- گروه: فرهنگی
- کد خبر: 69386
- بازدید: 345
- 1403/10/24 - 10:47:56
یادداشت روز؛
تأملی بر فاجعه آتشسوزی آمریکا
فعال عرصه مجازی نوشت: جدای از مباحث الهیاتی، این حادثه بار دیگر اهمیت معنویت و اخلاق انسانی در مواجهه با بحرانهای جهانی را برجسته کرده است.
رویکردهای دینی: عذاب الهی یا آزمون انسانی؟
برخی از شخصیتها و تحلیلگران مذهبی، این فاجعه را بهعنوان نشانهای از خشم الهی یاعذاب خداوند قلمداد کردهاند آنان معتقدند که چنین بلایایی در پاسخ به رفتارهای نادرست انسانی رخ میدهند؛ از جمله بیعدالتیهای سیاسی یا بیتوجهی به اصول اخلاقی در جوامع مدرن. بهعنوانمثال، برخی از این مفسران این آتشسوزی را انتقام الهی از دولت آمریکا به دلیل حمایت از خشونتهای جهانی و سیاستهای تهاجمی قلمداد کردهاند.
در مقابل، گروهی دیگر از اندیشمندان مذهبی و اجتماعی، چنین تفسیرهایی را سادهانگارانه و غیرمستند میدانند آنان تأکید دارند که پدیدههای طبیعی مانند آتشسوزیهای گسترده، در چارچوب قوانین طبیعت رخ میدهند و نباید آنها را به معنای مستقیم خشم یا غضب الهی تلقی کرد این گروه بر این باورند که چنین حوادثی بیش از آنکه نشاندهنده عذاب باشند، آزمونی برای بشر در مدیریت بحرانها و نشاندادن همبستگی و مسئولیتپذیری است.
جدای از مباحث الهیاتی، این حادثه بار دیگر اهمیت معنویت و اخلاق انسانی در مواجهه با بحرانهای جهانی را برجسته کرده است در شرایطی که جوامع بشری با چالشهایی چون تغییرات اقلیمی و بحرانهای زیستمحیطی مواجهاند، نقش انسان در پیشگیری از این حوادث و آمادگی برای مدیریت آنها بیشازپیش مورد تأکید قرار گرفته است برخی از رهبران مذهبی و اجتماعی نیز از این فرصت استفاده کردهاند تا پیامهای معنوی درباره همبستگی، کمک به همنوع و احترام به طبیعت را منتقل کنند.
آتشسوزیهای طبیعی در طول تاریخ همیشه موضوعی برای تفسیرهای دینی و فلسفی بودهاند آیا این وقایع یادآوری از سوی خداوند برای بازگشت به ارزشهای انسانی و الهی است؟ یا اینکه تنها بخشی از چرخه طبیعی زمین بوده که نیازمند مدیریت عقلانی و دوراندیشی بشر است؟
یاد دارم در دوران کودکی داستانی تأملبرانگیز از پدربزرگم شنیدم که شاید خیلیها این داستان را شنیده باشند که قدیمالایام زمانی که مسافرتها با دواب اتفاق میافتاده روزی روحانی پیری سوار بر اسب برای تشییعجنازه به روستای هم جوار که چند فرسخی باید راه میپیموده که به مقصد برسد به جوانی برخورد میکند جوان میپرسد ای شیخ خدا چقدر صبر دارد شیخ پاسخ میدهد که خدا خیلی صبر دارد ناگهان جوان با ضربتی شیخ را از اسب انداخته و سوار اسب شده و متواری میشود پای اسب به سنگی خورده و تعادل اسب به هم میخورد و جوان از اسب میافتد و پایش میشکند شیخ به جوان میرسد جوان باز میپرسد ای شیخ خدا چقدر صبر دارد باز شیخ میفرماید که صبر خدا زیاد است ولی ببین چه خطاهایی مرتکب شدهای که صبر خدا را لبریز کردهای.
خداوند در سوره مبارکه قلم به ماجرای باغی میپردازد که بهخاطر بخل صاحبانش در آتش سوخت و این عاقبت کسانی است که مانع خیر هستند.
شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۲۹ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود. آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم «إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ وَ لا یسْتَثْنُونَ فَطافَ علیها طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ نائِمُونَ فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ فَتَنادَوْا مُصْبِحِینَ * أَنِ اغْدُوا عَلی حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صارِمِینَ» همانا، ما مردم (مکّه را) آزمودیم، همانگونه که صاحبان آن باغ (در یمن) آزمودیم، آنگاه که سوگند یاد کردند صبحگاهان میوههای باغ را بچینند و چیزی را (برای فقرا) باقی نگذارند. پس هنگامی که در خواب بودند، از طرف پروردگارت آفتی بر گرد باغ چرخید (و باغ را سوزاند). پس صبح شد درحالیکه (اصل باغ بهکلی) برچیده شده بود. (آنان بیخبر از ماجرا) بامدادان یکدیگر را ندا دادند که اگر قصد چیدن میوه دارید بهسوی باغ حرکت کنید. شرح آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم توسط حجتالاسلام قرائتی درختانی که با قهر الهی قطع شدند مراد از «طائِفٌ»، آفت و بلایی است که بر گرد باغ چرخید و آن را سوزاند و خاکستر کرد. «صرم» به معنای قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیدهشدن و قطع تمام درختان با قهر الهی است. «فَتَنادَوْا» به معنای ندای افراد برای اجتماع در یک محل و مشورت و هم فکری است. قهر الهی، گاهی به افراد میرسد.
همان که فرعون و لشکرش غرق شدند، «اغرقناه و جنوده» [۱]، گاهی به مال میرسد مثل این آیات که باغش سوخت؛ ولی خودشان سالم بودند و گاهی به افراد و مال، هر دو میرسد، نظیر قارون که خودش و خانهاش و سرمایهاش به خاک فرورفت «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ» [۲] بخل مانع خیر به انسان در این سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. یکبار در آیه «مَنَّاعٍ لِلْخَیرِ» و یکبار داستان این آیات. سنّتهای خوب نیاکان را باید ادامه داد؛ اما در این داستان وارثان تصمیم گرفتند راه پدر را کنار و فقرا را محروم کنند. گناه، سبب محرومیت است. امام باقر علیهالسلام فرمود: «ان الرجل لیذنب الذنب فیدرء عنه الرزق» [۳] مردی که گناه میکند، به همان میزان از رزق الهی محروم میشود. چنانچه در روایت آمده است: گاهی انسان بهخاطر گناه از نماز شب محروم میگردد.[۴] ارزش مال تا جایی است که فکر را منحرف نکند وگرنه بهحکم خداوند مسجد ضرار خراب میشود و گوساله طلایی سامری را میسوزاند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیمِّ نَسْفاً» [۵] داستان باغ سوخته مرد باغداری که هر سال از میوههای باغش به فقرا انفاق میکرد از دنیا رفت. وارثان تصمیم گرفتند فقرا را محروم نمایند، تنها یکی از وارثان مخالف بود؛ ولی اکثر آنان بخل ورزیدند و برای محرومکردن فقرا تصمیم گرفتند که سحرگاهان به باغ روند و میوهها را بچینند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را یکتخته خاکستر دیدند. گفتند: ما راه را گم کردهایم، این باغ ما نیست.
امّا دیگری گفت: ما از راه درست پدر منحرف شدیم و تصمیم گرفتیم فقرا را محروم کنیم، لذا خودمان محروم شدیم آن فرزندی که از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: آیا به شما نگفتم این فکر غلط است؟ بههرحال آنان قهر الهی را دیدند و متنبّه شدند و یکدیگر را ملامت کردند. پیامهایی از آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم ۱- آزمایشیکی از سنّتهای الهی است. «إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا» ۲- قرآن، نمونههای مختلف اتحاد الهی را بیان میدارد تا ما با شیوه آزمون الهی آشنا شویم. «کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ» ۳- طرحهایی که به محرومکردن فقرا بینجامد ناکام است. «أَقْسَمُوا... وَ لا یسْتَثْنُونَ... فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» ۴- هر سوگندی ارزش ندارد. «أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ» ۵- قهر الهی مخصوص آخرت نیست؛ بلکه گاهی در دنیا و بسیار سریع واقع میشود. «فَطافَ علیها طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ... فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» ۶- تنبیه و کیفر از شئون ربوبیت است و جنبه تربیتی دارد. «طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ» ۷- هیچکس نمیتواند بر خدا پیشی بگیرد. (اینها صبح زود برای چیدن میوهها برخاستند؛ ولی خداوند سحر باغ را سوزاند.) «وَ هُمْ نائِمُونَ» ۸- کیفر و جرم باید متناسب باشد. چون فقرا را محروم کردند پس محروم شدند. «لا یسْتَثْنُونَ... فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» ۹- فکر و تدبیر انسان در برابر تدبیر خدا بیرنگ است. (در اینجا وارثان تصمیمی گرفتند و خداوند اراده دیگری فرمود.) «أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ... فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» ۱۰- خداوند حامی فقراست.
با اینکه فقرا از تصمیم وارثان خبر نداشتند؛ ولی خداوند به حمایت از فقرا و برای تنبیه وارثان بخیل، باغ را سوزاند «لا یسْتَثْنُونَ... فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» ۱۱- کامیابیهای انسان در انحصار محاسبات او نیست. در این داستان محاسبات بهگونهای بود، امّا نتیجهچیز دیگری شد. «لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ... فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» ۱۲- نیت بد، اگر همراه با برنامهریزی و انجام اقدامات مقدماتی باشد، کیفر دارد. «وَ لا یسْتَثْنُونَ... فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» ۱۳- ثروتی که محرومان از آن بهرهمند نشوند، نبودنش بهتر است. «فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» ۱۴- حرص و بخل، سبب زیادت سرمایه و کامیابی نمیشود. «لا یسْتَثْنُونَ... فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ» آیات ۲۳ تا ۳۳ سوره مبارکه قلمفَانْطَلَقُوا وَ هُمْ یتَخافَتُونَ «۲۳» أَنْ لا یدْخُلَنَّهَا الْیوْمَ عَلَیکُمْ مِسْکِینٌ «۲۴» وَ غَدَوْا عَلی حَرْدٍ قادِرِینَ «۲۵» فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ «۲۶» بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ «۲۷» قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ «۲۸» قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ «۲۹» فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ یتَلاوَمُونَ «۳۰» قالُوا یا وَیلَنا إِنَّا کُنَّا طاغِینَ «۳۱» عَسی رَبُّنا أَنْ یبْدِلَنا خَیراً مِنْها إِنَّا إِلی رَبِّنا راغِبُونَ «۳۲» کَذلِکَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ «۳۳» پس به راه افتادند، درحالیکه آهسته با یکدیگر میگفتند که مبادا امروز مسکینی بر شما وارد شود. در آن صبحگاهان قصد باغ کردند درحالیکه خود را قادر (بر جمع محصول) میپنداشتند. پس چون آن را (سوخته) دیدند، گفتند: ما راه را گم کردهایم، (این باغ ما نیست).
عاقلترین آنها گفت: آیا به شما نگفتم چرا خدا را منزّه نمیدانید (و با تصمیم بر بخل خیال کردید خدا عاجز و شما همهکارهاید) گفتند: پروردگار ما منزّه است، قطعاً ما ستمکاریم. پس به یکدیگر روی آورده درحالیکه به ملامت هم میپرداختند. گفتند وای بر ما که سرکش بودیم. امید است پروردگار ما بهتر از آن را برای ما جایگزین کند، همانا ما به پروردگارمان رغبت و امید داریم. اینگونه است عذاب و اگر بدانند عذاب آخرت بزرگتر است. شرح آیات ۲۳ تا ۳۳ سوره مبارکه قلم توسط حجتالاسلام قرائتی حرص و بخل «حَرْدٍ» به معنای بخل و منع دیگران است. «غَدَوْا عَلی حَرْدٍ» یعنی صاحبان باغ بهقصد محرومکردن فقرا حرکت کردند. حرص و بخل، انسان را سنگدل میکند، تا آن جا که به مسکین و فقیر رحم نمیکند. «لا یدْخُلَنَّهَا الْیوْمَ عَلَیکُمْ مِسْکِینٌ» «أَوْسَطِ» به کسی گویند که معتدل و بهدوراز افراطوتفریط باشد.[۶] بیتوجهی به محرومان که سبب سوختن باغ شد رسیدگی به مساکین مستحب نیست، بلکه واجب است، زیرا خداوند بهخاطر ترک مستحب کسی را کیفر نمیدهد. در این آیه محرومکردن مسکین سبب سوختن باغ در دنیا شد و در آخرت نیز، دوزخیان، دلیل دوزخی شدن خود را بیاعتنایی به محرومان میدانند. «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ... لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ» [۷] رسیدگی به فقرا مؤمن و کافر ندارد رسیدگی به فقرا، مخصوص فقرای مؤمن نیست. در این ماجرا سخنی از ایمان و کفر فقیران نیست؛ بلکه سخن از بخل و حرص بعضی و گرسنگی و فقر دیگران است.
گاهی برای تغییر فکر و فرهنگ، باید فرد یا گروهی خطاکار در جامعه رسوا شوند تا موجب عبرت دیگران گردند خداوندی که «اظهر الجمیل و ستر القبیح» است پردهبرداری میکند و ماجرای باغی که سوخت تابلوی تاریخ میشود. در دعا و گفتگو با خداوند کلمه «رَبِّنا» را زیاد بکار ببریم. در این آیات چند بار این کلمه تکرار شده است. «رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ... عَسی رَبُّنا أَنْ یبْدِلَنا... إِنَّا إِلی رَبِّنا راغِبُونَ» قهر خدا که آمد همه را میسوزاند. با اینکهیکی از وارثان مخالف محرومکردن فقرا بود سهم او نیز سوخت. نمونههای عذاب دنیوی الف) سلب نعمت. ب) سلطه اشرار. ج) سلب توفیق. د) سلب امنیت و آرامش ولی عذاب آخرت شدید، الیم، عظیم و کبیر است. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ» پیامهایی از آیات ۲۳ تا ۳۳ سوره مبارکه قلم ۱- هرچه قصد سوء بیشتر باشد، خطر بیشتر است. «لا یدْخُلَنَّهَا» (گفتند: احدی از فقرا وارد باغ نشود، خداوند هم تمام باغ را سوزاند.) ۲- حرص و بخل گاهی بهقدری شدید میشود که فرد حاضر نیست حتّی یک فقیر را بهرهمند سازد. «مِسْکِینٌ» در قالب مفرد آمده است. ۳- روحیه حریصانه «لا یسْتَثْنُونَ»، تصمیم مخفیانه «یتَخافَتُونَ» و اقدام قدرتمندانه «قادِرِینَ»، هیچیک کاری از پیش نمیبرد. (بل نحن محرومون) ۴- از فواید حوادث تلخ، بازگشت به خویشتن است. «فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ» ۵- اگر دیگران را از یکجهت محروم کنیم، از چند جهت محروم میشویم.
«بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ» (محروم از میوه، محروم از پاداش الهی، محروم از دعای فقرا، محروم از رضایت روح پدر، محروم از عزّت اجتماعی) ۶- حرف حق را بگویید، گرچه در اقلیت باشید «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ...» ۷- اعتدال و خردمندی، سبب دستگیری از مستمندان و مانع حرص و بخل است. «قالَ أَوْسَطُهُمْ» ۸- در شیوه تبلیغ، از فرصتها استفاده کنید. کسانی که دیروز حاضر به شنیدن حرف حق نبودند، امروز حاضر به شنیدن شدند. «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ...» ۹- در تحلیل و بررسی ناگواریها به کوتاهیهای خودمان اعتراف کنیم و خداوند را منزّه بدانیم. «سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ» ۱۰- آنچه را دیروز انجام ندادهاید، امروز جبران کنید. «لَوْ لا تُسَبِّحُون - قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا» ۱۱- ریشه محرومیت از الطاف الهی، ظلم انسان به خویشتن است. بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ... إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ ۱۲- اگر اتّحاد بر اساس تقوا نباشد، سرانجام به تفرقه تبدیل میشود. (برادرانی که پیشازاین برای محرومکردن همدست بودند، امروز یکدیگر را ملامت کرده و گناه را به گردن یکدیگر میاندازند.) «فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍیتَلاوَمُونَ» ۱۳- ندادن حق دیگران، ظلم به خویش و طغیان به دیگران است. «إِنَّا کُنَّا ظالِمِین - إِنَّا کُنَّا طاغِینَ» ۱۴- در برابر خداوند، به ضعف و زشتی عمل خود اعتراف بیشتری کنیم.
«إِنَّا کُنَّا ظالِمِین - إِنَّا کُنَّا طاغِینَ» (چنان که امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام در دعای کمیل میگوید: «معتذرا نادما، منکسرا مستقیلا، مستغفرا منیبا مقرا مذعنا معترفا») ۱۵- به هنگام ازدستدادن اموال دنیوی، به لطف و رحمت الهی امیدوار باشید که بهتر از آن را به شما بدهد «عَسی رَبُّنا أَنْ یبْدِلَنا خَیراً مِنْها» ۱۶- دست خداوند برای تأمین و جبران باز است. گناهکاران مأیوس نباشند و خود را برای همیشه شکستخورده نپندارند. «یبْدِلَنا خَیراً مِنْها» ۱۷- هیچوقت برای بازگشت به خدا دیر نیست. «إِنَّا إِلی رَبِّنا راغِبُونَ» (صاحبان باغ با مشاهده باغ سوخته، از خواب غفلت بیدار شدند و توبه کردند و بهسوی خدا روی آوردند.) ۱۸- شکستن دل فقیر، کیفر دنیوی و اخروی دارد. «کَذلِکَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ» ۱۹- ایمان به کیفر و عذاب قیامت، مانع بخل و طغیان و ظلم است. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ» پینوشتها[۱]. یونس، ۷۳ [۲]. قصص، ۸۱ [۳]. تفسیر نورالثقلین [۴]. تفسیر مراغی [۵]. طه، ۹۷ [۶]. مفردات راغب [۷]. مدثر، ۴۲ و ۴۴
همچنین یادآور میشوم که چند روز قبل از این آتشسوزی گسترده در لسآنجلس موردی قابلتأمل است "ماجرای رأینیاوردن خداوند در نظرسنجی" و معمولاً به شکلهای مختلفی بازگو میشود. محور اصلی ماجرا این است که در یک همایشیا اجلاس علمی، ورزشی مرتبط با موفقیت، از شرکتکنندگانیا افراد موفق پرسیده میشود: «برای موفقیت خود، چه کسییا چه چیزی بیشترین کمک را به شما کرده است؟» گزینهها معمولاً شامل "خودم"، "خانوادهام"، "دوستانم"، و در انتها "خدا" است. در روایت این داستان، اغلب گفته میشود که گزینه "خدا" کمترین رأی را میآوردیا اصلاً رأی نمیآورد.
این ماجرا بیشتر بهعنوان یک تمثیل یا کنایه از دورشدن انسانها از معنویت، توجه زیاد به دستاوردهای مادی، و نادیدهگرفتن نقش خداوند در زندگی بازگو میشود. پیام این داستان معمولاً دعوت به بازاندیشی در ارزشها و باورها است.
بماند که نقش آمریکا در منطقه خاورمیانه و جنایاتش در فلسطین و سوریه و عراق و یمن و... که بر هیچ انسان باوجدان آزادهای پوشیده نیست که به قول شیخ داستان مذکور صبر خدا را لبریز کردهاند.
انتهای خبر/ ح
دیدگاهها