سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

شنبه 1 شهریور 1404
  • کد خبر: 10268
  • بازدید: 608
  • 1393/07/18 - 19:25:21

دانش‌جعفری در برنامه شناسنامه مطرح کرد

ناگفته‌هایی از جلسه نمایندگان نامزدهای انتخابات 88 با رهبر انقلاب

مشاور عالی وزیر بهداشت با اشاره به جلسه نمایندگان نامزدهای انتخابات 88 با رهبر انقلاب گفت: حتی یادم است که یک نفر از ستاد موسوی اعلام کرد که مگر می‌شود که تقلب با یازده میلیون رأی؟ تقلب با چند رأی ممکن است تصور کرد اما این‌گونه نیست که مثلاً چند میلیون رأ

به گزارش سبلانه به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا، برنامه شناسنامه امروز مهمان یکی از کارگزاران نظام جمهوری اسلامی بود. 
شخصی که نامش با دفاع مقدس عجین شده است، گرچه در این دو دهه بیشتر ایشان را به عنوان کار‌شناس خبره اقتصادی می‌شناسند اما کسانی که از زمان بسیار قدیم با ایشان آشنا هستند به نوعی ایشان را سردار سنگرسازان بی‌سنگر در عرصه دفاع مقدس می‌دانند. 

کسی که در فعالیت‌های جهاد سازندگی و بعد از آن در جنگ در عرصه‌های مختلف فرماندهی مهندسی جنگ بوده‌اند و مدتی هم وزارت اقتصاد و امور دارایی را برعهده داشتند. 

داوود دانش‌جعفری، مشاور عالی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی امروز در دفتر خود میزبان برنامه شناسنامه بود. 

متن زیر شرح گفتگوی محمد حسین رنجبران، مجری و سردبیر برنامه شناسنامه و داوود دانش جعفری است. 


شناسنامه: آقای دکتر از اینجا شروع کنیم که برای بسیاری از افراد تعجب برانگیز بوده است که آقای دکتر دانش جعفری مشاور عالی وزارت بهداشت شوند، چطور شما به این سمت آمدید، به دلیل رفاقت دیرینه‌تان با آقای هاشمی بود یا مورد دیگری؟ 

دانش جعفری: بله ممکن است رفاقت هم نقش داشت اما به طور کلی این بحث که کار‌شناسی حوزه‌های مالی، اقتصادی، بیمه، بانک و غیره بتواند در بخش سلامت در جهت بهبود مدیریت نقش ایفاء کند بحثی است که چندین دهه است که در کشور‌های مختلف، اخیرا در ایران هم، مطرح است. وزرای قبلی هم که در وزارت بهداشت کار می‌کردند از این ایده استفاده کرده و تعدادی از همکاران را از حوزه‌های اقتصادی مالی انتخاب کردند و این به دلیل حجم زیاد مسائل مالی اقتصادی در حوزه بهداشت و درمان است. 

شناسنامه: یکی از موفقیت‌های دولت یازدهم که رهبر معظم انقلاب هم بدان اشاره کردند، طرح تحول نظام سلامت بود، که بازتاب‌های مثبتی هم در بین مردم داشته است، چند در صد از موفقیت این طرح تحول نظام سلامت را می‌توان به دلیل مشاوره‌های شما دانست؟ 

دانش جعفری: من در این جهت نقشی نداشته‌ام، در واقع کاری که انجام شد عمدتا مربوط به پزشکان، پرستاران و به طور کلی کادر نظام سلامت است که با جانفشانی و تعهد بالایی که داشتند به استقبال این طرح رفتند و این طرح چیزی نیست جز اینکه دولت به وظایفی که در بخش سلامت دارد کمی با نگاه متعهدانه وارد شد و سعی کرد نیازهایی که در این بخش وجود دارد تأمین کند و شرایطی را به وجود بیاورد تا وزارت بهداشت بتواند به استقبال این طرح برود البته همین طور که عرض کردم در واقع مجموعه دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور که در حال حاضر بیش از ۵۰ مورد است، و کادر دانشمند آن توانستند این تحول را به وجود بیاورند. 

شناسنامه: شما اشاره کردید که در همه جای دنیا سیستم بهداشت و درمان وابسته به منابع مالی آن است، با توجه به مشاوره‌هایی که می‌دهید و در جریان ریز کار‌ها هستید این طرح را چطور می‌بینید، تاکنون چطور پیش رفته است؟ بعضی از افراد هم می‌گویند پاشنه آشیل و آسیب پذیری این طرح در تامین اعتبارات و ادامه دار بودن آن است، چه قدر این تهدید را جدی می‌بینید که تامین اعتبارات این طرح محقق بشود؟ 

دانش جعفری: دولت و مجلس محترم در قوانین مربوطه به ویژه در بودجه سال گذشته تدابیری را به وجود آوردند که منابع نسبتا پایداری را برای این طرح اندیشیده شود، بخشی از منابع طرح از هدفمندی یارانه‌ها صورت گرفت که در فاز دوم اجرا شد و منابع جدیدی را خلق کرد، بخشی دیگر از منابع مربوط به یک درصد مالیات بر ارزش افزوده بود که خاص بخش سلامت تصویب شد، این دو قسمت در واقع موتور محرک و منابع اصلی مالی را به وجود آوردند و وزارت بهداشت توانست به استقبال این طرح برود. 

نکته‌ای که باید اشاره کنم این است که امروزه نظام سلامت در کشور‌ها چند نوع است، یعنی منابع مالی نظام سلامت از چند طریق تامین می‌شود، در بعضی از کشور‌ها مثل انگلستان و کانادا دولت یک منابع بودجه‌ای خاصی را برای بخش سلامت می‌گذارد و صد در صد آن را هم تامین می‌کند، به عبارت دیگر در این کشور‌ها دولت از محل مالیات‌ها که مهم‌ترین درآمد خزانه است کل هزینه‌های سلامت را می‌دهد و بخش خصوصی قرار نیست در این جهت کمک کند و شاید چند درصدی جزئی کمک می‌کند، یعنی در کشورهایی از این نوع شاید حدود ۷۰، ۸۰ درصد هزینه‌های مربوط به سلامت را دولت‌ها از طریق بودجه‌هایشان می‌دهد.

نوع دیگری از نظام سلامت مثل آلمان و تاحدودی ایران وجود دارد که این‌ها نظام تامین اجتماعی دارند که در آن بخشی از حقوق افرادی که سرکار می‌روند و حقوق می‌گیرند به عنوان حق بیمه به سازمان تامین اجتماعی داده می‌شود، علاوه براین درصدی از آن هم توسط کارفرما پرداخت می‌شود، جمع این دو، منابع اصلی را تشکیل می‌دهد که سازمان بیمه‌ای باید خدمات مورد نیاز مردم را انجام دهد. 

تا قبل از این طرح به این سمت می‌رفتیم که شاید حدود ۷۰ درصد هزینه‌های سلامت از جیب مردم باشد و این وضعیت بسیار ناجوری بود. الحمدلله در حال حاضر در مسیر درستی داریم حرکت می‌کنیم، در یک جمله اگر بخواهم بگویم منابعی که اکنون تامین شده است منابع پایداری است، البته در بسیاری از کشور‌ها برای اینکه این نگرانی که شما مطرح کردید به وجود نیاید ممکن است لوایح خاصی را برای تامین مالی پایدار در بخش سلامت تعریف کنند. 

شناسنامه: کار شما در وزارت بهداشت به نوعی یادآور خاطرات فعالیت‌‌هایتان در جهاد سازندگی نیست؟

دانش جعفری: به نوعی می‌توان گفت در تداوم آن است، به شوخی برای دوستان تعریف می‌کنیم که اگرچه پزشک نیستیم ولی اینجا مثل نواری در بیمارستان‌ها پیج می‌کند آقای دکتر... هستیم، به دلیل اینکه مسائل فوری فوتی بسیار پیش می‌آید. 

شناسنامه: رفاقت شما با آقای هاشمی از کجا به وجود آمد؟ از زمان جنگ؟ 

دانش جعفری: نه، ما زمان تاسیس جهاد با هم آشنا شدیم، ایشان جزء اولین شورای مرکزی جهاد بودند که ابتدا در خراسان فعالیت می‌کردند و بعدا به مرکز آمدند. 

شناسنامه: پس برای همین هم هست که هنوز هم روحیه جهادی دارند. شما فعالیت‌هایتان را پس از انقلاب از جهاد سازندگی در سال ۵۸ شروع کردید، چطور شد که به جهاد سازندگی رفتید؟ 

دانش جعفری: یادش به خیر در جهاد شمیرانات رئیسی به نام آقای احمد‌پور که شهید شدند داشتیم، ایشان به من گفتند از آموزش پرورش چه میزان حقوق می‌گیرید؟ گفتم ۱۷۰۰ تومان، تقریبا این مقدار. ایشان گفتند اگر قرار باشد ما این حقوق را به شما بدهیم و شما کلا به جهاد بیایید، قبول می‌کنید؟ گفتم حتما، به جهاد رفتم و فعالیتم در جهاد بیشتر شد، چون مهندس عمران بودم قاعدتا فعالیت‌های عمرانی در روستا‌ها را انجام می‌دادم، تا اینکه جنگ شروع شد، بلافاصله پس از آن عده‌ای از درون جهاد و به عنوان یک نهادی انقلابی برای خدمت به جبهه می‌رفتند، ما هم با گروهی به جبهه اعزام شدیم بدون اینکه ماموریتی از جای خاصی به ما داده شود، ما همین طور به سمت جبهه رفتیم. این برای اواخر مهر یعنی هفته‌های اول جنگ بود. ما رفتیم که به منطقه‌ای در آبادان و ماهشهر سری بزنیم، در زمانی که ما به ماهشهر رسیدیم مقطع سقوط خرمشهر بود، و دشمن از رودخانه کارون هم عبور کرده بود تا کیلومتر ۱۷ جاده آبادان_ ماهشهر هم اشغال شده بود، 
دشمن به رودخانه بهمن شیر نزدیک شده بود و حتی سعی کرد از منتهی الیه جنوبی شهر آبادان و رودخانه بهمن شیر هم عبور کند و وارد جزیره آبادان شود که با جدیت و همت و مقاومت مردم و ارتش، دشمن به آن طرف رودخانه بهمن شیر رانده شد و به منطقه‌ای رفتند که در آن منطقه شهیدتندگویان هم اسیر شدند. در ماهشهر همه بیم آن داشتند اتفاقی که در خرمشهر افتاد در آبادان هم بیفتد چون آبادان ۲۷۰ درجه در محاصره بود و فقط زاویه کوچکی از جنوب امکان تدارکات رسانی و تردد در آن وجود داشت. 

حضرت امام (ره) دستور رفع حصر آبادان را دادند و تکلیف سنگینی متوجه عزیزان رزمنده بود، کار ما در آنجا این بود که استحکامات مهندسی و شرایط خوبی را برای دفاع به وجود بیاوریم و از طرفی هم آماده حمله شویم. اولین کاری که انجام شد ساخت اسکله‌ای در روستایی در جنوب آبادان بود تا تدارکات بتواند از طریق بندر ماهشهر به سمت دریا بیاید و وارد بهمن شیر شود و در آنجا در ساحلش بتوانند تدارکات را برسانند. 

زمانی که این اسکله زیر نظر من که با جهاد فارس کار می‌کردیم ساخته می‌شد و در زمان افتتاحش، موجی از شعف و شادی در بین رزمندگان بود، چون تا آن زمان رزمندگان از ضعف تدارکات برخوردار بودند و حتی مواد غذایی هم به اندازه کافی نمی‌رسید، ما فقط ارتباط هوایی آن هم از طریق هلی کوپ‌تر با آبادان داشتیم و می‌توانستیم خودمان را به آنجا برسانیم، پس از ساخت این اسکله بسیاری از نیاز‌ها از طریق شناور‌ها تامین شد. 

ما باید راه زمینی را هم برقرار می‌کردیم، بنابراینجاده‌ای درست شد که شهر آبادان را به کیلومتر ۱۷ جاده آبادان ماهشهر متصل می‌کرد، اینجاده یعنی‌‌ همان جایی که شهید تندگویان در آن اسیر شد بیابانی وسیع بود. با ساخت اینجاده در واقع تدارکات زمینی به سایر نقاط کشور وصل شد و بعد از اینکه ادوات سنگین وارد جزیره آبادان شد مقدمات عملیات معروف رفع حصر آبادان در ۵ مهر، ثامن الائمه، فراهم شد. 

شناسنامه: و شما به دلیل همین حرکت نشان فتح را دریافت کردید. 

دانش جعفری: بله 

شناسنامه: نشان را از امام(ره) دریافت کردید؟ 

دانش جعفری: نه در واقع دریافت نشان‌ها پس از پایان جنگ بود که از فرمانده کل قوا، مقام معظم رهبری دریافت کردیم. 

شناسنامه: ما در هفته دفاع مقدس خدمت بسیاری از سرداران و سرلشگران رسیدیم، سرلشگر باقری تعریف می‌کردند در عملیاتی در هور العظیم نیازمند کمپرسور بودیم و دولت ۵۰۰ کمپرسور در آن زمان به ما داد و این در حالی بود که عراقی‌ها با ۵۰۰۰ کمپرسور کار می‌کردند، مواجهه شما به لحاظ مهندسی واقعا به این شکل بود؟ 

دانش جعفری: من فقط یک جمله بگویم، غنیمتی که جهادی‌های مستقر در جزیره آبادان (که جهاد اصفهان و جهاد نجف آباد بود، و جهاد فارس بود و بعد هم جهاد تهران آمد) گرفتند و غنیمتی که جهاد فارس در آبادان از پاتک اول که دشمن وارد جزیره شد و سپس آن را پس زدند گرفتند،‌‌ همان غنیمت‌ها بنیه‌ای برای تجهیز جهاد‌های مستقر در جزیره شد. مثلا لودر‌های ژاپنی بسیار نویی بود که در‌‌ همان شرایط به دست بچه‌های جهاد افتاد و بنیه بسیار قوی برای تجهیز شد. 

شناسنامه: به نظر شما شاهکار جهادی‌ها و مهندسین جهادی در جنگ چه بود؟ 

دانش جعفری: جهادی‌ها دو کار در جبهه انجام دادند، یکی اینکه چون جهاد در روستا‌ها وجود داشت و در دل مردم روستا هم نفوذ کرده بود، روستائیان همه چیز خود را از جهادی‌ها می‌خواستند حتی سوالات شرعیشان را ابتدا با آن‌ها مطرح می‌کردند! بنابراین جهاد با روستائی‌ها بسیار صمیمی بود، اولین کاری که جهاد کرد این بود که پل ارتباطی بین روستا و جبهه شد و بسیاری از روستائی‌ها وقتی می‌خواستند به جبهه بروند و یا کمک کنند منابع مالیشان را از طریق جهاد ارسال می‌کردند. 

بنابراین اسم جهاد در ابتدا، ستاد پشتیبانی جنگ شد، منظور از پشتیبانی‌‌ همان تدارکاتی که مردم می‌دادند بود. کار دومی که جهاد انجام داد و بعدا توسعه پیدا کرد ارائه خدمات مهندسی به رزمندگان جبهه بود. 

یکی از کار‌هایی که در جبهه انجام گرفت مربوط به عملیات خیبر بود، این عملیات، عملیاتی بود که از طریق آب صورت گرفت، در واقع رزمندگان ما به پیش رفتند و توانستند به اهداف مورد پیش بینیشان دسترسی پیدا کنند، اما هیچگونه راه تدارکاتی که بتواند آن‌ها را به عقبه خودمان وصل کند وجود نداشت و آب هم طوری بود که نمی‌شد تدارکات را راحت انتقال داد. 

در اینجا جهاد با همکاری سپاه توانست پل خیبر را بسازد، پل سبکی با طول حدود ۱۴ کیلومتر بود، که قطعاتش پشت کامیون قرار می‌گرفت و کامیون نزدیک ساحل آب می‌آمد و قطعات را به داخل آب می‌انداخت و در آب قطعات به هم وصل می‌شد؛ رزمندگان ما در عملیات خیبر به نوک جبهه رفتند و بعدا این پل خیبر آن‌ها را به پشت جبهه متصل کرد و تدارکات به ایشان می‌رسید. 

یکی از کار‌های بسیار ارزنده‌ای که جهاد در اواخر انجام داد بحث جنگ آب بود، تمام طرح‌های جنگ آب را اواخر، جهاد با تدابیری بسیار پیشرفته انجام می‌داد، منظور از جنگ آب این بود که مواقعی دشمن در بین رزمندگان ما آب می‌انداخت و آن‌ها را زمین گیر می‌کرد، مهندسی آب باید راهی را برای خارج کردن این آب پیدا می‌کرد که از زمین گیر بودن خارج شوند. 

برخی مواقع ما تهاجمی کار می‌کردیم و آب را باید زیر پای دشمن می‌انداختیم، بنابراین باید می‌توانستیم که آب را از رودخانه کارون یا مثلا سمت فاو و رودخانه‌های اطراف انتقال دهیم و به پای دشمن بیاندازیم، این یکی از کار‌های عظیمی بود که جهاد انجام می‌داد. 

شناسنامه: از جمله مسائل اقتصادی که این روز‌ها هم در کشور بسیار درمورد آن بحث می‌شود، بحث نظام بانکداری است که مشکلاتی مثل بنگاه داری و سفته بازی را در بانک‌ها داریم، آیا این مشکلات در زمان وزارت شما هم بود؟ 

دانش جعفری: من اگر بخواهم بحث غیر روزنامه‌ای بکنم و‌‌ همان که در دلم هست تخصصی بگویم، باید بگویم اگر بانک‌ها بخواهند به عنوان واحدی اقتصادی روی پای خود بایستند مهم نیست بانک دولتی یا خصوصی باشد، اما کاری که می‌کنند باید ضررده نباشد، منابعی که درآمد بانک هاست عمدتا از محل تسهیلات است، پدیده‌ای که در سال‌های گذشته در اقتصاد ایران مطرح بوده این است که دولتمردان همیشه سعی می‌کردند نرخ سود تسهیلات را به گونه‌ای پائین بیاورند که رضایتمندی مردم بیشتر شود. 

این کار تا جائی ادامه پیدا می‌کرده که تبدیل به منبع ضرر می‌شده، مثلا الان اگر شما پولی را داشته باشید و بخواهید در بانک سپرده و سرمایه گذاری کنید فکر می‌کنید چه مقدار به شما می‌دهند، فرض کنید مثلا الان بانک‌هایی هستند که ۲۰، ۲۲ درصد به راحتی به پول سپرده‌گذاران پول می‌دهند. ما می‌گوییم که قیمت تمام شده آن پول برای بانک ۲۰، ۲۲ درصد است. بنابراین بانک اگر بخواهد این تسهیلات را به کسی دیگر بدهد باید مقداری هم روی آن بگذارد. مثلا بانک مرکزی عددی را می‌گوید حق الوکاله به طور مثال ۵/۲ درصد. پس اگر برای خود بانک ۲۲ درصد تمام شده بانک باید به متقاضی ۵/۲۴ درصد تسهیلات بدهد. 

اگر دولت به هر دلیلی بخشنامه کرد که من می‌گویم بانک‌ها با ۱۵ درصد به مردم وام بدهند، چه اتفاقی می‌افتد؟ ضرر می‌دهیم، در سال‌های گذشته این اتفاق در اقتصاد ایران افتاده است، یعنی بانک‌ها در فعالیت تسهیلات دادن به متقاضیان دچار ضرر می‌شدند، بانک‌ها برای اینکه روی پا بایستند به دنبال این بودند که از طریق دیگری این ضرر را جبران کنند، بنابراین وارد فعالیت‌های اقتصادی و سودآور می‌شدند، یعنی مثلا خودشان شرکت درست می‌کردند. 

شناسنامه: ساختمان می‌خریدند! 

دانش جعفری: ساختمان را خیلی‌ها را می‌خرند و در ترازنامه بانک به عنوان دارایی می‌آید ولی در واقع شعبه بانک اگر قیمتش بالا برود که به بانک چیزی نمی‌رسد ولی ممکن است که بگویید روزی این ساختمان را می‌فروشد و در واقع ثروت بانک بالا می‌رود، اما بانک‌ها می‌گویند ما هرچه قدر که تعداد شعبه بانک‌هایمان بیشتر شود، بیشتر می‌توانیم پول مردم را جمع کنیم و خدمت بدهیم. در کل می‌خواستم این را بگویم که خیلی از بانک‌ها به دنبال این بودند که برای جبران آن ضرر فعالیت‌های سودآور داشته باشند. 

شناسنامه: یعنی این یک روند طبیعی بود؟ 

دانش جعفری: بله، به طور مثال در سال گذشته بورس در زمانی که در موقعیت رونق بود در حد ۱۰۰، ۱۲۰ درصد بازدهی داشت یعنی شما اگر ۱۰۰ تومان در ابتدای سال در بورس سرمایه گذاری می‌کردید تا پایان سال ۱۲۰ تومان هم روی آن می‌آمد. بنابراین پولتان ۲۲۰ تومان می‌شد. بانک‌ها همین را خیلی خوب متوجه می‌شوند. بنابراین به جای اینکه منابع بانک‌ها را تسهیلات بدهند رفتند سهام خریدند تا از سود استفاده کرده و بخشی از ضرر را جبران کنند. 

اگر می‌خواهیم سیستم بانکی ما اصلاح شود باید چند کار انجام دهیم، اول اینکه تورم را کاهش دهیم، پس از آن نرخ سود بانکی را به طور طبیعی پائین آوریم و بعد بانک‌ها بتوانند با نرخ پائین تسهیلات عرضه دهند و مردم هم احساس نکنند که بانک زیاد می‌گیرد. بانک هم در این شرایط به دنبال فعالیت اقتصادی نرود، از طرفی این هم هست که اگر بانک‌ها این کار را انجام ندهند خیلی راحت ورشکست می‌شوند، مگر اینکه فکری شود که بانک ورشکست نشود. 

شناسنامه: یکی از نکات جالب و قابل مقایسه در دولت نهم و دهم موضع مشترک آن‌ها در تسویه بدهی بانک‌ها از طریق تسعیر ارز است که هر دو جا هم مجلس با آن مخالف است، در این مورد نظرتان چیست؟ 

دانش جعفری: این کار به نظرم کار درست اقتصادی نیست، من کمی موضوع را باز‌تر کنم. ببینید یک اتفاقی می‌افتد و در مقاطعی از تاریخ قیمت ارز در کشور به طور مثال بالا می‌رود، دارایی‌های بانک مرکزی سه جور است، دارایی فیزیکی، موجودی ریالی، ارز و طلا، اما در مجموع وقتی می‌خواهند بگویند بانک مرکزی چه قدر دارایی دارد به ریال بیان می‌کنند، و به نرخ دلار تبدیل می‌کنند و این می‌شود دارایی بانک مرکزی به دلار. 

بحثی از قبل از انقلاب مطرح بوده است که اگر در مقطعی قیمت ارز بالا رفت، در ترکیب دارایی‌های بانک مرکزی چه اتفاقی می‌افتد؟ بخشی از دارایی‌ها که ارز و طلا بوده است متناسب با آن افزایش قیمت ارز بالا می‌رود، قانونی در ارتباط با بانک مرکزی بوده است که اگر چنین اتفاقی افتاد دولت اجازه دارد بخشی از آن اضافه ارزشی را برای خود بردارد. یعنی اگر قیمت ارز بالا رفت و دارایی بانک مرکزی زیاد شد، بخشی از آن دارایی جدید که ایجاد شده و اشاره کردید «تسعیر» آن را باید به دولت بدهند. 

در تصمیم گیری‌های دولتی، مقطعی را داشتیم که قیمت ارز از مثلا ۱۲۰۰ و خورده‌ای به مرور به بالای ۳۰۰۰ تومان رسید، به نظر شما وقتی دارایی‌های ارزی بانک مرکزی به ریال تبدیل می‌شود، آیا واقعا وقتی نرخ ارز بالا رفته است تقویت شده است یا نه‌‌ همان ارز که داشته‌‌ همان است؟ قاعدتا‌‌ همان است، اما اگر دولت در آن شرایط از بانک مرکزی ما به تفاوت را بگیرد معنی آن این می‌شود که دارایی بانک مرکزی که می‌توان گفت پشتوانه قدرت هر کشور است، تضعیف می‌شود. 

به عبارت دیگر در گذشته وقتی ما دارایی بانک مرکزی، ریالش را به۱۲۲۶ تومان تقسیم می‌کردیم، الان به ۳۰۰۰ تقسیم می‌کنیم به این معنا است که دارایی بانک مرکزی ایران کاهش پیدا کرد، بنابراین این روش، روش خوبی نیست، ما حداقل کاری که باید می‌کردیم این بود که دارایی بانک مرکزی بعد از تسعیر کاهش نیابد. دارایی بانک مرکزی ریال نیست. 

شناسنامه: معوقات بانکی که دوره شما هم بوده است، می‌دانید اصلا از کجا شروع شد؟ و چه مقدار آن، به وام‌های بی‌حساب و کتاب برمی گردد؟ 

دانش جعفری: تعریف معوقات این است که اگر کسی تسهیلات گرفته باشد و مثلا بعد از نه ماه اقساط را پرداخت نکند به آن اطلاق معوقه به آن می‌شود، اول مشکوک الوصول است، بعد سررسید گذشته است و بعد به مقطعی می‌رسد که بانک ناامید می‌شود و اسمش را معوقه می‌گذارد. مفهوم آن این است که بخشی از تسهیلاتی که بانک به متقاضی داده است اما اقساط آن برنگشته است؛ معوقات در همه جای دنیا وجود دارد اما درواقع یک استانداردی دارد و ما باید از آن استاندارد عبور نکنیم. 

مثلاً اگر نسبت تسهیلات معوق به کل تسهیلات داده شده از ۵ در صد بالا رود باید نگران بود، در کشور ما سال‌های اخیر در محدوده ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹ بوده است و در واقع نقطه خطری است. 

شناسنامه: نظرتان درباره کار اقتصادی برخی از بزرگان اعم از مسئولان اجرایی و غیر اجرایی و این جناح و آن جناح چیست؟ 

دانش جعفری: کار اقتصادی کردن برای کسانی که مسئولیت دارند سمی برای اقتصاد است، من همین قدر بگویم که در تعریفی که از فساد اقتصادی امروزه در دنیا اتفاق نظر شده است این است که می‌گویند فساد اقتصادی آن است که عده‌ای از درون دولت مثل کارمندان منافعی را در اختیار عده‌ای در بیرون از دولت قرار می‌دهند که این منافع بر حق به آن‌ها داده نمی‌شود و به ناحق است. می‌گویند راه حل چیست؟ و جواب داده می‌شود که هر چه دولت را کوچک کردی در واقع حوزه اقتدار دولت و حوزه‌ای را که ممکن است در آن فساد اتفاق بیفتد را کم می‌شود. با این دید می‌خواهم بگویم کسی که مسئولیت دارد و کار دولتی می‌کند برای اینکه شبهه‌ای ایجاد نشود و بتواند کار داوری و نظارت خود را انجام دهد نباید خود را در اتهام قرار دهد. 

شناسنامه: انحلال جهاد سازندگی در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی یعنی دوره اصلاحات اتفاق افتاد؟ 

دانش جعفری: انحلال که نه در واقع با وزارت جهاد کشاورزی ادغام شد. 

شناسنامه: آیا اصلا از شما که ید طولانی در این حوزه داشتید نظرخواهی شد؟ 

دانش جعفری: بحثی که آن زمان مطرح بود این بود که جهاد اگر بخواهد باقی بماند، باقی ماندنش به صورت یک نهاد امکان پذیر نیست و باید به یک وزارتخانه تبدیل شود، بحث بر این بود که این وزارتخانه تکی باشد و‌‌ همان نهاد به وزارتخانه تبدیل شود. 
همینطور هم شد جهاد به وزارت جهاد تبدیل شد و یکی از جهادی‌ها هم وزیر جهاد شد. اما بعد چون لازم بود در قسمت‌های مختلف بخش کشاورزی هماهنگی ایجاد شود مثل زراعت و دام، نظریه‌ای مطرح شد که وزارت جدیدی تشکیل شود که هر دو بخش را بتواند در هم ادغام کند

شناسنامه: در مجلس پنجم آمد؟ 

دانش‌ جعفری: نه، فکر نمی‌کنم. آن موقع که من بودم چنین بحثی مطرح نشد. من در حال حاضر خودم فکر می‌کنم که اگر جهاد ادغام نشده بود شاید برای انقلاب اسلامی هم بهتر بود. 

شناسنامه: یعنی در شرایط تحریمی هم بیشتر به درد می‌خورد؟ 

دانش جعفری: قطعا همین طور است. می‌شود گفت جهاد برای کشور، یک آچار فرانسه بود، هر جا که مشکلی وجود داشت وارد می‌شد و آن را حل می‌کرد. 

شناسنامه: عمر مجلس شما در مجلس هفتم کم بود سریع وزیر شدید. 

دانش جعفری: بله، یکسالی که از عمر مجلس هفتم گذشته بود و دولت نهم تشکیل شد به من پیشنهاد وزارت اقتصاد داده شد و من هم قبول کردم و در واقع از مجلس جدا شدم. 

شناسنامه: شما در زمان ریاست جمهوری نهم که نامزدهای انتخاباتی زیاد بود، کدام سمتی بودید؟ می‌توانم و اجازه دارم بپرسم به چه کسی رای دادید؟ سال ۸۴ که بعدش وزیر اقتصاد شدید. 

دانش جعفری: من به آقای هاشمی رای دادم. 

شناسنامه: خیلی جالب است؛ به نظر شما چرا آقای هاشمی رای نیاورد؟ 

دانش جعفری: مردم هر چند وقت یکبار سعی می‌کنند انتخاب جدیدی را داشته باشند چرا که فکر می‌کنند برخی از آرزو‌ها و نیازهایی که دارند فکر می‌کنند در دولت قبل تامین نشد شاید در دولت جدید تامین شود، در هر صورت آن زمان شرایطی به وجود آمد که در مجموع چهره جدیدی مثل آقای احمدی‌نژاد آمدند. 

شناسنامه: چطور شد که شما که به آقای هاشمی رای دادید (هرچند که می‌دانم از قبل رفاقتی با آقای احمدی‌نژاد داشتید)، برای وزارت اقتصاد دعوت شدید؟ علاوه بر آن شما جزء کمیته‌ای هم بودید که وزرا را پیشنهاد می‌کردید، درست است؟ 

دانش جعفری: همه این‌ها درست است، در ابتدا که آقای دکتر احمدی‌نژاد از من درخواست همکاری کردند برای وزارت جهاد بود، یعنی جایی که خانه من بود. فضای جهاد هم طوری است که معمولا کسی از جهاد است بهتر می‌تواند کار کند، ایشان از من خواستند که برنامه‌ای را برای وزارت جهاد کشاورزی بدهم و من هم این کار را انجام دادم. من هم برنامه‌ای دادم. بعد از اینکه ایشان برنامه من را مطالعه کردند سوالاتی بیشتر در حوزه اقتصاد از من پرسیدند. 

من نقطه نظراتم را راجع به سیاست اقتصادی گفتم، به ایشان عرض کردم بالاخره ما دو گروه اقتصاددان داریم که گروهی تفکر دولتی دارند و فکر می‌کنند که همه کار‌ها را باید دولت انجام دهد و گروه دیگر تکیه بر مردم و بخش خصوصی دارند، من از گروهی هستم که توجهم بیشتر به بخش خصوصی است. اگر چه ما در جامعه نظام مهندسین هم با هم همکار بودیم و ایشان با دیدگاه‌های اقتصادی من بیشتر آشنا شدند. 

بعداً به من گفتند به حضور در حوزه اقتصادی علاقه‌مند هستید یا نه؟ من گفتم حتما همین طور است و در واقع بحث این شد که من یا به سازمان مدیریت بروم یا وزارت اقتصاد، اما کار ایشان در یکی دو ماهی که به تشکیل دولت مانده بود، کار اصلیشان گزینش وزرا و چیدن کابینه بود و در همین ساختمان قدیم کار می‌کردند. ما رفتیم که درگیر کار‌ها و برنامه‌های مربوط به خودمان شویم اما نکته‌ای به وجود آمد که من به کمیته گزینش که اشاره کردید وارد شدم. 

آن نکته این بود که آقای احمدی‌نژاد ستادی داشتند که در انتخابات هم به ایشان کمک کرده بودند و قاعدتا خودشان را سهام‌دار چینش‌ها می‌دانستند، من اصلا در ستاد ایشان نبودم، آن ستاد برای هر کدام از وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها افرادی را به آقای احمدی&zwnj

اشتراک‌گذاری

  • ناگفته‌هایی از جلسه نمایندگان نامزدهای انتخابات 88 با رهبر انقلاب

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
بیست‌وشش منهای هفت