- کد خبر: 41424
- بازدید: 2,055
- 1402/02/05 - 20:36:48
زندگینامه شهید «حسن رجبزاده»
معلم شهید «حسن رجبزاده»از جمله شهدای ورزشکاری بود که ۹ اردیبهشت ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش در فاو به شهادت رسید.
به گزارش سبلان ما، معلم شهید «حسن رجبزاده» ۱۰ مرداد سال ۱۳۳۳ در شهرستان اردبیل به دنیا آمد و سرانجام ۹ اردیبهشت ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش در فاو به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای علی آباد شهرستان اردبیل به خاک سپرده شد.
وی از فوتبالیستهای معروف اردبیل بود و با توجه به مهارتی که در دروازهبانی داشت به «حسن گُلر» معروف شده بود.
شهید «حسن رجبزاده» تا پایان دوره کاردانی در رشته تربیت بدنی تحصیلات خود را ادامه داد و در مدارس اردبیل به عنوان معلم پرورشی و ورزش مشغول شد و در سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد.
گفتنی است برادر وی، شهید رحیم حسن زاده نیز ۲۵ اسفندماه سال ۱۳۶۳ در جزیره مجنون و در بحبوحه عملیات «بدر» به شهادت رسید و چندین سال مفقودالاثر بود.
وصیتنامه شهید حسن رجبزاده:
وصیت نامه خود را با درود و سلام به رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی و با سلام بر شهدای به خون خفته کربلای ایران شروع میکنم.
به طوری که می دانید تقریباً شش سال از جنگ تحمیلی عراق گذشته و چندی پیش امام عزیزمان فرمان تاریخی خود را اعلام کرد که «شرکت در جبههها از اهم واجبات است» و من نیز به نوبه خود با آگاهی به ندای حسین زمان لبیک گفته و عازم جبهه شدم تا شاید من نیز دین خود را به اسلام عزیز، ادا نمایم.
امیدواریم که خداوند ما را در این راه استوار و پایدار نماید. میدانم گناهان من بسیار می باشد ولی امیدوارم خداوند از گناهانم درگذرد.
امیدوارم که کسانی که در خود توان رزمی میبینند حتما به جبهه آمده تا فردا ناراحت نباشند و خود را سرزنش نکنند.
و سخنی چند برای پدرم که قبل از هر چیز مرا حلال کنی تا خداوند از من درگذرد. پدر گرامی اکنون این سعادت به من دست داده تا عازم جبهه بشوم، این را مدیون شما پدر با ایمان هستم که در تربیت من زحمت زیادی کشیدی تا راهم را خوب انتخاب نمایم.
و اما مادرم میدانم که چقدر در بزرگ کردنم زحمت کشیدی و با ایمانی کامل مرا عازم جبهه کردی امیدوارم مرا حلال و با صبر و استقامت خبر شهادت مرا تحمل کنید.
مادرم بعد از من زحمت 2 فرزندم نعمت و مصطفی به گردن مادرش و شما است. امیدواریم چنان تربیت کنید تا به راه عموهایش و من ادامه دهند تا روح من از شما و آنها شاد شود.
مادرم حالا که توفیق زیارت برادرم کریم را نداشتم امیدوارم بعد از آزاد شدن کریم حتما بر سر خاکم بیاورید تا بوی او را از زیر قبر حس کنم.
و اما همسرم در مدت ۶ سال زندگی خودم از شما بسیار راضی بوده و شما را بسیار اذیت کردهام امیدوارم که مرا حلال کنی و از بچه ها به خوبی مواظبت کن و در تربیت آنها کوشا باش و امیدوارم بعد از شهادت من غمی به خود راه نداده و همیشه در خط امام بوده و در مراسم مذهبی و نماز جمعه شرکت کرده و حتما بچه ها را همراه خود به نماز ببر .
و اما خواهرم شما نیز حجاب خود را حفظ کرده و همیشه از اسلام عزیز دفاع کنید. و برادرم تو نیز هر موقع توان رزمی داشتی حتما سنگر رحیم و کریم و بنده حقیر را خالی نگذار و به ندای رهبر لبیک گفته و عازم جبههها شو.
انتهای پیام/ج
دیدگاهها