- کد خبر: 24318
- بازدید: 1,123
- 1394/10/03 - 08:57:18
شاخصه های همدل کردن ملت با حکومت از دیدگاه امام خمینی (ره)
اهتمام به همدل کردن ملت با حکومت مستلزم فراهم آوردن مجموعه عواملی است که ممکن است در هم افزایی خود به تحقق ملتی واحد بینجامد. یک ویژگی مهم فراگرد همدل کردن ملت با حکومت توسعه ارزش و هدفی مشترك است؛ هدفی دست یافتنی که از طریق ساماندهی خردمندانه ملت، مقدمات
به گزارش خبرنگار ،اهتمام به همدل کردن ملت با حکومت مستلزم فراهم آوردن مجموعه عواملی است که ممکن است در همافزایی خود به تحقق ملتی واحد بینجامد. یک ویژگی مهم فراگرد همدل کردن ملت با حکومت توسعه ارزش و هدفی مشترك است؛ هدفی دست یافتنی که از طریق ساماندهی خردمندانه ملت، مقدمات کامیابی در تحقق آن فراهم شود. در این مسیر، امام خمینی الگویی از رهبر خردمند و تلاشگري را نمایان ساخت که بنابر تأیید صاحبنظران با اتکا بر ایمان و توان راهبري خویش و با الگوگیري از سنت معصومین علیهم السلام توانست ملت ایران را بسیج کند و متحد و هدفمند براي رسیدن به اهداف مشترك به بذل جان و مال برانگیزد. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش داده بنیاد، الزامات همدل کردن ملت با حکومت و بسیج ملت ایران در سیره حکمرانی ایشان رصد شود؛ لذا در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش اقدام پژوهی تاریخی و تفسیري، شاخصهاي همدل کردن ملت با حکومت پایدار در اندیشه هاي امام خمینی(ره) مورد شناسایی و سپس این شاخصها با شاخصهاي همدل کردن ملت با حکومت پایدار در دانش مدرن مورد مقایسه قرار گرفت.
1-1-مقدمه
همدل کردن ملت با حکومت امري راهبردي است که نوعی نگاه آینده نگرانه و آینده پژوهانه در آن نهفته است. همدل کردن ملت با حکومت با هدف شکلدهی جامعهاي برتر و آرمانی انجام میپذیرد و جوهره آن بر تعریف هدفی مشترك مبتنی است؛ هدفی که فرد فرد جامعه به آن متعهد هستند و نظام ارزشی و ایمانی آنان، تحقق آن هدف را آسان میکند و مورد حمایت قرار می دهد. در این میان حضور رهبري فرزانه و متعهد به اهداف ارزشی جامعه، که از توان بسیاري در رهبري، هدایت، بسیج و متحد کردن ملت بهره مند باشد، فراگرد همدل کردن ملت با حکومت را آسان و تسهیل میکند بویژه رهبري مورد اعتماد عامه که بتواند الگویی مناسب را براي پیروي و حرکت امت به سوي اهداف ملی عرضه کند. البته هر چه این اهداف ارزشیتر ادارك شود، برانگیزانندهتر خواهد بود بویژه هنگامی که ظلم ستیزي، فقرزدایی و عدالت مداري را مدنظر عامه قرار دهد.
امام خمینی از توکل، اعتماد به نفس و استقلال شخصیتی بسیاري برخوردار بود و در همه فراز و نشیبهاي مبارزه، با توکل بر خدا و تکیه بر باورهاي قلبی، نهضت ملت ایران را راهبري میکرد. او پیش از انقلاب در وضع خفقان بار آن دوران، دچار نومیدي و ارعاب نشد و مصمم و محکم، مبارزه خویش را براي احیاي ملتی خردمند و متحد پیگیري کرد و بدین ترتیب به شخصیتی جهانی تبدیل شد که علاوه بر ملت ایران به طور قابل توجهی، سایر ملتهاي مسلمان را در عرصه جهان تحت تأثیر قرار داد و بسیاري از گروههاي سیاسی را به پیروي از خود برانگیخت. نکته قابل تأمل این است که در همه حال، بیشترین وجهۀ همت ایشان به وحدت کلمه و توسعه ملتی متحد معطوف بود.
از این رو، سؤالی شکل میگیرد مبنی بر اینکه الزامات همدل کردن ملت با حکومت و بسیج ملت ایران در اندیشه و اخلاق حکمرانی امام خمینی (ره) کدام است؟ بر این اساس، این پژوهش مترصد این است که با تحلیل داده بنیاد و واکاوي بیانات، اندیشه و اخلاق حکمرانی امام، راهبردهاي همدل کردن ملت با حکومت ایشان را رصد و صورت بندي کند.
1-2-ملت
ملت واژهاي است مشتق از ریشه لاتین Natio به معناي دنیاي مشترك و فعل Nascere معناي زاده شدن، زایش و تولد (عالم، 1380: 152). تا اواخر قرون وسطی و اوایل قرن بیست میلادي، ملت به گروه همخونی اطلاق میشد که داراي اصل، تبار و نیاي مشترك و واحد بودند. (شمس و یزدانی، 1384: 81).
پس از آن با وقوع انقلاب سیاسی در انگلستان در سال 1688 میلادي و انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 ، مفهوم نوینی از ملت رواج یافت. در چهارچوب این مفهوم جدید، ملت به مجموعه شهروندانی اطلاق میشد که دولت به مثابه نماینده سیاسی آنان، متولی اعمال حاکمیت بود (ولف[1]، 1992: 1). پس از آن (قرن هجدهم)، مفهوم ملت توسعه چشمگیري یافت (قوام و زرگر، 1388: 40).
نظریهپردازان بسیاري به شکلهاي مختلف و از زوایاي گوناگون ملت را تعریف کرده و بدین نحو بر پیچیدگی آن افزوده اند. در تعریفی ساده، ملت گروهی اجتماعی است در بین گستره گوناگونی از دیگر گروههاي اجتماعی (قوام و زرگر، 1388: 40 ). ضمن اینکه ملت، نوعی از اجتماع انسانی است که به دلیل، موطن و سرزمین مشترك، خاطرات، اسطورهها و زبان مشترك، قابل بازشناسی است (نرمن[2]، 2006: 4).
آلتر معتقد است که ملت، هدف است نه واقعیت و اینکه ملتها مخلوق دست پروردگار نیستند، بلکه طی فراگرد پیچیده آموزشی خلق میشوند (آلتر[3]، 1989: 21).
1-3- استراتژیهاي همدل کردن ملت با حکومت در سیره اخلاقی امام (ره)
با تأمل در سخنان و نوشتههاي سیاسی امام خمینی، ملاحظه میشود که ایشان هنگام برخورد با جامعه، بیش از هر چیز بر اهمیت وحدت کلمه و انسجام اجتماع و دوري جامعه از اختلاف تأکید داشتهاند و میتوان مجموعهاي از دلالتها و اشارات کلامی را مدنظر قرار داد که از طریق آنها براي تضمین وحدت و انسجام عمل عامه تلاش میکردهاند. برخی از مهمترین این اشارهها و دلالتها در ذیل فهرست شده است:
1-3-1-قدرشناسی و سپاسگزاري از مردم
در طول تاریخ بسیارند رهبرانی که پس از تکیه بر مسند قدرت، هم خدا را از یاد بردند و هم مردم را. ولی با تأملی در دیدگاهها و سخنرانیهاي امام خمینی ملاحظه میشود که ایشان تأکید زیادي بر قدردانی از گروههاي متفاوت اجتماعی داشتهاند. این سنت در اندیشه و باورهاي مذهبی ایشان ریشه دارد؛ زیرا این سنت، سنتی الهی است. پروردگار عالمیان، گرچه قدیم الاحسان است با لطف و بزرگواري کارهاي شایسته بندگان خود را احسان به راه خویش برمیشمرد و آنها را به بهترین وجه پاداش میدهد (المیزان، 1363 ، ج 1: 386). بندگان صالح خدا نیز نعمت هر نعمت دهنده اي را ارج می نهند!
1-3-2-قدردانی از مردم
امام خمینی همواره بر قدردانی از آحاد جامعه جدیت داشته اند، اصناف گوناگون مردم را مد نظر قرار میدادند و در مناسبتهاي گوناگون با تعابیر زیبا و بدون مبالغه، ایثار، فداکاري و مقاومت ملت را ارج می نهادند؛ از جمله: «باید گفت، انقلاب ایران بهترین انقلابی بوده است که در دنیا تاکنون پیدا شده است و نکتهاش هم این است که ملت مسلمان، انقلاب کردند؛ انقلاب حزبی یا کودتاي نظامی نبوده است؛ بلکه مال خود ملت بوده است و خود ملت قیام کرده است و خود ملت پیش برده است و طرف را شکست داده است و ملت هم ملت اسلامی بوده است» (امام خمینی، 1361 ، ج 10 : 68).
«ملت ایران را باید ما از آنها تشکر کنیم، ملت بیداري است، ملت هوشیار و مقاومی است در مقابل ظلم در عین حالی که این همه ظلم میبیند، این همه کشته میدهد در عین حال مقاومت میکند» (امام خمینی، 1361 ، ج 2: 1)
حتی در مواردي ملت انقلابی ایران را مایه افتخار جامعه اسلام میداند و اظهار میکند که به هم عصر بودن با چنین ملتی افتخار میکنم: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عصر رسول الله صلی علیه و آله وسلم و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی صلوات الله علیهما می باشند» (وصیت نامه سیاسی الهی امام).
«امروز میبینیم که ملت ایران از قواي مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قواي مردمی از عشایر و داوطلبان و از قواي در جبهه ها و مردم پشت جبهه با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها میکنند و چه حماسهها میآفرینند ... اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصري و در پیشگاه چنین ملتی میباشیم» (وصیت نامه سیاسی الهی امام)
نکته جالب توجه در همه این موارد، تأکید بر واژه "ملت" است.
1-3-3-قدردانی از شهیدان و مبارزان
امام خمینی علاوه بر تشکر مکرر از آحاد ملت، خدمات برجسته و تلاشهاي بی دریغ افراد و شخصیتها را نیز به تناسب اهمیت آنها ارج می نهاد و با عطوفت و فروتنی از آنان سپاسگزاري می کرد. باید توجه کرد که بویژه قدردانی از شهیدان و رزمندگان بسیار حائز اهمیت بود؛ زیرا این گروه استوانههاي بقاي ملت و کشور به شمار می روند: «سلام بر شهداي پاسداران انقلاب اسلامی و تمامی نیروهاي مسلح متعهد اسلامی، سلام بر خانوادههاي عزیر و قهرمانپرور آنان. درود خداوند بر خانواده هاي شهدایی که با صبر و شکیبایی و مقاومت و با تقدیم عزیزان خود به خدا و اسلام، بزرگترین حماسههاي تاریخ معاصر را ترسیم کرده و میکنند ... ملت شریف ایران از شما خانوادههاي عزیز شهداي پاسدار قدردانی می کند و بالاتر از این، تقدیري است که از بارگاه مقدس خداوند نصیب شما و همه شهداي اسلام و وابستگان آنان خواهد شد ... اینجانب به عنوان یک خدمتگزار و دعاگوي حقیر، خود و ملت را مرهون این عزیران میدانم و از خداوند بزرگ طلب مغفرت مینمایم» (امام خمینی، 1361 ، ج 11 :13).
قابل تأمل است که در این جملات ضمن تأکید بر رشادت رزمندگان، کل ملت در برابر آنها مدیون و متعهد انگاشته شدهاند. ایشان طی جنگ نیز در هر مناسبتی رشادتهاي قواي اسلام را ارج مینهاد و با بهترین تعبیرها از آنان قدردانی می نمود؛ از جمله پس از فتح قلههاي "الله اکبر" توسط رزمندگان اسلام، طی تلگرافی به رئیس جمهور از آنان چنین قدردانی کرد:
«جناب آقاي رئیس جمهور، مراتب تقدیر اینجانب در تصرف ارتفاعات "الله اکبر" و به اسارت گرفتن شمار کثیري از دشمنان اسلام را به نیروهاي مسلح و فرماندهان محترم آنان که با هماهنگی و انسجام، پیرزومندانه بر قواي شیطانی غلبه کردند، ابلاغ نمایید. مطمئن باشید و باشند که با حفظ وحدت و هماهنگی و اتکاي به خداوند تعالی، پیروزي نهایی از آن نیروهاي اسلامی است. خداوند متعال، پشت و پناهتان باشد.» (امام خمینی، 1361 ، ج 14: 299).
با دقت در این جملات ملاحظه میشود که کل ملت در برابر رزمندگان و شهیدان، و مجموعه کارگزاران در برابر ملت مسئول و مدیون تلقی میشوند.
1-4-تاکید بر مجلس و دولت و دست اندرکاران بر همراهی با ملت
«به مجلس و دولت و دست اندرکاران، توصیه مینمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاري به آنان، خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان، که نور چشمان ما و اولیاي نعم همه هستند و جمهوري اسلامی، رهاورد آنان و با فداکاریهاي آنان تحقق پیدا کرد و بقاي آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید» (وصیت نامه سیاسی الهی امام).
1-5-مردمداري و همراهی با مردم
رکن و ستون پایه بقاي هر حکومتی، آحاد جامعه و در یک کلام مردمند. همکاري، همدلی و پشتیبانی مردم از حکومت، موجب تحکیم پایههاي آن، و بالعکس هر گونه احساس بی عدالتی به عدم رضایت مردم، و از هم گسیختگی ملت منجر میشود و موجبات تضعیف و اضمحلال حکومت را فراهم میسازد. چه بسا ملتهایی که در هنگامه ناملایمات، سست شده و فقط به منافع شخصی خویش اندیشیدهاند و چه بسا حکومتها و تمدنهایی که به دلیل نارضایتی، عدم حمایت وعدم برخورداري مردمشان از هویت ملی، تسلیم غاصبان شده: به تاریخ پیوستهاند(طاهري عطار، 1385: 12).
رابطه حمایتی رهبري و ملت رابطهاي دوسویه است که در صورت اهتمام متقابل پایدار میماند. خیرخواهی و مردمداري، دو ویژگی ضروري براي حاکمند؛ حاکمی که صادقانه با مردم رو به رو میشود و امکان مراوده با آنان را فراهم میسازد و در جریان این مراوده، منافع ملت را تأمین و موانع خدمت رسانی به جامعه را برطرف میکند؛ بدین ترتیب فضایی ایجاد میشود که گاهی صرفاً با ابلاغ یک پیام غیرمستقیم، بخش قابل توجهی از مشکلات اجتماعی حل میشود. چنین روشی در سنت رهبري امام خمینی بسیار محسوس بود.
1-6-معرفی ملت به عنوان ولی نعمت دولت و حکومت
امام همچنین از مردم با عنوان ولی نعمت خود یاد، و خود را خدمتگزار آنان معرفی می کرد و غم آنها را بزرگ میشمرد:
«من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خود را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم، من نمیتوانم از عهده این خسارت که بر ملت ما وارد شده برآیم، من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیزش را در راه خدا داد. خداي تبارك و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید» (امام خمینی، 1361 ، ج 5 : 3)
«ما زجرمان، زجر این ملت است؛ من وقتی صورت این مردهایی که بچه هایشان، پسرهایشان را کشتهاند در ذهنم میآید، زجر میبرم. من وقتی این مادري که یقهاش را پاره میکند در مقابل این چیزها که بیایید من را بکشید، شما که جوان من را کشتید، این زجر میدهد ما را»(امام خمینی، 1361 ، ج 2: 249)
«اینک من به همه عزیزانی که خانه و کاشانه و جگرگوشگان خود را در این حوادث و میدان کارزار از دست دادهاند، عرض میکنم که یقینا شما احساس همدردي این خدمتگزار و پدر پیر خود را درك میکنید که من ویرانی خانههاي شما را ویرانی خانه خود، و شهادت و جراحت عزیزان و فرزندان شما را شهادت و جراحت فرزندان خود میدانم و با شما هستم و شما را به صبر و مقاومت سفارش میکنم» (امام خمینی، 1361 ، ج 20: 60)
این سخنان در تأمین نوعی روحیه و همدلی میان رهبر و جامعه بسیار اثربخش و مؤثر بود.
1-7-تقویت خود باوري و روحیه ملی مردم
یکی از ارکان مهم در فراگرد ملتسازي تقویت روحیه خودباوري در میان آحاد ملت است. در بسیاري از موارد مشاهده میشد که امام خمینی چنین تأکیداتی کرده اند:
«باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازار پیوسته به غرب و شرق با وسوسههاي شیطانی شما را به سوي این چپاولگران بینالمللی نکشند با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروي کم ندارد و اگر خود خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد در درازمدت، قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد و آنچه انسانهاي شبیه به اینان به آن رسیدهاند، شما هم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکاي به نفس و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها براي رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب»(وصیت نامه سیاسی الهی امام)
حضور شما مردم عزیز و مسلمان در صحنه است که توطئههاي ستمگران و حیله گران تاریخ را خنثی میکند. حضور شما در صحنه است که گرد یأس و درماندگی بر چهره هاي منافقین و متحدان بی آبرویش میپاشد. حضور شما مردم شجاع و با ایمان است که خط اصیل اسلام را بر ایران و به امید خدا بر جهان حاکم خواهد نمود. حضور شما مردم مؤمن و از جان گذشته است که روشنفکران غرب و شرق را براي همیشه رسوا میکند. حضور شما در صحنه، تمام منها و « منیتهاي شیطانی را کوبیده و میکوبد و ما و اخوت اسلامی را جایگزین آن نموده و می نماید(امام خمینی، 1361 ، ج 15: 3 تا 22).
امام در ادامه ضمن گوشزد کردن آثار خود باوري و مشارکت فعال ملی از آحاد ملت میخواهد که هرگز صحنه انقلاب را ترك نکنند و مسئولان را تنها نگذارند:
دوستان عزیزم! بسیار دقت کنید و کاملاً به هوش باشید و هوشیارانه با آرامش کامل ولی با تمام توان در صحنه باشید که بی شما هیچ کس، هیچ نمیتواند کند و با شما، همه دشمنان رسول اکرم و ائمه اطهار نابود خواهند شد... خمینی دست یکایک شما را میبوسد و به یکایک شما احترام میگذارد و یکایک شما را رهبر خود میداند که بارها گفتهام، من با شما یکی هستم و رهبري در کار نیست.» (امام خمینی، 1361 ، ج 15: 23).
"بى تردید رمز بقاي انقلاب اسلامى همان رمز پیروزى است و رمز پیروزى را ملت مى داند و نسلهاى آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلى آن انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه براى همان انگیزه و مقصد است" (وصیتنامه سیاسی الهی امام).
ملاحظه میشود که امام در تأمین وحدت کلمه، چنان جدي است که حتی نقش رهبري را نیز مستقر در بافت ملت می داند و شأنی هولوگرافیک و همه گیر براي آن قائل است. گویا هر شخص از این ملت که در کاري پیش میافتد به اخلاص سبقت میگیرد؛ رهبري پیشه میکند و بقیه اعضاي ملت، از جمله رهبر رسمی، پیرو او میشوند.
1-8-همدل کردن ملت با حکومت در پرتو اندیشههاي امام خمینی (ره)
با رجوع به سخنرانیها و اندیشههاي امام(ره) مفاهیم و گزارههاي مبنایی همدل کردن ملت با حکومت در به شرح ذیل میباشد
1-9-بحث و نتیجهگیري
آحاد هر ملت با انگیزههاي متعدد دور هم جمع میشوند و وضعیتی را میپذیرند که به موجب آن به طور نسبی با سرنوشت مشترك، زبان مشترك، مذهب مشترك، دشمن مشترك و آداب و رسوم مشترك شناخته میشوند؛ ولی گویا مهمترین عاملی که هر ملت را متحد می سازد و حفظ میکند، هدف مشترك و مقصد و راهی است که به پیروي از رهبران خود طی میکند. نگاه امیدوار به آینده و هدفی که در سایه رهروي از رهبري کاردان و دور اندیش دنبال میشود جوامع پراکنده را گرد هم میآورد و از تودههاي پراکنده، ملتی هدفمند میسازد؛ بنابراین وجود رهبر از مهمترین عوامل شکلدهنده هر ملت به شمار می رود. رهبري با درایت، دور اندیش و دلسوز که به هدف مشترك ملت متعهد باشد و جامعه را براي رسیدن به آن بسیج نماید و امکان اتحاد آنان را فراهم آورد؛ در غیر این صورت ملت پدید نمیآید، بلکه تجمعی پراکنده از آدمیان بر جاي میماند.
از این رو تحلیل داده بنیاد کلام امام خمینی به منزله یکی از حادثهسازترین رهبران قرن بیستم بسیار حائز اهمیت و عبرت آموز است. با مداقه در محتواي کلام ایشان ملاحظه میشود که تعبیرهایی چون ملت ایران، مردم، و وحدت کلمه در موارد بسیاري استفاده، و بارها بر مسئولیت مشترك عامه مردم و تعلق حکومت به آنان تأکید شده است.
سیره امام، دلالت بر نوعی بصیرت عمیق نسبت به آینده دارد؛ چنانکه با شکست در جریان پانزده خرداد 1342 و تسلط شاه بر کارها، استراتژي ایشان با صلابت و معطوف به آینده دنبال، و به پیروزي 22 بهمن 1357 ختم شد به طوري که در این مسیر ملتی شکل گرفت که هویتی متمایز را با همه ملتهاي پیش از خود در تاریخ ایران به نمایش گذارد تا حدي که میتوان ادعا کرد گویا از مجموعه ملت موجود، موقتاً ملتی فرهیخته و خردمند شکل گرفت که در برههاي از زمان اولویتهاي خود را بدرستی تشخیص میداد و مستعد فداکاري و جانبازي براي رسیدن به اهداف مشترك بود.
بدون شک جانمایه اصلی کلام امام، مباحث اصیل و عمیق برخاسته از کتاب خدا و سنت معصوم بود. ولی بیان این مباحث به زبان عامه، موجب همدلی، احساس هویت، یکپارچگی و هدفمندي مردم شد. تأکید ایشان بر اینکه "مجلس در رأس همه امور است" و "میزان رأي ملت است" در کنار جملاتی دال بر اینکه "جنگ در رأس همه امور است"، حکایت از تسلط ایشان بر امور کشور و تلاش براي هدفگذاري مقطعی (پیروزي در جنگ) از طریق فراگردهاي دائمی ضامن پیروزي (سپردن کار به مردم و نمایندگان آنان) داشت.
ملت در برابر این سخنان احساس هویت میکرد؛ جامعه را متعلق به خود میدانست؛ رهبر و امام خویش را در زهدي متمایز با رهبران سایر کشورهاي جهان مییافت و حد قابل قبولی از تمایل به عدالت خواهی را در فراگرد کلی اداره امور کشور احساس، و لااقل باور میکرد که رهبر این حکومت به هیچ وجه راضی نیست که به شخصی از آحاد جامعه در کمترین حد ممکن، ظلم شود.
بر این اساس، ملت منسجم شد و رسیدن به اهداف مشترك خود را در جهاد دفاعی، سازندگی و علمی با همدلی و ممارستی بی نظیر (نسبت به دوران پیش از انقلاب و پس از جنگ) رقم زد. نکته بسیار مهم در این سنت ملتسازي، تأکید بر تقوا، وحدت و اخلاص و یکی شدن در راه خدا به جاي تأکید بر قومیت و حتی ایرانیت بود. این سنت را میتوان در امتداد سنتهاي نبوي و علوي رصد کرد. سنتهایی که از ملتها واقوام متفرق عربی، ایرانی و رومی، و افریقایی تبار، ملتی منسجم برپا داشت؛ ملتی که رمز برتري و تعالی در آن فقط تقوي بود در حالی که در سنت دیگرانی چون معاویه، عربیت و عصبیت عربی و قبیلهگرایی و تبارپرستی خودنمایی میکرد و شاخص و عامل رشد در جامعه به شمار میرفت.
سنت رهبري امام خمینی، بی هیچ تردید، ملهم از سنت رهبري اهل بیت بود؛ هر چند بر حسب مقتضیات زمانی و مکانی، الزامات جدید بر آن سنت افزوده شده بود. براي شناخت بهتر روش امام خمینی در راهبري آحاد ملت و به سرانجام رسانیدن فراگرد ملتسازي، مقایسه سبک ایشان با دانش و اندیشههاي مدرن ملتسازي، ضروري است.
بر اساس مقایسه شاخصهاي فراگرد ملتسازي در اندیشههاي مدرن و شاخصترین عوامل پنهان در اندیشه و اخلاق حکمرانی امام خمینی (ره) در باب ملتسازي، میتوان گفت که در بیشتر نظریهها در دانش مدرن ملتسازي عمدتا بر وجوه عینیت یافته این فراگرد تأکید شده است؛ عواملی نظیر سرزمین مشترك، تاریخ مشترك، پرچم و سرود ملی، دشمن مشترك و غیره در حالی که امام خمینی (ره) به مثابه رهبري خردمند و تلاشگر و یکی از اثرگذارترین ملت سازان قرن هدفمند را بر اساس اصل عدالت، اخلاق مداري، مشارکت و تعهد متقابل دولت و ملت شکل داده و صورتبندي کرد.
بر این اساس امام خمینی (ره) ضمن تأمل و تأکید توامان بر وجوه ذهنی و عینی ملت با تأکید مستمر بر هدف و آرمانی مشترك، و مجموعهاي از ارزشهاي معنوي مشترك، که هر وجدان بیدار و عدالت خواهی خواهان اجرایی ساختن آن است، آحاد ملت را بیدار کردند و آنان را به طی طریق در مسیر وحدت و مودت ملی رهنمون شدند؛ دعوتی که استمرار دارد و همه نسلهاي ایران اسلامی را مخاطب قرار داده است.
1-10-منابع
- امام خمینی، روح اله (1361). صحیفه نور. تهیه و جمع آوري مرکز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی. تهران: انتشارات شرکت سهامی چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی.
- شمس، اسماعیل؛ یزدانی، سهراب (1384). بررسی مفهوم ایران زمین و نقش آن در علت وجودي دولت -ملت ایران. فصلنامه مدرس علوم انسانی. دوره 9. ش 1. 98 -77 .
- طاهري عطار، غزاله (1385). بررسی نقش عدالت در بقا و فروپاشی مدیریت دولت ها (مطالعه موردي: دوره هخامنشیان). پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی. دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین (1363). المیزان (دورة چهل جلدي). ترجمه سید محمدباقر موسوي همدانی. تهران: کانون انتشارات محمدي.
- عالم، عبدالرحمن (1380). بنیادهاي علم سیاست. تهران: نشر نی.
- قوام، عبدالعلی؛ زرگر افشین (1388). دولتسازي، مل تسازي و نظریه روابط بین الملل. تهران: دانشگاه آزاد علوم تحقیقات.
انتهای پیام/
دیدگاهها