- کد خبر: 9671
- بازدید: 705
- 1393/07/03 - 11:46:36
تفکیک فرزندان کشور در مدارس بر مبنای پرداخت مالی!
اردبیل فردا نوشت: می گویند که تشکیل وراه اندازی مدارس غیرانتفاعی دربرنامه آموزشی کشور با این انگیزه انجام گرفت که سرمایه ها و توانمندی های مردمی درپیشبرد اهداف آموزشی به کارگرفته شود اما صد افسوس که چنین نشدوهیچکس حساب سود را ازسرمایه جدا نکرد .
به گزارش سبلانه ، اردبیل فردا در شماره این هفته خود در مطلبی با عنوان "تفکیک فرزندان کشور در مدارس بر مبنای پرداخت مالی!"نوشت: درهای مدارس بازشد وسال تحصيلی از نو آغاز شد و دانش آموزان با كيف وكتاب مدرسه به دست،زيبايي وطراوت خاصی به معابر داده اند،اميد كه درخت وجود آنان تا پايان سال تحصیلی ،چنان بار دانش بگيرد تا به زير آورند چرخ نيلوفری را. اما در این وادی وبرای رسیدن به آن مقصود،گفتنی ها زیاد است.
دانش آموزان و اولیاء آنها درد دلهای زیادی دارند که می خواهند با متولیان وتصمیم گیرندگان سیستم آموزشی کشور در میان بگذارند اما گویی که خداوند میان گوش آنان ونالۀ اینان هیچ تناسبی نیافریده است . تفکیک وتمایز فرزندان کشور در مدارس دولتی وغیر انتفاعی بس نبود که خبر گزاری ها ،خبر از تفکیک دانش آموزان یک پایۀ تحصیلی در یک مدرسۀ واحد دادند «یک مدرسه ابتدایی در تهران، اقدام به تفکیک دانش آموزان در کلاسهای هوشمند و غیر هوشمند بر مبنای پرداخت یا عدم پرداخت کمک مالی والدین برای هوشمندسازی کلاسها کرد.دبستان پسرانهای واقع در منطقه .... تهران اقدام به تفکیک کلاسهای درس به دو نوع هوشمند و غیرهوشمند (عادی) کردهاند که بر این اساس دانشآموزانی که هزینه هوشمندسازی کلاسها از سوی والدین آنها پرداخت نشده باشد، در کلاسهای عادی تحصیل خواهند کرد.....»
این خبری بود که در آستانۀ باز گشایی مدارس روی خروجی خبر چند خبر گزاری قرار گرفت؛ نظام آموزشی ما با این مسیری که در پیش گرفته است به کجا می خواهد برود؟
پدران ما با زندگی و معشيت سادۀ روستايی ، دارای این بخت بلند بودند که فرزندانشان را با تخصیص اندکی ازامکانات متوسط خود جهت تحصیل به شهرهایی روانه کنند که در مدارس آنها، امکانات آموزشی به طور مساوی برای پایین ترین اقشار طبقاتی تا بالاترین آن به یک اندازه فراهم بود؛ آن موقع ،ثروتمند وفقير،روستايی وشهری ،دهقان و بازاری، همه در یک نوع مدرسه جمع بودندو شمع معلم برای همه يكسان مي سوخت و چراغ همۀ مدارس برای دانش آموزان به یک اندازه روشنایی می بخشید؛آن موقع از مدرک تحصیلی ضمن خدمت،آموزش از راه دور، مدرک غیر حضوری ، ورود به دانشگاهها ومدارس به مدد شهریه های سنگین و متکی به حسابهای فربه بانکی و خلاصه از این جور چیزها که مکتب نرفته وخط ننوشته مسئله آموز صد مدرس بشوی، خبری نبود، همه باید کنکور سراسری میدادند تا وارد دانشگاه شوند؛ بخت فقط با زحمت یار بود، اینگونه بود که روستازاده ای كه راه آسانی هم به شهر نداشت، به مدد مدارسی که در و ديوارش رنگ ثروت وفقر نگرفته بود وبا تابلوی دولتی وغیر انتفاعی از هم متمایز نشده بود وارد بهترین دانشگاه کشور می شد. این امیدواری وجود داشت که با تلاش خود دانش آموزان و زحمات فراگیر معلمین، فرزندان فقیر ترین بخش جامعه ، برای ورود به بهترین دانشگاهها ،قادر به رقابت با مرفه ترین بخش آن بشوند. شگفتا، فرزندان آن پدران که ما باشیم به رغم زندگی شهری وطی مدارجی ازتحصیل در دانشگاه ها، فاقد چنین بخت و اقبالی در مورد فرزندان خود هستیم .نه که فرزندانمان استعدادی کمتراز ما دارند، نه. بلکه نظام آموزشی این بخت را ازامثال آنها گرفته وبه دیگران داده است.
این دیگران، ده درصد جامعه هم نیستند اما گویی ازفضایی دیگرند.حکایت فوق، گویای نابرابری در نظام آموزشی ماست اما آیا هیچ فکر کرده ایم که به این طریق چه آسيبی بر همبستگی ملی خود می زنيم؟ و جوانان وفرزندان خود را با معيار ثروت و طبقه بندی اجتماعی چنین ازهم جدا مي كنيم؟ فاش مي گويم قانونی كه حكم بر شكل گيری مدارس غير انتفاعی درکشورمان داد، قانون خوبی نبود ای كاش راهی بر اصلاح آن در مجلس و دولت پيدا مي شد .
می گویند که تشکیل وراه اندازی مدارس غیرانتفاعی دربرنامه آموزشی کشور با این انگیزه انجام گرفت که سرمایه ها و توانمندی های مردمی درپیشبرد اهداف آموزشی به کارگرفته شود، صد افسوس که چنین نشدوهیچکس حساب سود را ازسرمایه جدا نکرد؛ باید از اول می دانستیم که اينگونه خواهد شد و سرمایه از قاعده معروف«منفعت» تبعیت خواهد کرد درعمل هم اینگونه شد، صاحبان ثروت ازاین رهگذر هم سهم بیشتری ازدانش ملی را برای خود مطالبه کردند. بدینگونه بود که موهبت علم برای آنان که قدرت خرید بیشتری داشتند به مثابه هرکالای ارزشمند دیگری فروخته شد. وبالاخره موضوع معروف انشا که«علم بهتراست یا ثروت؟»پاسخ ديگری یافت.علم قابل خریداری به وسیله ثروت است. چقدرعریان وبی رحمانه!
امروزکمترکسی منکر این واقعیت است که کیفیت آموزش درمدارس خصوصی چند برابر،متمایز ازنوع دولتی آن است فراتر از بخشی نگری و طرح دردمندانه موضوع که زبانحال بخش وسیعی ازاقشار کم درآمد شهری وروستایی است. به نهادینه شدن فرهنگ خاصی در جامعه که با کلیۀ آرمان ها وایده های اخلاقی ودینی ما فاقد سازگاری است چه پاسخی داریم؟
به مشروعیت بخشیدن فاصله طبقاتی و رسمیت یافتن فرهنگی که حضرت امیر(ع) دوست خود میثم خرما فروش را با مخلوط نمودن خرمای وی از آن برحذرداشت ومصرانه تاکید فرمود که درهم بفروش وبندگان الهی را از هم متمایز مکن، چه فکری کرده ایم ؟ مگرنه اینست که درنظام آموزشی فعلی ما، با متغیر ثروت، افراد جامعه به دوبخش پردرآمد وکم درآمد تقسیم شده اند وبهره مندی از آموزش با کیفیت بالاتر، فقط حق قانونی وطبیعی قشر اقلیتی از جامعه گشته است، که قدرت پرداخت بیشتری دارند؟ ناپسندترین تصورازچنین برداشتی، چه ميتواند باشد؟ جز نهادینه ساختن یک ذهنیت مظلومانه درمیان بخش کثیری از جوانان جامعه که محکومیت خود را به ادامه یک رقابت نابرابر و ناامید کننده با اقلیتی از جوانان هموطن خود به رسمیت شناخته اند، ؟اقلیتی که به مدد ثروت و دوره های ویژه آموزشی ازحیث علمی فربه شده اند وبادکرده اند؟
به لحظه ای بیندیشید که این دو، همزمان با ساعت آغاز رسمی غول کنکوردست به قلم وپاسخنامه می برندتا سرنوشت آتی خود را برآن رقم بزنند.نتایج اینگونه رقابت ها روشن ترازآن است که من وشما نتوانیم آن را پیش بینی کنیم، زندگی حاصل ازاین ذهنیت ورشد سنی جوانان درچنین فضایی دارای چه پیامدی است؟ قطعاً پيامد دوستي وهمبستگی از چنین فضایی نمی زاید؛ از طرفی مشروعیت یافتن روحیه خود بزرگ بینی و فخرفروشی ناشی ازتزریق ودوپینگ دانش به ذهن اقلیتی به کمک ثروت وفرستادن آنها به رقابت افرادی که اندرخم تأمين مايحتاج اوليه اند چقدرتلخ وآزاردهنده است ؟با چنین برنامۀ آموزشی، بخش وسیعی ازاستعدادهای جامعه از رشد طبیعی خود بازخواهند ماند وقبل ازرسیدن به مرحله شکوفایی درمراحل آغازین رشد خود دست وپا خواهند زد.غنچه های استعدادشان نشكفته،خواهد پژمرد، برمرگ این استعدادها کسی نمی گرید چرا که استعدادها فاقد قبر وگورستانند و به قول شریعتی گریۀ ما فقط برقبرو گورستان است نه بر انسانها واستعدادها. سخن این یادداشت ، واضح ترازآنست که بیش ازاین نیازمند بحث وبسط آن باشد .
انتهای پیام /
دیدگاهها