- کد خبر: 9761
- بازدید: 1,538
- 1393/07/05 - 16:00:15
رویای صادقه چند مادر شهید اردبیلی
سبلانه: فرزندم را بی تاب و بیمار و رنگ صورتش را کبود دیدم، از او پرسیدم،پسرم چرا از جبهه برگشتی؟؛ مادر جان! سرم درد می کند، آمده ام تا به دکتر بروم ...
به گزارش خبرنگار سرویس دفاع و امنیت سبلانه، رویاهای صادق خواب هایی هستند که در جهان واقعی هم رخ میدهند؛ در زندگی شهدا هم این رویاهای صادق نمود بیشتری پیدا می کند؛ سه تن از مادران شهیدی که فرزندانشان در کنار اروند رود به شهادت رسیده اند، از رویا های صادقانه ای گفتند که قبل از شهادت جگرگوشه هایشان دیده اند.
**مادر شهید بهروز صفری که فرزندش در کنار اروند رود به شهادت رسیده ، از رویا صادقه گانه ای می گوید که شب شهادت فرزندش دیده است؛ این مادر شهید خوابش را این گونه نقل می کند: شب در خواب دیدم مهمان زیادی در خانه جمع شده اند و ناگهان چراغ خانه خاموش شد، بیدار شدم خبر شهادت بهروز را به من دادند .
مادر شهید نادر علی پور از خوابی می گوید که نحوه شهادت پسرش را به خواب دیده است؛ مادر شهید نادر علی پور نقل می کند: فرزندم را بی تاب و بیمار و رنگ صورتش را کبود دیدم، از او پرسیدم پسرم! چرا از جبهه برگشتی؟ او گفت: مادر جان! سرم درد می کند، آمده ام تا به دکتر بروم؛ سراسیمه از خواب بیدار شدم و بعد از مدتی خبر شهادت فرزندم را به من دادند.
شهید نادر علی پور بر اثر تیر مستقیم دشمن به ناحیه سر شهید می شود.
**مادر شهید فضل علی محمدی ثمرین که در فاو به درجه شهادت نایل آمده می گوید: من برای کاری به شهر تبریز رفته بودم هنگام برگشتن در اتوبوس خوابم برد؛ در خواب دیدم که پسرم شهید شده است؛ درست چهار ساعت بعد از اینکه به اردبیل رسیدم، از طریق بنیاد شهید خبر آوردند که پسرت شهید شده است.
**مادر شهید عادل ابراهیمی نیاری که در منطقه فاو به شهادت رسیده، از خوابی می گوید که فرزند شهیدش دلش را آرام کرده است؛ این مادر می گوید چند تکه استخوان و لباس به ما دادند وقتی بقایای پیکرش را دیدم ، احساس کردم آن ها مال فرزندم نیست اما فرزندم یک شب به خوابم آمد و گفت مادر آن چه داخل سجاده است مال من و دوستم است؛ دیگر مطمئن شدم آنچه به دستم رسیده متعلق به پسرم است.
برگرفته از کتاب "یارالی غواص"
انتهای پیام/
دیدگاهها