سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

چهارشنبه 29 مرداد 1404
  • کد خبر: 6034
  • بازدید: 2,051
  • 1393/03/14 - 15:31:42

یادتان هست سالها پیش باغبانی پیر در وجودمان بذر شادی کاشت

سبلانه: یادتان هست سالها پیش در سرزمین ایران باغبانی پیر در بزم وجودمان بذر شادی کاشت یادتان هست که در سپیده فجر مکتب عشق بر پاکرد یادتان هست...

به گزارش سبلانه به نقل از کیویمیز، یادتان هست سالها پیش در سرزمین ایران باغبانی پیر در بزم وجودمان بذر شادی کاشت، یادتان هست که در سپیده فجر مکتب عشق بر پا کرد، یادتان هست که حنجره ها معبر آیات جهاد شده بود و فریادش پیر فرزانه ای بود یادتان هست که در سرمای طولانی تاریخ ظلمانی انجماد خونها را چگونه شکست و تبر را بر دوش آنها گذاشت یادتان هست که با دیدنش اشکها از نردبان مژه ها پایین می خزید و جان تب دارتان را آرامش می بخشید.

آری یادتان باشد میلاد دوباره آفتاب را وقتی که پنجره ها رو به روشنایی باز شد باید یادتان باشدعظمت ایثار را و حلاوت حریت را که او به شما چشانید باید یادتان باشد جرقه ای که بر شاخه های خشک و بی روح زد وجانها را به گرمای آن میهمان کرد وقتی آمد خورشید درخشش را ازاو وام گرفت و جانها در شفافیت محراب آسمان با او نماز عشق خواندند و لبهایمان را با ترنّم ترانه های ملکوتی شکوفا کرد و خودچون غنچه در میان آن شکفت وقتی آمد همه شراب شوق نوشیدیم و غیرت طولانی پیدا کردیم.

وقتی لب به سخن می گشود شبنم اشک بر چشمها می نشست و نگاه ها به رویش آغوش باز می کرد با آمدنش نسیم مسیحایی را بر روح های خفته دمید و زندگی را دوباره به ارمغان آورد او یونس ما شد و با دل زیبایی یوسف آمد او با عصای موسی آمد و با اعجاز عیسی در حالی که قران محمد(ص) را زمزمه می کرد با آمدنش سکه های دقیانوس بی اعتبار شد و عظمت و بزرگی فرعون درهم شکست و موج قهقهه های آنها را در گلو خشگانید و صورت رجزخوانان را با خاک ذلت و خواری آشنا کرداما بعد از این ها وقتی که با دلی آرام به ندای معبود خود که می فرمود:" یاایَّتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی " لبیک گفت دیگرصدای پرستو گوشهایمان را نوازش نکرد قامت سروها شکست و اطلسی ها پژمردند و قاصدک پیش مان گوشه عزلت در پیش گرفت او روح خدا بود بر روی زمین به سوی خدا پر کشید وقتی به آسمان رفت فرشته ها در برابر روح پر عظمتش زانو زدند و شهیدان آمدنش را به نظاره نشستند.

اما ما درغم کوچ پیر مرشدمان ابر بهاری شدیم . ای امام  خمینی به خدای تو سوگند با تو میثاقی دوباره می بندیم که نقاب از چهره خودفروشان و زورمندان ستم پیشه برداریم وجان در راه تو دردست داریم وحرمتی برای بی حرمتان نگذاریم وبه باغبانی لاله های پرپر شده ات بپردازیم باتو عهد می بندیم  که نگذاریم قهقه های سرد زمستانی نفس گرم بهار را بگیرد ونیشخندهای پاییز تن عریان درختان را به مسخره بگیرد وچنگیز صفتان بر سرهای بریده باغها بخندند باتو پیمان می بندیم که نگذاریم هوس بر سینه ها بتازد وهوی به جوانمرد وغیرت مردم سرزمین نور شبیخون بزنند وعنکبوت ها زنجیر اسارت بر گردن شاره ها بیاندازد  باتو عهد می بندیم که به پاسداری ونگهبانی خون شهیدانت  بپردازیم وبا اعتقاد کامل به ولایت فقیه به عنوان تجلی حاکمیت اراده الهی در جامعه انسانی وبنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب سال اقتصاد وفرهنگ باعزم ملی ومدیریت جهادی را شعار وهدف اصلی خود قرار دهیم .

انتهاي يادداشت/

اشتراک‌گذاری

  • یادتان هست سالها پیش باغبانی پیر در وجودمان بذر شادی کاشت

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
یازده به‌اضافه سه