- کد خبر: 45068
- بازدید: 962
- 1402/12/14 - 20:35:57
همراه با کلام الهی؛
سوره بقره صفحه 11
جریانِ قتل و فرمانِ ذبح گاو، در آیات قبل بهطورمفصّل بیان شده است؛ ولی این آیه خلاصۀ ماجرا را ذکر میکند تا هشداری مجدّد باشد که آنچه را شما پنهان میداشتید، خداوند با فرمانِ ذبح و زدنِ قسمتی از گاو به بدن مقتول و زنده شدن مقتول و معرّفی نمودن قاتل خویش،
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سبلان ما» ، در سوره بقره به داستانها و روایات تاریخی متعددی از جمله داستان آفرینشِ آدم، داستانهایی از قوم بنیاسرائیل، زنده شدن پرندگان به اشاره حضرت ابراهیم(ع) و داستان طالوت و جالوت اشاره شده است.
«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ» (بار دیگر به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن کند چگونه گاوی باشد؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه شده و اگر خداوند بخواهد (با توضیحات تو) حتماً هدایت خواهیم شد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۰:
اعتدال در هر کاری یک ارزش است. گاهی افراد با دیدن نشانهای بسیار ساده، یقین پیدا میکنند؛ ولی برخی با وجود بیان صریح «أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» وسوسه میکنند. نباید در بیانهای روشن و صریح، دچار وسوسه شد.
در حدیث آمده است که پیامبر علیهالسّلام فرمود: بنیاسرائیل مأمور ذبح یک گاو ساده و معمولی بودند، لکن چون سخت گرفتند و بهانه آوردند، خداوند نیز بر آنان سخت گرفت. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۹»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۰:
۱. توجّه به مسائل فرعی، انسان را از تمرکز نسبتبه مسائل اساسی، باز میدارد. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»
۲. روحیّۀ لجاجت باعث میشود حق بر انسان مشتبه شود. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»
۳. گاهی سؤال برای تحقیق و علم و آگاهی نیست؛ بلکه نشانۀ روح لجاجت و طفرهرفتن است. «یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»
۴. رهبران الهی، سعۀصدر دارند و جسارت را بهرویخود نمی آورند. (کلمۀ «رَبَّکَ» بهجای «ربّنا» یکنوع جسارت بود که بارها تکرار شد، ولی حضرت موسی بهرویخود نیاورد.)
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۱ - تفسیر نور:
«قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِیَةَ فِیها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ» (موسی) گفت: خداوند میفرماید: همانا آن گاوی است که نهچنان رام باشد که زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند.
از هر عیبی برکنار است و هیچ لکّهای در (رنگ) آن نیست. گفتند: الآن حق (مطلب) را آوردی! پس (چنان گاوی را پیدا کرده و) آن را سر بریدند، ولی نزدیک بود انجام ندهند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۱:
«ذَلُولٌ» بهمعنای حیوان رام شده،
«تُثِیرُ» از «أَثارَةٍ» بهمعنای شخم زدن،
«مُسَلَّمَةٌ» بهمعنای سالم از هر عیب و نقص عضوی
و «شِیَةَ» از «وشی» بهمعنای خال، و «لا شِیَةَ» یعنی خال یا رگۀ رنگ دیگری نداشته باشد.
یهود نسبت به پیامبر خود بیادب بودند، با آنکه خود بهدنبال بهانه و راه فرار بودند، وقتی مجبور به انجام فرمان شدند،
به موسی گفتند: «الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ» حالا حق گفتی.
گویا قبل از این باطل میگفته است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۱:
۱. در اجرای طرحها، عناصر و منابع فعّال و تولیدی و اقتصادی را منهدم نکنید. «لا ذَلُولٌ» «وَ لا تَسْقِی»
۲. آنچه در راه فرمان خدا مصرف میشود، باید سالم باشد. «مُسَلَّمَةٌ» در سفر حج نیز زائر خانه خدا باید روز عید قربان، حیوان سالم ذبح کند.
۳. غرور و هوس، کار را به جایی میرساند که انسان هر چه را طبق میل خودش باشد، حق میداند. «جِئْتَ بِالْحَقِّ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۲ - تفسیر نور:
«وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» و (به یاد آورید) هنگامیکه فردی را به قتل رساندید و سپس دربارۀ (قاتل) او، به نزاع پرداختید، ولی خداوند آنچه را شما پنهان میداشتید، آشکار میسازد.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۲:
جریانِ قتل و فرمانِ ذبح گاو، در آیات قبل بهطورمفصّل بیان شده است؛ ولی این آیه خلاصۀ ماجرا را ذکر میکند تا هشداری مجدّد باشد که آنچه را شما پنهان میداشتید، خداوند با فرمانِ ذبح و زدنِ قسمتی از گاو به بدن مقتول و زنده شدن مقتول و معرّفی نمودن قاتل خویش، افشا ساخت و از خلافکاریهای شما پرده برداشت.
حدیثی در درّ المنثور نقل شده که اگر انسان در لابهلای سنگهای محکم که هیچ روزنهای در آن نباشد، عملی را انجام دهد، خداوند آن را برای مردم ظاهر میکند. «تفسیر درّالمنثور، ج ۱، ص ۷۸»
در روایات میخوانیم: گاوِ میانسالِ زرد رنگ با آن خصوصیّات، تنها در اختیار جوانی بود که معاملۀ پرسودی برایش پیش آمده بود، امّا چون کلید انبار زیر سر پدرش بود و او برای اینکه پدر را بیدار نکند، از سود گذشت.
خداوند برای جبران این خدمتِ فرزند به پدر، پاسخ بهانههای بنیاسرائیل را چنان قرار داد که گاوِ آن جوان، متعیّن شود تا آن را با قیمتِ گران بفروشد.
حضرت موسی فرمود: «انظروا الی البر ما یبلغ باهله» بنگرید بهنیکی، که چه به اهلش میرساند. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۸۸»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۲:
۱. هر کس به گناه دیگران راضی باشد، در گناه آنان شریک است.
خداوند به یهودیان زمان پیامبر نسبتِ قتل داده است؛ گویا آنان به قتل زمان موسی راضی بودند. «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ»
۲. گاهی انسان با نسبتدادن جرم به دیگران، میخواهد با حیله آن را از خود دفع کند.
غافل از آنکه اگر خداوند بخواهد، با زدن مردهای بر مردۀ دیگر، مسائل را روشن و مجرم را افشا میکند. «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۳ - تفسیر نور:
«فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی وَ یُرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» پس گفتیم: قسمتی از گاو ذبحشده را به مقتول بزنید (تا زنده شود و قاتل را معرّفی کند) خداوند اینگونه مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما نشان میدهد؛ شاید تعقّل کنید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۳:
۱. اطمینان و اعتماد مردم را جلب کنید. حضرت موسی، شخصاً به زدن قسمتی از بدنِ گاو به مقتول اقدام نکرد؛ بلکه به مردم فرمود: خودتان این کار را بکنید. «اضْرِبُوهُ»
۲. این آیه، نمونهای از قدرت خداوند بر زندهکردنِ مردگان در دنیا بهعنوان رجعت و در قیامت برای پاداش است. «کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی»
۳. دیدن نشانههای قدرت الهی، برای تعقّل دائمی انسانهاست، نه تعجّب لحظهای. «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»
۴. اگر روح و فکر انسان آلوده باشد، دیدن آیات الهی نیز تعقّل را در او برنمیانگیزد. (تعقّل با واژۀ «لعل» بهکار رفته است.) «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۴ - تفسیر نور:
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» سپس دلهای شما بعد از این جریان سخت شد، همچون سنگ یا سختتر!
چراکه از پارهای سنگها، نهرها شکافته (و جاری) میشود و پارهای از آنها، شکاف برمیدارد و آب از آن تراوش میکند، و بعضی از سنگها از خوف خدا (از فراز کوه) بهزیر میافتد. (امّا دلهای شما هیچ متأثّر نمیشود) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۴:
آیاتِ قبل، بسیاری از الطاف الهی دربارۀ بنیاسرائیل، از قبیلِ رهایی از شرّ فرعون، شکافتهشدن دریا، قبول توبۀ آنان از گوسالهپرستی، نزول بهترین غذاها، سایهبان قراردادنِ ابرها و رهبریِ معصوم را یادآور شد و در نهایت، ماجرای قتل نفس و چگونگی کشف قاتل با یکروش اعجازآمیز را بازگو کرد.
خداوند در این آیه میفرماید: بهجهت بیتوجّهی شما به اینهمه نشانه و آیه که از روی لجاجت و کینه بود، دلهای شما را قساوت فراگرفت و سنگدل شُدید و ایبسا که دلهایتان از سنگ نیز سختتر شد.
سنگها، مراحل مختلفی دارند:
الف: خُرد میشوند، از آنها نهرها جاری شده و انسانها را سیراب میکنند. «یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»
ب: انفجار ندارند، ولی حدّاقل خود و اطراف خود را تَر میکنند. «فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ»
ج: از خشیّت الهی، سقوط و سجود دارند. «یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۴:
۱. قساوت و سنگدلی، بدترین نوع مرض روحی است که بهجهت لجاجتهای پیدرپی، برای انسان پیدا میشود. «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
۲. مشاهدۀ آیات و الطاف الهی، در افراد لجوج بهجای تقویت ایمان، موجب قساوت قلب میگردد. «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
همچنانکه قرآن، برای مؤمنان مایۀ شفا و رحمت و برای ظالمان، موجب زیان و خسارت است. «اسراء، ۸۲»
باران که در لطافت طبعش، خلاف نیست ------- در باغ، لاله روید و در شورهزار، خَس
۳. کاری نکنیم که نسل ما، شرمندۀ رفتار ما شود؛ نیاکان سنگدل شدند، ولی خداوند به نسل آنان میگوید: «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ»
۴. علم، بهتنهایی نورانیّت نمیآورد. بعد از دیدن آن همه معجزه، باز سنگدل شدند. «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»
۵. قساوت، مراحلی دارد. «کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً»
۶. با سادهترین تشبیه، عمیقترین معارف را میتوان بیان کرد. «کَالْحِجارَةِ»
۷. انتقادات باید مستند باشد. قرآن که میفرماید: دلهای بعضی از سنگ سفتتر است، دلیل آن را که جاریشدنِ آب از کنار سنگ است، بیان میدارد. «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ»
۸. جمادات، مرحلهای از شعور را دارا هستند؛ زیرا خوف و خشیّت دارند. «وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ»
با توجّه به اینکه خشیّت، تنها برخاسته از علم است، نه چیز دیگر: «إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»«فاطر، ۲۸»
و مولوی نیز میگوید:
جملۀ ذرّات پیدا و نهان -------- با تو میگویند، روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم -------- با شما نامحرمان، ما خامُشیم
نطق آب و نطق خاک و نطق گل ---------- هست محسوس حواس اهل دل
۹. داروی قساوت، توجّه به علم خداوند است. «کَالْحِجارَةِ» «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ»
۱۰. سنگدلی، در رفتار ما مؤثّر است. «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ» «عَمَّا تَعْمَلُونَ»
۱۱. خداوند به همۀ کارهای ما آگاه است. «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۵ - تفسیر نور:
«أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (پس ای مؤمنان!) آیا انتظار دارید (که یهودیان سرسخت،) به (دین) شما ایمان بیاورند؟ درحالیکه عدهای از آنان، سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهمیدنش، آن را تحریف میکردند با آنکه (حق را) میدانستند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۵:
۱. انتظارِ ایمان آوردن مردم نیز نیکوست، ولی همه این توفیق را ندارند، شما هم انتظار آن را نداشته باشید. «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا»
۲. با وجود دانشمندان لجوج و خطرناک، امیدی به اصلاح جامعه نیست. «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ»
۳. در انتقاد، انصاف را مراعات کنیم. همۀ یهودیان اهل تحریف نبودند. «فَرِیقٌ مِنْهُمْ»«یُحَرِّفُونَهُ»
۴. به اصلاح عوام فاسد، امیدی هست؛ ولی به اصلاح دانشمند منحرف لجوج، امیدی نیست. «بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
۵. شناخت حق، غیر از قبول حق است. افرادی حق را میشناسند، ولی حاضر نیستند به آن اقرار کنند. «یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
۶. تحریفاتی خطرناکتر است که کارشناسانه و آگاهانه باشد. «یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
۷. جاهلِ مقصّر، مورد تهدید است نه جاهل بیخبر. «مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»
۸. تحریف، گناه علما و دانشمندان است. «یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۱ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷۶ - تفسیر نور:
«وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ قالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلاتَعْقِلُونَ» و (همین یهودیان) هنگامیکه مؤمنان را ملاقات میکنند، میگویند: ایمان آوردیم، ولی هنگامیکه بعضی از آنها با بعضی دیگر خلوت میکنند، میگویند: چرا آنچه را که خداوند (دربارۀ صفاتِ پیامبر اسلام) برای شما (در تورات) گشوده (و بیان کرده، به مسلمانان) بازگو میکنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه پروردگارتان بر ضدّ شما به آن استدلال کنند؟ پس آیا تعقّل نمیکنید؟
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷۶:
برخی از یهود وقتی مسلمانان را میدیدند، به آنها میگفتند: چون اوصاف و نشانههای محمد صلّی اللَّه علیه و آله در تورات ما هست، ما نیز ایمان آوردهایم.
ولی بعضی افراد وقتی به آنان میرسیدند، آنان را مورد سرزنش و مؤاخذه قرار میدادند که چرا اوصاف و نشانههای محمد صلّی اللَّه علیه و آله را برای مسلمانان بازگو میکنید؟ اگر آنچه در تورات است به آنها خبر دهید، روز قیامت علیه شما به کار میگیرند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷۶:
۱. انسان وقتی حقیقت را فهمید، باید از آن پیروی کند و نباید با ارعاب و تهدید دیگران و نفوذ مقام این و آن، حقیقت را نادیده بگیرد. «قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما») ای بسا اگر در آن روز دانشمندان کتمان حق نمیکردند، این همه یهودی و مسیحی وجود نداشت.
۲.در نظر منحرفان، نفاق و کتمان حقیقت برای حفظ موقعیّت و تعصّب نابهجا، نشانۀ عقل و عاقلانه عمل کردن است. «أَ تُحَدِّثُونَهُمْ» «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۳۶-۱۴۳.
انتهای خبر/ ج
دیدگاهها