سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

شنبه 1 شهریور 1404
  • کد خبر: 28557
  • بازدید: 1,766
  • 1395/02/18 - 13:08:08

نامه سرگشاده یوسف اکبری به ولی آذروش؛

بداخلاقی چیست و خوش اخلاق کیست؟

فرماندار اسبق اردبیل در نامه‌ای سرگشاده به آذروش نماینده اردبیل در دوره هفتم مجلس، ضمن نقد گفتار و رفتار اخیر انتخاباتی وی، از ماجرای مسجد قدس اردبیل در روز رای گیری مرحله دوم اظهار تاسف کرده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی، یوسف اکبری، فرماندار اسبق اردبیل در نامه ای سرگشاده به ولی آذروش نماینده اردبیل نیر و نمین در دوره هفتم  مجلس شورای اسلامی، ضمن نقد گفتار و رفتار اخیر انتخاباتی وی، از ماجرای مسجد قدس اردبیل در روز رای گیری مرحله دوم اظهار تاسف کرده است. مدیرکل سیاسی سابق دفتر رییس جمهور، در ضمن این نامه با انتقاد تلویحی ازتهمت ها یی که بر علیه دولتهای نهم و دهم زده می شود، جریانهای سیاسی را به رعایت اخلاق دعوت م نماید و این تهمت ها را ناشی از عصبانت های عدم تحقق وعده های داده شده می داند.

 متن کامل نامه به شرح ذیل است:

عزیز ارجمند جناب آقای مهندس ولی آذروش

سلام علیکم،به شکرانه تفضل و عنایات خاصه حضرت باریتعالی و در سایه توجهات حضرت بقیه الله الاعظم(عج) و تحت هدایتگری های حکیمانه و راهبری های دوراندیشانه مولا و مقتدای انقلاب، حضور پرشور و مشارکت حداکثری ملت آگاه، نجیب و شریف ایران اسلامی پای صندوق های رای و خلق  دو حماسه یزرگ اخیر، همدلی، اتحاد و اقتدار ملی را با شکوه و عظمت هرچه تمامتر فراهم ساخت، با عرض تبریکات صمیمانه به منتخبین محترم در استان اردبیل و آرزوی توفیق خدمتگزاری بیش از پیش به این عزیزان، همچنین سپاس و قدردانی از همه نمایندگان محترم در ادوار گذشته و نیز همه آنهایی که صادقانه پای در میدان رقابت گذاشته، گرمابخش تنور انتخابات گشته، مسوولانه و متعهدانه از شکوهش پاسداری کرده و از عظمت آن نیز آبروداری  نمودند.

بنابر وقایع و اتفاقات تلخ و شیرینی که در این ایام گذشت، علیرغم میل باطنی که علاقه ای در ورود به مباحث بی حاصل، مجادلات پوچ و حواشی آن نداشته و ندارم، صرفا «از باب شفاف سازی، روشنگری و ثبت در تاریخ حوادث، آنهم عبرت آموزی از برای فردای انتخابات آتی»، این سطور را به رشته تحریر درآورده و اعتقاد دارم مابقی را باید به قضاوت تیزبینانه و نکته سنج افکار عمومی سپرد، آنان را به مدد خواست تا همگان بر تشخیص واقع بینانه شان گردن نهند.

ظاهراً تاریخ به نوعی ورق خورده، در اشکال مختلف و با مشابهت هایی  تکرار می گردد، درست در چنین ایام بعد از مرحله دوم از رقابت های انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، که آقایان حسن نوعی اقدم و مصطفی افضلی فرد به عنوان دو کاندیدای راه یافته به این مرحله، پنجه در رقابت مبارزاتی با همدیگر انداخته، به مصاف هم رفته بودند، هر چند به لحاظ آشنایی، قرابت، روابط نزدیک و از همه مهمتر همسویی، همراهی، همطرازی، شباهتهای کم نظیری با همدیگر داشتند، لیکن هر دو در رسیدن به مقصد و مقصودشان که صندلی سبزرنگ ساختمان تازه افتتاح گشته بهارستان بود، متاسفانه کم آوردند و آنچه که باید اتفاق نمی افتاد، افتاد و آنچه که باید دیده نمی شد، بین دو برادر تجربه گردید! آری این عرصه آزمون، دو همفکر، دو همراز و دو یادگار شهید و شهادت را، بدون آنکه کدام برنده و کدام بازنده شدند، در منظر قضاوت عموم رفوزه ساخت. حقیر نیز در دل نوشته ای خطاب به هر دو عزیز ارزشی، ولایی و انقلابی که در جراید استانی بهار ۸۳ منتشر گردید، عریضه نمودم که «هر دو باختید، هر دو بریدید و هر دو از چشم دلسوزانتان مردود گشتید!!!». در آن سال بیشترین بخش وجیزه حقیر خطاب به آقای حسن نوعی اقدم و در مقام نقد شیوه تبلیغاتی ایشان در آن دوره زمانی و فقط در بخش اندک پایانی، گلایه ای مشفقانه و کوتاهی بر رفتار سوال برانگیز بعد از فردای انتخابات آقای مصطفی افضلی فرد متوجه او شده بود، در بحبوحه تالمات روحی ایام سخت آن مرحله که متقارن با درگذشت والده فقیده فرد پیروز این انتخابات گشته بود، نوعی اقدم از اتفاقات پیش آمده ابراز ندامت و پشیمانی کرد اما رقبیش که بازنده آن کارزار بود، نه تنها عقب که ننشست، بلکه آن یک پاراگراف مختصر را هم برنتابیده، لب به شکوه و اعتراض گشود!!

جناب مهندس، عذرخواهم از اطاله کلام و مقدمه طولانی و شاید غیرمرتبط که البته در ادامه از آن نتیجه گرفته، عرایض بی مقدارم را جمع بندی خواهم نمود، اما حتماً تصدیق خواهید فرمود که در این سالها عموماً ما شنونده بودیم و خواننده «انواع و اقسام توهینها، فحشها، ناسزاها، دورغ ها، افتراها، بهتانها و برچسب زنی های بداخلاقانه، غیرقانونی و نامستند به خادمان دیروز» که روزی روزگاری برخی از مدعیان دورغین و سینه چاکان به ظاهر مخالف حرمت شکنی ها، دادشان گوش فلک را از [چرایی بگم بگم های خلاف اخلاق، عرف و شرع] کر کرده بود، اینک خود در «قامت راستگویان»!!! آن می کنند که خود معترض بر آن بوده و اینک هم، چنین و چنان می کنند!!! موضع غالب دوستداران و خادمان دیروز [دولتین نهم و دهم] هنوز هم که هنوز است «همان موضع سکوت است و شکیبایی، موضع صبوری است و تحمل نامهربانی های مدعیان»، صدالبته این «سکوت مظلومانه، مسوولانه و شرافتمندانه، نه هرگز از روی درماندگی، بیچارگی و رفوزه گریست و نه از برای انزواخواهی، انفعال گزینی و عافیت طلبی» چرا که معتقدیم «سکوت بلندترین صدا، رساترین فریاد، گویاترین پاسخ و گیراترین مظلومیت هاست» سکوت فضا را آرام کردن، قضاوت واقع بینانه مردم را به نظاره طلبیدن و حقانیت را نشان دادن است تا جامعه به خوبی و با ظرافت تیزبینانه اش، بتوانند سره را از ناسره تشخیص، قاضی عادل و منصف وقایع مابعد همه اتفاقات خود باشند، «تا ببینند و بدانند، حق چیست؟ و حقیقت در کجاست» هرچند شاید زمانبر باشد اما «ماه هرگز پشت ابرها نخواهد ماند»

آقای مهندس، از همان روزی که در انتخابات مجلس هشتم از اقبال عمومی بازمانده و یا قبل از آن، اعتماد هیات های اجرایی و نظارت استان و مرکز را با مدارک و مستندات موجودشان احصاء نفرمودید، انصافاً عکس العملتان معقول، منطقی، مسوولانه و هوشمندانه بود. اینکه چگونه و توسط چه کسانی و برای چه هدف و مقصودی راهی ساختمان بهشت در شهرداری تهران گشتید، قصد این ارتباط گیری ها چه بوده و اصلاً چرا در تصمیمی زیرکانه و با ظرافت از خیر ورود دوباره به رقابت در آوردگاه مجلس نهم اجتناب فرمودید، به دیگران یا کمترینی چون نگارنده مربوط نبوده و نیست، اما وقتی جنابعالی را در همراهی، همسویی و همکاری با شهردار اصولگرای تهران می دیدیم به عنوان یک همشهری بر این حضور ذی قیمت در آن مجموعه مباهات می کردیم. یا آنجا که قصد نزدیکی و یارگیری با مجموعه دولت گذشته کرده، رزومه کاری خود را در اختیارشان قرار داده بودید، باز هم به عنوان یک هموطن به قابلیت و خلاقیت همه فرزندان دیار دارالارشاد می بالیدیم که الحمدالله این چنین در پایتخت، عرضه و توانمندی شان شهره عام و خاص گردیده است. حتی بدنبال ردصلاحیت مجددتان در انتخابات دوره دهم از سوی مراجع قانونی، باز هم باکیاست، با درایت و باتدبیر عمل نموده و آن کردید که از یک مدیر کارکشته و باتجربه انتظار می رفت، لیکن نمی دانم در این دو ماه گذشته از مرحله اول، بر شما و اطرافیانتان چه گذشت و چه ملاقاتها و نشست و برخاست هایی، چنین متحولتان کرده که گذشته آرام و باوقارتان را این بار بی تاب و بی قرار نشان می داد ؟!؟  حال این بی تابی اختیاری بود یا اجباری؟ عامدانه بود یا عالمانه؟ تحمیلی بود یا تهییجی؟ دستوری بود یا از روی رودربایستی؟ نیاز به بررسی عمیق و اطلاعات کافی دارد که خیلی هم ضروری بنظر نمی آید، اما آنچه برای موافق و مخالف جای تامل را به همراه داشته و دارد، نمایش رفتار ناآرام و بی قرار در شروع هفته تبلیغات اخیر در قالب سخنان و مواضع تند و تحریک آمیزتان بود. گو اینکه در جستجوی گمشده ای اینجا را پلی برای آنجا قرار داده بودید، گو اینکه این فرصت میدان آزمودن بود و جواز حضور در مقصد دیگری و لاجرم مجبور بر آن!!

جناب مهندس، آنچه وادارم ساخت تا بعد از این همه سال، دلنوشته ای را تقدیم مردم عزیز نمایم «سخنان داغ، آتشین، با احساس اما بی پایه و اساس تان»، نه آنجا که از رییس جمهور مظلوم دولت های نهم و دهم ذکر خیر فرموده بودید!!! چون این دیگر عادتی گشته میمون و سنتی شده مبارک!!! «تا هر کس برای خلاص از ناکارآمدی خویش، یا فرار بر قرار از وعده و وعیدهای بی سرانجامش» گذشتگان و مشخصاً رییس محبوب دولت قبل را متهم اول در علت العلل عدم توفیقشان نکرده باشند و یا هر کسی که  قصد و مقصودی را طلبید، چون میثاق نامه ای نانوشته، «باید سنگی، تیری، تبری و یا کلوخی را روانه دولت قبل کرده و تا اینچنین نکرده باشد رفوزه هر گزینش بعدی خواهد بود»، بلکه در آنجا که از بداخلاقی های این دوره ا ز انتخابات گلایه کرده و فرموده بودید: « بدنبال حمایتم از فلان کاندیدای خاص، براساس مستندات موجود، برخی از دست نشاندگان آقای احمدی نژاد، برایم اتاق فکر تخریب!!! تشکیل داده و گفته اند که همه را ولش، فقط آذروش را بچسبید و تخریبش کنید» حال متعجب از آنم که آیا گزارشات واصله حاکی از اطلاعات دقیق و کاملتان بوده است یا اینهم از همان «ذله گویی ها و مزاح سرایی هایست» که باید در تشویق گرفتن ها و کف زدن های محفلی، چاشنی کار نموده و شگرد سخنوری ها!!! اگر اطلاعات جنابعالی حاکی از تشکیل اتاق تخریب آن هم از سوی دوستداران دکتر مظلوم یا به تعبیرتان دست نشاندگان احمدی نژاد!!! بوده و هست، ضرورتاً آدرس دقیق این اتاق فکر یا مسببین و گردانندگانش را بدون هیچ ملاحظه ای باید به مردم معرفی کنید «تا رسوا شود هر آنکس که در او غش باشد». لیکن اگر با این دروغ بافی ها دنبال خود درشت کردن و خودمطرح ساختن هستید، دیگر آزادید و مخیر تا هر آنچه که خواستید بگویبد و بخندانید!!! اما آیا این از صفات خوش اخلاقی ست یا از بدخلقی که خود معترض بر آن و ظاهراً رویگردان از آنید ؟!؟

مهندس عزیز، در عجبم چرا رفتار، گفتار و کردار دیگران را هر آنچه که باشد بداخلاقی دانسته، اما هرگز به بداخلاقی های مشخص، مبین و مستند خویش و همفکرانتان، را نه تنها هیچ وقعی نمی نهید، بلکه همیشه سرپوش بر آنها می گذارید؟؟؟ حال اگر در ادعای مغرضانه، مسمومانه و بودار فوق الذکر که در تایید صحتش قطعاً نخواهید توانست مستندی را ارایه نمایید، بر اساس خوش اخلاقی مورد ادعایتان، می توانید بستر و شجاعت عذرخواهی در افکار عمومی را فراهم و پیشقدم در آن باشید.

آیا ایراد سخن در آن محفل معروف خصوصی یا عمومی که داشتید – و یقیناً ضبط و نشر صوتی آن نشست جمعی از سوی هرکسی، با هر هدفی و یا از هر سلیقه سیاسی هم که بوده باشد، خلاف اخلاق، مروت و امانتداری بوده و محکوم به رفتار رذیلانه ایست که با کمال تاسف امنیت و آرامش روانی را نشانه و موجب سلب اعتماد عمومی حتی در روابط دوستانه نیز می گردد- اما « توهین به منتخبان مردم از زبان کسی که خود مدعی اخلاق مداری، ارزش گذاری و قانون محوریست» و خود نیز روزی نمایندگی آن مردم نجیب و شرافتمند را بر عهده داشته است، به هر دلیل، توجیه و شکلی هم که بوده باشد، از خوش اخلاقیتان بوده یا جسارتاً از بغض و بداخلاقی شما سرچشمه گرفته می شود؟!؟  آیا در آن نشست بداخلاقانه، احدی از عوامل مرتبط با جریان مقابل نیز حضور داشته یا عموماً از دوستان و همفکران سیاسی خودتان، حاضر در آن محفل صمیمی!!!! بوده اند؟!؟

آیا توقف، تجمع، تهییج، ترغیب و رفتار تحریک آمیزتان در ورودی و خروجی برخی از حوزه های اخذ آرا، در حالی که نه کاندیدا بوده اید! نه نسبتی با کاندیداها داشته! و نه مسوولیتی در ستاد انتخاباتی آنها! نه عامل اجرایی بودید!  نه مامور بازرسی! نه رابط نظارت! و نه ضابط انتظامات بوده اید! و نه بنابر ادعای خویش و مصاحبه های قبلی که داشته اید به هنگام مرحله اول در تهران بوده و در آنجا رای داده اید و این بار نیز حق شرکت در اردبیل و هیچ حوزه دیگر انتخاباتی را نداشته اید، پس حضورتان در حوزه های اخذ آراء، چه محمل قانونی و چه توجیه قابل قبولی می توانست داشته باشد؟ اصلا به طور شفاف و روشن بفرمایید اگر قبلا در ۷ اسفندماه سال گذشته در تهران بوده و به لیست معروف ۳۰+۱۶ با خانواده محترم رای داده اید (براساس تصاویر موجود و مصاحبه های پرطمطراق مرحله اول) جمعه روز انتخابات مرحله دوم، در شعبات اخذ رای اردبیل چه می کردید؟ با این اوصاف از « دور اول در تهران بودنتان» و «حق رای داشتن در مرحله دوم انتخابات اردبیل»، یکی باید صحت نداشته باشد!!! آیا این «رفتار توام با فریب» با موکلین گذشته خود، خلاف صداقت، امانتداری و کتمان حقیقت نبوده و این رفتار، مصداق بارزی از بداخلاقی نیست که در نهایت با حضور حساسیت آفرینتان، به آن اتفاق تلخی منجر گردید که ایکاش حادث نمی شد !!! [وقوع آن حادثه ار ناحیه هر کسی، متعلق به هر جریان سیاسی و با هر هدف توجیه ناپذیری هم که بوده باشد، بازهم محکوم و به نوعی خودزنی سیاسی و رفوزه گری انتخاباتی بوده و تمام] اما اینکه مسبب اصلی آن چیست و محرک واقعی کیست؟ به نوبه خود، نه تنها قابل دفاع نبوده و هیچ توجیهی بر آن مترتب نیست، بلکه قطعاً آنهم مردود، محکوم و خودباخته دیگر این ماجرا بوده و هست.

بگذاریم و بگذریم از شکل، ماهیت و چگونگی این اتفاق رسوا کننده ای که نه تنها موجب سرشکستگی عاملان و مسببان آن گردید، بلکه چرخش آن  در فضای مجازی و رسانه های گروهی، باعث وهن و موجب خدشه به آبرو و اعتبار استانی مردمان این سامان گردید، شایسته و بایسته در آنست تا «دادستان محترم عمومی و انقلاب اردبیل بعنوان مدعی العموم» که حقاً در این دوره از انتخابات، ورود جدی، مسوولانه و پیشگیرانه داشته است، در کم و کیف این حادثه تاسف آور هم، ورودی بی تعارف و عاجل داشته، علت و چگونگی آنرا دقیق و عمیق، بررسی و ریشه آنرا بر افکار عمومی مشخص نمایند. اینکه آیا این حادثه لحظه ای، احساسی و غیرقابل پیش بینی بوده، یا اتفاق طراحی شده، یا تله گذاری از قبل هماهنگ بوده است ؟ چگونه امکان تصویربرداری توسط فرد غریبه یا آشنا از سر صحنه درگیری فراهم، مسولان و عوامل حاضر در شعبه چرا در این خصوص بی توجهی نموده اند؟ اصولاً این فیلمبردار کیست؟ از کجا می دانست که اتفاقی در شرف افتادن و منجر به این درگیری گشته، حتی قبل از ورود طرفین ماجرا، با ذهنی خلاق و آماده بکار، اقدام به هنگامی بر این مهم، آن هم بدون هیچ فرصت سوزی، بهترین عمل را در زاویه مسلط، جانمایی و با ضبط کامل ۶ دقیقه ای، سرفرصت و بدون فوت وقت اقدام به تولید و مونتاژ آن در ۴۰ ثانیه و ارسال سریع به فضای مجازی نموده است ؟!؟ آیا فرد هتاک این صحنه ، غفلتاً و هیجانی وارد معرکه درگیری گشته یا تنها بازی خورده سناریوی مکتوم طراحان پشت صحنه بوده است ؟!؟و … و … و

بگذریم اما، آیا باعث و بانی این بداخلاقی و بدرفتاری مشمئز کننده، شهامت اعتذار از مردم آبرومند و نجیب اردببل را داشته یا بازهم توپ را روانه میدان دیگری انداخته، در راستای سرپوش گذاشتن و منحرف ساختن افکار عمومی از توهین آشکار به منتخبین مردم و مواضع متناقص و چند پهلو که شرح ماوقع آن در بالا آمد ؟!؟ همان سیاست معروف فرار به جلو، با موضعی حق به جانب، مدعی !!! میدان خودباخته خویش خواهد بود؟!؟  یقیناً دهها یا صدها مورد از این بداخلاقی ها و پلشتی های ثبت شده در قضاوت تیزبینانه و هوشمندانه منصفان آگاه و ناظران مطلع از میدان خوبیها و بدیها، زیباییها و زشتیها، مردیها و نامردیها به حافظه تاریخ سپرده خواهد شد تا آیندگان خود «بینند، بخوانند و به قضاوت بنشینند»!!!

اما چه می شود کرد و چه می شود گفت، باید ساخت و سوخت، باید دید و سکوت کرد، باید شنید و گریست، باید آرام گشت و خندید و گذشت، چون دنیا محل گذشتن و میدان گذاشتن و از تعلقات اغواکننده آن رستن و دست شستن از همه تفرعنهاست !!!

برادرم، قصدم هرگز نه محکوم کردن کسی است و نه حاکم نمودن شخص دیگری، تحریر به این خاطر بود تا «بدانید که می دانیم آنچه را که فرض می کنید، دیگران نمی دانند» گر دروغ گویی، عوامفریبی، بداخلاقی، تخریب، تحقیر، افترا، تهمت و فریبکاری از صفات زشت و ناپسندست و مذموم!!! پس بالا – پایین، دیروز- امروز، شمال- جنوب و من- تو را نداشته، ندارد و نخواهد داشت، در هر آزمون انتخاباتی، {سوای منتخبین و بظاهر ناکامان}  در گزینش عمومی، برندگان و بازندگان دیگری در حافظه زمانی و قضاوت مردمی خودنمایی کرده و به خاطره های تلخ وشیرین آن می پیوندند که هر دو بزرگوار درگیر در مسجد قدس، متاسفانه «از بازندگان این رویداد اجتماعی و سیاسی در این دوره از انتخابات بوده و هستید»، چه بسا کسانی هم بودند خواه پیروز گشته یا خواه از اقبال عمومی باز ماندند، اما مردانه آمدند، خالصانه ماندند، صادقانه به رقابت پرداختند، متعهدانه به اراده و شعور مردمی و تصمیم قانونی گردن نهادند و غریبانه نیز کنار رفتند لیکن افسوس و صد افسوس از کسانی که حرمتها را می شکنند، پنجه در رخ یکدیگر می اندازند، آبرودری کرده و همه چیز را تار و تاریک نشان می دهند، ایمانشان را در کارزار تبلیغات انتخاباتی به ثمنی ناچیز معامله می کنند. افسوس و صدافسوس از آنانی که خود را وارث و فرزند بحق  انقلاب و خادم به ملت میدانند اما چون از میدان خدمت یا رقابت باز مانده و نتیجه را به هر شکلی که باشد، می بازنند، بر همه گذشته ها پشت پا زده، همه خوبیها و فرصتهای در اختیار را فراموش کرده، ناخن بر دستاوردهای بی همتای نظام انداخته، آن می کنند که دشمن کینه توز در انتظارش بوده، دشمن را امیدوار به آینده، اما دلسوزان به وطن را مضطرب و ناامید از فردایشان می سازنند...!

 

انتهای پیام/

 

اشتراک‌گذاری

  •  بداخلاقی چیست و خوش اخلاق کیست؟

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
هفت منهای سه