- کد خبر: 44273
- بازدید: 568
- 1402/10/05 - 04:11:23
یادداشت؛
نقش راهبردی منطق در اشتراک منافع ملی
این روزها برخیها در رسانهها و فضای مجازی روسستیزی را مطرح کردهاند ولی نکته مهم اینجا است که نباید اجازه دهیم که سناریوسازیهای طیفها و جریانهای سیاسی در ذهن ما اصول علمی و منطقی را از بین ببرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سبلان ما» ، پویا حاجیوند دبیر هسته بینالملل بسیج دانشجویی استان اردبیل در یادداشتی به بیانیه اخیر شورای همکاری کشورهای عربی و روسیه در مورد جزایر سه گانه ایران اشاره کرد و نوشت: براساس اصول روابط بینالملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بیانیه اخیر شورای همکاری کشورهای عربی و روسیه در مورد جزایر سهگانه ایران بههیچعنوان قابل قبول نیست و تمامیت ارضی کشور خط قرمز ایران است.
در بحث روسیه و بیانیه اخیر درباره جزایر سهگانه ایران باید توجه داشته باشیم که روسیه با امارات دارای منافع مشترک است بنابراین امضای این بیانیه توسط روسیه و همکاری با امارات در این پروژه، امری طبیعی است اما از طرف دیگر چون با ایران هم دارای منافع مشترک است، سعی در ملایم بودن بیانیه دارد و در بیانیه اخیر هم بر نشست مشترک طرفین، توافق طرفین، حضور طرفین در دادگاه بین المللی تاکید کرده است. اینکه انتظار داشته باشیم روسیه منافع و مواضع خود را با ایران در هر موضوع و پروژهای تطبیق کامل دهد واقعی و درست نیست و همچنین برعکس ایران هم براساس منافع ملی خود نمیتواند تمام مواضع و منافع خود را با روسیه تطبیق دهد و حتی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرده که الحاق مناطق شرقی اوکراین به روسیه را به رسمیت نمیشناسد و حتی ایران کریمه را هم تاکنون به رسمیت نشناخته است و روسیه هم در مقابل این مواضع ایران دست به اقدامات اعتراضی میزند.
سوال مهم اینجاست که آیا این اقدامات که ناشی از تعارض یا اختلاف منافع دو کشور در یک پروژه خاص است باید منجر به عدم همکاری و روابط بین کشورها شود؟!
مفهوم متحد استراتژیک و راهبردی به اشتراک منافع ملی دو واحد سیاسی تاکید دارد به گونهای که پیروزی و شکست یک کشور عین پیروزی و شکست کشور متحد اش باشد برای مثال میتوان به اتحاد ایران و حزبالله لبنان اشاره کرد چون قدرت ایران به معنای قدرت حزبالله است و دستاوردهای حزبالله هم برای ایران مهم است.
در نظام بینالملل اکثر کشورها باهم اتحاد استراژیک ندارند و تنها برخی کشورها یک یا دو متحد استراتژیک دارند اما کشورها روابط بینالمللی دارند که برخیها باهم در حوزههای مختلف مثل سیاسی و اقتصادی روابط تنگاتنگی برقرار میکنند که این به معنای متحد استراتژیک بودن نیست و تنها حاصل پیگیری منافع ملی است یعنی در نظام بینالملل کشورهای مختلف بهصورت مثبت و منفی باهم روابط دارند که این منافع ملی هم در مقطعی میتواند باهم هم پوشالی داشته باشد و در مقطعی دیگر میتواند متضاد هم باشد که حتی گاهی به تنش هم میانجامد.
همچنین بهطورکلی در چارچوب روابط بینالملل میتوانیم سه فرایند مهم ازجمله تعامل و همکاری، تنش و منازعه، رقابت برای ارتباط کشورها متصور شویم که همواره کشورها به واحدهای سیاسی در نظام بینالملل به دنبال تامین منافع ملی خود هستند و کشورها هم پروندههای مشترک دارند که باهم همکاری میکنند و هم پروندههای متضاد دارند که باهم مقابله میکنند اما اشترک منافع و اختلاف منافع در یک پروژه خاص نباید سبب تاثیر منفی به سایر حوزههای تعاملی و ارتباطی شود.
واقعیت نظام بینالملل این است که در برخی پروژهها کشورها باهم همکاری دارند و در برخی مسائل تضاد منافع دارند و در این خصوص مثالهای مختلفی زدم اما در نهایت باید توجه داشته باشیم که در روابط بینالملل حاصل جمع بازیها (مثبت یا صفر) بسیار مهم است و باید منافع ملی کشورها تامین شود.
برای نمونه، ایالات متحده آمریکا و فرانسه باهم روابط بسیار خوبی در عرصههای گوناگون دارند اما این به معنی اتحاد راهبردی بین این کشور نیست و نمیتوان گفت که متحد استراتژیک همدیگر هستند مثلا در جریان جنگ دوم خلیج فارس و حمله آمریکا در دوران دولت جرج بوش به عراق، دولت فرانسه مخالفت کرد و زمانی که فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل متحد با حمله نظامی آمریکا مخالفت کرده است با خشم سیاستمداران آمریکایی روبهرو شد که همان تضاد منافع ملی است.در مثالی دیگر میتوانیم به ماجرای پیمان آکوس (قرارداد تولید زیردریایی) فرانسه با استرالیا اشاره کنیم که آمریکا و انگلیس در این پیمان مداخله کردند و در نهایت فرانسه را دور زدند که منجر به فسخ قرارداد میان فرانسه و استرالیا شد و پیمان آکوس برای تولید زیردریایی را ایالات متحده و بریتانیا با استرالیا بستند که به دنبال این جریان روابط فرانسه با این کشورها در برههای از زمان رو به تنش رفت.
نمونه دیگر روابط سیاسی ایران و قطر است به طوری که جریان جنگ سوریه نقطه افتراق و تضاد روابط بینالمللی ایران با قطر شد و در بحران جنگ داخلی سوریه قطر حامی تروریسم و گروهکهای تکفیری بود و ایران در مقابل مبارزه با گروهکهای تروریستی-تکفیری را در پیش گرفت و نهایتا جنگ بین حامیان تروریسم و ایران را شاهد بودیم که منجر به تنش و تبادل آتش در سوریه و نهایتا شهادت مدافعان حرم هم شد که با حمایتها و پشتیبانیهای مالی و لجستیکی همین حامیان تروریسم یه شهادت نائل شدند که نشان میدهد ایران و قطر در روابط بینالملل و سیاست خارجی در پروژه بحران تروریسم و جنگ داخلی سوریه، تضاد منافع داشتهاند.اما در حال حاضر روند روابط ایران با قطر در مسیر بسیار خوبی قرار دارد و تعاملات گسترده و خوبی در حوزههای سیاسی و اقتصادی با قطر در حال رقم خوردن است.
نمونه دیگر روابط دیپلماتیک ایران و ترکیه است به گونهای که اگر تحولات منطقه را مرور کنیم میبینیم که قبل از انتخابات ۲۰۲۳ ترکیه، اردوغان اقدامات و موضعگیریهای بسیار تندی علیه ایران داشته است و حتی در برههای شاهد تنش سیاسی میان روابط دو کشور بودیم اما ایران در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ترکیه از اردوغان حمایت کرد و بازهم بلافاصه چند هفته بعد از انتخابات ترکیه اروغان علیه ایران مواضع تندی گرفت اما حمایت از اردوغان در انتخابات ۲۰۲۳ ریاست جمهوری ترکیه به معنای اشتباه ایران نیست بلکه باید توجه داشته باشیم که در چه حوزهای قرار گرفتهایم.
نمونه دیگر در کریدور زنگزور ایران و روسیه منافع مشترکی دارند و در مخالفت با تشکیل آن هم نظر هستند و چین که روابط خوبی با ایران و روسیه دارد موافق تشکیل آن است که بازهم با اشترک منافع و اختلاف منافع در یک پروژه خاص مواجه میشویم و در حوزههای دیگر هم ایران و هم روسیه با چین به تداوم و تقویت روابط تاکید دارند.
نمونه دیگر، مذاکرات ایران با آمریکا در دوران حمله ایالات متحده به عراق با موضوع تغییر نظام سیاسی عراق است به طوری که به دلیل استقرار حکومت صدام حسین در عراق در این پروژه با آمریکا منافع مشترکی پیدا کرده بودند و آن هم تغییر نظام سیاسی عراق و رفتن حکومت صدام حسین بود اما توجه داشته باشیم که این به معنی روابط استراتژیک و دوستی راهبردی ایران با آمریکا نیست بلکه در یک پروژه خاص اشترک منافع داشتهاند اما بازهم در سایر حوزهها و پروژهها تضاد منافع داشته است و اکنون روابط ایران و عراق بسیار مستحکم و مقاوم در عرصههای مختلف بینالمللی است و همچنین در جاهایی که منافع مشترک داشته باشیم با آمریکا هم وارد بازی میشویم.
سوال مهم اینجاست که آیا تضاد منافع ایران با روسیه در بحث جزایر سه گانه باید منجر به عدم همکاری ایران با روسیه در پروژه کریدور زنگزور شود؟!
این مثالها به وضوح نشان میدهند که کشورها در نظام بینالملل در حوزههای مختلف از سیاست تا اقتصاد روابط دارند که ممکن است این روابط بینالمللی در یک پروژه یا موضوع خاص با همپوشالی منافع یا تضاد منافع مواجه شود اما نکته مهم اینجا است که نباید تضاد منافع در پروژه یا مسئله خاصی سبب خدشهدار شدن روابط میان کشورها در سایر حوزهها و عرصههای بینالمللی شود.
این روزها برخیها در رسانهها و فضای مجازی روسستیزی را مطرح کردهاند ولی نکته مهم اینجا است که نباید اجازه دهیم که سناریوسازیهای طیفها و جریانهای سیاسی در ذهن ما اصول علمی و منطقی را از بین برده و روس ستیزی، آمریکاستیزی یا هر ستیز دیگری را ایجاد کند.
به طور کلی اینکه امروز شاهد روسستیزی برخیها در فضای مجازی هستیم ناشی از یک دنبالهروی از سناریوی روسستیزی یک طیف خاص و هیجانزدگی و نگاه هیجانی است که این میتواند منافع ملی را قربانی کند اما در حالی که واقعیت نظام بینالملل ایجاب میکند که در عین همکاریها در جاهایی تضاد منافع به وجود میآید یا در عین تضاد منافع همکاریهایی شکل بگیرد.
انتهای خبر/ ج
دیدگاهها