سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

سه‌شنبه 28 مرداد 1404
  • کد خبر: 42296
  • بازدید: 1,395
  • 1402/04/16 - 05:14:09

غدیر، خطّ روشن رسالت نبوی

سخن از غدیر است، و از قدر دریایی که در غدیر، بر تمامی سرزمین های تفته و خسته، جاری شد و در دل کویر، گلبوته ها رویانید، و باور سرخ خاک را تا سبزنای افلاک، وسعت بخشید.

به گزارش سبلان ما، سخن از غدیر است، و از قدر دریایی که در غدیر، بر تمامی سرزمین های تفته و خسته، جاری شد و در دل کویر، گلبوته ها رویانید، و باور سرخ خاک را تا سبزنای افلاک، وسعت بخشید. در غدیر، خطّ روشن رسالت نبوی به طغرای ولایت علوی کمال یافت و اسلام، دین برگزیده خدا گردید: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا: امروز دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و رضا دادم که آئینتان، اسلام باشد.

جغرافیای غدیر

منطقه غدیرخم در مسیر سیلاب هایی واقع شده که پس از عبور از غدیر به «جُحْفه» می رسد و سپس تا دریای سُرخ ادامه پیدا می کند و آب سیل ها را به دریا می ریزد. چنین مسیرهایی را به زبان عربی «وادی» می گویند. وادی جُحْفِه مسیر سیلی است که به دریا می ریزد. در این مسیر آبگیری طبیعی به وجود آمده که پس از عبور سیل، آب های باقیمانده در آن جمع می شود. به چنین گودال ها و آبگیرهایی در عربی غدیر می گویند. در مناطق مختلف غدیرهای زیادی در مسیر سیل ها وجود دارد که با نام گذاری از یکدیگر شناخته می شوند. این غدیر هم برای شناخته شدن از غدیرهای دیگر، به نام «خم» نامگذاری شده است.

نام غدیر خم در طول چهارده قرن تغییر نیافته و در کتاب های جغرافیایی و تاریخی و لغتِ مربوط به قرون مختلف همین نام را برای این مکان معین می بینیم که موقعیت دقیق آن را تعیین کرده اند و فواصل آن را از چهار جهت مشخص کرده اند.

وضعیت کنونی غدیر

آثاری كه می تواند یادآور حادثه عظیم غدیرخم باشد و تاكنون باقی است، وادی و بركه ای است نزدیك شهر «رابغ» و نیز یك مسجد و یك برج شش ضلعی در داخل شهر.
از مكه تا غدیرخم صدو هشتاد و هفت كیلومتر است. در جاده قدیم مكه به مدینه، هفده كیلومتر بعد از دو راهی«جحفه» به مسجد غدیر می رسیم: مسجد غدیر اكنون در شهر رابغ قرار دارد. در خیابان اصلی، در انتهای شهر وقتی از سمت جنوب به شمال(از مكه به مدینه) می رویم، در سمت راست تقاطع یك خیابان فرعی، مسجدی است با بنایی حدود ششصدمتر كه با سیمان و بتون ساخته شده است، سقف آن كه چندان بلند نیست، حدود3/5 متر ارتفاع دارد و در وسط آن سقف بلندتری با حدود 4/5 متر ارتفاع قرار دارد كه مسجد را تأمین می كند . این مسجد از بناهای اول دوره سعودی است وتقریباًچهل سال از تاریخ بنای فعلی آن می گذرد و دارای یك گلدسته كوتاه است كه در گوشه جنوب غربی آن قرار دارد. دَرِ مسجد در غیر اوقات نماز بسته است و به نام خاصی نامیده نمی شود. اهالی محل نیز آن را به نام«غدیر» نمی شناسند.
ولی از قراین و شواهد و گفته آن كسانی كه سابقه سفر به این محل را دارند، پیداست كه نام آن «مسجد غدیر» است. اگر مسجد زایرانی داشته باشد و از خادم آن بخواهند، در را برایشان می گشاید. داخل مسجد به رنگ سفید است و نمایی ساده دارد، با محرابی بدون كاشی و تزئین؛ حتی آیه ای هم بر دیوار مسجد نگاشته نشده و هیچ علامتی كه حاكی از حدیث غدیر یا خطبه حضرت رسول (ص) باشد وجود ندارد.
در فاصله حدود ده متری این مسجد، برج سنگی شش ضلعی یی به ارتفاع تقریبی چهار متر، با مساحت تقریبی ده متر مربع قرار دارد كه دارای چند پنجره كوچك و روزنه های كوچكی است كه آن را به برج دیدبانی و نگهبانی شبیه می سازد. به گفته اهل اطلاع این برج در محل توقف پیامبراكرم(ص) هنگام معرفی حضرت علی(ع) به عنوان جانشین خود، ساخته شده است. سقف این برج فرو ریخته ولی دیوارهای سنگی آن سالم است و روی آن لایه ای از سیمان كشیده شده است. در اطراف برج چند میله گذاشته شده است كه با زنجیر به هم وصل شده است. دَرِ ورودی برج مسدود است، در كنار دَرِ برج تابلویی نصب شده است كه ظاهراًسابقه تاریخی برج بر روی آن نگاشته شده بود، ولی به مرور زمان از بین رفته و تابلو نیز زنگ زده است.
چندده متر پس از مسجد غدیر، انتهای شهر«رابغ» است. در ادامه خیابان اصلی شهر كه در قسمت جلوی مسجد غدیر و برج و در فاصله حدود دویست و پنجاه متری به وادی غدیر می رسد، رودخانه ای است كم عمق و عریض كه چند پل كم ارتفاع بر روی آن احداث شده است و عابرین از آن می گذرند. داخل این وادی، نخلستان و درختان كُنار و زمینهای زراعتی است كه اغلب آنها سبزی كاری شده است، این وادی از سمت شمال مسجد غدیر قرار دارد، و از سمت شرق به غرب امتداد می یابد و در نهایت به دریای سرخ می رسد و آب باران های موسمی را به دریا هدایت می كند.

خطبه غدیر

حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه،و در تنهایی وفرد بودن خود نزدیک است .در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است.علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است،و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد.همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود...

اقرار می کنم برای خداوند بر نفس خود بعنوان بندگی او، و شهادت می دهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا می نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آنرا دفع کند هر چند که حیله عظیمی بکار بندد و دوستی او خالص باشد. نیست خدایی جز او، زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی برمن نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده ام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است.

خداوند به من چنین وحی کرده است:«بسم الله الرحمن الرحیم، یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی علی یعنی فی الخلافة لعلی بن ابی طالب و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس»،«ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده درباره علی، یعنی خلافت علی بن ابی طالب و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند»...

حدیث غدیر و تواتر آن

یکی دیگر از ادله ای که شیعه ذکر کرده اند حدیث غدیر است.[خواجه نصیر] می گوید: «ولحدیث الغدیر المتواتر» حدیث غدیری که متواتر است. «متواتر» اصطلاحی است در علم حدیث، می گویند خبر واحد و خبر متواتر.مقصود از خبر واحد این نیست که ناقل آن یک نفر باشد بلکه یعنی خبری که نقل آن در حدی است که مفید یقین نیست خواه ناقل یک نفر باشد و خواه ده نفر باشند.مثلا شخصی نقل می کند که من فلان خبر را از رادیو شنیدم.شما گمان پیدا می کنید که این سخن راست باشد اما هنوز منتظرید که دیگران چه می گویند.از یک نفردیگر هم می شنوید، گمانتان قویتر می شود.بعد می بینید که افراد زیادی همین حرف را می زنند.نمی توانید احتمال بدهید که همه اینها خواسته اند دروغ بگویند.حتی باید[تعداد ناقلان]در حدی باشدکه تبانی بر دروغ هم در آن درست نباشد چون در یک حدی ممکن است افرادبشر تبانی کنند ولی اگر از آن حد بیشتر باشد تبانی امکان ندارد.تواتر یعنی[تعداد نقل خبر]فوق تبانی باشد.مثلا در همین مثالی که عرض کردم ممکن است ده نفر با همدیگر تبانی کنند که بگویند ما فلان خبر را از رادیو شنیدیم.تا دویست نفر ممکن است تبانی کنند ولی گاهی قضیه به حدی می رسد که اصلا نمی شود احتمال داد که تبانی باشد.مثلا شما می رویدبه جنوب تهران می بینید شخصی می گوید رادیو چنین چیزی گفته. بعد می روید شرق تهران می بینید افرادی آن خبر رانقل می کنند.بعد می روید غرب تهران، همین طور.نمی توانید احتمال بدهید که همه اینها با یکدیگر تبانی کرده اند.این را می گویند تواتر.شیعه مدعی است که نقل خبر غدیر در حدی است که ما احتمال تبانی هم در آن نمی توانیم بدهیم و بگوییم مثلا چهل نفر از صحابه پیغمبر تبانی کردند بر یک دروغ، خصوصا که بسیاری از ناقلان این خبر جزء دشمنان علی(ع)بوده یا از طرفداران ایشان شمرده نشده اند.اگر ناقلان فقط از تیپ سلمان و ابوذر و مقداد - یعنی همانها که دور علی می چرخیدند- بودند، می شد احتمال داد که اینها علاقه مفرطی به علی(ع)داشتند و با تبانی چنین حرفی زده اند، در حالی که این خبر راکسانی نقل کرده اند که علاقه ای به علی(ع)نشان نداده اند.امثال ملا علی قوشچی می گویند این خبر واحد است و به حد تواتر نرسیده است، ولی شیعیان می گویند خیر، خبر واحد نیست[و متواتر است]، این هم کتابها.

در حدیث غدیر، پیغمبر(ص)فرمود:«الست اولی بکم من انفسکم؟» قالوا بلی آیا من از خود شما برشما اولویت ندارم؟(1) گفتند: بلی.بعد فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه » .معلوم است که می خواهد همان اولویت خودش بر نفوس را برای علی(ع) تصویب کند.

اسناد حدیث غدیر

اسناد حدیث غدیر بر سایر احادیث نبوی برتری و امتیاز دارد. بیش از صد و ده تن از اصحاب پیغمبر و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و شصت تن از ثقات محدثین آن را روایت کرده اند (الغدیر، 1/14) . راویان مشهور غدیر از صحابه: امیرالمؤمنین علی، فاطمه زهرا، حسن بن علی، حسین بن علی، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس، عایشه و ام سلمه همسران پیغمبر، اسماء بنت عمیس همسر ابوبکر و سپس علی، ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف (عشرة مبشرة) ابوهریره، اسامة بن زید، ابی بن کعب، جابر بن عبدالله، ابوذر غفاری، سلمان فارسی، خالد بن الولید، عمار بن یاسر و عمر بن العاص... بودند. نام تمامی ایشان و نام تابعین و راویانی که حدیث غدیر را روایت کرده اند با ترجمه احوال و روایات ایشان در دو مجلد کتاب عبقات الانوار، تألیف محققانه میر حامد حسین لکنهویی نیشابوری در 1008 صفحه همراه با صد و پنجاه تن از محدثین و علمای مشهور که این حدیث را روایت کرده اند مسطور است. منهج اول و منهج دوم این اثر بی نظیر و مجلدات دوازده گانه منهج دوم که در شرح حدیث غدیر و یازده حدیث متواتر دیگر شیعه تألیف شده است اثر بی نظیری است که اهمیت حدیث غدیر را نشان می دهد (الذریعة الی تصانیف الشیعة، آقا بزرگ تهرانی، 15/214) ؛ 5) علاوه بر علمای شیعی که از عهد شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی گرفته تا زمان حاضر کتب بسیار در اثبات صحت و تواتر سند و وضوح دلالت آن بر ولایت و خلافت علی تألیف کرده اند بسیاری از علمای اهل سنت نیز کتب و رسالات ویژه ای به مسأله ولایت و حدیث غدیر اختصاص داده اند که امینی در الغدیر از بیست و شش تن ایشان نام برده است.

حدیث غدیر از نظر سند متواتر است و به بیش از سیصد طریق از صد و شصت صحابه پیامبر و هشتاد و شش نفر از تابعین روایت شده است.

متن کامل حدیث غدیر به همراه خطبه­ی پیامبر اعظم(صلّی­الله علیه و آله) در غدیر خم به سند صحیح و معتبر در کتاب­های شیعه آمده است و بخش­هایی از آن به نقل از اسامةبن زیاد در منابع اهل سنت وجود دارد.

برخی از معتبرترین و قدیمی­ترین کتاب­های اهل سنت که حدیث غدیر را نقل کرده­اند عبارت است از:

1. صحیح مسلم 261 ﻫ . ق، 2. صحیح­اِبن حبّان 354 ﻫ . ق، 3. سنن بزاز 292 ﻫ . ق، معروف به مسند البزّاز، 4. سنن ترمزی 295 ﻫ . ق، 5 . سنن ابن ماجه­ی قزوینی 273 ﻫ . ق، 6 . المستدرک علی الصحیحین: حاکم نیشابوری 405 ﻫ . ق، 7. مسند الصّحابه: رویانی 397 ﻫ . ق، 8 . انساب الاشراف: بلاذری 279 ﻫ . ق، 9. الکنی والاسمء: محمدبن احمدبن حماد دولابی 320 ﻫ . ق، 10. مسند احمدبن حنبل 241 ﻫ . ق، 11. فضائل الصحابة: احمدبن حنبل 241 ﻫ . ق، 12. خصائص امیرالمؤمنین: نسایی 303 ﻫ . ق، 13. مشکل الآثار: ابوجعفر احمد طحاوی 321 ﻫ . ق، 14. المعجم الکبیر: ابوالقاسم طبرانی 360 ﻫ . ق، 15. امالی محاملی 330 ﻫ . ق، 16. المصنّف: عبدالرزاق صنعانی 211 ﻫ . ق، 17. التاریخ الکبیر: بخاری 256 ﻫ . ق، 18. ریاض النفوس: عبدالله­بن محمد مالکی مغربی 449 ﻫ . ق، 19. صحیح ابن خزیمة 311 ﻫ . ق، 20. الموفقیات: زبیربن بکار 256 ﻫ . ق، 21. کتاب الکنی: بخاری 256 ﻫ . ق، 22. موضح أوهام الجمع والتفریق: خطیب بغدادی 463 ﻫ . ق، 23. الذریة الطاهره: ابوبشر دولابی 310 ﻫ . ق، 24. تلخیص المتشابه فی الرسم: خطیب بغدادی 463 ﻫ . ق، 25. تفسیر طبری 310 ﻫ . ق جامع البیان فی تفسیر القرآن، 26. الکامل فی الرجال: ابن عدی جرجانی 364 ﻫ . ق، 27. الفتوح: اِبن اعثم کوفی 314 ﻫ . ق، 28. مناقب الائمة: باقلانی 403 ﻫ . ق، 29. الغریبین: هروی 224 ﻫ . ق، 30. عقد الفرید: ابن عبد ربّه اندلسی 328 ﻫ . ق، 31. الجرح والتعدیل: ابن ادریس رازی 327 ﻫ . ق، ابن ابی حاتم، 32. الامامة والسیاسة: ابن قتیبه­ی دینوری 276 ﻫ . ق، 33. المعارف: ابن قتیبه­ی دینوری، 34. ثمار القلوب: ثعالبی 429 ﻫ . ق، 35. شرف النبی(صلی­الله علیه و آله): خرگوشی 406 ﻫ . ق، 36. الاستیعاب: ابن عبدالبرّ 463 ﻫ . ق، 37. اخبار اصبهان: ابونعیم اصفهانی 430 ﻫ . ق، 38. تاریخ بغداد خطیب بغدادی 463 ﻫ . ق، 39. شواهد التنزیل: حافظ حسکانی بعد 407 ﻫ . ق، 40. تفسیر ثعلبی 427 ﻫ . ق، 41. المصنف: ابن ابی شیبه 335 ﻫ . ق، 42. اسباب النزول: واحدی نیشابوری 468 ﻫ . ق، 43. امالی احمدبن حسین زیدی 411 ﻫ . ق، 44. کتاب الشفء: قاضی عیاض 554 ﻫ . ق، 45. التمهید قاضی ابوبکر باقلانی 403 ﻫ . ق، 46. مناقب ابن مردویة 352 ﻫ . ق، 47. حیلة الاولیء: ابونعیم اصفهانی 430 ﻫ . ق، 48. مناقب امیرالمؤمنین: ابن مغازلی 483 ﻫ . ق، 49. مصابیح السّنّة: بغوی 516 ﻫ . ق، 50 . تاریخ دمشق: ابن عساکر 577 ﻫ . ق، 51 . صفة الصفوه: سبط اِبن جوزی 597 ﻫ . ق، 52 . الامالی: ابن الشجری 499 ﻫ . ق، 53 . المعجم الصغیر: ابوالقاسم طبرانی 360 ﻫ . ق، 54 . المسند عبدبن حمید 249 ﻫ . ق، 55 . جمهرةاللغة: ابن درید عضدی بصری 321 ﻫ . ق، 56 . مسند ابویعلی الموصلی، 57 . مسند ابن راهویه مروزی 327 ﻫ . ق، 58 . مسند ابن ابی عاصم 287 ﻫ . ق معروف به کتاب السّنة، 59 . مسند الکبیر: ابوالعباس شیبانی نسوی 303 ﻫ . ق، 60 . تذکره الخواص: سبط ابن جوزی 597 ﻫ . ق، 61 . جامع الاصول: ابن اثیر جزری 606 ﻫ . ق، 62 . تفسیر فخر رازی 606 ﻫ . ق، 63 . کفایة الطالب: گنجی شافعی 658 ﻫ . ق، 64 . الریاض النضره: محب الدین طبری 694 ﻫ . ق، 65 . فرائد السّمطین: حموینی 722 ﻫ . ق، 66 . مسند الفردوس: ابن شیرویه دیلمی 509 ﻫ . ق، 67 . فضائل الصحابة: سمعانی 562 ﻫ . ق، 68 . الرّد علی الحرقوصیّه: ابن جریر طبری 310 ﻫ . ق، 69 . الاعتصام: ابومحمد شاطبی 590 ﻫ . ق، 70. الشذرات الذهبیة: ابن طولون 270 ﻫ . ق، 71. النقض علی العثمانیة: جاحظ 255 ﻫ . ق، 72. طرق حدیث الغدیر: عبیدالله انباری واسطی 356 ﻫ . ق، 73. سمط النجوم العوالی: عصامی 3 ﻫ . ق.

برخی از معتبرترین و قدیمی­ترین کتاب­های شیعه که حدیث غدیر را نقل کرده­اند:

1. الکافی: محمدبن یعقوب کلینی 328 ﻫ . ق ، 2. قرب الإسناد: ابوالعباس حمیری 310 ﻫ . ق، 3. تفسیر عیاشی 320 ﻫ . ق، 4. تفسیر علی­بن ابراهیم قمی 307 ﻫ . ق ، 5 . مروج الذهب: مسعودی 346 ﻫ . ق ، 6 . صحیفة الرضا(علیه السلام): امام علی­بن موسی، 203 ﻫ . ق ، 7. تحف العقول: ابن شعبه حرانی، 335 ﻫ . ق ، 8 . عیون اخبارالرضا(علیه السلام): شیخ صدوق. 381 ﻫ . ق ، 9. الخصال: شیخ صدوق، 10.معانی الاخبار: شیخ صدوق، 11. أمالی: شیخ صدوق، 12. الشافی فی الامامة: سیّد مرتضی 436 ﻫ . ق، 13. رجال کشّی قبل 350 ﻫ . ق، 14. عیون المعجزات: حسین­بن عبدالوهاب بعد 448 ﻫ . ق، 15. أمالی: طوسی 460 ﻫ . ق، 16. أمالی: شیخ مفید 413 ﻫ . ق، 17. الاختصاص: شیخ مفید 18. الارشاد: شیخ مفید، 19. دلائل الامامة: ابوجعفر طبری، 20. الاحتجاج: طبرسی 522 ﻫ . ق ، 21. مناقب ابن شهرآشوب 588 ﻫ . ق، 22. کشف الغمة: محقق اربلی 694 ﻫ . ق، 23. تفسیر مجمع البیان: ابوعلی طبرسی، 24. اعلام الوری: ابوعلی طبرسی 520 ﻫ . ق، 25. تقریب المعارف: ابوالصّلاح حلبی بعد از 374 ﻫ . ق، 26. کتاب الغیبة: اِبن ابی زینب نعمانی 342 ﻫ . ق.

"نامه­ی جامعه" از کتاب الاحتجاج: ابن منصور احمدبن علی­بن ابی طالب الطبرسی استفاده کرده است.

مفاد حدیث غدیر

با آنکه خطبه غدیر بعنوان یک منشور دائمی اسلام تلقی می شود و دارای محتوایی فراگیر نسبت به همه جوانب اسلام بصورت کلی است، ولی بحثهای علمی در متن حدیث غدیر عموما در کلمه «مولی» و معانی عرفی و لغوی آن مرتکز است.

این بدان جهت است که قطب اصلی حدیث جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» است، و هر گاه بصورت اختصار به حدیث غدیر اشاره شود همین جمله مد نظر قرار می گیرد، و راویان و محدثین نیز در هنگام اختصار به همین جمله اکتفا نموده اند و قرائن همراه آنرا حذف کرده اند.

نکته قابل توجه در این مقطع آن است که با توجه به متن خطبه مفصل و دقت در سایر مطالبی که پیامبر(ص) در خطبه خود فرموده اند، معنای «مولی» و مراد از «ولایت» هم برای مخاطبین در غدیر بسیار واضح و روشن بوده، و هم برای هر منصفی که متن را مطالعه کند و شرایط خطبه را بطور کامل در نظر بگیرد واضح تر از آن خواهد بود که جای بحث و احتجاج باشد.

پیام غدیر

یک بُعد قضیه و حدیث غدیر، مسئله ولایت است؛ یعنی تعبیر از حکومت به ولایت؛ «من کنت مولاه، فهذا علی مولاه» آن وقتی که پیامبر صلی الله علیه وآله در مقام تعیین حق حاکمیت برای یک شخص است، تعبیر مولا را برای او به کار می برد و ولایت او را به ولایت خود مقترن می کند. خود این مفهومی که در ولایت هست، بسیار حائز اهمیت است؛ یعنی اسلام، منهای همین مفهوم ولایت - که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسان هاست - هیچ حاکمیتی را بر مردم نمی پذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت، قائل نیست.

آن کسی که ولی و حاکم مردم است، سلطان نیست؛ یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف، ملاحظه نمی شود؛ از بعد این که او، هر کاری که می خواهد، می تواند بکند، مورد توجه و رعایت نیست؛ بلکه از باب ولایت و سرپرستی او و این که ولی مؤمنین یا ولی امور مسلمین است، این حق یا شغل یا سمت، مورد توجه قرار می گیرد. قضیه حکومت در اسلام، از این جهت مورد توجه است.

غدیر در قرآن

آیه ای که پیش از اعلام رسمی ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل شد، از یک سو، بیان گر اهمیت فوق العاده غدیر و از سوی دیگر، نشان دهنده نگرانی های رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره است: «يٰا أَيُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمٰا بَلَّغْتَ رِسٰالَتَهُ وَ اَللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ اَلنّٰاسِ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يَهْدِي اَلْقَوْمَ اَلْكٰافِرِينَ»

«ای پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را] نکنی، رسالت او را انجام نداده ای. خداوند تو را از [خطرهای احتمالی] مردم نگه می دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت علی علیه السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهی برابر می داند و در مقابل نگرانی هایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده می شود.

آیه ای که پس از اعلام ولایت امام علی علیه السلام در غدیر نازل شد، موجی از شادی را در دل های مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «اَلْيَوْمَ يَئِسَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلاٰ تَخْشَوْهُمْ وَ اِخْشَوْنِ اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ اَلْإِسْلاٰمَ دِيناً» «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت ها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم».

آداب و اعمال عید غدیر

یکی دیگر از جلوه های ویژه روز عید غدیر، احسان و نیکی به دیگران، از جمله به خانواده و برادران دینی است. در این خصوص، امیر بیان حضرت علی علیه السلام چنین سفارش کرده است:

«معاش خانواده تان را توسعه دهید! به برادرانتان نیکی کنید! شکر گزار نعمتهای الهی باشید! با خوشحالی و چهره شاداب همدیگر را ملاقات کنید! انفاق یک درهم در این روز، مساوی است با دویست هزار درهم. هر که در این روز مؤمنی را افطاری دهد، مانند کسی است که ده «فئام» را افطار داده باشد.

شخصی از امیرالمؤمنین پرسید «فئام» چیست؟ حضرت فرمود:

هر فئام عبارت است از دویست هزار نبی، صدیق و شهید. پس اگر فردی چند نفر از اهل ایمان را افطار دهد، چه پاداشی خواهد داشت! برای چنین فردی من از جانب خدا ضامن می شوم که دُچار فقر و کفر نشود.»

غدیر در کلام بزرگان

مساله غدیر، مساله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مساله ای پیش بیاورد، حضرت امیر مساله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد، آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد، مامور می کند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد، مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود و اینکه روایات ما و از آن زمان تا حالا این غدیر را آن قدر از آن تجلیل کرده اند، نه از باب اینکه حکومت یک مساله ای است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که «به قدر این کفش بی قیمت هم پیش من نیست »، آنکه هست اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر، سلام الله علیه، و اولاد او می توانستند در صورتی که فرصت به آنها بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند لکن فرصت نیافتند. (امام خمینی(ره))

کتابشناسی غدیر

از اوایل قرن دوم هجری که تدوین معارف دینی رسما آزاد شد، تبلیغ غدیر نیز شکلی تازه به خود گرفت و کم کم از شکل روایت سینه به سینه به صورت تألیف در آمد. در اواسط قرن دوم اولین تألیف مستقل درباره غدیر نوشته، و در ادامه کتاب های مختلفی به صورت مستقل یا ضمنی در موضوع غدیر تدوین شد.

از قرن چهارم تحقیق و بحث در متن و سند حدیث غدیر آغاز شد و پیام بنیادین خطبه غدیر که جمله «مَن کُنتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌ مَوْلاهُ» است در مناظرات مطرح شد، و اسناد و راویان حدیث غدیر نیز به دقت مورد بررسی قرار گرفتند. کتب شیخ صدوق و سید مرتضی و شیخ مفید بهترین شاهد بر این مدعا هستند. این تحقیقات در قرن های چهارم و پنجم و ششم هجری اوج داشته و تا سال هزار هجری همچنان پیش رفته، و تألیفات برجسته ای در باب این موضوعات در دست است.

 

انتهای پیام/ج

اشتراک‌گذاری

  • غدیر، خطّ روشن رسالت نبوی

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
شانزده منهای شش