- کد خبر: 28232
- بازدید: 400
- 1395/02/08 - 09:11:57
نوشته جالب یک روزنامه نگار؛
درمانده شدیم که این «بوم» کجاست و «بومی» کیست؟
انتخابات تمام شد گرچه تکلیف نهایی برخی حوزه ها از جمله حوزه انتخابیه شهرستانهای پارس آباد و بیله سوار به دور دوم کشیده شده است اما لازم است ...
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی به نقل از مغان امروز، انتخابات تمام شد گرچه تکلیف نهایی برخی حوزه ها از جمله حوزه انتخابیه شهرستانهای پارس آباد و بیله سوار به دور دوم کشیده شده است اما لازم است درباره بازی کردن عده ای منفعت طلب و فرصت طلب سیاسی با اصطلاح " بومی و غیر بومی " که خط تمیز و تعیین کننده ای در ادبیات تبلیغاتی کاندیداهای نمایندگی در این دور می باشد؛ قدری شفاف تر بگوییم. تا که انشاالله در انتخابمان دچار سردرگمی و اشتباه نشویم.چرا که هنوز هم معتقدیم رسانه ها و مطبوعات دیده بان و وجدان بیدار جامعه محسوب می شوند.
نمیدانم بعد از هفتم اسفندماه چه اتفاقی افتاد که برخی ها اصطلاح “بومی” و "غیربومی " را بسیار به کار می برند تا جایی که حمایت همه جانبه اشخاص به اصطلاح سیاسی از بومی خود ساخته،بصورت تمام و کمال انجام پذیرفته است اما آنچه مشهود است نا امیدی این گروه نسبت به نتیجه انتخابات می باشد زیرا که مردم در 7 اسفندماه ، دست رد بر سینه کاندیداهای مورد حمایت این اشخاص زدند و واقعیت مطلب آن است که مردم رنج کشیده مغان دلخوشی خوبی از این افراد منفعت طلب سیاسی ندارند.
مبرهن است که شناسایی بومی و غیر بومی چندان دشوار نیست.زیرا که از یک منظر، شهروند کسی است که بومی مغان باشد و بومی کسی است که در این منطقه زندگی می کند و از امکانات رفاهی ؛ بهداشتی و خدماتی شهر بهره مند میشود بنابراین اگر کسی را می شناسید که محل معاش و خرجش جایی دیگر است ایشان “غیربومی ” هستند ولو اینکه دارای شناسنامه مغانی باشد و جد اندر جدش ساکن مغان بوده باشد.بنا به این اصل هیچکدام از این دو کاندید راه یافته به دور دوم بومی نمی باشند.
ولی اگر از منظر دیگر موشکافانه بررسی شود، این دو کاندید راه یافته به دور دوم را هم میتوان بومی محسوب کرد و هم غیر بومی.اگر ملاک بومی بودن را، اصل و نسب قرار دهیم، ایرج بیگدلو مغانی الاصل بوده و بومی محسوب می شوند و پورحسین اصلیت آذربایجان شرقی داشته پس غیر بومی می باشند و یا خیر اگر ملاک بومی بودن ،محل تولد باشد ،ایرج بیگدلو غیر بومی بوده و شکور پورحسین بومی می باشد. بنابراین هر فعلی را میتوان وارونه جلوه داد و همواره نیمه خالی لیوان را دید که متاسفانه عده ای خائن به منطقه،بخاطر منافع باندی و حزبی شان ، چشم دیدن نیمه پر لیوان را ندارند .
اما براستی بومی کیست؟ افراد تا چه مسافتی بومی محسوب میشوند؟هم محله ای هایمان ؟هم شهری هایمان؟هم استانی هایمان؟هم وطنانمان(همه ایرانیان)؟پس واژه ملیت چه میشود؟شایسته سالاری چه میشود؟تخصص کجا قرار میگیرد؟ اگر قرار بر این است که فقط افراد بومی (به زعم عوام)از مواهب یک بوم استفاده کنند خدای ناکرده اگر برای آن بوم ,مشکلی پیش امد چه کسانی باید پیش قدم شوند؟فقط افراد بومی؟در تهاجم عراق به خوزستان و ایلام و کردستان,فقط بومی ها دفاع کردند؟در زلزله آذربایجا نشرقی چطور؟زلزله بم ؟ یادمان رفته که ۲۴۰ هزار جوان رعنا(شهدای جنگ),همگی بومی خوزستان و ایلام و کردستان نبودند؟ اما سئوال این است که فرد غیربومی، مثلا استاد دانشگاه یا حوزه که چند سالی در استان خدمت کرده و با فرهنگ و جغرافیای منطقه هم کاملا آشناست و همة شاخصههای مدیر کارآمد را هم داراست، آیا میتواند بستر پیشرفت و تعالی منطقه را فراهم کند؟! آیا به صرف غیربومی بودن، صحیح است که از تواناییهایش بهره نجوییم؟! گاهی فراموش میکنیم که ما ملت هستیم.ما باید جدای از بومی یا غیر بومی بودن، تخصص و تعهد چاشنی انتخاب ما باشد و بتواند مردم ومشکلاتشان را درک کنند و تا زمانی که شایسته سالاری محور گزینش افراد باشد نوید جامعه ای پویا و سالم را خواهیم داشت. به تعبیر دیگر، شایستهسالاری، باید محور انتخابمان باشد و این چیزی است که مورد قبول عقلاست.
اما با فرض غیر بومی بودن هر یک از این دو کاندید محترم ، مواردی را جهت تنویر افکار عمومی لازم به توضیح میدانیم .در ابتدا سوال مطروحه از برخی از عزیزان که با ابزار کودکانه" بومی و غیر بومی" بازی می کنند و در صدد تزریق این افکار خانمان سوز به مغز جامعه مغان برای رسیدن به اهداف شوم شخصی شان هستند ، داریم اینکه آیا تا بحال اکثر نمایندگان ادوار گذشته ، دوستان شما و بومی مغان نبودند که مغان ا به این حال و روز افتاده است ؟آیا همچنان با این عوامفریبی و منفعت طلبی تان میخواهید افکار عمومی جوانان هوشمند مغان را مسموم نمایید؟ امیدوارم مغان را از این گرداب بی تدبیری رها کنید و خدا را نظاره گر اعمال خود بدانید و مطمئن باشید مردم مغان دیگر از واژه عامیانه بومی عبور کرده اند و به یک نظر واحد وآن دلسوز و تخصص بودن و شایستگی در انتنخاب رسیده اند.
عدهای میگویند إلّاوبلّا نماینده باید بومی باشد؛ حتی اگر توانایی فرد غیر بومی را هم نداشته باشد! عدهای هم میگویند چرا وجود یک مدیر غیر بومی کاربلد و توانمند را برای منطقه و استان مغتنم ندانیم و از تواناییهایش برای پیشرفت مغان بهره نجوییم؟ همانگونه که عزیزانی از جمله مهندس پارسا ، کاپیتان و مهندس کفایی غیربومی بودند و مغانی ها قبول شان کردند. حالا حضور این چند چهره توانمند غیربومی(!) به نفع مردم مغان بود یا به ضررشان؟! باید آگاه باشیم که تاًکید بیش از حد سودجویان ، بر بومی و غیر بومی بودن، ممکن است تخصص گرایی را تحت الشعاع قرار دهد .هر چند منکر این امر هم نیستیم که مدیران متخصص بومی(صرفا متخصص) دلسوزتر و فعال تر نسبت به موطن خویش خواهند بود اما گاهی این تاًکید موجب می شود که افرادی نا کار آمد و غیر متخصص در راًس امور قرار بگیرند.
ناگفته نماند که از لحاظ قانونی هم هیچ محدودیتی از باب ورود یک کاندید غیر بومی به مجلس وجود ندارد. با توجه به اینکه قانونگذار برای داوطلبان احراز سمت ریاست جمهوری بر ایرانی الاصل بودن تاکید داشته ( بنا بر همین مصلحت بود که جلاالدین فارسی نتوانست نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود) تا با تکیه بر عرق ملی فرد منتخب بتواند کشور را در مسیر توسعه قرار دهد.با اجرایی شدن اصل شوراها در دولت خاتمی و مراحل بعدی آن نیز تاکید قانون بر این بوده تا کسانی که به عضویت شوراهای شهر در می ایند در شهر محل انتخاب سکونت داشته باشند تا آنها نیز از آنچه بر مردم می گذرد آگاه شوند.در حالی که چون مجلس شورای اسلامی در عموم مسایل کشور میتواند قانون وضع کند، چنین شرطی برای احراز کرسی نمایندگی در نظر گرفته نشده است.
سوال اساسی:
اگر در دور دوم انتخابات بجای ایرج بیگدلو کاندید دیگری مثل عباس جهانگیرزاده و یا محمد نوتاش قرار داشت و با شکور پورحسین به رقابت می پرداخت،واژه بومی و غیر بومی به کدامیک از اینها تعلق می گرفت؟آیا هر یک از کاندیدهای راه یافته به دور دوم در رقابت با این فرزندان خلف مغان می توانستند مدعی بومی بودن خود باشند؟! و جنگ بومی و غیر بومی راه بیاندازند؟ واقعیت این است که رواج اصطلاح بومی و غیر بومی یک ترفند انتخاباتی بوده و در غیاب کاندیداهای بومی واقعی مثل افراد فوق الذکر ، این ترفند انتخاباتی از سوی برخی فرصت طلبان و زنبیل بدستان مورد استفاده قرار می گیرد و گرنه همه مردم مغان میدانند که طایفه محترم قره داغلوهای عزیز نیز از جای دیگر مهاجرت نموده و مهمان بومیان مغان گردیده اند.با این تفاوت که آنها دو روز قبل به مغان رسیده اند و دیگری امروز صبح رسیده است و از نظر مغانیان اصیل ، هر دوی این کاندیداها، محترم بوده و مهمان مغانیان اصیل می باشند.
منتشر شده در روزنامه آوای روز
انتهای یپام/
دیدگاهها