- گروه: فرهنگی
- کد خبر: 71732
- بازدید: 389
- 1404/04/05 - 08:57:54
یادداشت؛
شلیکهای بیصدا

منازعه دیرینه میان ایران و رژیم جعلی اسرائیل، هرچند ریشههای عمیقی در ژئوپلیتیک و تاریخ منطقه دارد، اما با گذر زمان از یک رویارویی صرفاً فیزیکی و نظامی، به نبردی پیچیدهتر در عرصههای نرم و رسانهای تکامل یافته است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «سبلان ما»، مصطفی محمدی، دبیر نهضت سواد رسانهای استان اردبیل در یادداشتی درباره نقش رسانه در مناقشه ایران و اسرائیل نوشت: منازعه دیرینه میان ایران و اسرائیل، هرچند ریشههای عمیقی در ژئوپلیتیک و تاریخ منطقه دارد، اما با گذر زمان از یک رویارویی صرفاً فیزیکی و نظامی، به نبردی پیچیدهتر در عرصههای نرم و رسانهای تکامل یافته است. بهویژه در بحبوحه تنشهای اخیر، شاهد بودیم که چگونه رسانهها به صحنهای برای تبادل آتش غیرمستقیم و انتشار روایتهای متضاد تبدیل شدند.
طبیعتا در دوران کنونی که ویژگی بارز آن انفجار اطلاعات و گسترش شبکههای ارتباطی است، مفهوم جنگ نیز ابعادی فراتر از درگیریهای نظامی صرف به خود گرفته است. در این میان،جنگ نرم و به ویژه جنگ رسانهای، نقشی محوری در شکلدهی به افکار عمومی، باورها و حتی مسیرهای عملیاتی درگیریها ایفا میکند.
جنگ رسانهای: نبرد بر سر ادراکات
همانطور که گفته شد قلب جنگ رسانهای، نبرد بر سر ادراکات و برداشتهای ذهنی مردم است. رسانهها، به عنوان ابزارهای قدرتمند شکلدهی به روایتها، با تحلیلهای متفاوت از وضعیت جنگی و ارائه گزینشی اطلاعات، نهتنها میتوانند جهتگیریهای افکار عمومی را تغییر دهند، بلکه حتی بر تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی نیز تأثیر مستقیم میگذارند. در چنین فضایی، سواد رسانهای به عنوان یک مهارت حیاتی مطرح میشود. توانایی تشخیص واقعیت از پروپاگاندا، تمایز میان اخبار موثق و شایعات و درک سازوکارهای پنهان رسانهها، به شهروندان کمک میکند تا در مواجهه با سیل اطلاعات، تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند و از تبدیل شدن به قربانیان جنگ روانی جلوگیری نمایند.
استراتژی رسانهای سانسور و کنترل روایت
نمونه بارز اهمیت جنگ رسانهای، تلاش طرفین مناقشه برای کنترل روایت و اعمال سانسور بویژه از سوی رژیم صهیونیستی اسرائیل بر اخبار است. جلوگیری از انتشار تصاویر و اطلاعات مربوط به خرابیها و تلفات سنگینی که ایران بر مناطق مهم و حساس اسرائیل وارد کرد، نشاندهنده اهمیت تأثیر جنگ روانی بر مشروعیت داخلی و خارجی است.
این استراتژی، طبیعتا با هدف حفظ روحیه عمومی، جلوگیری از تضعیف اراده و البته مدیریت افکارعمومی بینالمللی انجام میشود. در واقع، شکست در جنگ رسانهای میتواند به معنای از دست دادن حمایت عمومی، چه در داخل و چه در عرصه بینالملل، و در نتیجه، تضعیف موقعیت درگیریهای فیزیکی باشد.
بازیگران فراملی و تأثیرگذاری بر روایتها
حضور بازیگرانی فراتر از دو طرف اصلی درگیر، مانند ایالات متحده و شخص دونالد ترامپ نیز، پیچیدگیهای جنگ رسانهای را دوچندان میکند. این بازیگران با استفاده از ظرفیتهای رسانهای گسترده خود و بهرهگیری از ادبیاتی هدفمند، تلاش میکنند تا فضای رسانهای را به سمتی که منافعشان ایجاب میکند، هدایت کنند. این امر نشان میدهد که جنگ رسانهای، صرفاً یک رویارویی دوجانبه نیست، بلکه شبکهای پیچیده از بازیگران با منافع و اهداف مختلف است که هر یک سعی در تحمیل روایت خود دارند.
اثرگذاری بر افکار عمومی جهانی و انسجام ملی
یکی از نتایج قابل توجه جنگ رسانهای، تأثیر آن برافکار عمومی جهانی و حتی ایجاد انسجام داخلی است. همانطور که همگان شاهد بودند،در اوج تنشها و درگیریها، شاهد اجماع و انسجام در میان اقشار مختلف جامعه ایران، حتی منتقدین، بر سر لزوم دفاع از وطن بودیم. این همبستگی، تا حد زیادی ناشی از شیوه مدیریت روایتهای رسانهای و برجستهسازی تهدیدات خارجی است.در سطح بینالمللی نیز، نبردهای رسانهای میتوانند به تغییر درک جهانی از قدرت و تواناییهای یک کشور منجر شوند.اذعان اکثریت ملتها به قدرت ایران در مناقشات، نشاندهنده موفقیت ایران _ در کنار موفقیت نظامی _ در اقناعسازی رسانهای و شکستن روایتهای ناصحیح کشورهای حامی اسرائیل بود.
رسانه ابزاری با قدرت نامحدود
آنچه درطول این درگیریها، وحتی پس از آتشبس، بیش از پیش آشکار شد، نقش بلامنازع رسانه بود. رسانه، دیگر صرفاً یک ابزار اطلاعرسانی نیست،بلکه به یک سلاح استراتژیک در دست قدرتها تبدیل شده است.هر یک از طرفین درگیری و حتی کشورهای ثالث ذینفع، از ظرفیتهای رسانهای خود برای تثبیت برتری، تضعیف حریف و شکلدهی به افکار عمومی استفاده میکنند. این فرآیند، حتی پس از فروکش کردن درگیریهای نظامی، درقالب جنگ روانی و روایتسازی ادامه مییابد.
ضرورت سواد رسانهای در عصر اطلاعات
در نهایت،در عصر حاضر که هر فردی با دسترسی به رسانههای اجتماعی و پلتفرمهای خبری، هم مصرفکننده و هم تولیدکننده محتواست، سواد رسانهای بیش از پیش اهمیت مییابد. توانایی تحلیل انتقادی اطلاعات، شناسایی منابع موثق، و مقاومت در برابر دستکاریهای رسانهای، نه تنها به افراد کمک میکند تا از افتادن در دام پروپاگاندا جلوگیری کنند، بلکه به جامعهای آگاهتر و مقاومتر در برابر عملیاتهای روانی منجر میشود. این مهارت، ستون فقرات مقابله با جنگهای رسانهای پنهان و آشکار است که در دنیای امروز، بخش جداییناپذیری از منازعات بینالمللی شدهاند.
انتهای خبر/ ش
دیدگاهها