8241631250/02.gif

          

در اینجا اگر پسر خواستگار دختر خانواده بود، شال را بالا نمی کشید و اگر خانواده دختر با این وصلت موافق بودند یکی از لوازم دختر را به شال می بستند.

اگر میخواهید با این رسم زیبا بیشتر آشنا شوید این ویدیو را ببینید:

 

 

 

 

 

این آیین بیشترتوسط جوانانی انجام می شد که به دختری علاقمند بوده و به آرزوی وصلت با او برای قورشاق آتماق یعنی دستمال انداختن به خانه دختر رفته وبه این نیت درباره آنچه که به دستمال یا کمربند آنها بسته می شد تعبیراتی می کردند.

مراسم شال ساللاماق (آویزان کردن شال) از آدابی است که توجه شهریار را به خود جلب کرده است:

 

فارسی - ترکی آذربایجانی

نوروز بود و مُرغ شباویز در سُرود                                   بایرامیدى ، گئجه قوشى اوخوردى‬

‫جورابِ یار بافته در دستِ یار بود‬                                   آداخلى قیز ، بیگ جوْرابى توْخوردى‬

‫آویخته ز روزنه ها شالها فرود‬                                   هرکس شالین بیر باجادان سوْخوردى‬

‫ این رسم (شال و روزنه خود رسم) محشرى ‫است !‬      آى نه گؤزل قایدادى شال ساللاماق !‬

‫عیدى به شالِ نامزدان چیز دیگرى است !‬                       بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق !‬

 

‫با گریه خواستم که همان شب روم به بام‬                        شال ایسته دیم منده ائوده آغلادیم‬

شالى گرفته بستم و رفتم به وقتِ شام‬                           بیر شال آلیب ، تئز بئلیمه باغلادیم‬

‫آویخته ز روزنة خانة غُلام‬                                             غلام گیله قاشدیم ، شالى ساللادیم‬

جوراب بست و دیدمش آن شب ز روزنه‬                                  فاطمه خالا منه جوراب باغلادى‬

‫بگریست خاله فاطمه با یاد خانْ ننه‬                                    خان ننه مى یادا سالیب ، آغلادى‬

 

«بخت آچیلماق» بخت گشایی

 

http://s6.picofile.com/file/8241634018/04.jpg

همچنین بیرون رفتن از خانه در صبح روز چهارشنبه آخر سال و پرکردن کوزه آب از دیگر مراسم‌های مرسوم بخت‌گشایی بود. در چنین شبی دختران دم بخت دور یکی از تازه عروسان فامیل جمع شده و هر یک از آنها انگشتری خود را در داخل تشت آبی که در مقابلشان بود انداخته و روی آن را با یک روسری می‌پوشاندند و ضمن اینکه به خواندن ترانه و رقص و پایکوبی می‌پرداختند، تازه عروس حاضر در جمع نیز از زیر روسری دست در تشت آب کرده و با خواندن شعر محلی یکی از آن انگشتری‌ها را بیرون می‌آورد.

آن انگشتر به هر کدام از دختران که تعلق داشت، باور بر این بود که بخت آن دختر در سال جدید باز می‌شود و او در سال جدید به خانه بخت می‌رود.

علاوه بر موارد مذکور، در برخی از روستاهای آذربایجان و در صبح فردای چهارشنبه سوری، دختران دم بخت کوزه‌های آب به دوش کشیده و به سمت چشمه‌سارها حرکت می‌کنند و ضمن شست‌وشوی دست و صورت خود و نوشیدن از آب چشمه، کوزه‌های خود را هم پر کرده و به خانه برمی‌گردند، و اعتقاد دارند که خوردن آب چشمه در این روز خاص باعث برآورده شدن آرزوهای آنها می‌شود.

دختران دم بخت با قیچی به محل چشمه‌سارها می‌روند و هر یک از دختران نیتی کرده و سبزه می چیند و با قیچی از سبزه‌های روییده در کنار چشمه‌سار سبزه می‌چیند و در آب روان می‌اندازد و برای برآورده شدن آرزوی خود دعا می کنند و در بعضی از منطقه ها سبزی های را گره می زدند و دعاهایی می خواندند. و بعد از روی چشمه به این طرف وآن طرف می پریدندو شعری می خواندند:

آقیریقیم           بوقوریقیم
 باش آقریم       دیش آقریم
توکیل قال سودا.

«اوت اوستونن آتیلماق» پریدن از روی آتش

یکی از مراسمات مهم این روز، روشن کردن آتش و پریدن از روی آن می باشد. روایت های زیادی در مورد این مراسم وجود دارد. بعضی، به وجود آمدن این رسم را به زمان زرتشت نسبت می دهند و بعضی آن را رسمی می دانند که از زمان مختار ثقفی (انتقام گیرنده خون امام حسین (ع) ) باقی مانده است. چرا که اینها معتقدند مختار با طرفدران خود قراری می گذارد مبنی بر اینکه در شب چهارشنبه در پشت بامها آتش روشن کنند، تا بدینوسیله دست به قیام بزنند و همه را آگاه سازند. و بدین طریق گرفتن انتقام خون امام حسین از دشمانش شروع می شود. و از آن روز به بعد، مردم، چنین روزی را روز شادی خود انتخاب می کنند.

عده ای بر این باورند که "سوری" واژه ای کردی و به معنای قرمزی و سرخی می باشد. ولی با نگاهی به تاریخ خلاف این موضوع برای ما ثابت می شود و ریشه این کلمه و همچنین ریشه مراسمات مختلف این روز را در این تاریخ مشاهده می کنیم. و حتی شاید بتوان گفت که سومرها –قبائیل تورک – اولین مردمانی بوده اند که مراسمات مربوط به چهرشنبه های آخر سال و نوروز را جشن می گرفتند. چنانچه آقای دکتر مهرداد بهار نیز در مدخل کتاب "تخت جمشید" خود و هم در مصاحبه خود با مجله آدینه (شماره بهار 1372) چنین تصریح می کند: "...جشن نوروز در اصل یک جشن آریایی نبوده بلکه نخست در بین سومریان مرسوم بوده است... این آیین از بین النهرین به دیگر مناطق جهان و از جمله ایران رفته است...".. البته خود کلمه "سور" (sur) در زبان ترکی به معنای سرور و شادمانی می باشد. در آداب و سنن قدیمی ما تورکها 4 چهارشنبه ماقبل نوروز جشن گرفته می شد و در چهارشنبه آخرین بر فراز تپه بلندی آتش افروخته تا قبل از طلوع آفتاب از روی آن می پریدند. رسم برافروختن آتش اشاره به یک حادثه تاریخی نیز می کند و آن اینکه ترکانی که در "ارگنه گون" – نام مکانی- در محاصره بودند بکمک افروختن آتش توانستند محاصره را شکسته، راه سرزمین پدریشان را بیابند.

این روز رستاخیز یعنی بازگشت به سرزمین مصادف بود با شروع فصل بهار، به همین خاطر خان ترکان هر ساله بیاد بود آن روز آتش بزرگی افروخته و با کوبیدن پتک بر روی آهنی که در آتش بزرگ قرار داده شده آغاز سال و جشن را اعلام می کند.

 آتشکده های به جا مانده از گذشته ها نیز نشان می دهد که این عنصر طبیعی در میان  ترک برای خود اهمیت خاصی داشته لذا مراسمات فعلی زنجیره خود را از گذشته حفظ کرده و اگر قالب ها نیز عوض شده باشند ولی مفهوم ذاتی خود را از دست نداده اند. پس نمی توان به همین راحتی صحبت از کردی یا عربی یا ... بودن کلماتی مانند سوری کرد. شاید در میان قوم کرد این واژه به معنای قرمزی باشد، ولی آن نمی تواند دلیلی بر تسری آن بر واژه های مشابه آن در فرهنگ ملتهای دیگر به همان معنا باشد.

 

بعد از غروب آفتاب، آتشها روشن می شوند و همه سعی می کنند از روی آن بپرند. زمان روشن کردن آتش از" اوزه رلیک" (اسپند) که از بازار خریده شده می سوزانند و اعتقادی وجود دارد که پریدن از روی آتش موجب خوشبختی و گشایش بخت می شود.

 

http://s7.picofile.com/file/8241634234/05.PNG

موقع پریدن از روی آتش چنین نغمه هایی خوانده می شود:

آتیل – باتیل چرشنبه                                      بختیم آچیل چرشنبه

آغیرلیغیم – اوغورلوغوم اودلارا                         منیم له هوپولمایان یادلارا


آغیریلیغیم اود اولسون                                   اوددا یانان یاد اولسون

اود اوستن آتداناق                                         هر جفایا قاتداناق

آغیرلیغیم – اوغورلوغوم اودلارا                       منیم له هوپولمایان یادللارا
 آتیل – توتول چرشنبه                                   چیللم توکول چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه

 

http://s6.picofile.com/file/8241634626/06.PNG

در این روز همچنین گندم بو داده قورقا درست می کنند و در بعضی از مناطق، ریش سفید فامیل هنگام روشن کردن آتش در پشت بام، یک خط دایره ای کشیده و قورقا ها را داخل آن پخش می کند و سپس شروع به دعاهایی از این قبیل می کند: بسم الله الرحمن الرحیم، الهم صلی علی محمد و آل محمد، ای خدا، انشاالله که نوروز محمد، ثروت و دولت ابراهیم، عمر نوح، سلامتی و ارزانی نعمت برای ما و همسایگانمان عنایت فرما، برای اشخاص بدون اولاد، اولاد، برای جوانها سلامتی، برای پیران طول عمر، برای بیماران شفا، برای فقرا مال و ثروت، برای ثروتمندان کرامت عنایت فرما. مردم را نسبت به یکدیگر مهربان کن، آمین یا رب العالمین" بعد از دعا، مشتی از قورقاها و نخود و عدس برداشته و بعد از نیت و درخواست روزهای خوش برای همه از خدا، آنها را به سوی آسمان پرت می کند و می گوید:

"بودا قوشلارین پایی" (این هم سهم پرندگان).

 

«سو اوستونن آتیلماق» پریدن از روی آب

بر ‏اساس یک سنت دیرینه همانگونه که افراد شب چهارشنبه سوری از روی آتش ‏می‌پرند در صبح چهارشنبه از روی آب جاری و نهرهای روان ‏می‌گذشتند.

پریدن از روی آب که در زبان محلی به آن «‌سواوستونن آتیلماق» می‌گویند در صبح روز ‏چهارشنبه اجرا می‌شود، به محض پایان شب و آغاز روز چهارشنبه بچه‌ها، جوانان و ‏بزرگسالان به سوی رودخانه‌ها و جوی‌ها می‌روند و از روی آب‌های جاری می‌پرند و ‏هنگام پریدن از روی آب همان جمله‌هایی را تکرار می‌کنند که موقع پریدن از روی آتش ‏می‌گویند، در این روز همچنین ‏زن‌های خانه‌دار با یک کوزه از چشمه‌ها آب می‌آورند و در گوشه اتاق‌ها می‌پاشند و ‏معتقد هستند بعد از آن آب، دیگر حشره‌های موذی در اتاق‌ها وارد نمی‌شود.


همچنین بامداد چهارشنبه نیز در مناطق مختلف دارای رسم خاصی بوده و در بسیاری از ‏مناطق روستایی مردان قبل از روشن شدن کامل هوا، حیوانات خود را برای سیراب ‏کردن به رودخانه نزدیک روستا می‌برند؛ چرا که به عقیده آنها، این کار درد و بلا را از ‏حیوانات دور کرده و برکت به ارمغان می‌آورد؛ حضور نوعروسان بر سر چشمه‌های آب و ‏شستن حنای دست‌های خود با آب خنک، به ‏نشانه خوش‌یمنی از دیگر آیین‌های ویژه چهارشنبه‌سوری است. 

شهریار در منظومه خود با استادی در کلام و تشبیهات شعری به آداب و رسوم صبح روز چهارشنبه سوری که در آن روز مردم آذربایجان از روی آب می پرند، نیت می کنند و خواسته های خود را به زبان می آورند تا در سال نو برای آنها برآورده شود، می پردازد:

 

http://s7.picofile.com/file/8241634884/07.PNG

باکیچی نین سؤزو، سووو، کاغیذی
اینک لرین بولاماسی، آغیزی،
چرشنبه نین گیرده کانی، مویزی
قیزلار دئیر:«آتیل ماتیل چرشنبه،
آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه!

 

«شاربازی» پرتاب شال های آتشین به آسمان

شاربازی ازجمله بازی‌های ویژه جوانان روستا در چهارشنبه‌سوری است که در غروب سه‌شنبه آخر سال و در هوای گرگ و ‏میش بسیاری از جوانان به آن می‌پردازند؛ پرتاب تعداد زیادی «شار»درفضای تاریک ‏آسمان، جلوه خاصی به پیرامون بخشیده و مردم روستا را برای لذت بردن از ‏ستاره‌های سرخ آسمان به «خرمن‌ها» می‌کشاند. (این رسم هنوز در روستاهای منطقه ارشق از جمله الکران هنوز پا برجا است) کدبانوی خانه ‏نیز درشب چهارشنبه بهترین غذا را برای شام تهیه می‌کند.

http://s6.picofile.com/file/8241635184/09.PNG

 

«قولاغ آچدی» فال گوش ایستادن

فال گوش ایستادن یکی از رسم‌های چهارشنبه‌سوری است که در آن دختران جوان نیت کرده و پشت دراتاق ایستاده و به سخنان اهل خانواده گوش می‌دهند سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می‌گیرند و به همین خاطر معمولا بزرگان خانواده تأکید می کردند که همه اعضای خانواده در این شب سخنان خوب و خوش یمن بگویند.

«قبر اوستینه گدمک» زیارت اهل قبور
در آخرین شب جمعه قبل از نوروز، اهالی  به زیارت قبور نزدیکان و فامیل‌های خود ‏می‌روند، مقارن عید، کسانی که نزدیکان خود را از دست داده‌اند، نوروز را جشن ‏نمی‌گیرند و لباس نو نمی‌پوشند، در مقابل پدر و مادر پسران جوانی که تازه نامزد ‏شده‌اند، به خانه عروس رفته کادو و شیرینی می‌برند.

«آخیرچارشنبه شامی» غذاهای چهارشنبه سوری

در شب چهارشنبه سوری اغلب خانواده‌‌ها ، غذاهای مخصوص متشکل از ماهی ، برنج و شیر می پزند و به تعبیر محلی " سوتی پلو " تدارک می بینند.

 

http://www.beytoote.com/images/stories/economic/en5632.jpg

و همچنین به حمام رفته و مشغول آبتنی می شوند، قبل از طلوع آفتاب از روی آب می پرند، شب زود نمی خوابند، تازه گذشتگان را به یاد می آورند و با دعاهای خود آنها را یاد می کنند. و عاشقیلار هم در محافل دوستانه با صدای دل نشین خود به نغمه سرایی می پردازند.
امید است که با حفظ و اجرای این آداب کهن و قابل احترام، نوروزی گرم و دل نشین در کنار اعضای خانواده داشته باشیم.

 

انتهای پیام/ج

اشتراک‌گذاری

  • نگاهی به آیین چهارشنبه‌ سوری در اردبیل

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
یک منهای شش