سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

دوشنبه 27 مرداد 1404
  • کد خبر: 44939
  • بازدید: 835
  • 1402/12/06 - 01:24:50

ویژه‌نامه نیمه شعبان؛

چشم‌ به‌راه

موضوع انتظار موعود و مبحث نجات شناختی در سایر ادیان به خصوص ادیان توحیدی مطرح شده، و آن‌ها هم بشارت می‌دهند که مصلح بزرگ جهانی در آخر زمان و به هنگام فراگیر شدن ظلم و بی عدالتی، ظهور می‌کند تا عدالت جهانی را گسترانده و ریشه ظلم را بخشکاند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سبلان ما»، انتظار فرج یعنی چشم به راه بودن، همراه با امید و بسترسازی برای پیروزی نهایی حق بر باطل، گسترش جهانی صلح، عدالت و ایمان اسلامی و استقرار دولت حق در سراسر گیتی به دست حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) است.

خاستگاه بحث انتظار در اسلام به زمان رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برمی گردد؛ از آن حضرت ده‌ها روایت درباره نشانه های ظهور، ویژگی های موعود و کارهای بزرگی که پس از ظهور انجام می‌دهد، رسیده است. 

 

 موضوع انتظار

 

موضوع انتظار موعود و مبحث نجات شناختی در سایر ادیان به خصوص ادیان توحیدی مطرح شده، و آن‌ها هم بشارت می‌دهند که مصلح بزرگ جهانی در آخر زمان و به هنگام فراگیر شدن ظلم و بی عدالتی، ظهور می‌کند تا عدالت جهانی را گسترانده و ریشه ظلم را بخشکاند.

 

  انتظار در ادیان

 

زرتشتیان

 

به باور زرتشتیان اهورا مزدا (روح خیر) همواره با اهریمن (روح بزرگ شر) در ستیز است، تا زمانی که در آخر زمان «سوشیانس» ظهور می‌کند، و خوبی بر شر و پلیدی فایق می‌آید و هنگامه صلح و پاکی و اعتلای «اهورامزدا» فرا می‌رسد. 

 

 یهودیان

 

در متون مقدس یهود همواره به موعود بشارت داده شده. آنها معتقدند که با آمدن موعود همه موجودات از وجود او بهره مند می‌شوند و منتظران موعود وارث زمین خواهند شد، چون قدرت شریر شکسته خواهد شد و صالحان، مورد تأیید خداوند قرار خواهند گرفت. 

مسیحیان

 

در آیین مسیحیت بر آموزه انتظار و ظهور منجی تأکید بسیاری شده و بشارت های روشنی درباره موعود آخر زمان در اناجیل (متی، لوقا، مرقس، برنابا) یافت می‌شود، همچون: «در خانه های خود را بسته و چراغ‌ها را افروخته دارید، بمانند کسانی که انتظار آقای خود را می‌کشند.

 

انتظار در ادیان غیر توحیدی

 

آموزه انتظار باوری فراگیر بوده و ادیان غیر توحیدی نیز به آن معتقد بوده‌اند برای نمونه، در کتاب‌های قدیم چینیان، در عقاید هندیان، و در بین اهالی اسکاندیناوی و حتی در میان مصریان قدیم، بومیان آمریکایی، اهالی مکزیک چنین باوری به چشم می‌خورد.

بدین سان امید به آینده روشن و اعتقاد به رستگاری و نجات نهایی، نقطه مشترک همه ادیان و آیین های الهی و غیر الهی است و همین عطش و سوز فطری و فراگیر بشر بهترین گواه بر درستی عقیده به انتظار است.

 

  انتظار از دیدگاه اهل سنت

 

در دنیای اسلام نیز همه مذاهب و نحله‌ها اصل این مسئله را پذیرفته و به منظور تبیین و دفاع از این باور کتاب‌های بسیاری نوشته اند. 

از دیدگاه اهل سنت این باور که شخصی از تبار قریش و از سلاله نبی گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ظهور خواهد کرد و حضرت مسیح پشت سر او نماز خواهد خواند و خلافت و حکومت را به دست خواهد گرفت، حقیقتی انکار ناپذیر است. با این حال، بیشتر آنان بر این عقیده‌اند که مهدی موعود هنوز متولد نشده است؛ چنان که او را از نسل امام حسن مجتبی (علیه‌السلام می‌دانند.  

 

اوصاف مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه)

 

از مجموع روایاتی که در منابع معتبر شیعه وجود دارد به دست می‌آید که مهدی موعود (عج) دارای مشخصات زیر است:

از خاندان پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و فرزندان او است؛ از فرزندان امام حسین (علیه‌السلام) است؛ دوازدهمین امام معصوم و حجت و خلیفه خدا پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است؛ فرزند حسن بن علی العسکری (علیه‌السلام) است که در پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ق متولد شده و هم اکنون زنده است و بر اساس مصلحتی که خداوند متعال می‌داند در حال غیبت به سر می‌برد و روزی خواهد رسید که حضرتش ظهور کرده و پس از آن‌که بیدادگری زمین را فرا گرفته، عدالت جهانی را برقرار خواهد ساخت و بر مؤمنان است که همواره با آمادگی در انتظار چنین روزی است.

 

انتظار از نگاه روایات

 

پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در حدیثی که فریقین آن را نقل کرده اند، در این باره می‌فرماید: «اگر از دنیا جز یک روز نماند، خداوند آن روز را آن قدر طولانی می‌کند که تا فرزندم مهدی که اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است ظهور کند و عدالت را بگستراند، بعد از آن‌که زمین را ظلم و جور فرا گیرد». 

 

انتظار از نگاه قرآن

 

قرآن که مهم ‌ترین منبع اسلامی است، بی آن‌که به جزئیات بپردازد، در آیاتی چند به مسئله انتظار پرداخته است، برای نمونه می‌فرماید: «انتظار بکشید من نیز با شما از منتظرانم»  «در انتظار باشید من هم در انتظارم» و نیز می‌فرماید: «منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم» این آیات در بعضی از روایات به مسئله انتظار تفسیر و تأویل شده است.

 

ضرورت انتظار

 

در روایات زیادی بر ضرورت و لزوم انتظار تأکید شده است؛ از جمله: امام جواد (علیه‌السلام) می‌فرماید: «بر هر مسلمان واجب است در غیبت حضرت انتظار بکشد. در اهمیت انتظار همین بس که در روایات، یکی از ارکان دین شمرده شده است و یا در ردیف ایمان به خدا و رسولش قرار گرفته است. 

 

   فضیلت انتظار

 

 شخصی از امام صادق (علیه‌السلام درباره کسی که انتظار ظهور حکومت حق را می‌کشد و در این حال از دنیا می‌رود سؤال کرد، حضرت فرمود: «او همانند کسی است که با رهبر این انقلاب  و در خیمه او بوده باشد، و پس از لحظه ای سکوت، فرمود: مانند کسی است که با پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) همراه باشد. تعابیر دیگری درباره چنین کسی وارد شده؛ از جمله این که: چنین شخصی به مجاهدی که در راه خدا شمشیر می‌زند؛ یا کسی که در خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد؛ یا کسی که زیر پرچم قائم باشد؛ یا کسی که پیش روی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم جهاد کند و یا کسی که با پیامبر شهید شود، مانند شده است..  

و در برخی روایات ثواب انتظار با ثواب روزه دار شب زنده دار برابر دانسته شده است. 

 

 آثار انتظار

 

انتظار سبب تسکین دردها و آسان شدن مصیبت‌ها می‌شود، چون منتظر امید به آینده ای روشن دارد.

و نیز گفته شده برای این‌که انسان بتواند لیاقت مصاحبت با حضرت مهدی (عج) و جهاد در رکاب او را داشته باشد باید برای اصلاح نفس و تهذیب اخلاقی بکوشد و مقدمات و وسایل لازم برای غلبه حضرت بر دشمنانش را که از جمله آن تحصیل علوم و معارف است مهیا سازد. افزون بر آن چه گفته شد، نیروهای نهفته و سرمایه‌ها در پرتو دوران سخت انتظار به جریان می‌افتد و در پرتو پویایی معارف، زندگی معنای جدیدی پیدا می‌کند و به لحاظ قداست و عظمت هدف، تحمل در مقابل ناملایمات بیش‌تر می‌شود و انسان از مرز انسان متعادل فراتر رفته و به مرحله متعالی می‌رسد و از مرحله رنج های حقیر مادی رها شده و به وادی رنج های عظیم معنوی و دغدغه های بزرگ انسان گام نهاده و چشم به دروازه های روشن ظهور می‌اندازد.

 

 اوصاف منتظر واقعی

 

کسانی که ادعای انتظار دارند باید دارای شرایط و ویژگی‌هایی باشند تا منتظر واقعی به شمار آیند. امام صادق (علیه‌السلام) می فرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم به شمار آید باید چشم به راه او باشد و به پارسایی و نیکویی رفتار نماید؛ چنین کسی منتظر حقیقی است، پس بکوشید و انتظار بکشید، گوارا باد شما را ای گروه بخشودگان»..  از دیگر ویژگی های منتظر واقعی حفظ دین و پرهیزگاری است.

انتظار آن قدر سخت است که در روایات به دست کشیدن بر خارها تشبیه شده است  تردید نداشتن و انکار نکردن وعجله نکردن در تحقق مسئله ظهور از دیگر شاخصه های منتظران واقعی به شمار می‌آید.

امام حسین (علیه‌السلام) در روایتی درباره ویژگی های منتظران واقعی می‌فرماید: «در مسئله غیبت، عده ای به تردید می‌افتند وعده‌ای دیگر ثابت قدم می‌مانند، اما کسانی که در مقابل آزارها و تکذیب‌ها صبر پیشه کنند به منزله جهادکنندگان در محضر رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌باشند».

امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) نیز از جمله ویژگی های منتظران واقعی را ثابت قدم بودن در پذیرش ولایت اهل بیت (علیهم‌السلام) و برائت جستن از دشمنان آن‌ها می‌داند.

 

 آسیب شناسی انتظار

 

درباره آسیب شناسی انتظار باید گفت انتظار دوگونه است: انتظار سازنده، تحرک بخش و تعهد آور؛ این نوع انتظار همان گونه که گذشت با فضیلت ‌ترین عبادت شمرده شده است. در مقابل انتظار ویرانگر، بازدارنده و فلج کننده است؛ این دو نوع انتظار معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم تاریخی مهدی موعود (عج) است.

در انتظار ویرانگر برداشت این است که ظهور و قیام حضرت قائم (عج) صرفاً ماهیت انفجاری دارد، و از اشاعه ظلم‌ها، تبعیض‌ها، اختناق‌ها و حق کشی‌ها ناشی می‌شود، و این انفجار وقتی رخ می‌دهد که اصلاح به نقطه صفر برسد و حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد. بنابراین هر اصلاحی در این جریان محکوم است، چون هر اصلاحی یک نقطه روشن است و تا نقطه روشن باشد دست غیب ظاهر نمی‌شود، پس بهترین کمک به تسریع در امر ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. مفهوم این نوع انتظار دست روی دست گذاشتن است و جنبه تحذیری دارد، بالاتر این‌که برخی بر این باورند که باید در اشاعه ظلم و فحشا نیز کوشش کرد.

 

 انتظار سازنده

 

اما در انتظار سازنده، نوع برداشت از انتظار این است که ظهور مهدی (عج) از حلقه های مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق می‌انجامد. سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف بر این است که آن فرد عملاً اهل حق باشد، بنابراین باید اهل حقی باشد، نه این‌که ظهور وقتی محقق می‌شود که همه اهل باطل باشند.

از این رو، در روایت آمده است که این امر محقق نمی‌شود، مگر این‌که هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند. 

 

سازنده‌ترین شکل انتظار

 

شیعیان در دوره غیبت کبرا چه راهی را باید برگزینند؟ سرنوشت جوامع شیعی چگونه و به دست چه کسی تعیین می‌گردد؟ آیا در این دوره گوشه‌گیری، انزوا و کنار ایستادن و عنان امور را رها نمودن و به دست اغیار سپردن تنها راه پیش روی شیعیان است؟ بی‌شک غیبت حضرت حجت (سلام‌الله‌علیه) حکمت و فلسفه خاص خود را دارد و یک مقصود الهی را دنبال می‌کند، و روشن است که خداوند متعال، امت آن ولی غائب را مامور به مسیری برخلاف فلسفه و هدف غیبت نفرموده است. 

پس راه همان است که قبل از غیبت بود. به بیان دیگر غیبت حضرت امام زمان ارواحنا فداه به معنای تعطیلی دین و دیانت و برداشته شدن تکلیف از دوش انسان و رهایی امت از قید بندگی و طاعت پروردگار متعال نیست. هر آنچه که دین متوجه انسان می‌داند در زمان غیبت هم وجود دارد. این مجموعه وظایف، زمانی دست‌یافتنی است که شیعیان از تمرکز در رفتار فردی خارج و به امور اجتماعی نیز اهمیت داده و به لوازم حیات اجتماعی پایبند گردند.

نظرات امام خمینی در خصوص ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت و تولی امور توسط ولایت فقیه ایده‌ای مترقی و هم‌سو با فلسفه غیبت و سازنده‌ترین شکل انتظار است.

 

ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت

 

امام خمینی درباره تکلیف مسلمانان در عصر غیبت و چگونگی اداره امور مسلمین در این دوره، در کتاب ولایت فقیه می‌نویسد: اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک‌وتعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی‌خواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این‌که اسلام تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟

 

 معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود؛ و ما با بی‌حالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری می‌خواهند بکنند. و ما اگر کارهای آن‌ها را امضا نکنیم، رد نمی‌کنیم. آیا باید این‌طور باشد؟ یا این‌که حکومت لازم است؛ و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (علیه‌السّلام) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است. این خاصیت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد، در عده بی‌شماری از فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، می‌توانند حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند.

 

ضرورت و بداهت ولایت فقیه

 

«ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می‌شود، و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد، و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت. این‌که امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمی‌شود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموماً، و حوزه‌های علمیه خصوصاً، می‌باشد.»

 

 ولایت فقیه در زمان غیبت

 

فقیه جامع‌الشرایط در عصر غیبت حضرت ولی‌الله الاعظم (ارواحنافداه)، نه تنها بر ایتام و سفها و مجانین فاقد ولی قهری و وصی بلکه در جمیع صور بر جامعه اسلامی ولایت دارد، همان‌گونه که حضرت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) ولایت داشتند.

 

امام خمینی برای جلوگیری از هرگونه غلو و افراط‌گرایی و برداشت‌ها و خیالات ناروا، در کتاب ولایت فقیه می‌نویسند: «وقتی می‌گوییم ولایتی را که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه (علیه‌السّلام) داشتند، بعد از غیبت فقیه عادل دارد، برای هیچ‌کس این توهّم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه (علیه‌السّلام) و رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است. 

«ولایت» یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است؛ نه این‌که برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد. به‌عبارت‌ دیگر، «ولایت» مورد بحث، یعنی حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه وظیفه‌ای خطیر است. 

«ولایت فقیه» از امور اعتباری عقلایی است و واقعیتی جز جعل ندارد، مانند جعل (قرار دادن و تعیین) قیّم برای صغار. قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد. مثل این است که امام (علیه‌السّلام) کسی را برای حضانت، حکومت، یا منصبی از مناصب، تعیین کند. در این موارد معقول نیست که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امام با فقیه فرق داشته باشد.»

 

تولی امور مسلمین توسط فقیه

 

گرچه فقیه همان‌گونه که سخن رفت در جمیع صور بر جامعه اسلامی ولایت دارد لیکن تولی امور و تشکیل حکومت امری است که به آرای اکثریت مسلمین بستگی دارد که در صدر اسلام از آن به بیعت با ولی مسلمین تعبیر می‌شده است. 

 

امام خمینی (قدس‌سره) در این خصوص ‌که «در چه صورت فقیه جامع‌الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد.» در ۲۹ دی ۱۳۶۶ مطابق با ۲۸ جمادی‌ الاول ۱۴۰۸ و به دنبال استفتاء نمایندگان خویش در دبیرخانه ائمه جمعه سراسر کشور، می‌فرماید: «بسمه‌ تعالی‌ ولایت‌ در جمیع‌ صور دارد. لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین، که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است، و در صدر اسلام تعبیر می‌شده به بیعت با ولیّ مسلمین. روح اللَّه الموسوی الخمینی‌.»

 

بنابراین ولایت فقیه جامع شرایط فی‌نفسه منوط به آرای اکثریت نیست و بدون آرای اکثریت آنان، بلکه حتی با رأی آنان به عدم (رای منفی اکثریت)، شرعا ولایت برای او ثابت است لیکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی به آرای اکثریت مسلمین دارد، حتی نسبت به بعضی مراتب مانند ولایت بر ایتام و مجانین و اوقاف بدون متولی و وصایایی که وصی ندارد، مشروط به اعلم بودن فقیه نیست.

در امر تقلید، در صورت امکان باید از اعلم پیروی کرد بنا بر احوط و همچنین در قاضی اعلمیت شرط است علی الاحوط نسبت به کسانی که در آن شهر یا شهرهای نزدیک آن، که بردن دعاوی به آن‌ها موجب حرج نیست.

 

 

منبع: دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیه‌السلام، برگرفته از مقاله «انتظار»

اشتراک‌گذاری

  • چشم‌ به‌راه

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
بیست‌وهشت منهای دو