- کد خبر: 20540
- بازدید: 1,073
- 1394/05/31 - 09:09:30
از اینکه در راه دفاع از دین اسلام و وطن اسیر شدم افتخار کردم
یک آزاده هشت سال دفاع مقدس گفت:تمام افتخارم این بود که در راه دفاع از دین اسلام و وطن اسیر شدم.
به گزارش خبرنگار به نقل از ارس تبار،مردادماه سال ۱۳۶۹ ؛ نقطه عطفی در تاريخ مقاومت و پايداري ايران به شمار می رود؛ خاك خسروی در اين روز پذيراي گام هاي خسته اما استوار سربازاني بود كه سال ها پيش در عرصه دفاع و آزادگی ؛ در چنگال دژخيمان بعثي اسير شدند.
۲۶ مرداد ۱۳۶۹، برگی دیگر از تقویم انقلاب اسلامی ورق خورد و یوم اللّه دیگری متولّد شد. ثانیه های انتظار به کندی گذشت. شهر به استقبال پرنده های مهاجری شتافت که در سال های سخت هجران از وطن، بال و پر خود را در زیر شکنجه های کفر شکسته بودند.مردانی که جسمشان دربند بود، ولی هیچ گاه روح و اندیشه بلندشان تسخیر نشد و قلبشان به یاد دین و ایمان و آسمان وطن می تپید.
۲۶ مرداد روز بازگشایی قفس بود، روز شادمانی شهر و مردم، روز شادباش و تبریک، روز وصل و دیدار. آغوش وطن گشوده شد و فوج فوج مردانگی در آن جای گرفت.هیچ زمان و تقویمی نمی تواند شکوه آن لحظات را در خود بگنجاند و یا شوق آن دیدار را در خود ثبت کند.
پایگاه خبری تحلیلی ارس تبار ،بمناسبت 26مرداد همزمان با هفته آزادگان با یک آزاده و جانبار هشت سال دفاع مقدس از شهر مرزی اصلاندوز گفتگوی صمیمانه ای را انجام داده تا شما مخاطبین بتوانید با گوشه ای از شجاعت و شهامت آزادگان عزیز کشورمان در اردوگاههای دشمن بعثی آشنا شوید.
حسین کریمی رزمنده ،جانباز و آزاده هشت سال دفاع مقدس در سال 1342دریک خانواده مذهبی از روستای مقصودلوی وسطی از توابع بخش اصلاندوز بدنیا آمده است. دوران ابتدایی در این روستا و دوران راهنمایی خود را در مدرسه سدمیل مغان گذرانده و اکنون نیز کارمند بخشداری اصلاندوز است.
ارس تبار:درآغاز جنگ تحمیلی کجا بودید و چگونه اسیر شدید؟
کریمی :درسال 1357همزمان با شروع انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) که در آن زمان محصل بوده و چندان سالی هم نداشتم ولی با وجود اعتقادات دینی و وطن پرستی خود و خانواده ام ،مانند سایر مردم ایران به ندای رهبری لبیک گفتم.در زمانی که صدام جنایتکار با تحریک آمریکا و هم پیمانانش به ایران حمله کرد و قسمتی از خاک ایران را تصرف نمود رهبری عالیقدر فرمود: که دفاع از دین اسلام و وطن وظیفه شرعی و قانونی است باید به جبهه بروید و از وطن دفاع کنید .
من هم با احساس مسئولیت شرعی برخود واجب دانسته طی آموزشهای مقدماتی در پایگاه مدرسه با شور و شوق فراوان در کنار سایر رزمندگان در جبهه حضور داشتم ،با الهام گیری از رهنمودهای رهبرعالیقدر و مسئولین کشوری جهت حفاظت از دین مقدس اسلام و وطن ادای وظیفه نموده و در سال 1366در منطقه جنگی در حین عملیات و دفاع از خاک وطن براثر تیر دشمن مجروح و بعلت عدم توانایی در حرکت کردن اسیر دشمن بعثی عراقی شدم .با وجود اینکه مجروح و تشنه بودم مامورین عراقی با بدترین شکنجه ها با ما رفتار می کردند که غیر قابل توصیف است.تنها امیدی که ما را زنده نگه می داشت در آن زمان یاد سرور سالار شهداء حضرت امام حسین (ع) و اسارت اسرای کربلا آرامبخش روح و روان ما اسراء بود.
تمام افتخارم این بود که در راه دفاع از دین اسلام و وطن اسیر شدم.در واقع اسارتگاه پرورش قهرمانان و مدرسه استقامت ،دیانت و شجاعت بود، خدا را شاکرم که توفیق حاصل بنده نیز شد. سالها با تحمل سختیها در دست دشمن بعثی درس استقامت و پایداری دربرابر شکنجه های مامورین آموخته ام که به افتخار آزاده جانباز نائل شدم.
ارس تبار:متوسط سنی اسرا چقدر بود؟
کریمی :درمیان اسرا پیر و جوانی بودند که تاریخ باید به وجود آنان افتخار کنند. یک نوجوان چهارده ساله کوچکترین اسرا در اردوگاه ما بوده درقبال شکنجه های مامورین عراقی چنان از خود شجاعت نشان می داد،که وقتی مامورین عراقی او را می زدند، میگفت :در کربلا اسرا نیز زده می شدند، جانم فدای آنان شود،حال نوبت ماست.ویک پیرمردی بنام جمشیدی در میان ما بوده تنها شخص امید دلدار اسراءکه هر موقع دلمان تنگ می شد با وی مشورت می کردیم .
ارس تبار:غدای شما چگونه بود و آیا اعتصاب هم میکردید؟
کریمی : روزانه 2 قرص نان خشک و آبی که در آسایشگاه 150نفری به اندازه یک سطل بوده که سهمیه بندی می شد.اما وقتی که شکنجه ها ی مامورین بعثی نسبت به اسرا از حد می گذشت، اعتصاب غذا می کردیم.
ارس تبار:نگهبانان اردوگاه چه رفتاری با شما داشتند؟
کریمی :هر وقت نگهبانی از در اردوگاه وارد می شد، باید خبردار می ایستادیم .در میان ما یک اسیری بود که براثر ترکش پاهایش مجروح و شکسته شده بود وبا آن وضعیت نامتعادل نتوانست بلند شود، این نگهبان با نامردی پایی که مدتها کمی خوب شده بود، دوباره پای او را شکست .از سویی دیگر مامورین در اردوگاه اسرا ء اجازه ی نماز و قران خواندن را نمی دادند، با این حال نماز را ترک نکردیم. آن ها نیز هنگام نماز بچه ها را با کابل می زدند.
ارس تبار:یک خاطره از دوران اسارت خود بگویید؟
تقریبا تمام آزادگان هشت سال دفاع مقدس که سالها در اسارت اردوگاههای عراق بوده اند و بخش اعظمی از خاطرات دوران جوانیشان با فضای اسارت و خصوصیات خاص آن گره خورده است، از واقعه رحلت امام خمینی(ره) به عنوان تلخترین خاطره دوران اسارت یاد میکنند.من هم به نوبه خودم با شنیدن خبر رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران خیلی ناراحت شدم.
دومین خاطره تلخ نیز بر می گردد، به اصلاح وضعیت سر و صورت که دراین حال برای اصلاح صورت به 5 نفر یک تیغ میدادند و بعد از اقدام ریش تراشی تحویل می گرفتند. وای به حالمان که این تیغ گم میشد.تازمانی که تیغ را پیدا نکردیم مارا شکنجه می کردند.یک روز اسیری را که دکتر بود به اردوگاه دیگر منتقل می کردند،که ریش وی زده نشده بود. وقتی افسر عراقی ریش او را دید با حالتی شکنجه آمیز، ریش وی را با فندک گازی سوزاند و جایش را با آجر مالش داد. این عمل باعث ناراحتی همه شده بود.
ارس تبار:از اعلام قطعنامه چگونه با خبر شدید؟
کریمی :با شنیدن خبر قطعنامه کمی به آزادی امیدوار شدم ،ولی باشنیدن خبر تبادل اسراء نماز شکر به جا آورده وخداوند را سپاس گفتم اوضاع کاملا عوض شد و افسر عراقی آمد و گفت:برای اینکه فردا راهی ایران می شوید برای شما شیرینی درنظر گرفته شده است ،شیرینی این افسر چیزی نبود جز کابل زدن به تک تک اسرا.
ارس تبار:جنگ و انقلاب را چه کسانی پیش بردند؟
کریمی :عشق به ولایت و امامت مشعل هدایت بشریت است. این انقلاب با رهبری امام خمینی (ره)شروع شده هدایت و راهنمایی آن نیز برعهده رهبر عالیقدر بود .ولی اتحاد و همبستگی مردم نقش اساسی را درانقلاب بازی کرد. تداوم و استقرار انقلاب خون بهاءشهیدان است و رزمندگان و ایثارگران و مردم امانت داران انقلاب هستند. چنانکه در کنار شهدا با جان و دل از انقلاب و وطن دفاع کردند و در حال و آینده نیز با پیروی از منویات مقام معطم رهبری و ولایت فقیه ،تلاش کنیم دشمنان اسلام و انقلاب در همه عرصه ها ناامید و مایوس شوند.
ارس تبار:چه پیامی به جوانان و نسل سومیها دارید؟
کربمی :در تمام صحنه پشتیبان ولایت فقیه باشند تا به انقلاب و میهن صدمه وارد نشود .آگاهی وبصیرت خود را افزایش داده و در مسیر منویات مقام معظم رهبری حرکت کنند.در چنین وضعیت کنونی کشور و تحریم دشمنان لازم است هوشیار باشند.
ارس تبار:به غیر ازشما چه کسی از این منطقه با شما در اردوگاه بود؟
کریمی:حسن اسکندری ، اکبر میکاییلی و سلام درگاهی
و سخن پایانی...
کریمی:اینجانب خواستار توجه وظایف قانونی ادارات، سازمان ها و نهادهای دولتی درخصوص حمایت ازایثارگران شده که اگر این امر تحقق یابد، بنیاد شهید و امور ایثارگران وقت و توان بیشتری برای رسیدگی به امور فرهنگی، تربیتی و سایر نیازهای جامعه ایثارگری داشته و می تواند خدمات درخور این عزیزان ارائه کند.
در پایان، آرزوی توفیق ،سلامتی و طول عمر بر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) داشته و از تمامی دست اندرکاران نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نهایت تقدیر و تشکر می کنم .
مصاحبه از:سجاد میرزایی
انتهای پیام/
دیدگاهها