سبلان ما

پایگاه خبری تحلیلی

سبلان ما

شنبه 1 شهریور 1404
  • کد خبر: 43382
  • بازدید: 11,716
  • 1402/07/24 - 20:41:00

همراه با کلام الهی؛

سوره مریم؛ رستاخیز و سرنوشت مجرمان و پاداش پرهیزکاران

سوره مریم دارای دو ویژگی است: نخست اینکه به هنگام بیان داستان پیامبران بزرگ و داستان مریم از واژه «اُذْکُر» به معنای فرمان به یادآوری و یادکرد استفاده کرده است و دوم اینکه واژه «رحمان» از صفات خداوند ۱۶ بار در این سوره به کار رفته است که بیاگر رحمت گسترده

به گزارش سبلان ما، سوره مریم نوزدهمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء شانزدهم قرآن جای دارد. این سوره به‌دلیل نقل داستان حضرت مریم(س) به نام «مریم» نام‌گذاری شده است.

 پیام اصلی این سوره بشارت و انذار است که در قالب داستان‌هایی از پیامبران از جمله داستان حضرت زکریا (ع)، یحیی (ع)، ابراهیم (ع)، موسی (ع) و عیسی (ع) بیان شده است.

 بررسی مسائل مربوط به قیامت و چگونگی رستاخیز، نفی فرزند از خداوند و بیان مسئله شفاعت از موضوعات محوری این سوره است.

آیه ۹۶ سوره مریم با نام آیه ود از آیات مشهور این سوره است. مداومت بر خواندن سوره مریم را باعث بی‌نیازی انسان از جان، مال و فرزند دانسته‌اند.

 

 

نام‌گذاری

پرداختن به داستان زندگی حضرت مریم(س) در آیات ۱۶ تا ۲۷ و ۳۴ دلیل نام‌گذاری این سوره به نام «مریم» است. نام دیگر این سوره را کهیعص دانسته‌اند؛ چراکه با همین حروف آغاز می‌شود.

 سوره مریم را به صورت اختصار سوره «کٰهـٰ»(کاف ها) نیز می‌نامند.

 

محل و ترتیب نزول

 

سوره مریم جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، چهل و چهارمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، نوزدهمین سوره است و در جزء ۱۶ قرآن جای دارد.

 

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

 

سوره مریم ۹۸ آیه، ۹۷۲ کلمه و ۳۹۳۵ حرف دارد. این سوره از نظر حجمی جزو سوره‌های مَثانی و کمتر از نیم جزء قرآن است. سوره مریم دهمین سوره از سوره‌های بیست و نه‌گانه مقطعات است که با حروف مُقَطَّعه «کهیعص» آغاز می‌شوند.

 

سوره مریم دارای دو ویژگی است: نخست اینکه به هنگام بیان داستان پیامبران بزرگ و داستان مریم از واژه «اُذْکُر» به معنای فرمان به یادآوری و یادکرد استفاده کرده است و دوم اینکه واژه «رحمان» از صفات خداوند ۱۶ بار در این سوره به کار رفته تا به گفته برخی رحمت و مهر گسترده خداوند را نسبت به همه پدیده‌ها و موجودات به ویژه پیامبران و مؤمنان نشان دهد.

 

محتوا

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیام اصلی این سوره را بشارت و انذار دانسته که در قالب داستان‌های پیامبران بیان شده است. همچنین این سوره مردم را به سه گروه تقسیم کرده است۱- گروهی که مشمول نعمت الهی‌اند که پیامبران و برگزیدگان و هدایت یافتگانند.(اهل رشد) ۲- توبه کنندگان و مومنانی که اهل عمل صالحند که اینان به گروه اول ملحق هستند. ۳-گمراهان و همنشینان و اولیاء شیاطین(غاوین= اهل غَیّ) تفسیر نمونه محتوای سوره مریم را در چهار بخش این‌چنین خلاصه کرده است:

 

مهم‌ترین بخش سوره پرداختن به سرگذشت زکریا، مریم، مسیح، یحیی، ابراهیم و فرزندش اسماعیل، ادریس و بعضی دیگر از پیامبران الهی است؛

بررسی مسائل مربوط به قیامت و چگونگی رستاخیز و سرنوشت مجرمان و پاداش پرهیزکاران و مانند آن؛ مواعظ و نصایح که مکمل بخش‌های قبلی است؛

اشاراتی مربوط به قرآن، نفی فرزند از خداوند و بیان مسئله شفاعت که مجموعاً برنامه تربیتی مؤثری را برای سوق نفوس انسانی به سوی ایمان، پاکی و تقوا تشکیل می‌دهد

 

داستان‌ها و رویات‌های تاریخی

سوره مریم حاوی داستان‌ها و روایات تاریخی متعددی درباره انبیاء و حضرت مریم است.

داستان زکریا(ع) و تولد معجزه‌آسای یحیی(ع): آیه‌های ۲-۱۵

داستان مریم و تولد عیسی(ع) و سخن گفتن او با مردم در گهواره: آیه‌های ۱۶-۳۷

گفتگوی ابراهیم و آزر و استغفار ابراهیم برای آزر، تولد اسحاق و یعقوب(ع): آیه‌های ۴۰-۵۰

ندا از جانب طور به موسی(ع) و پیامبری هارون: آیه‌های ۵۲-۵۳

رسالت اسماعیل(ع): آیه‌های ۵۴-۵۵

رسالت ادریس: آیه‌های ۵۶-۵۷

داستان‌هایی از حضرت ابراهیم و حضرت موسی: آیه‌های ۴۱-۵۳.

 

 

شأن نزول برخی آیات

پیرامون چند آیه از سوره مریم شأن نزول‌هایی روایت شده است.

 

نزول فرشته وحی به امر پروردگار 

درباره سبب نزول آیه ۶۴ سوره مریم «وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ‌ رَ‌بِّكَ...؛و [ما فرشتگان‌] جز به فرمان پروردگارت نازل نمى‌شويم...» آمده است پس از آنکه از پیامبر اسلام(ص) درباره داستان اصحاب کهف، ذوالقرنین وروح سوال شد، مدتی جبرئیل نیامد و این امر بر پیامبر سخت و گران می‌گذشت چراکه نمی‌دانست چه جوابی دهد. بعد از مدتی که فرشته وحی نازل شد پیامبر از تأخیر او در آوردن وحی سوال کرد که جبرئیل پاسخ داد من به دیدار تو مشتاق‌ترم ولی هرگاه از طرف خدا مأمور شوم می‌آیم.

 

زنده کردن مردگان 

وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا*أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئً'ا (ترجمه: و انسان (بیچاره در امر معاد شک کند و) گوید: آیا چون من بمیرم باز به زودی مرا از قبر بیرون آورده و زنده خواهند کرد؟!*آیا انسان به خاطر نمی‌آورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟!)

 

 

نزول آیات ۶۶ و ۶۷ سوره مریم را درباره ابیّ بن خلف جمحی دانسته‌اند که استخوانی پوسیده را در دست گرفته و خورد می‌کرد و می‌گفت محمد مدعی است که ما بعد از مرگ برانگیخته می‌شویم در حالی که مثل این استخوان پودر شده‌ایم؛ قطعاً چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. این آیات در جواب او نازل شد و بر زنده شدن مردگان پس از مرگ تاکید می‌کند همانگونه که در ابتدای خلقت، زمانی که هیچ چیزی نبود آنان را خلق کرده است.

اين آيه شبيه آيات۷۸ و ۷۹سوره‌ى يس است كه شخصى با آوردن استخوانى پوسيده و خرد كردن آن مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله، با پيامبر به بحث و گفتگو پرداخت و گفت: كيست كه استخوان‌هاى پوسيده را زنده كند؟ خداوند در پاسخ فرمود: (اى پيامبر!) بگو: همان كسى كه اوّل آفريد، پس از مرگ هم زنده مى‌كند، و او همه چيز را مى‌داند. «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ. قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ»

 

اگر چه مضمون این آیه سخن کافرانِ بت پرست(وثنیون) و نیز منکران خداوندِ صانع است ولی تعبیر به انسان(یقول الانسان) به جای تعبیر به (یقول الکافر) یا (الذین کفروا) به این علت است که از انسانی که خداوند او را از ادراک عقلی بهره‌مند ساخته و می‌داند که پیش از آفرینش اصلاً چیزی نبوده و خداوند او را آفریده است؛ بعید شمردن معاد امری عجیب و دور از انتظار است از همین‌رو در آیه بعد مجدداً لفظ انسان تکرار شده تا این نکته را تأکید کند که انسانی که آفرینش خودش از هیچ بوده و سابقه‌ای نداشته سزاورا نیست فراموش کند و بازگشت و معاد و خلقت دوباره را بعید بشمرد.شاید به کاربردن فعل مضارع (ویقول الانسان)که دلالت براستمرار دارد اشاره به این نکته باشد که این استبعاد(بعیدشمردن معاد و آفرینش مجدد) همواره در میان منکران معاد وتردید کنندگان در آن استمرار دارد. 

نکته مهم در این آیه و نیز آیه۸۱ سوره یس این است که چون حقیقت هر انسانی نفس اوست، بنابر این اگر در قیامت مجدداً بدنی خلق شد و نفس به آن تعلق گرفت این انسان عین همان انسان دنیوی است اگر چه این بدن جدید مثل بدن سابق باشد نه عین آن. چنان‌چه در دنیا با تمام تبدیل و تغییراتی که در بدن رخ می‌دهد، شخصیتِ انسان و یگانگی‌اش همواره محفوظ باقی است چون آن چه اصل است نفس انسانی است که ثابت و تغییر و زوال ناپذیر است و با تغییر بدن حقیقت انسانی او تغییر نخواهد کرد. 

 

حواله طلب به قیامت 

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا*أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَٰنِ عَهْدًا*كَلَّا ۚ سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا*وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا (ترجمه:آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟!*آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!*هرگز چنین نیست! ما به زودی آنچه را می‌گوید می‌نویسیم و عذاب را بر او مستمرّ خواهیم داشت!*آنچه را او می‌گوید (از اموال و فرزندان)، از او به ارث می‌بریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!)

 

ابواسحاق ثعالبی با اسناد به خباب بن ارت روایت می‌کند که طلبی از عاص بن وائل داشتم؛ به تقاضای طلب خود رفتم که او گفت تا منکر محمد نشوی طلبت را نمی‌دهم. خباب می‌گوید به او گفتم به خدا تا تو بمیری و دوباره زنده شوی منکر محمد نخواهم شد و او گفت شما می‌گویید بعد از مرگ زنده می‌شویم و در بهشت طلا و نقره و حریر است؛ پس مرا مهلت بده تا در بهشت طلبت را پرداخت کنم؛ چراکه اگر حرف شما راست باشد سهم من از بهشت بیش از تو خواهد بود. نزول آیات ۷۷ تا ۸۰ سوره مریم را در جواب عاص بن وائل دانسته‌اند.

 

هر چند بیشتر مفسران به سبب پاره ای از روایات آیه را سخن یکی از مشرکان دانسته‌اند که ازروی استهزاء بدهی خودش را به یکی از مومنان نداد وآن را حواله به رفتن به بهشت و آخرت داد اما علامه طباطبایی سیاق و نظم آیات را مرتبط به دنیا می داند، زیرا در آیات قبل کافران جایگاه خودشان را بهتر و محفلشان را آراسته تر از مومنان دانستند برخی از کسانی که به پیامبر ایمان آورده و یا در معرض ایمان آوردن بودند به این منظور که اگر کافر بشوند از مال و فرزندان و امکانات دنیوی بهره مند می‌شوند به کافران ملحق شدند و خداوند درقرآن این آیات چهارگانه را در رد این باور باطل و بی اساس آنها نازل کرده است 

 

منظور از کهیعص

درباره معنای حروف مُقَطَّعۀ آغاز سوره مریم (کهیعص)، دو دسته روایات در منابع اسلامی نقل شده است:

 

روایاتی که هر یک از این حروف را اشاره به یکی از اسما بزرگ خداوند می‌دانند: «ک» اشاره به کافی، «ه» اشاره به هادی، «ی» اشاره به ولی، «ع» اشاره به عالم و «ص»اشاره به «صادق الوعد» (کسی که در وعدۀ خود صادق است) دارد.

روایاتی که این حروف مقطعه را به واقعه کربلا تفسیر کرده‌اند: «ک» اشاره به «کربلا»، «هاء» اشاره به «هلاک‌شدن خاندان پیامبر(ص)»، «ی» اشاره به «یزید»، «ع» اشاره به «عطش» و «ص» اشاره به «صبر و استقامت» امام حسین و یارانش دارد.

علامه طباطبایی دلالت روایات دسته نخست را که هر یک از این حروف مقطعه را آغاز یکی از اسماء الله می داند به دلیل اینکه حرف «ی» ربطی به آغاز اسم «ولی» یا «حکیم» ویا «عزیز» ندارد، ناتمام می‌داند. برخی اهل سنت نیز حروف مقطعه آغازین سوره مریم را از اسامی خداوند دانسته‌اند.

 

آیات مشهور

آیه تَمثّل فرشته برای مریم فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (سوره مریم آیه ۱۷) (ترجمه:و آن‌گاه که مریم از همه خویشانش به کُنج تنهایی مُحتجب و پنهان گردید ما روح خود را (روح القدس که فرشته اعظم است) بر او فرستادیم و او در صورت بشری زیبا و راست اندام بر او ظاهر و متمثل شد.) براین اساس که آن روحی که به سوی مریم ارسال شده و برای او متمثل شده(فتمثل لها روحنا) بشر واقعی نبوده و جن هم نبوده در نتیجه مخلوق سومی به نام مَلَک (فرشته ) بوده و چون از جبرئیل که از فرشتگان بزرگ الهی است در قرآن تعبیر به روح شده و نیز او را فرستاده‌ای بزرگوار ازسوی خداوند معرفی کرده در نتیجه آن چه برای مریم متمثل شده همان جبرییل است. 

 تمثل در روایات فراوان به کار رفته است ولی در قرآن فقط همین یک مورد است و منظور از تمثل این است که چیزی برای انسان در قالب صورتی آشکار و ظاهر بشود (نه این که واقعاً به همان صورت دربیاید) و این صورت به گونه‌ای باشد که انسان با آن اُلفت داشته باشد و با هدف از ظهور و تمثل تناسب داشته باشد. و در داستان مریم نیز روح الهی(جبرییل) در صورت یک بشر زیبا و خوش‌اندام و بی عیب و نقص آشکار شد و در واقع مریم(س) او را این گونه ادراک کرده و دیده است چنان چه فرشتگان الهی برای در ماجرای بشارت به ولادت اسحاق و عذاب قوم لوط برای ابراهیم و لوط در صورت بشر تمثل پیدا کرده‌اند و مانند تمثل ابلیس (به صورت پیرمردی) برای مشرکان قریش در دارالندوه هنگام کشیدن نقشه برای قتل پیامبر در لیلة المبیت . البته گاهی نیز تمثل در عالَم خواب تحقق پیدا می‌کند مانند تمثل دشمن به صورت سگ و مار و عقرب. 

آیه اسماعیل صادق الوعد وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (آیه۵۴ ترجمه: و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعده‌هایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود!)

 

این آیه و آیه بعد از آن در باره اسماعیل است، بیشتر مفسران اسماعیل در این آیه را همان اسماعیل پسر ابراهیم دانسته‌اند که دلیل موجهی برای سخنشان نیست و برخی او را به سبب پاره‌ای از روایات پیامبری از پیامبران دانسته اند که منظور همان اسماعیل پسر حزقیل از پیامبران بنی‌اسرائیل است. در قرآن کریم تنها در همین دو آیه داستان اسماعیل پسر حزقیل را ذکر کرده و او را به عنوان پیامبری که «صادق الوعد» و کسی که قوم و خویش را به نماز زکات امر می‌کند و همواره مورد رضایت پروردگار خویش است ستوده است. در روایتی از امام صادق(ع) است که اسماعیل پیامبری از پیامبران الهی بود که قومش او را گرفتند و پوست سر و رویش را کندند، فرشته‌اى نزدش آمده گفت: خداى عز و جل مرا نزد تو فرستاد تا هر امرى دارى اطاعت کنم ، گفت : من باید به دیگر انبیاء اقتداء داشته و آنان را اسوه خود قرار دهم . علامه طباطبایی می گوید: این مضمون از ابوبصیر از امام صادق علیه‌السلام نیز روایت شده ولی در آخر آن آمده که اسماعیل در پاسخ به سخن آن فرشته گفت: من باید حسین (علیه السلام ) را اسوه خود قرار دهم .در روایتی امام رضا(ع) «صادق الوعد» بودن اسماعیل را به این سبب دانسته که بر سر وعده‌ای که به مردی داده بود یک سال بر سرِ قرار ماند. علامه طباطبایی در توجیه این روایت می‌گوید: صفات نفسانی دارای مراتب مختلفی است و مراتب بالا و کاملش از آن انسان‌هایی است که از نفوس قوی و توانمندی بهره‌مند هستند و در زمینه وعده دادن نیز اینگونه هستند که اگر سخنی بگویند با تمام توانشان آن را تصدیق می‌کنند و به هیچ وجه نقضش نمی‌کنند چنان‌چه در روایت است که پیامبر(ص) به جهت وعده‌ای که به یکی از اصحابش داده بود سه روز کنار کعبه منتظر ماند. 

 

 

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴿۹۶﴾»

 (بگو: «خدای رحمان کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، محبوب همه می‌گرداند.»)

 

آیه ۹۶ سوره مریم به آیه ود شهرت دارد.

 عالمان و مفسران شأن نزول آیه را در حق امام علی(ع) دانسته‌ و روایات فراوانی در این زمینه ذکر کرده‌اند. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که پیامبر(ص) در حق امام علی(ع) دعا کرد و از خداوند خواست تا محبت علی(ع) در دل‌های مؤمنان و هیبت و عظمت وی در دل‌های منافقان قرار بگیرد. بعد از این دعا آیه نازل شد. 

 

فضیلت و خواص

 

از امام صادق(ع) نقل شده است:«هر کس مداومت بر خواندن سوره مریم داشته باشد از دنیا نخواهد رفت مگر اینکه خدا به برکت این سوره او را از نظر جان و مال و فرزند بی‌نیاز می‌کند.» پیامبر نیز در روایتی فرمود هر کس بر خواندن سوره مریم مداومت داشته باشد از دنیا نمی رود مگر این‌که بی نیازی نفسانی نصیبش خو اهد شد و در آخرت نیز از اصحاب عیسی بن مریم محسوب می‌گردد و پاداشش در آخرت به اندازه ملک سلیمان در دنیا خواهد بود.

 

 

انتهای خبر/ ج

اشتراک‌گذاری

  • سوره مریم؛ رستاخیز و سرنوشت مجرمان و پاداش پرهیزکاران

دیدگاه‌ها

  • وارد کردن نام، ایمیل و پیام الزامی است. (نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد)
دیدگاه شما برای ما مهم است
بیست‌وسه منهای ده