سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

شنبه 1 شهریور 1404
  • کد خبر: 24475
  • بازدید: 2,560
  • 1394/10/04 - 09:30:28

سبک زندگی پس از طلاق در زنان سرپرست خانوار)مطالعه موردی زنان سرپرست خانوار شهرستان اهر)

با توجه به اینکه درصد بالایی از ازدواج ها در جامعه ، به دلایل مختلف که توسط پژوهشگر مطالعه شده ، به جدایی می انجامد لذاوضعیت زندگی زنان پس از بروز این پدیده ، از ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی ، روانی و ... مخاطره آمیز است ؛ سرنوشت و سبک زندگی این افراد پس

به گزارش خبرنگار ،با توجه به اینکه درصد بالایی از ازدواج ها در جامعه ، به دلایل مختلف که توسط پژوهشگر مطالعه شده ، به جدایی می انجامد لذاوضعیت زندگی زنان پس از بروز این پدیده ، از ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی ، روانی و ... مخاطره آمیز است ؛ سرنوشت و سبک زندگی این افراد پس از جدایی از همسر بسیار حائز اهمیت بوده و می تواند معضلات بسیاری را برای ایشان و جامعه پدید آورد . در این پژوهش تلاش شده است با لحاظ نمودن عوامل ساختاری و نگرش بر جامعه شناسی قشر ها و نابرابری های اجتماعی به نوع زندگی زنان شهرستان اهر بعد از جدایی همسر پرداخته شود و تلاش شده تا از نظریات مختلف جامعه شناسان در حوزه های آسیب شناسی اجتماعی ، روانشناسی و...در یک جامعه کمک گرفته و متغیرهای مختلف در حل معضلات و مشکلات جامعه هدف مورد بررسی قرار گیرد. هدف کلی تحقیق : بررسی سبک زندگی زنان مطلقه، متأثر از پدیده طلاق)با تأکید بر زنان سرپرست خانوار شهرستان اهر( ومدیریت اجتماعی این مقوله میباشد روش تحقیق برای انجام پژوهش ، روش پیمایش و پرسشنامه ، به کار گرفته شده و فرضیات مطرح شده در تحقیق به اثبات رسیده است.

کلمات کلیدی: مدیریت اجتماعی ، سبک زندگی، زنان سرپرست خانوار، پدیده طلاق

مقدمه

شهرستان اهربدلیل مهاجر پذیری بخصوص گسیل از روستاها و شهرهای فقیر همجوار ، معضل حاشیه نشینی و فقر در آن محسوس است. بیسوادی و کمسوادی، نداشتن درآمد کافی و شغل و مسکن مناسب، پایین بودن سطح زندگی ،مهاجر ت های بی رویه و بدون برنامه ، ورشکستگی بسیاری از صنایع کوچک و بزرگ و دنبال آن بیکاری بسیاری از نان آوران همچنین وجود خرده فرهنگ ها در این شهرستان، زمینه مساعد بروز بسیاری از معضلات و آسیب های اجتماعی از جمله بروز پدیده طلاق را فراهم کرده است درمیان اقشار مختلفی که در شهرستان اهر زندگی می کنند و با مشکلات زیادی روبه رو هستند، زنان سرپرست خانوار و علی الخصوص زنانی که مطلقه و سرپرست خانوار هستند جزو گروه های آسیبپذیر محسوب میشوند. آنان بدلیل مخاطرات اجتماعی که پس از طلاق در کمین آنهاست قشری تقریباً فراموش شده هستند و در پی تحقیقات میدانی گسترده آمار دقیق و جامعی از هیچ ارگانی از آنان بدست نیآمد که همین امر برنامه ریزی دقیق و مدون را برای این طیف از افراد جامعه سخت تر می کند و باعث میگردد آنان علاوه برنقش مادری، با شرایط سخت ،تأمین کننده نیازهای اقتصادی خانواده نیز باشند و این عوامل فشارهای مضاعفی را بر آن ها وارد می سازد با توجه به تحقیقات میدانی صورت گرفته شهرستان اهر در ثبت وقایع طلاق و طبق آمار تاسال 91 بیش از تعداد 3486 زن مطلقه دارد )سالنامه آماری استانداری مرکزی (که در مقایسه با سالهای قبل با روند روبه رشد مواجه بوده است و قریب به 90/0 انان سرپرست خانوار هستند که با نگرش به همین موضوع دغدغه نگاه ویژه به سبک زندگی و بررسی مسائل و مشکلات زنان مطلقه سرپرست خانوار بعنوان یک مسئله اجتماعی امری ضروری و لازم بنظرمی رسد

بیان مسأله

زنان مطلقه سرپرست خانوار از جمله گروهای آسیب پذیر اجتماعی هستند که عوامل مختلفی از جمله درگیریهای قضایی قبل و حین طلاق ، آثار روحی و اجتماعی پس از طلاق ومشکلات اقتصادی موجب شکنندگی روحی و جسمی این طیف افراد در جامعه شده است، حال با تصور این موضوع که اگر موقعیت آنان در جامعه سنتی و پدر سالارانه نیز قراربگیرد وضعیت بغرنج روحی را برای آنان مضاعف خواهد نمود؛ از طرفی هم درآمد کمتر زنان سرپرست خانوار موجب فقر نسبی آنان نسبت به مردان سرپرست خانوار می گردد. )غفاری،1382) که خود باعث بروز آسیبهای اجتماعی برای برخی از آنان خواهد شد. همواره مشکل فقر در خانوارهای زن سرپرست، بیشتر از خانوارهای با سرپرست مرد بوده است. عامل فقر اقتصادی، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خود را بر وضعیت فرهنگی، اجتماعی و همینطور وضعیت اکولوژیکی خانواده بر جای می گذارد. بسیاری از این زنان، ازفقدان یک چتر حمایتی و تأمین مالی و اجتماعی رنج می برند. مسئولیت و هزینه ها قابل توجه و طاقت فرسای تامین معاش خانواده که بر عهده این قشر آسیب پذیر اجتماعی می باشد در بسیاری از موارد سخت و یا حتی غیر ممکن است و در صورت تحقق نیز زندگی سرشار از سختی ها و محنت ها را متحمل این مادران پدر نما می کند. در این میان زنان سرپرست خانوار دارای مسئولیت سنگین اقتصادی و اجتماعی در خانواده هستند. آنان هم مادران فرزندان خود هستند و هم پدران آنان در سرشماری آبان 1390،جمعیت 10 ساله و بیشتر از نظر وضعیت زناشویی در استان مرکزی، 7192 زن مطلقه وجود دارد و سهم استان را در مقایسه با آمار کل کشور به میزان قابل توجهی قرار میدهد که در این میان شهرستان اهر  به تنهایی بیش از نیمی از آمار کل استان را برابر جدول ذیل به خود اختصاص داده است. حال با توجه به آمارهای روبه رشد و تکان دهنده پدیده طلاق ، آسیبهای اجتماعی و جرائم جبران ناپذیر متأثراز وجود معضلات و مشکلات اجتماعی اقتصادی در این خانواده را میتواند روز به روز افزایش دهد که در اینجا بعنوان یک مسئله مهم اجتماعی حائزاهمیت میباشد.پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نقش زنان سرپرست خانوار در جامعه به بررسی مسائل و مشکلات زنان مطلقه سرپرست خانوار شهرستان اهر ، به منظور ارائه راهکارهایی کاربردی در جهت کاهش مشکلات آنان در جامعه پرداخته است.

ضرورت تحقیق

بررسی سوابق موجود در کشور نشان می دهد که مطالعات انجام شده در این زمینه غالبا به بررسی جنبه هایی جزئی از شرایط زندگی گروهی از زنان سرپرست خانوار مانند مشکلات اجتماعی و اقتصادی و عاطفی آنان و یا بررسی نقش سازمان مسئول حمایت از گروه آسیب پذیر و کاستی های موجود در این زمینه پرداخته اند و تصویر جامعی از مشکلات اقتصادی و معضلات اجتماعی این گروه ارائه نداده اند لذا بررسی تصویر دقیقتر و علمی تر از این واقعیت احساس می گردد.

-ضرورت این تحقیق از آنجا مورد توجه است که مهمترین مشکلات زن پس از طلاق مشکلات مالی است که خود سر منشأ معضلات اجتماعی در این خانواده ها و اجتماع میباشددر بسیاری از موارد زن در مقابل طلاق از سوی شوهر از تمام حق و حقوق قانونی خود چشم پوشی می کند و یکی از آنها مهریه می باشد . نتایج تحقیق میدانی نشان می دهدحدود 15 درصد زنان طلاق گرفته شهر اهر، مهریه خود را در هنگام طلاق اصلاً دریافت نکرده اند .و بیش از80 درصد از این زنان فقط بخش بسیارکوچکی از مهر خود را برای نجات از تنش ها و استرس حین طلاق دریافت نموده اند. این در حالی است که بیش از89درصد از زنان طلاق گرفته هیچ نفقه ای دریافت نکرده اند و به دلیل اینکه بیشتر زنان درخارج از خانه به شغلی مشغول نیستند و حتی در صورت داشتن مدرک تحصیلی عالی، بسیاری از آنها پس از ازدواج بنا به هر دلیلی دست از کار کشیده اند، اما پس از طلاق ، برای یافتن شغلی مناسب و تامین خود دچار مشکلات بسیاری می شوند و طبق همان تحقیق تنها 16 درصد از زنان مطلقه شاغل هستند متاسفانه دیدگاه ناپسند جامعه نسبت به زنان طلاق گرفته به خودی خود برای آنها مشکلات اجتماعی بسیاری را پدید آورده است جامعه نسبتاً جوان ما که اکثریت جمعیت کشور و شهرستان اهر را تشکیل می دهند در معرض این آسیب ها قرار دارد و بیم آن می رود که شدت روز افزون طلاق از یک سوی و حرکت جمعیت میانسال جامعه به سمت پیری از سوی دیگر و همچنین وجود مشکلات اقتصادی موجود در کشور ، معضلات اجتماعی جبران ناپذیری را بوجود آورد که با گسترش این آسیب و درگیر نمودن دیگر خانواده ها )غرق شدن در آسیب های اجتماعی که زاییده حواشی مشکلات خانواده های طلاق هستند( و از همه مهمترچگونگی رشد و نمو شخصیتی و اجتماعی فرزندان در خانواده های طلاق که مشکلات و مصائب مادر سرپرست خانوار را به دوش می کشند ، ضرورت توجه و اهمیت به وضعیت موجود زنان سرپرست خانوار را دو چندان مینمایاند

اهداف تحقیق:

سنجش وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان مطلقه سرپرست خانوار هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ کاربردی حائز اهمیت است وموجب شناخت بعد جامعه شناختی می شود و هم می توان با شناخت متغیرهای موثر در آن وضعیت این قشر را برای سیاست گذاری ها وبرنامه ریزی ها استفاده کرد تا با خارج کردن آنها از چتر حمایتی قدمی در جهت توانمند سازی آنان برداشت و بار مالی کمک های دولتی و خیریه را در این مقوله کاهش داد. با توجه به گستردگی موضوع و اهمیت و بزرگ بودن نقش رویکردهای جامعه شناختی در تبیین کاهش معضلات و آسیب های اجتماعی،کانون توجه را به نیروهای اجتماعی ، عوامل اقتصادی و احساس بی قدرتی که بیشترین فشار را بر خانواده های جامعه هدف وارد می سازد، معطوف داشته و به بررسی راههای رفع مشکلات اقتصادی و کاهش معضلات اجتماعی برای زنان مطلقه سرپرست خانوار میپردازیم .در این راستا اهداف تحقیق به دو دسته کلی و جزئی تقسیم می شود به طور کلی هدف اصلی پژوهش: بررسی سبک زندگی پس از طلاق در زنان سرپرست خانوار با دیدگاهی علمی و تحلیل علی است که بتوان با ایجاد روزنه ای روشن و امیدوار کننده شأن و منزلت اجتماعی ،اقتصادی برای آنان قائل شد و سئوال آغازین تحقیق بقرار زیرین است: چگونه می توان با رفع مشکلات اقتصادی زنان سرپرست خانوار ، سبک زندگی آنان را ارتقاء بخشید و معضلات اجتماعی حاصل از این پدیده را کاهش داد؟

تعاريف مفاهیم و اصطلاحات

طلاق چیست؟

در فرهنگ عمید واژه طلاق از نظر لغوی اینچنین معنی شده است : جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی و در اصطلاح طلاق که معادل انگلیسی آن( Divorce ) است عبارتست از : انحلال یک رابطه زناشویی رسمی و قانونی در زمانی که هر دو طرف هنوز در قید حیاتند و پس از وقوع آن بطور بالقوه قادرند بار دیگر ازدواج کنند

زنان سرپرست خانوار: زنان سرپرست خانوار،اصطلاح جدیدی است که با حضور بیشتر زنان در عرصه های فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی و سیاسی کاربرد پیدا کرده است. با مطالعه تاریخی این پدیده در می یابیم که نگرش حاکم بر جامعه چنین بوده که همواره زن همانند کودک می بایست تحت سرپرستی یک مرد قرار داشته باشد و زمانی که پدر حضور نداشته از اصطلاح بی سرپرست استفاده می شده است. شواهد و مدارک تاریخی حاکی از آن است که حمایت از کودکان و زنان بی سرپرست در اکثر کشورهای جهان به صورت سازمان نیافته و تحت تأثیر انگیزه های خیرخواهانه، انسانی، دینی توسط مردم و نهاد های اجتماعی و مذهبی هر جامعه انجام می گرفته است )محمدی،1385).اما امروزه «زنان سرپرست خانوار» به کسانی گفته میشود که بدون حضور و یا حمایت یک مرد، سرپرستی خانوار را به عهده می گیرند و مسئولیت ادارهی اقتصادی خانواده و تصم یمگیری های عمده را برعهده دارد )مرکز آمار ایران،1379).

سبک زندگی: سبک زندگی مجموعه ای است از ارزش ها، نوع نگاه و تفکر و شیوه های رفتاری در هر چیزی. بیشتر مردم معتقدندکه باید سبک زندگی شان را آزادانه انتخاب کنند. جامعه شناسان معتقدند سن، طبقه اجتماعی، قومیت و جنسیت در سبک زندگی هر فرد اثر گذارند. این یعنی هویت از نوع ساختار و طبقه اجتماعی فرد و همچنین جنسیت، سن و مذهب او شکل می گیرد. عناصر یک سبک زندگی مشترکاتی را برای شماری ار افراد پدید می آورند. به عبارت دیگر گروه های اجتماعی بیشتر به یک نوع سبک زندگی گرایش دارند. )آزادارمکی،1386). در تعریفی دیگرسبک زندگی را مجموعه ای از سلیقه های یک فرد، در هر موضوعی )از دکوراسیون منزل تا آهنگ مورد علاقه(، شیوه های رفتار فرد با اطرافیان، ارزش ها و عقاید فرد و … می نامند. جمع سبک هایی که ما در زندگی داریم هویتمان را می سازد، بنابراین سبک زندگی بخشی از هویت یک جامعه است. جامعه مدرن دارای سبک زندگی خاصی است که او را با انسان موجود در جوامع سنتی و توسعه نیافته متمایز می کند. می توان گفت تمایزات یاد شده در زبان، موسیقی، ارزشها، هنر، ادبیات، زندگی خانوادگی، مذهب، آیین، غذا، نام گذاری، زندگی عمومی و به عبارتی فرهنگ مادی و غیر مادی تعریف می شوند. تعریف لغوی سبک زندگی در سایت های معتبر )ویکی، بیزینس و دیکشنری( :

-سبک زندگی، روش زندگی اشخاص، گروه ها یا جوامعی است که در مواجهه با روابط فیزیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی روزانه خود می باشد

-سبک زندگی شامل فعالیت ها، رفتارها، عادت ها، علایق، عقاید و ارزش ها می شود.

-سبک زندگی ترکیبی از انگیزه ها، نیازها و خواسته هاست که تحت تاثیر عواملی مانند فرهنگ، خانواده و گروه های اجتماعی می باشد.

چالشهای اقتصادی

درصد زنان فقیردرطول دودهه گذشته پیوسته افزایش یافته است ، معمولاً فقر به ویژه در مورد زنان سرپرست خانوار داری فرزنددارند شدیدتر است در اینجا یک دور باطل وجود دارد، زنی که می تواند شغلی با درآمد نسبتاً خوب به دست آورد چون مجبور است هزینه های مراقبت از کودکان خودرا بپردازد ممکن است از لحاظ مالی فلج شود باوجود این اگر به طور نیمه وقت شروع به کار کند درآمدش کاهش می یابد و هرگونه احتمال پیشرفت شغلی از بین می رود و همچنین مزایای اقتصادی دیگری را مانند حقوق بازنشستگی که کارکنان تمام وقت دریافت می کنند از دست می دهد.)گیدنز1373). درصد فقر مطلق زنان سرپرست خانواده بیشتر از خانواده های دارای سرپرست مرد می باشدمنظور از فقر مطلق در یک جامعه افرادی هستند که درآمدشان از حداقل درآمد معیشتی معین)تامین نیاز های اولیه (کمترمی باشد درواقع این افراد زیر خط فقر زندگی می کنند . کار شناسان اجتماعی با اشاره به وضعیت نابسامان اقتصادی زنان سرپرست خانواده، آنان را بخشی از فقیر ترین اقشار اجتماعی در جامعه ایران معرفی کرده و می گویند این زنان به خاطر نداشتن جایگاه اقتصادی مناسب اکثراً به مشاغل پائین روی می آورند مانند دستفروشی و کارگری حتی بعضا در منازل دیگران به کار می پردازند که از نظر حقوقی این گونه فعالیت ها را نمی توان فرصت شغلی تلقی کرد.)پنهانی،1384).

چالشهای اجتماعی و ارتباطی

با رخداد طلاق ، حیات ارتباطی و اجتماعی کنشگران با تغییرات و چالشهای فراوانی مواجه میگردد. یافته های تحقیق نشان میدهدکه عموم زنان، تجارب گوناگونی از بازخورد های منفی طلاق در میان اطرافیان و کل جامعه گزارش کرده اند که این بازخورد ها پیامدهای متعددی برای کنشگران دارند؛ یکی از این پیامد ها طرد اجتماعی و داغ ننگ در میان زنان مطلقه است . جامعه با ارزش گذاری مثبت نسبت به ازدواج و تأهل ، عملاً خروج افراد از آن وضعیت با ارزش را تقبیح کرده و با آنان همچون مطرودانی اجتماعی برخورد میکند که این مسئله منجر به ایجاد انگ اجتماعی در میان این طیف از افراد جامعه میگردد داغ اجتماعی حاصل ازباز خورد های منفی طلاق در جامعه منجر به بی اعتباری و یا کاهش اعتبار اجتماعی در نزد دیگران میگردد چرا که این نگاه پیش فرضِ گفتمان مسلط در جامعه ، کسی که قادر به نگهداشت موقعیت ارزشمند تأهل نبوده است ، احتمالاً فردی ناتوان است که از تمایلات و خواهش های خود پیروی کرده و یا منافع خود را بر مصالح خانواده ترجیح داده است ، در حقیقت ارزیابی بسیار منفی جامعه از طلاق به ارزیابی منفی از شخصیت زنی که از همسر جدا شده تعمیم داده میشود.

-چالش های روانشناختی

علاوه بر چالشهایی که کنشگران در ابعاد ذکر شده پس از طلاق متحمل میشوند ، سلامت روانی و جسمانی آنان نیز دستخوش دگرگونی میگردد؛ گاهی فشارها و آسیبهای روانشناختی ای که زنان متحمل میشوند در صورت عدم مدیریت صحیح، میتواند منجر به ایجاد رفتارهای پر خطر و آسیب زایی چون خود کشی، اعتیاد، مصرف بی رویه الکل و امثال آن شود که میزان چالش های روانشناختی افراد مورد بحث به عوامل گوناگونی چون میزان کشکمکش های پیش از طلاق ، نحوه تفسیر کنشگران از واقعه طلاق ، ونیز میزان موفقیت آنان در مدیریت سایر ابعاد زندگی پس از طلاق بستگی دارد زنان بدلیل چالشهایی که در ابعاد اقتصادی ، ارتباطی و اجتماعی پس از طلاق متحمل میشوند با احتمال بیشتری دچار انزوا ، کاهش اعتماد به نفس و تردید نسبت به طلاقشان میگردند و این موارد ترمیم روانشناختی آنان را دشوار میگرداند

چالش های عاطفی و جنسی

احساس تنهایی و افزایش نیاز های عاطفی بعد از طلاق ،صرفاً به این خاطر نیست که زنان شوهر خود را از دست داده اند بلکه به این دلیل است که آنان بعد از طلاق علاوه بر همسر و خانواده او ، دوستان مشترک و حتی برخی از دوستان شخصی خودشان را نیز از دست داده اند . فقدان شریکی که بتواند نیاز های عاطفی آنان را تأمین نماید ،یکی از چالش های اساسی آنان پس از طلاق است دراین میان افراد در قبال نیاز های عاطفی خود ،به شیوه های مختلفی واکنش نشان میدهند ؛ برخی به سرعت در پی ازدواج مجددهستند ،برخی وارد روابط عاطفی با جنس مخالف در چارچوب دوستی می شوند ،بعضی افراد نیز به سرکوب نیاز های عا طفی شان پرداخته و یا با سرگرم کردن خود با فعالیت دیگر مانند کار و امور معنوی سعی در کاهش این نیاز ها می کنند ؛عده ای دیگر نیز با افزایش ارتباط خود با دوستان ،خانواده ،فرزندان و حضور در شبکه های اجتماعی به مدیریت نیاز های عاطفی خود مبادرت می کنند و در نهایت گروهی نیز با درگیری در روابط گاه به گاه و بی ثبات به جبران تصنعی آن می پردازند. این در حالی است که مصاحبه های کیفی عمیق نشان می دهد افرادی که در حیطه عاطفی نیاز کمتری می کنند و شیوه ای را برای مدیریت و ارضا نیاز های خود برگزیده اند در مقایسه با کسانی که نیاز های عاطفی بیشتر ی احساس می کنند ،زندگی پس از طلاق با سهولت بیشتری مدیریت می کنند .حمایت از سوی شریک)با همسر (جدید برای افراد سود مند است در این تحقیق تعدادی از زنان که ازدواج به صورت مو قت داشته اند که از وضعیت اجتماعی و اقتصادی خود رضایت بیشتر داشته و همچنین کمتر در تهدید یا معرض آسیب های اجتماعی قرار می گیرند و کیفیت زندگی آنان بهبود یافته است یکی دیگر از زمینه هایی که پس از طلاق دست خوش چالش می گردد نحوه مدیریت نیاز های جنسی زنان است . آنان در قبال این چالش ،واکنش های گوناگونی از خود نشان می دهند برخی از آنان ،همراستا با هنجار های جامعه ،ازدواج مجدد نموده و از آن طریق به رفع نیاز های جنسی خود می پردازند عده ای دیگر بسته به عادت واره ها و شرایط عینی ، خود را از راه های دیگری چون دوستی ، هم خانگی ،روابط آزاد و گاه به گاه ،سعی در برطرف نمودن نیاز جنسی خود دارند و در نهایت برخی دیگر نیز به خویشتن داری یا سرکوب نیاز های جنسی خود مبادرت می کنند این تحقیق نشان می دهد تعداد معدودی از جامعه هدف ،پس از طلاق ، رابطه نا مشروع داشته اند که افراد شاغل که از وضعیت اقتصادی متوسط به بالا برخوردار بوده اند به علت وجود سرگرمی ارتباطات اجتماعی ،مشغله فکری و کاری، کمتر به جرایم کیفری از جمله رابطه نا مشروع گرایش داشته اند ضمن اینکه محل سکونت این افراد )حاشیه ،متوسط،بالا(نیز تأثیر مستقیم داشته است.

چالش های حاصل از حضور فرزند

فرزند دار بودن یا نبودن، تفاوت معنا داری در نحوه درک کنشگر از پیامد های طلاق ایجاد می نماید . یکی از عمده چالش هایی که سوژهای فرزندار با آن مواجه می شوند . تغییر در روابط والد فرزندی و دشواری نقش تک والدی در مدیریت فرزند ان است. فرزندی که تا پیش از این ،در کنار هر دو والدین خود پرورش یافته اینک مجبور به حضور بیشتر یا دائم در کنار مادر است دیگرچالش این زنانِ دارای فرزند، حضانت است . توافق بر سر حضانت فرزندان از جمله موارد تنش زا ایست که افراد در حین و پس از طلاق با آن روبررو می شوند و همچنین عدم گسست از همسر سابق به واسطه حضانت فرزند از دیگر مشکلات آنها خواهد بود چرا که وجود فرزند ،همواره پلی میان حال و گذشته است و نیز رابطی با همسر سابق خواهد بود از طرفی به هنگام تعیین قرار ملاقات و سایر امور تربیتی فرزند گاهی زنان مطلقه مجبور به ارتباط و ملاقات با همسر سابق خود می شوند که این مسئله می تواند ضمن بروز شکست روحی یا مخا طراتی برای زوجه ، کشمکش های جدیدی را میان زوجین ایجاد نماید

پیشینه پژوهش:

بررسی مشکلات اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهرستان خمین توسط فاطمه رضایی (1380)،تحقیق حاضر با هدف دستیابی به اطلاعات لازم در رابطه با وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده های زن سرپرست جهت تقویت فعالیت های مربوط به این گروه خانواده ها انجام شده است جامعه اماری 50 خانوار زن سرپرست 15-65 ساله تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان خمین بوده است )کلاً113 خانواده را تحت پوشش در زمان انجام تحقیق داشته است(روش تحقیق پیمایشی و اطلاعات به وسیله پرسشنامه استخراج شده است و به نتایج زیر دست یافته است:96 درصد دارای تحصیلات پایین هستند،50 درصد زنان دارای مشاغل نیمه مهم،46 درصد دارای مشاغل درآمد پایین،16 درصد غیر شاغل،24 درصد فاقد درآمدند،80 درصد از خانواده های دارای پایگاه اجتماعی واقتصادی پایین هستند،32 درصدعلت سرپرستی زن فوت مرد،،22 درصدبیماری و از کار افتادگی،18 درصد زندانی بودن مرد،12درصد طلاق،16 درصد سایر موارد می باشد و اکثرخانواده های مورد بررسی کمک های سازمان بهزیستی را کافی نمی دانند

*بررسی وضعیت زنان بی سرپرست شهرستان اردبیل و ارزیابی عملکرد ادارات و ارگان های ذیربط در خدمات فنی به آنها توسط اعظم زارع و همکارانش به سفارش کمیسیون امور بانوان استانداری اردبیل در سال1375-1376 شده است: طرح تحقیقاتی بررسی وضعیت زنان بی سرپرست در شهرستان اردبیل به روش پیمایشی از طریق ابزار پرسشنامه و همچنین با استفاده از روش تحقیق اسنادی و مطالعه پرونده های مربوط به افراد تحت پوشش سازمان های مربوطه با نمونه آماری 705 نفر ازمیان زنان بی سرپرست و بیوه تحت پوشش از ارگانها،106 نفر از دختران و زنان ارجاع شده به مراکز مبارزه با مفاسد اجتماعی و40 نفر از زنان بی سرپرست و بیوه تحت پوشش هیچ کدام از ارگان ها نبودند در سطح شهر اردبیل انجام گرفته است براساس نتایج تحقیق مشکلات اجتماعی و رفاهی زنان سرپرست ،زنان بی سرپرست ،میزان ارتکاب به جرایم و میزان برخورداری از خدمات امدادی رفاهی دولتی ارگانها قرار گرفته اند و پیشنهاداتی به منظور بهبود بخشیدن به وضعیت زندگی زنان بیوه و بی سرپرست و همچنین  راهکارهایی برای جلوگیری از آسیب پذیری اجتماعی انها ارائه گردیده است

-در سال 89 محمد رضا ایروانی در مقاله ای «مقایسه ی سلامت روان زنان سرپرست خانوار شاغل و عادی»با روش علی مقایسه ای به تحلیل سلامت روان زنان سرپرست خانوار میپردازد ، جامعه آماری وی 12500نفر از زنان سرپرست خانوار شاغل و عادی در شهرستان ساری بوده است. در یافته های تحقیق حاصل از فرضیه اول، نشانگر آن است که علائم اضطراب و اختلال در زنان سرپرست خانوار شاغل بیشتر از زنان عادی می باشد؛در فرضیه دوم ،نتیجه حاصله نشان داد که از لحاظ آماری بین میزان اختلال کارکردهای اجتماعی بین زنان عادی شاغل و سرپرست خانواده شاغل در سطح 5%تفاوت معنا داری وجود دارد و میزان اختلال کارکردهای اجتماعی زنان سرپرست خانوار شاغل بیشتر از زنان عادی شاغل است؛ در فرضیه سوم نتیجه میگیرد بین میزان افسردگی زنان عادی شاغل و زنان سرپرست خانوار در سطح 5/0 تفاوت معنا داری وجود دارد و میزان افسردگی در زنان سرپرست خانوار شاغل بیشتر از زنان عادی شاغل است.

-*در پژوهش کاظم ، محمد، محمد تقی جغتایی(1372)، با عنوان وضعیت زنان سرپرست خانوار در ایران انجام شد11668 خانوار در روستا و 7075 خانواده در شهر به عنوان جمعیت نمونه مورد برسی قرار گرفت و نتایج زیر بدست آمد. در این پژوهش 7 درصد از خانواده های مورد بررسی قرار گرفته دارای سرپرست زن بودند که بالاترین درصد در استان گیلان با 7/9 درصد و پایین ترین آن در استان ایلام با 9/2 بوده و هم چنین در 8/7 درصد از زنان سرپرست خانوار استان مرکزی بی سواد بودند.. از نظر تحصیلات 71 درصد از زنان سرپرست خانوار بی سواد بودند که میزان آن در شهرها 2/61 درصد و در روستاها 9/84 درصد می باشد. سرپرستی این خانوارها به دلایل مختلفی مانند طلاق ، فوت همسر ، اعتیاد همسر ، زندانی شدن ، از کارافتادگی و معلولیت همسر به عهده زنان واگذار شده بود که بیشترین میزان مربوط به فوت همسر با 83 درصد است و هم چنین طلاق با 7/6 درصد و سایر موارد با 3/6 درصد از دلایل دیگر میباشد .نگاهی گذرا به نتایج این بررسی نشان میدهد که 1/7 درصد از خانوارهای کشور )حدود یک میلیون خانوار ( با مسائل و مشکلات عدیده ای دست به گریبان هستند که اکثر این زنان خانه دار فاقد درآمد شخصی هستند و به طور متوسط 2 تا 3 نفر را تحت تکفل دارند.به دلیل نداشتن تحصیلات اکثر زنان فاقد شغل مناسب و درآمد کافی هستند . بنابراین بیش از نیمی از زنان سرپرست خانوار با مشکلات مالی مواجه اند ضمن اینکه به دلیل تک سرپرست بودن خانواده با مشکلات معنوی و تربیتی فرزندان نیز مواجه هستند

*بر اساس مطالعات چانت(1997)، عوامل بسیاری به عنوان متغیر های مؤثر در زنانه شدن فقر مطرح شده است . مانند نابرابری در حقوق و آنچه زنان در مقام شهروندی باید استحقاق برخورداری از آن داشته باشند، نابرابری در قابلیت ها ، در نتیجه نابرابری در فرصت ها و پیامدهای نابرابر سیاست های تعدیل ساختاری ، زنانه شدن بخش غیر رسمی اقتصاد و محرومیت زنان از امتیازات اشتغال رسمی ، مهاجرت ها و جنگ ها از بین رفتن شبکه حمایت های خانوادگی ، قومی ، و ... نه تنها به زنانه شدن فقر بلکه به پیوستن قشر خاصی از زنان سرپرست خانوار به گروه فقیر ترین فقرا انجامیده است.

*مالهوترا و همکاران(2002) و السون(2003)، معتقدندبا زنانه شدن فقر و نگرانی از پیوستن زنان سرپرست خانوار به گروه فقیر ترین  فقرا آن دسته متخصصان توسعه که نسبت به مسائل جنسی آگاهی بیشتری دارند؛ با مطالعه گسترده و نقد برخی تجربیات گذشته ،درصد ارائه رویکردهای متفاوت و راهکارهای عملی بر آمده اند.

مبانی نظری

* نظريه قشر بندی اجتماعی:

تقریباً در همه اجتماعات انسانی پدیده هایی چون طبقه ،نابرابری اجتماعی ،تفکیک اجتماعی وسلسله مراتب گروهها وتجمعات انسانی به چشم می خورد.جامعه شناسان این موضوعات را در قالب مفهوم قشربندی اجتماعی مورد مطالعه قرار داده وبه تحلیل وتبیین آن پرداخته اند.سه رویکردمتفاوت پیرامون قشربندی اجتماعی مطرح گردیده است رویکرد کارکردگرایانه که ازحیث تاریخی اساساً از نظریه های بیولوژیکی گرفته شده است قشربندی اجتماعی را دارای ضرورت کارکردی دانسته و وجود آن را برای پاسخ به نیازهای اجتماعی انسان وایجاد تعادل وبقای نظام اجتماعی ضروری وحتمی می داند.در رویکرد دوم تضادگرایان معتقدند نابرابری اجتماعی وبه تبع قشربندی به کارکرد ذاتی جامعه ارتباطی نداردو وجود آن ناشی از تضاد منافع فردی وگروهی است.از این دیدگاه به دلیل همین منافع متفاوت، کشمکش وستیز طبقاتی اجتناب ناپذیر است.در رویکرد سوم تلفیق گرایان با اشاره به اینکه کشمکش و توافق دوبعدضروری نظام اجتماعی هستند می گویند هرکدام از دو رویکرد کارکردگرایی وتضادگرایی تنها بخشی از واقعیت را تبیین می کنند.آنان می کوشندبا تلفیق وترکیب برخی از وجوه این دو نظریه و توجه همزمان به ساختار وکنش درچارچوب نظام اجتماعی ،نظریه جدیدی ارائه کنند بی تردید دو مفهوم نابرابری و قشربندی اجتماعی مفاهیمی انفکاک ناپذیرند.از آنجا که قشربندی اجتماعی مبتنی بر نابرابری های اجتماعی است در این مقاله ابتدا برخی از نظریه های نابرابری اجتماعی وبنیان ها وعوامل موثر در پیدایش ، تداوم وتقویت آن را بررسی و سپس به بحث اصلی باز خواهیم گشت . نابرابری اجتماعی اگرچه در اینکه نابرابری به موضوعهایی همچون شکاف بین پولدارها و فقرا یا تفاوت میان فرادستان و فرودستان توجه دارد، توافق نظر وجود دارد، با این حال نابرابری اجتماعی به طورکلی تر به تفاوت هایی میان افراد اشاره می کند، که بر نحوه ی زندگی آنها ، خاصه بر حقوق ، فرصت ها ، پاداشها و امتیازاتی که از آن برخوردارند، تأثیر دارد. مهمترین تفاوت ها ، تفاوت هایی هستند که به معنای اجتماعی کلمه، ساختاری شده اند، تفاوت هایی که جزء لاینفک کنش متقابل و مستمر افراد هستند.)گرب،1373). نابرابری اجتماعی وضعیتی است که در چارچوب آن ، انسان ها دسترسی نابرابری به منافع با ارزش ، خدمات و موقعیت های جامعه دارند(لهسایی زاده،1377). در منابع جدید ، نابرابری اجتماعی چنین تعریف شده است: وجود تفاوت های دائمی و منظم در قدرت خرید کالاها، خدمات و امتیازات میان گروههای معینی از مردم که شاخص آن نابرابری در دادن پاداش به کار است.)ملک،1383). جامعه شناسان در اینکه نابرابری بر چه موضوعاتی دلالت دارد با یکدیگر همداستانند اما در این که زمینه های حقوقی ، اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی آن دقیقاً بر چه خصوصیاتی دلالت دارد اتفاق نظر وجود ندارد و این بیشتر ناشی از این واقعیت است که تفاوت های موجد نابرابری اساساً دارای تعیین «تاریخی-مکانی»و«قومی-فرهنگی» هستند(زاهدی،1382). )مارک آبراهامسون استدلال می کند که کارکردگرایی ساختاری ماهیت یکپارچه ای ندارد و او سه نوع کارکردگرایی ساختاری را برمی شمرد. نخستین نوع کارکردگرایی فردگرایانه است که بر نیازهای کنشگران و انواع ساختارهای بزرگ به عنوان پاسخ های کارکردی به این نیازها پدیدار می شوند، تاکید می شود. نوع دوم کارکردگرایی فیمابینی است که در این نوع کارکرد گرایی بر روابط اجتماعی به ویژه مکانیسمهایی که برای سازگاری با فشارهای موجود در این روابط به کار برده می شود، تاکید می گردد. نوع سوم کارکردگرایی اجتماعی است که رهیافت غالب را در میان جامعه شناسان هوادار کارکرد گرایی ساختاری تشکیل می دهد که این نوع از کارکردگرایی بیشتر به ساختارهای اجتماعی و نهادهای پهن دامنه جامعه، روابط داخلی میان آنها و نیز تاثیر های مقید کننده آنها روی کنشگران، توجه دارد.که رهیافت غالب ما در این تحقیق این نوع از کارکردگرایی است و در این زمینه اشاره ای به خدمات و نظریه پردازی های تالکت پارسونز اشاره می شود. پارسونز معتقد است که چهار تکلیف است که برای تمام نظام ها ضرورت دارد.

تطبیق )تطبیق دادن هر نظام با موقعیت اطرافش(

دستیابی به هدف )اینکه یک نظام باید اهداف اساسی اش را تعریف و بدان ها دست یابد(

یکپارچگی )هر نظامی باید روابط متقابل اجزای سازنده اش را تنظیم و به رابطه میان چهار تکلیف کارکردیش سرو سامانی دهد(

سکون یا نگهداشت الگو )هر نظامی باید انگیزش های افراد و الگوهای فرهنگی آفریننده و نگهدارنده این انگیزشها را ایجاد، نگهداری وتجدید کند همان(.باری با توجه به مقدمه مختصری که گذشت و نقش کارکردی و اساسی نظریه نظریه کارکردگرایی ساختاری در جامعه شناسی و اهمیت توجه به نقش خانواده با توجه به چهار الگوی معرفی شده توسط پارسونز به بررسی نقش زنان سرپرست خانوار خواهیم پرداخت و خواهیم دید که در خانواده و جامعه ای اگر مسئو لیت از یک سیستم )پدر( به سیستم دیگر )مادر( تفویض گردد چه تاثیرات و کارکردهایی می تواند برای این قشر آسیب پذیر علاوه بر نقش مادری در بر داشته باشد. در این بخش پیشینه نظریه های مربوط به زنان سرپرست خانوار از جهت آثار ونتایج گسترش این نوع خانوار ها طبقه بندی شده است که از دیدگاههای دین مبین اسلام، روانشناسی، جامعه شناسی به بررسی آن خواهیم پرداخت

*از نظر قوانین و مقررات حقوقی اسلام، زن وظیفه ای در تأمین نیازهای اقتصادی خانواده ندارد و می تواند درآمد فعالیت های خود را صرف امور شخصی خود یا پس انداز نماید. در این رابطه خداوند در قرآن کریم می فرماید: للنّساء نصیب ممّا اکتسبن(سوره ی نساء/32). زنان را از آنچه بدست می آورند نصیبی است. بنابراین زن در سرپرستی خانواده نیز وظیفه ای ندارد و اگر این امور را عهده دار می شود عملی پرمشقت است که از روی فداکاری، احسان و تبرع انجام می دهد و اسلام نمی پسندد که زنان را موظف به آن نماید. به طور کلی در دیدگاه اسلام، مسئولیت های مهم زن، تربیت نسل انسانی )فرزندان(، گرم نگهداشتن محیط خانه و فراهم سازی رشد و شکوفایی فضایل اخلاقی در خانواده است. ساختار جسمی و روحی زن با این مسئولیت مهم و ظریف تناسب دارد. درگیری و خشونت،ورود به چالش های اجتماعی و حضور در نبردهای سیاسی با آنچه که خداوند در سرنوشت و طبیعت او قرار داده است، همخوانی کمتری دارد. حال اگر زنانی که به دلایل مختلف علاوه برمسئولیت های فرزندپروری مجبور شده اند که به تنهایی نقش اقتصادی خانواده را بر دوش کشیده و جای خالی پدر را نیز در خانواده پرکنند، گرفتار تعدد نقش خواهند شد که بنابر نظر فوق احتمالاً تعارض بین این نقش ها بوجود خواهد آمد و اگر قوانینی در جامعه نباشد تا از آنها حمایت نماید و از تعارض نقش های آنان بکاهد مشکلات جدی برای این دسته از خانواده ها بوجود خواهد آمد. در مورد تفاوت بین زن و مرد در دیه و قصاص هم که از احکام ثابت اسلام بوده و قابل تغییر نیست، حکومت اسلامی در مقابل زنان سرپرست خانوار، مکلف به جبران خسارت می باشد و لازم است با توجه به این دو اصل از احکام اسلام درباره زنان شاغلی که درآمد خود را در ادارة زندگی مشترک هزینه می کنند، به ویژه زنانی که سرپرستی خانواده را عهده دار هستند، تجدیدنظر نماید، زیرا با فوت زنان نان آور، اقتصاد خانواده آسیب دیده و ادارة امور زندگی دچار اختلال و بحران می گردد. روانشناسان معتقدند یکی از عمده ترین منابع استرس برای زنان، به ویژه زنان سرپرست خانواده ایفای نقش های متعدد در زمان واحد است. عمده ترین نقش پذیرفته شده برای مردان نقش نان آوری خانواده است و استرس های مربوط به نقش در مردان معمولاً وابسته به نقش های شغلی آنان است. زنان سرپرست خانواده هم باید ادارة امور اقتصادی را بر عهده داشته و استرس های مربوط به شغل و حرفه و تنظیم درآمد را تجربه کنند و هم استرس های نقش والدینی، تربیتی و حمایتی از فرزندان آدامز اختلالات روانشناختی زنان سرپرست خانوار مطلقه را بررسی نموده و اظهار می دارد: مادر پس از طلاق در برابر یک سری از مشکلات قرار می گیرد، مانند: تأمین مراقبت از کودک، یافتن سرپناهی مناسب و تأمین معیشت خانواده و دشواری های ناشی از این که او تنها بزرگسال خانواده است و باید نقش پدر و نقش مادر را یکجا به عهده بگیرد، لذا باید به ایفای نقش های چندگانه ای بپردازد که در برخی موارد ایفای این نقش ها با هم در تعارض هستند، لذا زن هم از حیث مادی و هم از حیث روانی  عاطفی دچار مشکل گردیده و استرس و اضطراب بیشتری را تجربه می کند

فرضیات تحقیق

به نظر می رسد بین نوع منطقه مسکونی )مرکز یا حاشیه( زنان سرپرست خانوار بر کاهش آسیبهای اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد.

-به نظر می رسد بین تعداد عائله و رضایت از وضعیت اقتصادی زنان مطلقه رابطه معنا دار وجود دارد.

-به نظر می رسد بین تحصیلات و میزان درآمد زنان مطلقه سرپرست رابطه معنا داروجود دارد.

-به نظر می رسد بین درآمد زنان مطلقه سرپرست خانوار با گرایش آنان به آسیبهای اجتماعی رابطه معنا دار وجود دارد.

مدل مفهومی پژوهش

روش تحقیق در اين پژوهش

جهت تدوین مبانی نظری و ادبیات تحقیق از روش اسنادی و کتاب خانه ای بهره گرفته شده است و تحقیق حاضر از نوع تحقیقات علی و همبستگی )رابطه ای( است که برای اجرای آن از روش معمول در تحقیقات جامعه شناسی به نام روش پرسشنامه )پیمایش(بهره گیری خواهد شد و در این روش به مصاحبه و درخواست همکاری در زمینه تکمیل نمودن پرسشنامه ها از زنان سرپرست خانوار پرداخته خواهد شد. داده های به دست آمده مربوط به زنان سرپرست خانوار است که داده های لازم برای این تحقیق با مصاحبه جداگانه هر یک از این افراد استخراج خواهد شد. بعد از آن به تعیین متغیرها و شاخص ها می پردازیم. پس از استخراج داده ها متغیر ها لازم در هر ستون به صورت جداگانه نوشته و هر ردیف به یک فرد اختصاص داده و اطلاعات جمع آوری خواهد شد و سپس مبادرت به کدگذاری آن اطلاعات و ورود آنها به کامپیوتر برای تجزیه و تحلیل می کنیم از نظر واحد تحلیل و مشاهده این تحقیق درصدد بررسی وضعیت اجتماعی و مشکلات اقتصادی زنان سرپرست خانوار شهرستان اهر است و متغیرها درسطح فردی مورد سنجش قرار می گیرد بنابراین نتایج در همین سطح توصیف و تحلیل خواهد شد پس واحد تحلیل و واحد مشاهده در سطح )فرد( است ابزار مشاهده مصاحبه با زنان سرپرست خانوار می باشدکه به هر دلیل به کلانتریهای سطح شهرستان اهر  مراجعه نموده اند و توسط مآمورین انتظامی زن که مسئول دایره مشاوره کلانتری میباشند مورد مصاحبه قرارگرفته اند.

جامعه آماری

در منابع نمونه گیری، کل را جامعه آماری یا «جمعیت» می خوانند. جمعیت یا جامعه آماری مجموعه ای از واحدها است که در  چیز یا چیزهایی مشترک باشند.)سرایی،1375). این تحقیق شامل کلیه زنان سرپرست خانوار16تا60 ساله در شهرستان اهر است. گروه هدف مورد نظر زنان مطلقه سرپرست خانوار دارا یا فاقد فرزند هستند

حجم نمونه

در مورد حجم نمونه 100 زن سرپرست خانوار انتخاب شده است که در این زمینه روش گزینش آنها که با توجه به اینکه آمار دقیق و مشخص و واقعی از این افراد وجود نداشت و از طرفی دستگاههای ذیربط برای در اختیار قرار دادن آدرس جامعه هدف محدودیت داشت و همچنین آمار دقیقی از این افراد در دسترس نبود لذا در این تحقیق از روش همه شماری بهره بردیم.

نحوه جمع آوری داده ها

در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات و داده هااز طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه )با همکاری مشاوران نیروی انتظامی مستقر در کلانتری های شهرستان اهر( به زنان مطلقه سرپرست خانوار که تحت عناوین مختلف به کلانتریهای سطح شهرستان اهر مراجعه مینماید )به تناسب جمعیت مستقر در حوزه هر کلانتری (در محدوده مکانی مورد نظر استفاده شده است برای این مهم اطلاعات فردی و جمع آوری شده از هر فرد در پرسشنامه ای مجزا تهیه و سازماندهی می شود.

روش تجزيه و تحلیل داده ها

در تحقیق حاضر از نرم افزار spss تحت سیستم عامل windows برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده خواهد شد و برای نمایش یافته های آن از روش آمار توصیفی و همبستگی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده می شود در بخش آمار توصیفی بااستفاده از جدول که در آن فراوانی و درصد داده ها آورده خواهد شد برای توصیف داده ها بهره گرفته خواهد شد. در بخش آمار همبستگی برای سنجش روابط علی همبستگی بین متغیر ها زنان سرپرست خانوار با توجه به یافته های تحقیق برای اثبات و یا رد فرضیه ها استفاده خواهد شد.

آزمون فرضیات

-بین تحصیلات و میزان درآمد زنان سرپرست خانوار رابطه وجود دارد(H0)

-بین تحصیلات و میزان درآمد زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد.( H1)

 

Value

df

Asymp. Sig. (2-sided)

Pearson Chi-Square

281/86

25

000/0

Likelihood Ratio

501/62

25

000/0

Linear-by-Linear Association

485/24

1

000/0

N of Valid Cases

100

 

 

با توجه به مقدار sig /000 که از سطح 0.05 کمتر است در نتیجه فرضیه صفر رد و فرضیه خلاف پذیرفته می شود. در نهایت نتیجه می گیریم بین میزان درآمد و سطح تحصیلات رابطه منطقی وجود دارد هر چه قدر میزان تحصیلات بالاتر برود میزان درآمد نیز افزایش می یابد

فرضیه ی (2):

به نظر می رسد بین نوع منطقه مسكونی )مرکز يا حاشیه( زنان سرپرست خانوار بر کاهش آسیبهای اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد

-به نظر می رسد بین نوع منطقه مسکونی )مرکز یا حاشیه( زنان سرپرست خانوار بر کاهش آسیبهای اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد(H0)

-نوع منطقه مسکونی )مرکز یا حاشیه( زنان سرپرست خانوار بر کاهش آسیبهای اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد( H1)

 

 

Value

Approx. Sig.

Nominal by Nominal

Phi

477/0

001/0

 

Cramer's V

338/0

001/0

N of Valid Cases

100

 

 

با توجه به مقدار sig ./001 که از سطح 0.05 کمتر است در نتیجه فرضیه صفر رد و فرضیه خلاف پذیرفته می شود. نتیجه گرفته می شود تعداد عائله کمتر باشد و اغلب در خود سرپرستی رضایت اقتصادی بیشتری وجود دارد

 

فرضیه ی(3)

به نظر می رسد - بین تعداد عائله و رضايت از وضعیت اقتصادی زنان مطلقه رابطه معنا دار وجود دارد.

-بین تعداد عائله و رضایت از وضعیت اقتصا

اشتراک‌گذاری

  • سبک زندگی پس از طلاق در زنان سرپرست خانوار)مطالعه موردی زنان سرپرست خانوار شهرستان اهر)

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
یک منهای چهار