- کد خبر: 14230
- بازدید: 714
- 1393/10/10 - 21:34:49
یادداشت/
تأثیر گفتمان مقاومت بر مدرنیسم غربگرا در خاورمیانه
جنبش مقاومت اسلامی پروژه مدرنیسم را در خاورمیانه به چالش جدی کشانده و دیوارهای امپراطوری غرب را فرو ریخت.
به گزارش سبلانه به نقل از شکوه فرهنگ، گفتمان مقاومت در فرایند انقلاب اسلامی ایران توانسته بود برپروژه مدرنیسم غربی غلبه کند. به همین دلیل، می توان مدرنیسم را پروژه شکست خورده خاورمیانه دانست،زیرا بجای انکه در راستای تعمیق سکولاریسم حرکت کند، زمینه های لازم برای کنترل جهان غرب و مقابله با ان را فراهم اورد در این ارتباط، میشل فوکو اندیشمند شکست خورده امریکا بر فرایند های معکوس اشاره دارد. او در این ارتباط می گوید؛ نظریه پردازان غرب بر این امید بودند که بالاخره لحظه مدرنیسم فرا می رسد. سکولاریسم در تمامی جهان به پیروزی خواهد رسید. انان این روند را الگوی موفقی می دانستند که ناشی از انقلاب نوسازی در غرب می باشد . فوکو می گوید من با خودم می اندیشم که ایرانی ها راه بی نظیری را اغاز کرده اند تا کجا ادامه خواهند داد؟ این راه در مقابله با تقدیر غرب و متفاوت از روش های غرب می باشد.
اگرچه دهه 1970دارای تحولات پر فراز و نشیبی بوده است، اما در مقایسه با مجموعه تحولات منطقه دهه 1970تاثیر انقلاب اسلامی ایران و بحران مربوط به تسخیر سفارت امریکا اثار منطقه ای بیشتر به جا گذاشته است. از سوی دیگر؛ می توان تاکید داشت که حوادث یادشده بر روندهای سیاست خارجی ایالات متحده و دیدگاه های عمومی مردم نسبت به اسلام تاثیرگذار بوده و نقش بسیار تعیین کننده ای در گسترش موج های هویتی و انقلابی خاورمیانه ایجاد نموده است.
قالب های گفتمانی انقلاب اسلامی ایران ماهیت چند بعدی و متنوع داشته است. این امر را می توان انعکاس هویت گرایی اسلامی، ایدئولوژی انقلاب ایران و همچنین گفتمان مقاومت در برابر مداخله گرایی ایالات متحده امریکا دانست. در چنین فرایندی، جمهوری اسلامی ایران، صرفا مقابله و چالش با فرایندهای غربی را در دستور خود قرار ندادند. انان فضای جدیدی رابه وجود اوردند که به گونه ای موثر در مقابله با هنجارهای غربی سازماندهی شود.این امر در حوزه خاورمیانه دارای نقشی تاثیرگذار و اثر بخش بوده است.
به طور کلی قالب گفتمانی انقلاب اسلامی و تمامی موج های اسلام سیاسی بیانگر انست که تعارض ایجاد شده ،انعکاس سیاست های تقلیل گرایانه ای است که غرب علیه کشورهای اسلامی و به ویژه ایران اتخاذ کرده بود.در این روند، الگوی اسلام سیاسی نه تنها از مبانی تاکتیک تدافعی استفاده کردند، بلکه در راستای فعالیت های سیاسی و ایدئولوژیک خود از الگوی مقابله جویانه بهره گرفتند.
این امرشوک جدی بر ساختار سیاسی کشورهای غربی ازجمله امریکا وارد کرد. اثار و نتایج ان را می توان در حوزه ادبیات سیاسی خاورمیانه مورد ملاحظه قرار داد. گفتمان مقاومت دارای نتایج سیاسی استراتژیک بوده است.نظام سیاسی غرب برای مقابله با چنین روندی ،جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را به راه انداخت. یکی ازمقامات امریکا در سال1995به این نکته اشاره می کند که تجربه سیاسی و الگوی رفتاری انقلاب اسلامی ایران ،اندیشه ایالات متحده درباره انقلاب های سیاسی را تغییر داد.
تحولات سیاسی در خاورمیانه می تواند ماهیت رادیکال و ضد امریکایی داشته باشد. این امر را می توان اثار گفتمان مقاومت دانست. که توسط اسلام سیاسی شکل گرفته و به سایر کشورهای منطقه منتقل گردیده است. اگرگفتمان مقاومت به عنوان شکل بندی جدید اسلام سیاسی در خاورمیانه تاثیرگذار باشد، طبیعی است که نقش و کارکرد ان برای اهداف استراتژیک کشورهای همانند امریکا، انگلیس ،جهان غرب و اسرائیل مخاطرات قابل توجهی را به وجود خواهد اورد.از جمله اصلی ترین این مخاطرات و محدودیت ها را می توان افول مشروعیت و هژمونی جهان غرب در فضای منطقه ای و بین المللی دانست.
شکل گیری چنین فرایندی بیانگر انست که موج های ناشی از مقاومت در اسلام سیاسی توانسته است موج های وارونه را در برخورد با پروژه مدرنیته بوجود اورد .در دوران جنگ سرد ،کشورهای خاورمیانه در فضای گسست اجتماعی و استراتژیک در برابر توسعه طلبی اسرائیل قرار داشتند.
اگر چه ناسیونالیسم به عنوان ایدئولوژی وحدت بخش کشورهای عربی محسوب می شد،اما این امر نتوانست مطلوبیت استراتژیک لازم برای کشورهای عربی خاورمیانه را فراهم اورد.زمانی که برخی از گروه های هویتی ، سیاسی و اجتماعی به این جمع بندی برسند که موقعیت خود را در ارتباط با گروههای مسلط از دست داده اند ،ممکن است دو الگوی رفتاری را مورد توجه قراردهند هریک از این دو الگو می تواند انعکاس چگونگی نگرش و قالب گفتمانی کشورهایی باشد که در معرض شکست قرار گرفته اند. الگوی اول- معطوف به کناره گیری وپذیرش واقعیت استراتژیک بر اساس قالب های گفتمانی پیشین می باشد این الگو را انورسادات ،رئیس جمهور مصردر برخورد با اسرائیل به کار گرفت.الگوی دوم-معطوف به باز تولید فرایندهای مشترک هستند و از طریق ایدئولوژی پیشین به نتیجه مطلوب نمی رسند، تلاش می کنند تا قالب های گفتمانی خود را تغییر بدهند.
براساس بهره گیری از شاخص های رفتاری اسلام سیاسی طبیعی است که بازیگران منطقه ای به کنش های مقاومت گرایانه روی می اوردند.براساس چنین رویکردی نظریه پردازان انقلاب در خاورمیانه تحلیل خود را از نقش گفتمانی و کارکردی انقلاب اسلامی و هویت مقاومت ارایه می دهند. انان براین اعتقادند که این انقلاب از یک سو با ادبیات امام خمینی(ره) براساس احیاگری کشورها وگروههای اجتماعی اسلامی هویت یافته است. از سوی دیگر،نظریه پردازانی وجود دارند که ماهیت انقلاب ایران را براساس ماهیت و جهت گیری ضد غربی مورد تحلیل قرار می دهند و انقلاب ایران علاوه بر تغییر در حاکمیت نمایشگر قابلیت ایدئولوژیک ، ساختار کنترل کننده و حضرت امام را ارایه دهنده ساختار سیاسی جدیدی که در دولتهای نوین و فرا استعماری قابل شناسایی می باشد از نظر نگارنده الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران به چالش کشاندن زیرساخت های تئوریک، تحلیلی و مبانی مشروعیت مدرنیسم غربی گشت.
مدرنیسم غرب در راستای منافع غرب بکار گرفته می شود و با ارزشهای شرقی در تضاد اشکاراست.تحولات اخیرمنطقه محتوای هویتی داشته و گفتمان لیبرال دمکراسی غرب را به چالش کشانده و این الگو باز تولید انقلاب اسلامی ایران می باشد. انچه که مطلوبیت برای این نیروهای اجتماعی در خاورمیانه بنظر می رسدارتقا فضای کنش به موازات گستره ژئوپلتیکی می باشد.
یادداشت: حافظ طلعتی کله سر، مدرس دانشگاه و تحلیگر مطالعات راهبردی خاورمیانه و شمال آفریقا
انتهای یادداشت/*
دیدگاهها