- کد خبر: 14059
- بازدید: 2,683
- 1393/10/07 - 09:39:01
نیم نگاهی به شعار"نه غزه،نه لبنان،جانم فدای ایران!"
سبلانه: انقلاب اسلامی به شرطی جهان را فراخواهد گرفت که ملتی داشته باشیم تا به سرنوشت جهان فکر بکند و هم غزه و هم لبنان و هم جنبش والاستریت و جنبش سیاه پوستان آمریکا را نیز دغدغه داشته باشد.
پایگاه خبری تحلیلی سبلانه، در آستانه فرارسیدن حماسه 9 دی، در یادداشتی به قلم رضا قاسمیان به تحلیل شعار"نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" پرداخت.
به گزارش اختصاصی سبلانه، از پاییز سال 87 برنامه ای توسط دو ضلع توطئه - یعنی بیگانگان و ضدانقلاب - کلید خورد تا از بستر انتخابات سال 88 ضلع دیگری برای تکمیل مثلث انقلاب مخملین تدارک ببینند، ضلعی که در سناریوهای استعمارگرانهی غرب چیزی غیر از «اکثریت نادان» و یا «فریب خوردگان میدانی» نیست. برنامه ای که طبق اعتراف یکی از افراد مهم بازداشت شده در فتنه، 10 سال روی آن مطالعه و کار شده بود(یعنی از فتنه تیر ماه سال 78).
در حرکات براندازانه و انقلاب های مخملین، یکی از دستورالعمل ها این است که فریب خوردگان میدانی بدون آن که فهمی از موضوع داشته باشند باید شعارهایی از جنس «خودزنی» را بر زبان بیاورند تا محدودیت و نابودی سرمایه های آن کشور را رقم بزند. همانطوری که اخیراً در اوکراین مشاهده شد مردم در کف خیابانها شعار آزادی یک فاسد اقتصادی از زندان را خواستار می شدند و علیه قرارداد استراتژیکی سودآور با روسیه شعار میدادند.
در فتنه سال 88 نیز طبق سناریوهای مشخصی که توسط غرب دنبال میشود شعارهای «مرگ بر روسیه» و «مرگ بر چین» و «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» توسط ضدانقلاب و اراذل و اوباش و تعدادی فریب خورده در خیابان های تهران سرداده شد، و سران فتنه در بیانیههایشان و رژیم صهیونیستی در اعلام مواضع سرانشان، از همه این شعاردهندگان به عنوان سرمایه های خود در ایران یاد کردند.
شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را اگر در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم نکات آموزنده ای برای اهل عبرت خواهد داشت که باید توسط نویسندگان بیدار و انقلابی پرداخته شود.
شاید داستان عبرت انگیز دو ماهی گیر را شنیده باشید که یکی از ماهی گیران تمامی ماهی های بزرگی که به قلابش می افتاد به دریا می انداخت وقتی علت را پرسیدند، گفت که تابه ی ما در آشپرخانه، کوچک است و باید ماهیهایی را به خانه ببرم که به اندازهی تابهی کوچکم باشد. همین داستان، شرح حال دقیق مردمی است که توسط رسانه های غربی مورد تهاجم فکری و فرهنگی قرار می گیرند. در کشور ما، حتی برخی از روشنفکران و سیاسیون نیز آنقدر ماهی تابه شان کوچک است که انرژی هسته ای را برای کشور غیرلازم می شمارند و عدم حمایت از نظام سوریه را هم تجویز می کنند.
آیا زمانی فرا می رسد که عده ای در خیابان های نیویورک و واشنگتن شعار بدهند که «نه آسیا، نه آفریقا، جانم فدای آمریکا»؟! در حالی که همه می دانیم مردم غرب در این نقطه توافق حداکثری دارند که اگر غرب بهویژه آمریکا به کشورهای غرب آسیا حتی کمک مالی هم می کند به این خاطر است که خودشان را زنده و مسلط نگه دارند، پس چگونه است که تعدادی کوته فکر، توسط رسانه های غربی چنین فریبی را با جان و دل میپذیرند و پیشرفت ایران را به شرایطی گره میزنند که سرش را مثل لاک پشت در چنبرهی خود فرو ببرد و سرنوشت دنیا را به چپاولگران و دزدان بینالمللی بسپارد.
انقلاب اسلامی به شرطی جهان را فراخواهد گرفت که ملتی داشته باشیم تا به سرنوشت جهان فکر بکند و هم غزه و هم لبنان و هم جنبش والاستریت و جنبش سیاه پوستان آمریکا را نیز دغدغه داشته باشد. همه میدانیم تمامی همّت و تلاش غرب در این 35 سال به این امر معطوف بوده است که ملت ایران به گرفتاری های خود و بر مشکلات داخلی خود مشغول شود تا پیام انقلاب را به متن ملت های مظلوم جهان تزریق نکند، اما در اینکه غرب در این هدف استعماری، کاملاً شکست خورده است جای هیچ شک و بحثی وجود ندارد.
در مقابلِ این شعارها و خودزنیهای فتنه گران، ملت ولایتمدار و بابصیرت ایران اسلامی، در حماسه 9 دی 88 این پیام مهم و اثربخش را به کل جهان ارائه دادند که: ملت ایران زنده است و راه نجاتبخشی را که در سال 57 بر مقابل ملت های مظلوم جهان - از جمله غزه، لبنان، یمن، سوریه، عراق و... - گشوده است هرگز رها نخواهد کرد.
انتهای پیام/
دیدگاهها