دلايل ناكارآمدي شورا و دهيار ها در روستاها

شورا و دهيار به دلیل نوپا بودن تامین كننده مالی مشخصی ندارند و این خود باعث مشكلات عدیده ای می شود كند شدن پیشرفت و عمرانی و امور زیر بنائی روستا نمونه ای از آن است.

به گزارش سبلانه به نقل از كيويميز، تاسیس نهاد عمومی وغیر دولتی مثل شورای اسلامی ودهیاری در روستا یعنی حركت به سوی نظام نوین مدیریت در روستا علی رغم سابقه كوتاه نتوانسته در بعضی جاهها جایگاه وپایگاه خود را بیابد وبه روستا خدمات  رسانی بهتری داشته باشد .

عواملی كه باعث شده كه این نهاد نتوانسته نهاد كار آمد در مدیریت سیستم روستا موفق عمل كند به شرح ذیل است:

۱-  عدم استقلال مالی ومنابع مالی شورا و دهیار

به دلیل نوپا بودن تامین كننده مالی مشخصی ندارندواین خود باعث مشكلات عدیده ای می شودكند شدن پیشرفت وعمرانی و امور زیر بنائی روستا نمونه ای از آن است .

۲-  تقییرات پیاپی سیستم  مدیریت روستایی در گذر زمان:

بعداز مشروطیت دگرگونی های ناشی ازمشروطیت  جامعه روستائی را تحت تاثیر قرار داده است درزمان مشروطیت میزان دخالت دولت وحاكمان نسبت به زندگی مردم ودخالت در امور روستائی وامور روستائی احساس مسئولیت در بشر بیشتر شد.قوانین جدیدی تدوین شد وبا این اصلاحات دولت جایگزین مالكان شد .پس از آن تغییرات پی در پی دخالت دولت در امور روستا اركان سنتی اداره امور عمومی را ازبین برداما در مجموع تشكیلات دولتی مانند انجمن ده هیچگاه پایگاه استواری برای فعالیت نیافت .در واقع تقییرات مكرر قوانین منجر به احاله  امور روستائی باعث از هم پاشیدگی مدیریت روستائی در استانه انقلاب گردد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدیریت روستائی را نهادهای مانند جهاد سازندگی بنیاد مسكن به عنوان متولی مدیریت امور روستا گردیدواین تقییرات پیاپی سیستم مدیریت روستا وراهبردهای مبتنی بر ازمون وخطا  باعث مستحكم نشدن سیستم مدیریت روستا وحتی ازدست دادن جایگاه وپایگاه خود شد .

۳-  نفوذ خوانین و ریش سفیدان روستا درسیستم مدیریت روستا قبل از انقلاب وحتی بعداز انقلاب

باتوجه به اینكه در كذشته مدیریت روستا توسط خوانین ویا ریش سفیدان  روستا انجام می شد و درسیستم جدید مدیریت شورایی ریش سفیدان دیگر مثل سابق در میان افراد جامعه جایگاه قبلی خودر ندارند واین امر باعث شد به صورت غیر مستقیم در عملكرد  تصمیات روستا تاثیرات منفی داشته باشد ودر نتیجه نقش مدیریتی روستا كم رنگ تر شود .

۴-  عوامل دیگر عدم جایگاه قانونی و اداری مناسب یعنی این نهاد  مانند سایر نهادها جایگاه روشنی ندارد.باوجود جایگاه مطلوب عملاً هم كاركردش بهتر می شود و هم روحیه كاری  بیشتری  خواهند داشت انچه مسلم است تصمیم گیریهای شوراها فاقد ضمانت قانونی و اجرائی در بعضی موارد بوده واین امر باعث شده كه شوراها با ضعف مدیریتی به كار خود ادامه دهد عملاً كارائی لازم خود را كه در قانون پیش درنظر گرفته شده ازدست بدهند و مدیر اجرائی مصوبات شورا (دهیاری)نتواند در كار خود موفق عمل كند.

۵-  عامل بعدی سطح تحصیلات پائین  و سوابق مدیریتی اعضای شورای اسلامی در روستا ونیز افراد جامعه ای كه در محیط روستا زندگی می كنند ونیز در مقایسه مدیریت شهری با مدیرت روستائی در امر خدمات رسانی نارسائیهای اجتماعی و عمرانی و بهداشتی فاصله زیادی كه دارد.

۶-  عدم پذیرش و خواست مردم روستا وظرفیت احساس وجود جامعه مدنی مناسب با مقتضیات زمان واین پذیرش زمانی حاصل می شود كه شورا و دهیار خدماتش را برای افراد جامعه هدف قابل لمس شود كه به مشاركت اجتماعی افراد جامعه تاثیر مثبتی خواهد گذاشت  افراد جامعه روستا به دلیل پایین  بودن سطح آگاهی نمی توانند شورا و دهیار را به عنوان نهاد ی تاثیر گذار در سیستم مدیریتی روستا به پذیرند.

۷-  مهاجرت نیروی جوانان به شهرها وتبدیل روستا به عنوان خانه سالمندان وهمچنین در بحث مدیریت و پویائی یك جامعه درحال توسعه نیازمند نیروی جوان و پر انرژی را می باشد در حالی اكثریت افراد تحصیل كرده درجوامع روستائی كشور ما به دلایلی بسیاری به سوی  جوامع شهری رهسپارشده اند با وجود افراد كم سواد انتظاری مدیریتی چندان مطلوبی نخواهیم داشت كه این امر مانع توسعه در جامعه روستائی است .

نتیجه گیری:

باتوجه به مطالب ذكر شده بالا نهاد شورا ودهیاری مانند هر نهاد نوپا در اولایل راه دچاریكسری مشكلات در اداره امور ،تصمیم گیری وابهام در هدف را دارد واین نهاد دچار یكسری مشكلات ومعضلات می باشد وبرای ازبین بردن ان نیازمند گذشت  زمان وتوجه بیشتر دولت وحمایت مالی جهت استقلال آن  جهت نهادینه كردن این نهاد می باشد كه می تواند نقش بسزائی در توسعه  كشور خواهد داشت.

انتهاي خبر/