یادداشت/

خارهایی در پای فیل

سبلانه: همه دنیا به‌خوبی فهمیده‌اند که غربی‎ها درهیچ یک از سیاست‌های راهبردی خود در چندین دهه اخیربه نتایج موفقیت‌آمیزی نرسیده‌اند و همواره با شکست و رسوایی مواجه شده‌اند چه رسوایی از این بالاتر که غرب از یک طرف به تروریست‌ها کمک می‌رساند و از طرف دیگر عل

به گزارش اختصاصی سبلانه، استعمارگران بین‌المللی پس از جنگ های جهانی اول و دوم و نابود شدن میلیون ها انسان، به این فکر افتادند که باید برای حذف توانمندی وحدت آفرین مکتب توحیدی اسلام چاره ای مطمئن پیدا کنند. تغییراتی که در محتوای معرفتی فرقه های مختلف مذهبی ایجاد کردند تفرقه ای بسیار اسف بار را بر پیکره‌ی جهان اسلام تحمیل کردند، زخم بزرگ و زجرآوری بر وحدت امت اسلامی به ویژه در غرب آسیا توسط جهانخواران وارد شد. تولید دمل چرکینی به نام وهابیت تکفیری توسط انگلیس خبیث در پیکره ی جهان اسلام یکی از این اقدامات تفرقه انگیز بود. برای تأمین و تضمین تفرقه در بین امت اسلامی، به مهاجرت اجباری یهودیان سراسر جهان به فلسطین پرداختند تا با تأسیس کشوری صهیونیستی در قلب جهان اسلام، نقش استخوان لای زخم را به عهده او بگذارند. هدف از راه اندازی پروسه ی صهیونیسم، جلوگیری از وحدت امت اسلامی و استعمار روزافزون این کشورها بود. همان طوری که در سال های اخیر به وضوح مشاهده می شود وهابیت نیز به عنوان مکملی برای مأموریت صهیونیسم در ایجاد تفرقه و نابودی جهان اسلام نقش ایفا کرده است.

با این نگاه کلی به ماجرای یکصدسال اخیر، به تغییر کارکرد این دو رژیم(صهیونیستی و وهابیتی) به صورت مختصر اشاره می کنیم. صهیونیسم به عنوان حافظ منافع غرب در منطقه، بطور مرتب در سه دهه ی اخیر از دست جریان مقاومت اسلامی، شکست خورده است و بر پایه ی همین شکست هاست که رژیم صهیونیستی از نظر غرب، دیگر کارکرد «تفرقه و عفونت زایی» خود را از دست داده و لذا باید استخوان جدیدی برای عفونت زخم جهان اسلام طراحی و راه اندازی کنند. از همین جا بود که القاعده و طالبان و داعش و ... را راه انداختند تا به عنوان محصولاتی از وهابیت تکفیری به نابودی جهان اسلام بپردازند. از بررسی نشانه ها و رصد پدیده های سیاسی امنیتی جهان اسلام می توان به این پیش بینی رسید که وهابیت تکفیری نیز به سرنوشت صهیونیسم دچار شده و مورد تنفر و طرد امت اسلامی قرار می گیرد.

مطابق فرمایشات رهبر معظم انقلاب در 6 آذر 93 صدور و عملیاتی شدن تفکر بسیج در جهان، به خنثی سازی کارکرد تفرقه افکنانه ی صهیونیسم و تکفیریسم منجر می شود. بصیرت و روشن بینی ملت های مسلمان، روز به روز افزون تر شده و براساس مکتب عاشورایی بسیج، علاوه بر تحقق وحدت آرمانی اسلام، سرشکستگی و خروج جهانخواران از این منطقه را نوید خواهد داد.

حال با الهام از فرمایشات امام خامنه ای(مدظله العالی) در جمع مجمع عالی بسیج، به چند نکته اشاره می کنیم که در کنار هم ما را به نتیجه ای منطقی رهنمون می سازد:

1- رئیس جمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب نامه می نویسد و وزیر امور خارجه اش نیز هر هفته دهها ساعت در آسمان پرواز می کند تا به مذاکرات هسته ای برسد. پس آمریکا به توافق با ایران، شدیداً نیازمند است.

 2- مطابق فرمایشات مقام معظم رهبری، پشت سرِ مذاکره کنندگانِ با ما، یک لشکری از دیپلمات ها، سیاست مداران و اصحاب غول های رسانه ای قرار دارند. از تحرکات آل سعود و صهیونیسم و لابی های آن ها در آمریکا و اروپا، می توان نتیجه گرفت که عوامل این دو لابی فشار نیز قسمتی عمده از حجم این لشکر را تشکیل می دهند.

 3- مذاکره کنندگان غربی به ویژه آمریکا، هر لحظه یک سازی دیگر می زنند طوری که پیشنهادهای متضاد و متناقضی را مرتب ارائه می کنند. لذا پای آمریکا، لَنگ و لغزان و لرزان است.

4- رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا، مرتب با رژیم صهیونیستی در تماس بوده و لحظه به لحظه باید حساب پس بدهند. نتیجه می گیریم که صهیونیسم همانند استخوانی در گلوی آمریکا و اروپا گیر کرده است.

5- رهبر معظم انقلاب فرمودند که آنها در مجالس خصوصی و نامه پراکنی یک جور حرف می زنند و در سخنان عمومی یک جور دیگر.

نتیجه منطقی موارد فوق در کنار بسیاری از نشانه های دیگر، این است که صهیونیسم و وهابیت تکفیری به عنوان استخوانی در گلوی منافع آمریکا گیر کرده و همانند خار در پای فیل بزرگی به نام امپراطوری غرب فرو رفته است. همه ی دنیا به خوبی فهمیده اند که کشورهای غربی، واقعاً لنگ می زنند و در هیچ یک از سیاست های راهبردی خود در چندین دهه ی اخیر، به نتایج موفقیت آمیزی نرسیده اند و همواره با شکست و رسوایی مواجه شده اند. چه رسوایی از این بالاتر که غرب از یک طرف به تروریست ها کمک می رساند و از طرف دیگر علیه آنها، ائتلاف جهانی راه می اندازد؟ و دهها رسوایی دیگر.

بر اساس قاعده ی نصرت مشروط یعنی «إن تنصرواالله ینصرکم...»، نصرت الهی چنان شامل حال انقلاب اسلامی گشته که «استخوان لای زخمِ جهان اسلام» به «استخوان در گلوی غرب» و «خاری در پای فیل این امپراطوری» تبدیل شده است. و این همان فقه پویای سیاست تشیّع است که هر تهدیدی را به فرصت تبدیل می کند. واعتبروا یا أولی ألأبصار

رضا قاسمیان،کارشناس و تحلیل گر مسائل سیاسی

انتهای پیام/