وصيت نامه و زندگي نامه 5 شهيد اهل تسنن شهرستان كوثر

زندگي نامه، وصيت نامه و عكس هاي قسمت پايين مربوط به 5 شهيد اهل سنت روستاي هشين شهرستان كوثر مي باشد.

به گزارش سبلانه به نقل از كيويميز،

     شهید نورمحمّد آقایی

فرزند: شیرمحمّد                                                               

متولّد: 9/6/1343؛ روستای هشین

زمان و مکان شهادت: 13/3/1363؛ سردشت

 نهم شهریورماه سال 1343 در روستای «هشین» از توابع شهرستان کوثر، چشم به جهان گشود در زمان کودکی نورمحمّد، پدرش دار فانی را وداع گفت و خانواده را با غمی بزرگ تنها گذاشت

 اوبه دلیل فقر مالی قادر به ادامه­ ی تحصیل نگردید و بعد از پایان سوم ابتدایی، درس و مدرسه را رها کرد و به یاری برادرش شتافت تا سهمی در تأمین معاش خانواده برعهده گیرد.

نورمحمّد یک سال قبل از اینکه به خدمت اعزام شود ازدواج کرد. وحاصل ازدواج او یک فرزند میباشد که هم اکنون درتهران سکونت دارد.نورمحمّد حدود یک سال در منطقه­ ی کردستان و آذربایجان غربی در مبارزه با احزاب و عناصر ضدانقلاب خدمت نمود و سرانجام در حالی که نوزاد پسرش تازه به دنیا آمده و چشم به راه پدر بود، در سیزدهمین روز از خردادماه سال 1363 در پایگاه «خورخوره» شهرستان سردشت، هنگام درگیری با نیروهای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله­ ای به سرش، شهد شهادت نوشید و به لقاء الهی پیوست. پیکر پاک و مطهّر او در قبرستان عمومی روستای هشین برای همیشه به خاک سپرده شد.      

 

                           

 شهید ابراهیم بخشعلی­پور

فرزند: تسلّی                                                         

متولّد: 30/1/1343؛ روستای هشین

زمان و مکان شهادت: 11/3/1364؛ صالح­ آباد

فروردین ­ماه سال 1343 در روستاي هشين دیده به جهان گشود ابراهیم در دوران خردسالي و قبل از رفتن به مدرسه تلاوت قرآن را فرا گرفت و از كودكي با اين كتاب آسماني مأنوس شد.

در اوائل انقلاب ابراهیم در شهریار کار می­کرد و به خاطر نزدیکی به تهران، کاملاً در جریان وقوع انقلاب اسلامی در ایران قرار داشت و تا آنجا که می­توانست در تظاهرات و راهپیمایی­ها شرکت می­کرد. او اعتقاد داشت که انقلاب، قیام مردم محروم و مستضعف علیه ظالمان و زورگویان کشور است و همه­ ی محرومان باید در خدمت انقلاب باشند.

ابراهيم در اوايل سال 1362 از طرف ارتش به خدمت مقدّس سربازي اعزام شد و به مدّت بیست و چهار ماه در لشکر84 خرّم آباد در لباس سربازي به عنوان رزمنده به دفاع از میهن خویش پرداخت و در تاريخ 31/2/1364 در منطقه­ ی عمليّاتي «صالح­ آباد» هنگام بمباران هواپيماهاي عراقي، بر اثر اصابت تركش به شكم و بدنش مجروح و در یازده خرداد سال 1364 جام شهادت را سر کشید و به آرزوی دیرینه­ اش دست یافت و پیکر مطهّرش در قبرستان عمومي روستاي هشين برای همیشه به خاک سپرده شد.

 

 

 شهید الماس جامع

فرزند: مسلم                                             

متولّد: 8/4/1342؛ روستای هشین

زمان و مکان شهادت: 19/2/1363؛ اهواز

درهشتم تیرماه سال1342 الماس درروستای هشین  به دنیا آمد.  الماس از وقتی که خودش را شناخت، به همراه دیگر بچه ­های روستا در کلاس­های درس قرآنی پدرش حاضر می­شد و از همان خردسالی گوش جانش را با نوازش آیات قرآن آشنا می­ساخت.

باتوجّه به اینکه الماس از کودکی در یک فضای معنوی رشد یافته و قد کشیده بود، بدان جهت پای­بندی محکمی به انجام فرائض دینی و رعایت احکام شرعی داشت ودر اکثر برنامه ­هایی که در مسجد روستا برگزار می­شد، فعّالانه شرکت می­کرد و همیشه آرزو داشت که در آینده مربّی و مدرّس قرآن شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال­های اوّل آغاز جنگ تحمیلی، الماس با احساس مسؤولیّت نسبت به دفاع از مرزهای کشور، لباس مقدّس سربازی به تن کرد و به جبهه­ های جنگ شتافت.  

شهید الماس جامع در نوزدهم اردیبهشت سال 1363 در مسیر جادّه ­ی خرّمشهر بر اثر ضربه­ ی مغزی ناشی از واژگونی خودرو به شهادت رسید و چند روز بعد، پیکر پاکش زینت­ بخش قبرستان عمومی روستای «هشین» گردید.

 

 

 شهید عبّاس قاسمی                                                         

فرزند: یوسف

متولّد: 15/6/1346؛ روستای هشین

زمان و مکان شهادت: 30/2/1366؛ بانه

شهید سرافراز عبّاس قاسمی در پانزدهم شهریورماه سال 1346 در روستای هشین از توابع شهرستان کوثر در یک خانواده­ ی مذهبی و متدیّن دیده به جهان گشود... عباس پیش از آنکه تحصیلات رسمی خود را آغاز نماید، دوشادوش سایر کودکان در کلاسهای آموزشی قرآن شرکت می­نمود و به یادگیری کلام الهی می­پرداخت.

عباس با توجّه به اینکه از ضریب هوشی بالایی برخوردار بود تا سال پنجم ابتدایی با موفّقیّت تحصیل نمود ولی بعد از آن به خاطر فقر مالی خانواده و همچنین نبود امکانات تحصیلی در روستا نتوانست در مقطع راهنمایی ادامه­ ی تحصیل بدهد و ناچار به ترک تحصیل گردید. تااینکه به سن سربازی رسید. او بنابه مسؤولیّتی که در قبال دفاع از کشورش احساس می­کرد، داوطلبانه از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خدمت اعزام گردید و در جبهه به عنوان رزمنده به مبارزه با دشمن متجاوز بعثی پرداخت؛ امّا چهارده ماه بعد از شروع خدمت در روز سی ­ام اردیبهشت­ ماه سال 1366 در شهرستان «بانه» در استان کردستان به هنگام بمباران هوایی دشمن، بر اثر اصابت ترکش به بدنش شهد شهادت نوشید و عاشقانه به دیار ابدی کوچ کرد.

شهید برزو قلی­زاده                                                               

فرزند: اروج

متولّد: 20/3/1346؛ روستای هشین

زمان و مکان شهادت: 19/4/1367؛ اسلام­ آباد غرب

شهید بُرزو قلی­زاده در بیستمین روز از خردادماه سال 1346 در  روستای «هشین» دیده به جهان گشود.برزو در دوران کودکی با شرکت در کلاس­های قرآن که به وسیله­ ی روحانی روستا برگزار می­شد، با تلاوت کلام وحی آشنا گردید و پیش از آغاز تحصیل و رفتن به مدرسه، توانست نحوه­ ی خواندن قرآن را به خوبی فراگیرد.

در سال 1357 و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی، برزو با وجود اینکه سن و سال زیادی نداشت، با راهنمایی برخی از جوانان انقلابی روستا در جریان مسائل قرار گرفته بود و سعی می­کرد در حدّ سنّ و سالش نقشی در انقلاب داشته باشد

به این ترتیب برزودر اوایل سال 1365 از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خدمت نظام وظیفه اعزام گردید و به مدّت دو سال تمام به عنوان رزمنده در لباس مقدّس سربازی به مبارزه با دشمن متجاوز و دفاع از سرزمین خویش پرداخت و خدمتش را به پایان رسانید، امّا انگار دست تقدیر سرنوشت سرخ شهادت را برای او رقم زده بود و برزو باید در آخرین لحظات به این افتخار نائل می­گردید.

شهید برزو قلی­زاده در روز نوزدهم خردادماه سال 1367 در منطقه­ ی عملیّاتی اسلام ­آباد غرب به درجه ­ی شهادت نائل شد و مرقد مطهّرش برای همیشه زینت­ بخش قبرستان عمومی روستای هشین گردید.

 روحشان شاد باد

انتهاي خبر/