17 ساله بودم شور و نشاط خاصی داشتم با اعضای خانواده ام رابطه خوبی داشتم احساس خوشبختی می کردم یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خود داشتم آنها نیز ازدواج کرده و زندگی مستقلی داشتند، تحصیلات پدر و مادرم در سطح ابتدایی بود و وضع مالی مان در حد متوسط ، شغل پدرم آزاد و مادرم خانه دار بود تا اینکه با مرگ پدرم همه چیز به هم ریخت و من و مادرم شدیدا احساس تنهایی می کردیم در این زمان فردی از مادرم خواستگاری کرد. وقتی دیدم مادرم تمایل به ازدواج دارد احساس ترس و نگرانی کردم . چون مادرم تنها مونسم بود و این در حالی بود که مادرم به احتمالی برای رسیدن به اهداف خود علیرغم اینکه من هیچ تمایلی به ازدواج نداشتم به اجبار مادرم با شخصی که 10 سال از خودم بزرگتر بود ازدواج کردم . وی پولدار بود و از نظر مادرم پول یعنی خوشبختی ، حاصل ازدواج ما یک فرزند دختر بود و بعد از چهار سال زندگی مشترک همسرم به دلیل روابط سردمان مرا طلاق داد و من دوباره به آغوش سرد مادرم بازگشتم . ناپدریم نیز مرا دوست نداشت، لذا بعد از تحمل یکسال رفتارهای سرد مادر و ناپدریم به تحریک یکی از اقوام دورمان که ساکن تهران بود به تهران فرار کردم و در دام اعتیاد و فحشاء گرفتار شدم.

نظریه کارشناس مشاوره آرامش سرهنگ ابراهیم کریمخانی : در مورد مطرح شده مهمترین عامل که منجر به طلاق سوسن و نهایتا به فرار و انحراف کشیده شدن وی شده است . ازدواج اجباری از سوی مادر بوده است . لذا شواهد و مدارک موجود در واحد مشاوره نشان می دهد که ازدواج اجباری روابط سرد و خشک بین زوجین حاکم است. در این مورد نیز عدم علاقه سوسن به همسر و ایجاد نشدن هیچ گونه روابط حسی و عاطفی بین زوجین منجر به دلسردی زوج از زندگی و در نهایت وقوع طلاق پس از چهار سال زندگی مشترک می شود.

کارشناس مشاوره گفت: یکی از اهداف مهم ازدواج بر طبق آیه قرآنی ؛( باز یکی از آیات لطف الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته و باهم انس گیرید و میان رافت و مهربانی برقرار فرمود در این امر نیز برای مردم با فکرت ادله علم و حکمت حق آشکار است. سوره رم ، آیه 21)

وی یاد آور شد: رسیدن به آرامش روحی و روانی  و نیز ارضاء تمایلات جنسی می باشد لذا در ازدواج اجباری هیچ کدام از این اهداف تحقق نمی یابد . دخترانی که تن به ازدواج اجیاری دادند نسبت به همسر خود علاقه نشان نداده و حتی اقدام به خیانت زناشویی نیز کرده اند . در مورد ازدواج سوسن عدم علاقه وی به همسرش و به احتمالی عدم بلوغ فکری و اجتماعی سوسن برای ازدواج ، و ناتوانی در ایجاد حس مشترک با همسر منجر شده است که زندگی وی با داشتن یک فرزند چهار ساله از هم پاشیده شود و از سویی عدم حمایت روانی و عاطفی از طرف مادر و ناپدری زمینه فرار و انحراف سوسن را فراهم کرده است.

انتهای پیام/